صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / ابن لبانه /

فهرست مطالب

ابن لبانه


آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ لَبّانه، ابوبكر محمد بن عيسی لخمی دانی (د 507ق / 1113م)، اديب و شاعر عصر ملوك‌الطوايف در اندلس. وی در دانيه به دنيا آمد (مراكشی، 149؛ ابن ابار، التكملة، 1 / 410) و نسبت «دانی» او از همين جاست. چون مادرش شيرفروش بود، به ابن لبّانه شهرت يافت (ابن بسام، 3(2) / 667؛ ابن سعيد، (2 / 409). وی برادری به نام عبدالعزيز داشت كه گرچه از ذوق شعری و قريحۀ ادبی بی‌بهره نبود، تجارت را پيشۀ خود ساخت. ابن لبانه در دانيه پرورش يافت و همينكه در شاعری آوازه‌ای يافت، آن را وسيلۀ تأمين معاش قرار داد و پس از اندكی، راه دربار ملوك‌الطوايف را كه مقصد بيشتر شاعران هم‌روزگارش بود، در پيش گرفت (ابن بسام، مراكشی، همانجاها). وی حدود 460ق به المريه رفت و به مدح معتصم بن صمادح (حك‍ 444-480ق) پرداخت و نزد او منزلتی يافت. اما همينكه ابن حداد (ه‍ م) شاعر معتصم به وزارت رسيد، به سبب خصومتی كه با ابن لبانه داشت، معتصم را برضدّ او برانگيخت (مقری، 4 / 49؛ عوض كريم، 128؛ قس: بستانی؛ فروخ، 5 / 80)، ابن لبانه ناچار دربار وی را ترك گفت و به بطليوس رفت (ابن بسام، 3(2) / 670). در آنجا به خدمت متوكل افطسی (حك‍ 460-487ق) درآمد، اما پس از چندی روابط بين آن دو نيز به تيرگی گراييد و سرانجام شاعر قصيده‌ای در هجو يكی از كارگزاران متوكل و قصيده‌ای ديگر در طعن خود او سرود و دربار وی را ترك گفت و راهی قرطبه شد (ابن خاقان، 250؛ ابن بسام، 3(2) / 671-673). به گفتۀ ابن بسام (همانجا) كه ابن لبانه را در قرطبه ملاقات كرده بود، وی از ترك بطليوس ناخشنود بوده است (قس: عمادالدين، 2 / 136، ابياتی كه شاعر در اين باره سروده است). در آن زمان معتمد بن عباد (حك‍ 461-484ق) كه خود شاعری برجسته و از حاميان علم و ادب بود، بر قرطبه حكم می‌راند. وی ابن لبانه را به گرمی پذيرفت و به زودی او را از جملۀ خواص و نديمان خود گردانيد. شاعر كه پس از مدتها پايگاه امنی يافته بود، دربار وی را براي رفاه خود مناسب ديد و بهترين مدايح خود را تقديم او كرد (ابن خاقان، 244؛ عمادالدين، 2 / 115-117؛ ابن خلكان، 5 / 27). پس از آنكه اشبيليه به دست مرابطون افتاد (484ق) و معتمد همراه خانواده‌اش به زندانی در اغمات، در نزديكی مراكش، منتقل شد، ابن لبانه همچنان به او وفادار ماند و گه گاه برای ملاقات او راه مغرب را درپيش می‌گرفت. منابع فقط به دو سفر او، يكی در 485ق و ديگری در 486ق اشاره كرده‌اند (ابن بسام، 3(2) / 667- 668؛ عمادالدين، 2 / 108، 112؛ مراكشی، 156؛ ابن خلكان، 5 / 30-32، 33، 34). شهرت وی نيز بيشتر ناشی از همين وفاداری و مديحه‌گویی به ابن عباد بوده، چنانكه او را سَمَوئلِ شعراء خوانده‌اند (ابن سعيد، 2 / 409، 411).
ابن لبّانه ظاهراً پس از سقوط اشبيليه و اسارت معتمد مدتی دربارهای امرا را رها كرده و به تدريس اشتغال ورزيده است، چنانكه در 486ق در المريه جمعی از اهل علم از جمله ابوعبدالله ابن صفار را در محضر او می‌يابيم (نك‍ : ابن ابار، التكملة، 1 / 411). اما او گويی نمی‌توانست از حمايت درباريان و امرا چشم بپوشد، در 489ق به ميورقه رفت و به خدمت ناصرالدوله مبشر بن سليمان درآمد و قصايد بسياری در مدح او سرود كه البته به نظر برخی به پای قصايدی كه وی در مدح معتمد سروده، نمی‌رسد (ابن خاقان، 248؛ مراكشی، 150؛ عمادالدين، 2 / 118؛ ابن دحيه، 178؛ ابن خلكان، 5 / 39؛ مقری، 4 / 259-260). وی پس از چندی به سبب اختلافاتی كه با يكی از وزرای امير پيدا كرد، مجبور شد از آنجا بگريزد و به بجايه نزد بنی حمود رود (ابن خاقان، 248- 249؛ ابن سعيد، 2 / 413؛ نيكل، 163).
بـه گفتـۀ ابن بسـام (3(2) / 692) غـرور و هـواپرستی او مايۀ بی‌آبرويی و در نتيجه فرار او از ميورقه بوده است. گويا در همين ايام بود كه وي عزالدوله پسر معتصم بن صمادح را كه پس از سقوط المريه به آنجا گريخته بود، ملاقات كرد (نك‍ : ابن ابار، الحلة السيراء، 2 / 91؛ مقری، 3 / 367- 368). شاعر مدتی را نيز در شهرهای تلمسان و وادی آش سپری كرد و سرانجام به ميورقه بازگشت و در همانجا درگذشت (ابن بسام، 3(2) / 697؛ ابن ابار، التكملة، 1 / 411؛ صفدی، 4 / 297؛ فروخ، 5 / 81).
آنچه از اشعار ابن لبانه به جای مانده، عمدتاً در مدح است، و شاعر در آنها با اغراق، به وصف رشادتها و دانش و تدبير و گشاده‌دستی ممدوحين پرداخته و بسياری از جنبه‌های زندگی در دربار ملوك‌الطوايف را تصوير كرده است (ابن بسام، 3(2) / 670-671، 678-680، 682). وی غزل نيز سروده است و در اينگونه اشعار ــ كه البته از واقع‌گرايی بی‌بهره نيست ــ در قالب جوان عاشق پيشه‌ای جلوه می‌كند كه باده نوشی و نظربازی را راه و رسم زندگی خود ساخته است (نك‍ : ابن بسام، 3(2) / 697، 700). اشعار وی طبيعتاً از شعر پيشينيان رنگ پذيرفته، اما گاه ويژگيهايی چون عنصر خيال و تصويرپردازی‌های قوی و بديع به سروده‌های او لطف و زيبايی خاصی بخشيده است. 
مرثيه‌های او نيز، از جمله آنچه دربارۀ اسارت معتمد و مصيبتهای او و خانواده‌اش سروده، مخصوصاً ابياتی كه در آنها با غم و اندوه، عزيمت به تبعيدگاه و آوارگی معتمد و دربه‌دری فرزندان او را شرح داده است، از بهترين و غم‌انگيزترين اشعار او شمرده می‌شوند (عمادالدين، 2 / 107-114؛ قس: نيكل، 164-165).
از جمله اشعار وی كه موردپسند برخی از متقدمين قرار گرفته، قصيده‌ای است كه مصراع اول تمام ابيات آن غزل و مصراع دوم آنها مدح است (نك‍ : مراكشی، 150). از ميان سروده‌های وصفی او نيز به ويژه می‌توان به اشعاری اشاره كرد كه وی در وصف نوروز و مهرگان سروده است (عمادالدين، 2 / 129-131؛ مراكشی، 153؛ قس: پرس، 216). ابن لبانه از موشّح سرايان معروف به شمار می‌رود. 12 موشّحه از موشحات او را ابن سناء الملك (صص 68-70، 73- 79) و ابن خطيب (صص 59-72) نقل كرده‌اند.
اشعار او از نظر تاريخی نيز حائز اهميت است. جزئياتی كه وی از اخبار بنی عباد به دست داده، وصف جنگها و رخدادهای تاريخی كه خود شاهد آنها بوده، ذكر برخی از آداب و رسوم دربار امرا از قبيل جشنها و نيز جزئياتی از برخی حرفه‌ها، همه اطلاعاتی هستند كه اغلب جز اشعار او منبع ديگری برای آنها يافت نمی‌شود (نك‍ : عمادالدين، 2 / 107، 108، 110، 129، 131؛ پرس، 90, 215, 216, 288).
مقری قطعاتی از نثر مسجع او را از كتاب مفقود وی، نظم السلوك فی وعظ الملوك، در نفح الطيب (3 / 368، 4 / 94-96، 215-217، 241-242) آورده است. به علاوه، كتابهای ديگری نيز با نامهای الاعتماد فی اخبار بنی عباد، سقيط الدرر و لقيط الزهر و مناقل الفتنة به وی منسوب است كه در اخبار و مدح معتمد بن عباده بوده است (صفدی، 4 / 297؛ مقری، 4 / 255؛ شكيب ارسلان، 3 / 302). به گفتۀ برخی، اشعار او مدوّن بوده است (ابن ابار، التكملة، 1 / 411؛ ذهبی، 19 / 373-374).

مآخذ

 ابن ابار، محمدبن عبدالله، الحلة السيراء، به كوشش حسين مؤنس، قاهره، 1963م؛ همو، التكملة لكتاب الصلة، به كوشش عزت عطار حسينی، قاهره / بغداد، 1375ق / 1956م؛ ابن بسام، علی، الذخيرة، به كوشش احسان عباس، ليبی / تونس، 1981م؛ ابن خاقان، فتح، قلائد العقيان، بولاق، 1284ق؛ ابن خطيب، محمدبن عبدالله، جيش التوشيح، به كوشش هلال ناجی، تونس، 1967م؛ ابن خلكان، وفيات؛ ابن دحيه، عمربن حسن، المطرب من اشعار اهل المغرب، به كوشش ابراهيم ابياری و ديگران، قاهره، 1954م؛ ابن سعيد اندلسی، علی بن موسی، المغرب فی حلی المغرب، به كوشش شوقی ضيف، قاهره، 1953م؛ ابن سناء الملك، هبةالله بن جعفر، دارالطراز فی عمل الموشحات، به كوشش جودت ركابی، دمشق، 1400ق / 1980م؛ بستانی؛ ذهبی، محمد ابن احمد، سيراعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط، بيروت، 1405ق / 1984م؛ شكيب ارسلان، الحلل السندسية، بيروت، 1358ق / 1939م؛ صفدی، خليل بن ایبک، الوافی بالوفيات، به كوشش س. ددرينگ، بيروت، 1394ق / 1974م؛ عمادالدين كاتب، محمد ابن محمد، خريدة القصر، به كوشش آذرتاش آذرنوش، تونس، 1971م؛ عوض كريم، مصطفی، فن التوشيح، بيروت، 1959م؛ فروخ، عمر، تاريخ الادب العربی، بيروت، 1982م؛ مراكشی، عبدالواحد بن علی، المعجب فی تلخيص اخبار المغرب، به كوشش محمد سعيد عريان و محمد عربی علمی، قاهره، 1368ق / 1949م؛ مقری تلمسانی، احمد ابن محمد، نفح الطيب، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1388ق / 1968م؛ نيز:

Nykl, A. R., Hispano-Arabic Poetry, Baltimore, 1946; Pérès , Henri, La poésie andalouse en arabe classique, Paris, 1953.

عنایت‌الله فاتحی نژاد

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: