صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / ابن ماسای /

فهرست مطالب

ابن ماسای


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ ماسای، مسعود بن عبدالرحمن بن ماسای (مق‍ 789ق / 1387م)، وزير چند تن از امرای مرينی مغرب، به ويژه عبدالرحمن بن يفلوسن. دوران خدمت او سراسر با آشوب و فتنه همراه بود و وی توفيق يافت بسياری از اغتشاشات را سركوب كند. چون سلطان ابوعنان مرينی بيمار و مشرف به مرگ شد، دولتمردان كه از بدرفتاری و مداخله‌های پسر و وليعهدش، ابوزيان از او نفرت داشتند و بر آيندۀ خود نيز بيمناك بودند، با همراهی حسن بن عمر، وزير ابوزيان، او را دستگير كردند و به قتل رساندند و برادر 5 سالۀ او، ابوبكر ملقب به السلطان السعيد (سلاوی، 4(2) / 3) را به پادشاهی رساندند و به قولی سلطان بيمار را نيز در واپسين روزهای 759ق كشتند (ابن خلدون، 7(3) / 622). با شورش ابوحمّو موسی بن يوسف زيانی و كمك قبيلۀ بنی عامر كه منجر به استيلای او بر تلمسان شد، ابن ماسای از سوی حسن بن عمر در رأس سپاهی مأمور دفع وی گرديد. در ربيع‌الثانی 760 ابوحمو گريخت و مسعود ابن ماسای بر تلمسان استيلا يافت (همو، 7(3) / 628- 629). يكی از همراهان ابن ماسای در اين جنگ، منصور بن سليمان مرينی بود كه گروهی انتظار داشتند كه پس از ابوعنان به سلطنت برسد. ابن ماسای او را به قبول سلطنت و پذيرفتن بيعت مردم واداشت و پس از اخذ بيعت برای او در جمادی‌الآخر 760 از تلمسان عازم مغرب شد (همو، 7(3) / 630 -631)، اما به زودی از او دل بريد و به ابوسالم ابراهيم بن ابی الحسن مرينی متمايل گرديد (همو، 7(3) / 635). در شعبان همان سال، السلطان السعيد و منصور بن سليمان كشته شدند (سلاوی، 4(2) / 7). با به حكومت رسيدن ابوسالم ملقب به المستعين بالله، باز ابن ماسای در نيمۀ شعبان 670 به وزارت رسيد (همو، 4(2) / 7- 8؛ ابن خلدون، 7(3) / 635)، اما ابوسالم در 762ق در جريان يك شورش كشته شد. ابن ماسای هم گريخت، ولی به زودی دستگير شد (همو، 7(3) / 651-652). رهبر شورش، عمر بن عبدالله فودودی ابن ماسای را كه دامادش بود، در خانۀ خود نگاه داشت (سلاوی، 4(2) / 41). در روزگار سلطنت ابوزيان محمد بن ابی عبدالرحمن (763ق) اين دو يعنی عمر بن عبدالله و ابن ماسای نزد او رفتند و به توصيۀ عمر بن عبدالله، ابن ماسای وزير شد (همو، 4(2) / 50). در همان دوران (764ق) ابن ماسای سجلماسه را متصرف شد و آن را ضميمۀ فاس كرد (همو، 4(2) / 51) و با وجود حقی كه عمر بن عبدالله بر گردن او داشت، به دسيسه و توطئه برضد او پرداخت و چون كاری از پيش نبرد در 765ق مجبور به فرار شد (ابن خلدون، 7(3) / 666- 668). بعدها ابن ماسای به اندلس گريخت (767ق) و به تحريك ابن خطيب دستگير و زندانی شد (ابن خلدون، 7(3) / 695). پس از استقرار عبدالرحمن بن ابی يفلوسن مرينی در مراكش ابن ماسای نخست به فاس و آنگاه به اندلس رفت و در غرناطه كه قلمرو ابن احمر بود، ساكن شد (همو، 7(3) / 706-707). چون ابوالعباس مرينی با لقب المستنصر بالله در مغرب (776ق) به سلطنت رسيد (سلاوی، 4(2) / 61-62)، گروهی از فتنه‌جويان به سعايت ميان ابن احمر و ابوالعباس پرداختند (ابن خلدون، 4(2) / 380). ابن احمر موسی بن ابی عنان را نامزد حكومت مغرب كرد و ابن ماسای را به وزارت او برگزيد و موسی در 786ق با لقب المتوكل علی الله به فرمانروايی رسيد (همو، 7(4) / 729-730)، ولی زمام امور در دست ابن ماسای بود و او با قدرت كشور را اداره می‌كرد و به سركوبی مخالفان می‌پرداخت (همو، 7 / 4) / 734-735).
پس از مدتی، سلطان موسی از استبداد ابن ماسای به جان آمد و در انديشۀ عزل او افتاد و با برخی از نديمان خود در اين باره سخن گفت. ابن ماسای خبر يافت و به چاره‌جويی برخاست. نخست پسرش يحيی را با يك تن ديگر نزد ابن احمر فرستاد و از او خواست ابوالعباس مستنصر را كه در قلعه‌ای محبوس بود، به پادشاهی مغرب بازگرداند؛ خود نيز در رأس سپاهی برای سركوب شورش حسن بن ناصر رهسپار غماره شد و برادرش يعيش بن ماسای را به جای خود گذاشت. ناگهان سلطان موسی بيمار شد و پس از يك شبانه‌روز در سی و يك سالگی درگذشت (جمادی‌الثانی 788). گفته می‌شد، يعيش بن ماسای او را مسموم ساخته است. آنگاه يعيش، منتصر فرزند ابوالعباس را به پادشاهی برداشت. وقتی خبر درگذشت موسی به ابن ماسای رسيد، عزم بازگشت كرد؛ كس نيز نزد ابن احمر فرستاد و از او خواست ابوالعباس را كه اكنون رهسپار مغرب شده بود، بازگرداند و به جای او، محمد بن ابوالفضل بن ابی الحسن، ملقب به الواثق را گسيل دارد. ظاهراً خودكامگی ابن ماسای در سلطنت اين يك آسان‌تر تحقق می‌يافت. ابن احمر اين درخواست او را نيز به انجام رساند (همو، 7(4) / 734-736).
الواثق پس از پذيرفتن شرايط ابن ماسای به دارالملك مغرب رسيد و در شوال 788 بيعت با او انجام گرفت، اما ابن ماسای گروهی از همراهان الواثق را دستگير ساخت و برخی را شكنجه كرد و شماری را به هلاكت رساند (همو، 7(4) / 738).
ابن ماسای چون قدرت مطلق يافت، به انديشۀ تصرف مناطق ديگر افتاد. نخست به مسالمت از ابن احمر خواست كه سبته را به او واگذارد. ابن احمر به خشم آمد و در پاسخ به خشونت گراييد. پس فتنه برخاست. ابن ماسای سپاهی بسيج كرد و سبته را متصرف شد. ابن احمر نيز ابوالعباس را به جنگ ابن ماسای فرستاد. ابوالعباس پس از تصرف سبته طمع در فاس بست. ابن احمر نيز او را تشجيع كرد و به وی وعدۀ كمك داد. گرچه ابوالعباس در ميان راه مدت دو ماه در محاصرۀ نيروهای ابن ماسای افتاد، سرانجام با كمكهايی كه به وی رسيد، بر ابن ماسای غالب آمد و اين يك به فاس گريخت و در البلد‌الجديد پناه گرفت (همو، 7(4) / 739-743).
اندكی بعد ابوالعباس به البلد‌الجديد رسيد. ابن ماسای كه كار خود را پايان يافته می‌ديد، می‌خواست بزرگ زادگان بنی مرين را كه به عنوان گروگان نزد خويش نگاه داشته بود، به قتل رساند، ولی يغمراسن سالفی (همو، 7(4) / 745) او را از اين كار بازداشت. ابن ماسای پس از تحمل 3 ماه محاصره، به مذاكره با فرستادگان ابوالعباس تن داد و از ايشان امان گرفت. پس از سوگند دادن آنان بر قبول شرايط خود، از جمله اينكه در مقام وزارت بماند و واثق را به اندلس بفرستد، نزد ابوالعباس رفت. ابوالعباس در رمضان 789 وارد البلد‌الجديد شد و واثق را دستگير كرد و به طنجه فرستاد. دو روز بعد ابن ماسای و برادران و كسانش را نيز به زندان افكند و همۀ آنان را با شكنجه كشت. به ويژه ابن ماسای را به سبب بدرفتاريش با بزرگان مرينی و غارت اموال و ويران ساختن خانه‌هاي آنان، سخت شكنجه كرد. سپس فرمان داد دستها و پاهايش را ببرند. ابن ماسای پيش از آنكه پاهايش بريده شود، جان داد. واثق را نيز در طنجه كشتند (همو، 7(4) / 745-746).

مآخذ

 ابن خلدون، العبر؛ سلاوی، احمدبن خالد، الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصی، به كوشش جعفر و محمد ناصری، تونس، 1955م؛ مقری تلمسانی، احمدبن محمد، نفح الطيب، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1968م. 

عبدالامیر سلیم

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: