صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / علوم / ابن لبودی /

فهرست مطالب

ابن لبودی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ لَبّودی، عنوان دو تن از دانشمندان برجستۀ سوری به روزگار ايوبيان و مماليك كه در طب و حكمت و رياضی مشهور بودند:

1. شمس‌الدين ابوعبدالله محمد بن عبدان بن عبدالواحد بن لبودی

(570-621 ق / 1174-1224م). اطلاعات چندانی از زندگی او در دست نيست. ابن ابی اصيبعه كه ظاهراً نخستين مؤلفی است كه از شمس‌الدين نام برده، تنها به گوشه‌هايی از حيات و آثار او اشاره كرده است. براساس گزارش او، شمس‌الدين ابن لبودی در طلب علم به ايران سفر كرد و نزد نجيب‌الدين اسعد همدانی به تحصيل حكمت و نزدِ يكی از پزشكان مشهور ايران كه نام او را نمی‌دانيم، به تحصيل طب پرداخت و دانش بسيار اندوخت. آنگاه به شام بازگشت و به خدمت الملك الظاهر غياث‌الدين، امير ايوبی حلب درآمد و پزشك خاص او شد. شمس‌الدين تا هنگام مرگ امير (جمادی‌الآخر 613) در آن شغل بود. پس از به دمشق رفت و در بيمارستان نوری آن شهر به مداوای بيماران مشغول شد و به تدريس طب نيز پرداخت و سرانجام در همانجا درگذشت. ابن ابی اصيبعه كه می‌بايست چند سالی از زندگی شمس‌الدين را درك كرده باشد، او را مردی بسيار هوشمند و دانش‌دوست و برجسته‌ترين حكيم و طبيب روزگار خود كه به ويژه در فن جدل نيز دستی به غايت قوی داشت، وصف كرده است (2 / 184).

آثار

 از هيچ يك از آثاری كه به وی نسبت داده‌اند، نشانی در دست نيست. عناوين اين آثار بدين قرار است: الرأی المعتبر فی معرفة القضاء و القدر (همو، 2 / 185)؛ شرح فصول ابقراط در طب (نعيمی، 2 / 136؛ حاجی خليفه، 2 / 1267، 1268)؛ شرح كتاب المسائل حنين ابن اسحاق (ابن ابی اصيبعه، همانجا)؛ شرح كتاب الملخص ابن خطيب (همانجا؛ صفدی، 3 / 203)؛ رسالة فی وجع المفاصل (ابن ابی اصيبعه، همانجا). در فهرست نسخ خطی كتابخانۀ اوقاف موصل (احمد، 3 / 131) از رساله‌ای خطی به نام الدّرر الملتقطة من بحار العلماء اهل اليقظة از كسی به نام محمد بن لبودی حنفی ضمن مجموعه‌ای ياد شده است. اما نشانه‌ای كه بتوان اين اثر را به طور قطع از شمس‌الدين محمد بن لبودی دانست، در دست نيست .

2. نجم‌الدين ابوزكريا يحيی بن محمد بن عبدان بن عبدالواحد بن لبودی

(607-670 ق / 1210-1272م)، در حلب زاده شد (ابن ابی اصيبعه، همانجا؛ قس: ابن شاكر، عيون، 20 / 429، كه زادگاه او را دمشق دانسته است). خردسال بود كه پدرش شمس‌الدين به دمشق كوچيد و نجم‌الدين دوران رشد و تحصيل خود را در آنجا سپری كرد. تنها استاد او كه نامش در منابع ذكر شده، مهذب‌الدين عبدالرحيم بن علی دخوار پزشك برجستۀ دمشقی است كه نجم‌الدين نزد او به تحصيل طب پرداخت. وی پس از آن نزد استادان ديگر به تحصيل علوم مختلف همت گماشت، ولی از نام آنان ياد نشده است. دانسته نيست كه نجم‌الدين چه وقت به خدمت الملك المنصور ابراهيم، امير ايوبی حِمْص درآمد، ولی امير ايوبی كه در آغاز نجم‌الدين را به طبابت خاص خود برگزيده بود، به تدريج وی را در امور سياسی دولت وارد كرد و سرانجام به وزارت برگماشت و همۀ كارها را به وی واگذاشت. در 643ق / 1245م الملك المنصور درگذشت و نجم‌الدين به الملك الصالح نجم‌الدين ايوب امير مصر و شام پيوست. فرمانروای آن ديار نيز او را بسی گرامی داشت و در اسكندريه به نظارت ديوان گماشت. ابن لبودی مدتی در اسكندريه ماند و سپس به شام رفت و منصب نظارت بر ديوان ماليات سراسر شام يافت (ابن ابی اصيبعه، همانجا). چنانكه از منابع برمی‌آيد، وی ساليان دراز يعنی بقيۀ دورۀ حكومت الملك الصالح و سپس الملك المعظم توران شاه و نيز سراسر ايام الملك الناصر صلاح‌الدين يوسف و تسلط هلاكوييان و ايام مماليك تا اواسط حكومت بيبرس (658-676ق) در همان شغل پايدار بود (صقاعی، 170). در 666ق / 1268م كه بدرالدين جعفر بن محمد آمدی از سوی بيبرس امارت دمشق يافت، نجم‌الدين را از نظارت بر دواوين عزل كرد و با مقرری ناچيزی وی را به حد كارگزار سادۀ ديوان تنزل داد. شايد در همين ايام بود كه اموالش را نيز مصادره كردند (همو، 61، 170). از اين زمان تا هنگام مرگ از احوال او خبری در دست نيست و به نظر می‌رسد كه در اين دوره بيشتر به كار تأليف و احتمالاً تدريس روزگار می‌گذرانيده است. پيكر وی را پس از مرگ نزديك مدرسه‌ای كه خود بنا كرده بود، به خاك سپردند (ابن شاكر، همانجا). ابن ابی اصيبعه كه در 661ق نجم‌الدين را در دمشق ديده و شعرش را شنيده، وی را همانند پدرش شمس‌الدين به هوشمندی و علم دوستی و حكمت و طبابت ستوده و در شعر با لبيد، و در ترسل با عبدالحميد سنجيده و قطعاتی از شعر و نثر او را نقل كرده است (2 / 185- 189؛ نيز نك‍ : ابن شاكر، فوات، 2 / 258، 259). ابن عبری نيز او را در رياضيات چيره‌دست خوانده است (ص 275). اين معنی از آثار او نيز هويداست.
نجم‌الدين در 664ق در بيرون دمشق مدرسه‌ای ساخت (ابن‌شداد، 266). اين مدرسه بايد همان مدرسۀ لبوديۀ نجميه باشد (نعيمی، 2 / 135) كه وی جهت تدريس طب و رياضيات بنا كرد و اوقافی برای آن مقرر داشت (ابن شاكر، عيون، همانجا؛ ابن كثير، 13 / 277). وی پس از مرگ خود نظارت بر آن مدرسه و اوقاف آن را به عزالدين ابن صائغ واگذاشت و او تا هنگام مرگ به خوبی آن را راه برد، ولی پس از او مدرسه از رونق افتاد و رو به ويرانی نهاد و اوقافش از ميان رفت (ابن شاكر، همانجا). گويا بستان لبودی كه امروزه در اراضی باب‌السريجۀ دمشق هست (حسنی، 2 / 135، حاشيۀ 2)، در محل آن مدرسه و منسوب به ابن لبودی است. به گفتۀ نعيمی، شمس‌الدين و پسرش نجم‌الدين هر دو در نزديكی همان مدرسه مدفون شده‌اند (2 / 136).

آثار

 كتابها و رسايل متعددی در طب و نجوم و رياضيات به نجم‌الدين نسبت داده‌اند كه از غالب آنها اكنون نشانی در دست نيست. از آن جمله است: آفاق الاشراق در حكمت (ابن ابی اصيبعه، 2 / 189). حاجی خليفه (1 / 131) در انتساب اين كتاب به نجم‌الدين يا شمس‌الدين ترديد كرده، ولی بغدادی به صراحت آن را از شمس‌الدين دانسته است (1 / 5)؛ تدقيق المباحث الطبية فی تحقيق المسائل الخلافية (ابن ابی اصيبعه، همانجا). نسخه‌ای از اين اثر در اسكوريال موجود است (GAL, I / 651). احتمالاً اين همان كتابی است كه سارتن با عنوان «مجموعۀ مسائل مربوط به پنجاه موضوع طبی و وظايف الاعضاشناسی» از آن ياد كرده است (2(2) / 1799)؛ الرسالة الكاملة فی علم الجبر و المقابلة (ابن ابی اصيبعه، همانجا)؛ الرسالة المنصورية فی الاعداد الوفقية، دربارۀ مربعهای وفقی (همانجا)؛ الزاهی فی اختصار الزيج الشاهی؛ الزيج المقرب المبنی علی الرصد المجرب، كه آن را بر اساس رصدهای خودش تأليف كرد؛ مختصر الاشارات و التنبيهات ابن سينا؛ مختصر الکلیات من کتاب القانون ابن سینا (ابن ابی اصيبعه، همانجا)، كه نسخه‌اي از آن در كتابخانۀ پاريس نگهداری می‌شود (دوسلان، 522مختصر مصادرات اقليدس (ابن ابی اصيبعه، همانجا؛ برای بقيۀ آثار او، نك‍ : همانجا).

مآخذ

 ابن ابی اصيبعه، احمدبن قاسم، عيون الانباء، به كوشش آوگوست مولر، قاهره، 1299ق / 1882م؛ ابن شاكر كتبی، محمد، عيون التواريخ، به كوشش فيصل‌السامر و نبيله عبدالمنعم داوود، بغداد، 1980م؛ همو، فوات الوفيات، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1974م؛ ابن شداد، محمدبن علی، الاعلاق الخطيرة فی ذكر امراء الشام و الجزيرة، به كوشش سامی الدهان، دمشق، 1375ق / 1956م؛ ابن عبری، گريگوريوس، تاريخ مختصر الدول، بيروت، 1958م؛ ابن كثير، البداية؛ احمد، سالم عبدالرزاق، فهرس مخطوطات مكتبة الاوقاف العامة فی الموصل، بغداد، 1396ق / 1976م؛ بغدادی، ايضاح؛ حاجی خليفه، كشف؛ حسنی، جعفر، حاشيه بر الدارس (نك‍ : نعيمی دمشقی در همين مآخذ)؛ سارتن، جورج، مقدمه بر تاريخ علم، ترحمۀ غلامحسين صدری افشار، تهران، 1355ش؛ صفدی، خليل بن ایبک، الوافی بالوفيات، به كوشش هلموت ريتر، بيروت، 1381ق / 1961م؛ صقاعی، فضل الله بن ابی الفجر، تالی كتاب وفيات الاعيان، به كوشش ژاكلين سوبله، دمشق، 1974م؛ نعيمی دمشقی، عبدالقادربن محمد، الدارس فی تاريخ المدارس، به كوشش جعفر حسنی، دمشق، 1367ق / 1948م؛ نيز:

De Slane; GAL.

بخش علوم

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: