صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / ابن فهد /

فهرست مطالب

ابن فهد


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ فَهْد، نام خاندانی بزرگ در مكه از فرزندان عبدالله بن محمد بن عبدالله بن فهد. برای افراد اين خاندان نسبتهای علوی، قُرَشی، هاشمی و مكی (سيوطی، 170؛ فاسی، 8 / 25) برشمرده‌اند، و اين شايد بدان سبب باشد كه آنان را از فرزندان محمد بن حنفيه پسر علی بن ابی طالب (ع) خوانده‌اند، اما از آنجا كه شمار پشتهای اين خاندان تا علی بن ابی طالب (ع) از آنچه قاعدۀ معروف نسب‌شناسی (در هر قرن سه پشت) اقتضا می‌كند، كمتر است، در صحت چنين انتسابی جای ترديد می‌ماند؛ به ويژه اگر دريابيم كه مردم مكه نسب اين دودمان را به عتبةبن ابی لهب می‌رساندند (نك‍ : سيوطی، 171) و اين نام به تنهايی انگيزۀ خوبی برای تغيير شجره نامه تواند بود. همۀ افراد شناخته شدۀ اين خاندان شافعی بوده‌اند، جز عطيه (د 874ق / 1470م) كه سخاوی ( الضوء، 5 / 148) او را مالكی مذهب دانسته است. 
اشتهار اين خاندان بيشتر در سده‌های 8-10ق / 14-16م بود و در اين دوره كسانی از آن خاندان در دانش و تجارت بلند آوازه شدند. دانشِ عالمان اين خانواده بيشتر در جهت ضبط و ذكر اهميت سرزمين حجاز (تاريخ محلی) به كار گرفته شده است. برخی از افراد اين خانواده برای تجارت به مصر، شام، يمن و حتی هند سفر می‌كردند. از فرزندان عبدالله افزون بر كسانی كه دربارۀ هر يك از آنان جداگانه سخن خواهد رفت، اين افراد در خور ذكرند: حسن بن عبدالله (د پس از 740ق) و برادر وی جمال‌الدين محمد (د 736ق) كه مدتی نايب نجم‌الدين طبری قاضی مكه بود (فاسی، 2 / 80، 4 / 82)؛ احمد (د 769ق) پسرجمال‌الدين محمد و قاضی جمال‌الدين ابوالخير محمد (د 723ق) برادراحمد (همو، 2 / 296؛ قس: ابن حجر، 5 / 458). اين قاضی جمال‌الدين ابوالخير سه پسر داشت كه دو تن از آنان به نامهای عبدالرحمن ملقب به الوجيه و ابوبكر (فاسی، 5 / 408، 8 / 26) در طاعون مكه جان سپردند (جمادی الاول 793 ق). اما بلند آوازه‌ترين دانشمندان بنی فهد از نسل ابوالخير محمد و از پسر ديگر او نجم‌الدين محمد هستند:

1. نجم‌الدين ابوالنصر محمد

(ح 760-12ربيع الاول 811ق / 1359-6 اوت 1408م)، در مكه متولد شد و در همانجا تحصيل كرد و از بعضی مشايخ شام و قاهره و اسكندريه اجازۀ روايت حديث يافت. از آنجا كه جد مادری او شيخ نجم‌الدين املاك و خانۀ چندی در اَصفون (در مصر عُليا) وقف فرزندان خود كرده بود، محمد چند سالی در اصفون اقامت گزيد و از اين رو فرزندانش، افزون بر نسبتهای پيشين، به اصفونی هم معروف شدند (سخاوی، الضوء، 9 / 281). وی در 795ق / 1393م به مكه بازگشت و هم در آنجا عمر به سر آورد (فاسی، 2 / 334).

2. تقی‌الدين ابوالفضل محمد

(5 ربيع الثانی 787 ـ 7 ربيع الاول 871ق / 16 مۀ 1385 ـ 17 اكتبر 1466م)، پسر نجم‌الدين محمد. وی در اصفون زاده شد و در 795ق همراه پدر به مكه رفت و در آنجا به تحصيل علم پرداخت. او برای سماع حديث به مدينه و يمن سفر كرد. از شيوخ او در مكه عبدالرحمن فاسی و ابوهُرَيرة بن نقاش، در مدينه، رقيه دختر ابن مزروع و عبدالرحمن زرندی و در يمن مجد لغوی و علی بن ابوبكر ازرق بوده‌اند (سخاوی، همان، 9 / 281-282). از استادان بسياری اجازه گرفت و پسرش در اين مورد معجم و فهرست ويژه‌ای پرداخته است. تقی‌الدين، ابن حجر را در مكه ديد و از دانش او بهره‌مند شد. او الامتاع را نزد مقريزی خواند و نسخه‌ای از آن را به خط فرزند خود نجم‌الدين عمر برای خود تهيه كرد. او در كسب علم و ضبط و استخراج مطالب از كتابها بلند‌آوازه شد و اين منزلت برای پسر او نيز حاصل گشت. كسان بسياری در حجاز از تقی‌الدين اخذ حديث كردند (همان، 9 / 283). توجه به حديث و سنت از او به فرزندانش منتقل شد و شايد از اين روست كه گاه در نسبت آنان «الاَثَری» هم ديده می‌شود (نك‍ : آلوارت، IX / 497-498؛ آربری، 44). سخاوی در دو نوبت كه مجاور مكه بود، او را ديده، از او بهره برده و بسياری از نوشته‌های خود را به او ارائه كرده است (همانجا).
تقی‌الدين پيوسته به كار مطالعه و نوشتن سرگرم بود. كتابخانۀ او در آن زمان در مكه نظير نداشت و همگان از آن بهره‌مند می‌شدند. او كتابخانه‌اش را وقف كرد تا پس از مرگش نيز مورد استفادۀ طالبان علم قرار گيرد. وی طبع شعر نيز داشت (همانجا).

آثـار

الف ـ چاپی

 لحظ الالحاظ، تنها اثر از نوشته‌های تقی‌الدين است كه همراه ذيلهای حسينی دمشقی و سيوطی بر تذكرة الحفاظ ذهبی چاپ شده است. لحظ در واقع ذيلی است بر ذيل ابوالمحاسن محمد بن علی علوی حسينی دمشقی و نام كامل آن لحظ الالحاظ بذيل طبقات الحفاظ است. در اين ذيل تراجم به ترتيب زمان فوت صاحبان آنها آمده و بر 12 ترجمه از كتاب ذهبی و 8 ترجمه از ذيل حسينی مطالبی افزوده شده است (ص 71).

ب ـ خطی

 1. بُغية الطالب الفالح من مشيخة قاضی طيبة ابی الفتح الصالح. نسخه‌ای از آن در اسكندريه موجود است (GAL, II / 225) ؛ 2. حديث ابی علی الحسن بن عرفة، يك نسخه از آن در رامپور نگهداری می‌شود (GAL, S, II / 225)؛ 3. رسالة الكامل علی تراجم المكيين و المدنيين الذين اخذ عنهم العلامة علی بن خليل اللُبودی، نسخه‌ای از آن در قاهره موجود است (همانجا)؛ 4. طرق الاصابة بما جاء فی فضائل الصحابة (شوكانی، 2 / 260)، نسخه‌ای با نام مختصر اسماء الصحابة به خط مؤلف در الازهر وجود دارد (ازهريه، 5 / 545) كه ظاهراً همين اثر بايد باشد؛ 5. عُمدة المُنتحِل و بُلغة المُرتحِل، در اربعينيات، نسخه‌ای از اين كتاب به خط مؤلف در چستربيتی ( آربری، II / 95) و نيز نسخه‌ای ديگر در قاهره (خديويه، 7(2) / 662) موجود است؛ 6. الفتح الربانی لجميع مرويات الشيخ ابی الفتح العثمانی (ظاهريه، 91)؛ 7. الدرر السَنّية و الجواهر البَهيّة من الاحاديث النبوية. نسخه‌ای از آن در كتابخانۀ ملی پاريس موجود است (دوسلان، شم‍ 721). در انتساب اين اثر كه به ابوالمحاسن يوسف عضدی اهدا شده، به تقی‌الدين ترديد وجود دارد، زيرا به پسرش نجم‌الدين نيز نسبت داده شده است (وايدا، 28).

ج ـ آثار يافت نشده

 1. الاِبانة مما ورد فی الجعرانة (سخاوی، همان، 9 / 282)؛ 2. الاشراف علی جميع النُـكَت الظِراف (شوكانی، همانجا)؛ 3. اقتطاف النور مماورد فی ثور (سخاوی، همانجا)، بروكلمان آن را به محمد بن عبدالعزيز، نبيرۀ تقی‌الدين نسبت داده است كه درست نمی‌نمايد (GAL, S, II / 538)؛ 4. بُشری الوَری مماورد فی حرا (سخاوی، همانجا)؛ 5. بهجة الدماثة بماورد فی فضل المساجد الثلاثة (همانجا). 6. تأميل نهاية التقريب و تكميل التهذيب بالتذهيب (همانجا)؛ 7. تحفة الاشراف بمعرفة الاطراف، در 3 مجلد (شوكانی، همانجا)؛ 8. تحفة العلماء الاتقياء بماجاء فی قصص الانبياء (همانجا). سخاوی عنوان اين كتاب را نخبة العلماء... آورده است (همانجا)؛ 9. تقريب البعيد فيما ورد فی يومی العيد (كوثری، 4)؛ 10. الجُنة باذكار الكتاب و السنة (سخاوی، همانجا)؛ 11. الزوائد علی حياة الحيوان للدميری (كوثری، همانجا)؛ 12. غاية القصد و المراد من الاربعين العالية الاسناد (همانجا)؛ 13. فی سيرة الخلفاء و الملوك، در 2 مجلد (شوكانی، 2 / 259)؛ 14. المطالب السنية العوالی بما لقريش من المفاخر و المعالی (همو، 2 / 260)؛ 15. النور الباهر الساطع من سيرة ذی البرهان القاطع، در سيرت نبوی (سخاوی، همانجا).
تقی‌الدين كتابهايی هم براي آموزش فرزندانش نوشته بود (نک‍ : فاسی، 2 / 343؛ سخاوی، الضوء، 6 / 126، 11 / 92).

3. بدرالدين محمد ابوزرعه

(808-826ق / 1405-1423م)، پسر تقی‌الدين محمد. او در مكه به دنيا آمد و از پدرش و استادان ديگر حديث و فقه آموخت. هوش و حافظۀ نيرومندی داشت و در جوانی در مكه درگذشت .

آثـار

 3 اثر به او نسبت داده‌اند كه موفق نشد آنها را پاكنويس كند: 1. رباعيات صحيح مسلم، 2. معجمِ شيوخ خود، 3. مناقب الامام الشافعی (فاسی، 2 / 342-344).

4. محب‌الدين ابوبكر احمد

(809-890ق / 1407-1485م)، پسر تقی‌الدين محمد. وی در مكه زاده شد و در همانجا و نيز در مدينه تعليم يافت. آنگاه به سياحت پرداخت و به سرزمينهای مختلف، از جمله در 840ق / 1336م تا كاليكوت و بار ديگر در 847ق تا كنبايه در هند رفت. در مكه برای پدر و برادرش و ديگران استنساخ می‌كرد و آثار بزرگی را به دست خود رونويس كرد (سخاوی، همان، 11 / 92). با خديجه، دختر ابوبكر بن محمد معروف به توريزی (تبريزی) تاجر سلطان، ازدواج كرد (همان، 4 / 70، 11 / 93). او گاه روايت حديث می‌كرد و سخاوی در مكه چيزهايی از وی آموخت، اما پس از مرگ برادرش از روايت حديث خودداری می‌كرد. او در مكه درگذشت و در آرامگاه خانوادگی دفن شد (همان، 11 / 92-93).

5. عبدالرحمن، ملقب به ناصرالدين ابوالفرج

(841-873ق / 1437- 1469م)، پسر ابوبكر احمد، در كاليكوت هند زاده شد و در 844ق همراه پدر به مكه آمد و در آنجا تحصيل كرد. از كسانی چون ابوالفتح مراغی و برهان زمزمی حديث آموخت و از زركشی، ابن طَحّان، ابن حجر، مقريزی و جمال كازرونی اجازه گرفت. در 865ق به قاهره رفت و از آنجا بارها به شام سفر كرد و به استماع حديث پرداخت. وقتی در قاهره بود بسياری از فضلای مكه به نزدش می‌رفتند. در نحو و سرودن شعر دست داشت. در قاهره درگذشت و در كنار مقابر صوفيان بَيْبَرسيّه به خاك سپرده شد (همان، 4 / 70-71).

6. نجم‌الدين عمر (محمد)

(812-885ق / 1409-1480م)، پسر ديگر تقی‌الدين و از سرشناس‌ترين افراد اين خاندان است. لقب ديگر او سراج‌الدين و كنيه‌اش ابوالقاسم بود. نام نخستين وی محمد بوده است، اما وی را بيشتر عمر می‌خواندند. در مكه متولد و بزرگ شد. مقدمات قرآن و حديث و فقه را از پدر آموخت و از استادان مكه و دانشمندان مقيم يا مسافر آنجا، مانند ابوبكر مراغی، عبدالرحمن زرندی، جمال‌الدين ابن ظهيره و ديگران حديث و علوم ديگر فراگرفت. پدرش از علمای سرزمينهای ديگر براي او اجازه خواست: از مشايخ اجازۀ او از مدينه رقيه دختر يحيی بن مزروع، از شام عايشه دختر محمد بن عبدالهادی و عبدالقادر اُرموی، از بيت‌المقدس فاطمه دختر ابومحمود و برادرش برهان، از قاهره عزابن جماعه، از زَبيد مجد لغوی و از تَعِز جمال ابن خياط و كسان ديگر از جاهای ديگر بودند. در قاهره از ابن حجر استفاده كرد. در حلب از برهان حديث شنيد. مسافرتهای علمی متعدد به قاهره و حلب كرد و در اين گشت و گذارها در هر جا از هر كس ممكن بود، حتی از كسانی كه پايۀ علمی آنان پايين‌تر از خود او بود، بهره گرفت و در مكه از سخاوی استفاده كرد. نجم‌الدين از دانشمندانی است كه مشايخ زياد داشت و حديث و روايت بسيار فرا گرفته بود (همان، 6 / 126- 128؛ نيز نك‍ : ابن طولون، 2 / 453-454).
ابن حجر كه با او مكاتبه داشت، از وی خواست تا پس از پدرش تقی‌الدين ضبط وفيات يمن و مكه را ادامه دهد و نوشته‌های خود را در اين مورد به نظر او برساند. مقريزی هم از نجم‌الدين و پدرش به عنوان دو محدث بسيار آگاه حجاز ياد كرده و برای نجم‌الدين آيندۀ درخشانی پيش بينی كرده بوده است. تقی جراعی، از بزرگان علمای حنبلی مسند احمد بن حنبل را نزد او خواند. سخاوی نيز از نجم‌الدين استفاده كرد و ميان آن دو تا پايان عمرِ نجم‌الدين مكاتبه برقرار بود (سخاوی، همان، 6 / 129-131). وی با عايشه دختر عفيف عبدالرحمن بن محمد اصفهانی مكی معروف به عجمی ازدواج كرد (همان، 4 / 224، 5 / 59). در آخر عمر به اندك ضعف جسمانی و بينايی گرفتار شد و با اينهمه روش هميشگی خود را از دست نداد. نجم‌الدين در مكه درگذشت و در مقبرۀ بنی فهد دفن شد (همان، 6 / 131).

آثـار

 نجم‌الدين عمر نوشته‌های بسيار به جا گذاشت كه بيشتر به صورت پيش‌نويس بود (همان، 6 / 129). نوشته‌های او تاكنون چاپ نشده است. آثار شناخته شدۀ موجود او عبارتند از: 1. الالحاقات، رساله‌ای است مشتمل بر 11 اجازه كه شيوخ مختلف نجم‌الدين برای او نوشته‌اند و در هر اجازه نام مشايخ نويسندۀ آن هم آمده است. اين نسخه در رامپور و مورخ 839ق / 1435م است (بانكيپور، XII / 65). اين اثر احتمالاً همان المُسَلسلات است كه در الضوء سخاوی به آن اشاره شده است (6 / 128)؛ 2. المعجم، مجموعۀ تراجم مشايخ حديث و اجازات نجم‌الدين است. تاريخ تأليف اين اثر 861ق / 1457م و تاريخ تحرير نسخه به خط عبدالعزيز فرزند مؤلف 906ق است (بانكيپور، XII / 63-64). نسخه‌ای ديگر با ذيلی بر آن در برلين (آلوارت، IX / 497-498) موجود است. سخاوی به اين اثر اشاره كرده است (همانجا).
آثار يافت نشدۀ نجم‌الدين عمر به اين شرح است: 1. اِتحاف الوری باخبار اُمّ القُری (سخاوي، الاعلان، 72)؛ 2. بذل الجهد فيمن سمی بفهد و ابن فهد (همو، الضوء، همانجا)؛ 3. التبيين للطبريين (همانجا)؛ 4. تذكرة الناسی باولاد ابی عبدالله الفاسی (همان، 6 / 129)؛ 5. الدُّر الكَمين بذيل العِقد الثَمين فی تاريخ البلد الامين، ذيلی است بر تاريخ مكۀ فاسی (همو، الاعلان، 71-72، 282)؛ 6. السر الظهيري باولاد احمد النَويری (همو، الضوء، 6 / 129؛ بغدادی، ايضاح، 2 / 11)؛ 7. غاية الامانی فی تراجم اولاد القسطلانی (سخاوی، همانجا)؛ 8. الفهرست (همان، 6 / 128)؛ 9. اللباب فی الالقاب (شوكانی، 1 / 513)؛ 10. المُخَضرمين؛ 11. المُغَيَّر اسمهم؛ 12. المؤاخابينهم؛ 13. المُدَلّسين (همو، 1 / 512-513)؛ 14؛ مَشيخة (نعيمی، 1 / 56)؛ 15. مورد الطالب الظَمی (ابن طولون، 2 / 454)؛ 16. نورالعيون بما تفرق من الفنون (بغدادی، همان، 2 / 685).
گذشته از اين آثار، نجم‌الدين استخراجات (تخريج) زيادی برای خود و ديگران به عمل آورده بود (سخاوی، همانجا). از سودمندترين كارهای او ترتيب دادن فهارس الفبايی برای برخی كتابهای مهم تراجم مانند الحلية، المدارك، تاريخ الاطباء، طبقات الحنابلة و تذكرة الحفاظ و ذيلهای آن بود (همان، 6 / 129).

7. محيی‌الدين ابوزكريا يحيی ...

(23 ربيع الآخر 848 ـ 25 ذيقعدۀ 885ق / 11 اوت 1444ـ26 ژانويۀ 1481م)، پسر نجم‌الدين عمر، در زادگاهش مكه بزرگ شد و تحصيل كرد. پدرش او را به استفاده از بسياری از علمای مكه واداشت و از گروهی از آنان برای او اجازه گرفت. يحيی بسياری از نوشته‌های سخاوی را از خود او فرا گرفت. به مدينه، طايف، قاهره و يمن تا عدن سفر كرد و از علمای هر محل بهره برد. مردی صالح و پرهيزكار بود و هر چند ثروتی نداشت، از پذيرفتن زكات و صدقات خودداری می‌كرد. شعرشناس بود و در اين باب ذوق نيكويی داشت (سخاوی، الضوء، 10 / 238- 239).

آثـار

 از آثار او مجموعه‌هايی برگزيده از ديوانهای شعر و نكته‌ها و سخنان شگفت بوده است. اين آثار را هم به او نسبت داده‌اند: 1. الدلائل الی معرفة الاوائل (همانجا)؛ 2. مايكتب بالضاد و الظاء مع اختلاف المعنی، كه 3 نسخه از آن در دارالكتب مصر (تيموريه) وجود دارد (معيبد، 590). وی مجمع الامثال ميدانی را نيز تلخيص كرده است (سخاوی، همانجا). 

8. عزالدين عبدالعزيز

(26 شوال 850-926ق / 13 ژانويۀ 1447-1515م)، پسر نجم‌الدين عمر، مورخ و از معروف‌ترين افراد دانشمند بنی فهد. او در مكه به دنيا آمد و نخست ابوالخير علی نام داشت و در پی خوابی كه پدرش ديد، ابوفارس عبدالعزيز ناميده شد. مقدمات را نزد پدر و جدش فراگرفت؛ از شيوخ مكه مانند ابوالفتح مراغی و زمزمی و ديگران و نيز از ابن حجر دانش آموخت. در طلب حديث كوشا بود. بارها برای سماع حديث به مدينه و قاهره و شام و حلب و غزه رفت. همدرس سخاوی بود و در عين حال در قرائت و حديث از او بهره گرفت. هنگامی كه سخاوی در 886ق در مكه مجاور شد، عبدالعزيز بسياری از تأليفات او را كه در ميان كتابهای پدرش بود، نزد او خواند. متون عمدۀ فقه و تفسير و نحو را نزد مشاهير علمای مكه خواند و اجازۀ تدريس و روايت حديث گرفت (سخاوی، الضوء، 4 / 224-226). در سال آخر عمرش از ابن طولون در مكه حديث شنيد و از او نيز اجازه گرفت. به داشتن مشايخ زياد معروف بود و معجم شيوخ او شامل نام حدود هزار شيخ است (غزی، 1 / 239).
در سرزمين حجاز پس از پدرش كسی در حديث با او برابر نبود و در بسياری از علوم ديگر نيز دست داشت (سخاوی، همان، 4 / 226). تخريج (استخراج مطالبی ويژه از نوشته‌های ديگران) و كشف (ترتيب فهرستهای راهنما برای متنهای مهم) و تاريخ، كارهای علمی مورد علاقۀ عبدالعزيز بود (سخاوی، همانجا). وی در مكه درگذشت (ابن عماد، 8 / 100).

آثار خطی

 1. الاجازة. نسخه‌ای از آن در رامپور موجود است (GAL, S, II / 224)؛ 2. غاية المرام باخبار سلطنة البلد الحرام. اين اثر كه ناقص است، مشتمل بر تاريخ امرای مكه از زمان هجرت تا فوت مؤلف است و با استفاده از نوشته‌های پدر مؤلف در مورد تاريخ مكه و آثار فاسی و ابن حجر نوشته شده است. نسخه‌ای از آن در برلين موجود است ( آلوارت، IX / 263)؛ 3. النُزهة السَنية فی اخبار الملوك المصرية يا النزهة السنية فيما يطلب من اخبار الملوك و خلفاء الديار المصرية، 2 نسخه از آن در اسكوريال مادريد نگهداری می‌شود (ESC2، شم‍ 1708). از اين اثر نسخه‌ای نيز با عنوان نزهة سَنّية مُقنعة مُغنية مما يطلب من اخبار الخلفاء و الملوك المصرية در وين موجود است (لو بنشتاين، I / 204).

آثار يافت نشده

 1. بلوغ القری، ذيلی است بر اتحاف نجم‌الدين پدر مؤلف؛ 2. تاريخ مكة، به ترتيب سالها از 872ق تا زمان مؤلف در تاريخ مكه؛ 3. الترغيب و الاجتهاد فی الباعث لِذَوی الهِمَم العلية علی الجهاد؛ 4. جزء فی المُسَلسل بالاولية؛ 5. جزء فی المُسلسلات؛ 6. الحُجة الدامغة لرجال الفُصوص الرائغة؛ 7. رحلة؛ 8. فهرست مرويّات او؛ 9. معجم مشايخ او؛ 10. نزهة الابصار لما تألف من الافكار؛ 11. نزهة ذوی الاحكام باخبار الخطباء و الائمة و قضاة بلدالله الحرام (نك‍ : غزی، 1 / 239؛ بغدادی، هديه، 1 / 583).
عبدالعزيز طبقات القراء ذهبی را نيز به ترتيب الفبايی مرتب كرده بود (غزی، همانجا).

9. محب‌الدين ابوالفضل محمد

(891-954ق / 1486-1547م)، مشهور به جارالله، مورخ و آخرين فرد دانشمند اين خانواده. پدر او عبدالعزيز و مادرش كماليه دختر محب‌الدين ابوبكر احمد برادر نجم‌الدين عمر بود. در زادگاهش مكه از پدرش و سخاوی و محب طبری دانش آموخت. از كسانی مانند عبدالغنی بن بساطی، عايشه دختر ابن عبدالهادی و محمد بن شهاب بوصيری اجازه گرفت (سخاوی، الضوء، 3 / 52). آنگاه به مصر و شام سفر كرد و در 922ق / 1516م هنگامی كه ملك اشرف قانصوه الغوری به حلب رفت جارالله نيز به آنجا وارد شد (ابن حنبلی، 1(1) / 434). در حلب دوست و همدرس شمس‌الدين محمد بن طولون شد و بعدها ميان آن دو مكاتبه برقرار بود و هر سال هر كدام متوفيات آن سال را ضبط و به وسيلۀ حجاج برای يكديگر می‌فرستادند (غزی، 2 / 131). جارالله به بيت المقدس و يمن نيز مسافرت و از علمای آنجا استفاده كرد. سيد سَمهودی در شهر مكه به او خرقه پوشانيد (ابن عماد، 8 / 301؛ عيدروسی، 218).
از جمله كسانی كه از او دانش آموخته و اجازه گرفته‌اند، ابن طولون و رضی‌الدين محمد بن حنبلی حلبی را می‌توان نام برد (ابن حنبلی، 1(1) / 435-436).
جارالله در مكه و مدينه به روايت حديث پرداخت (عيدروسی، همانجا) و در زادگاهش درگذشت (ابن عماد، همانجا).

آثار چاپی

 1. تحفة اللطائف فی فضائل الحبر ابن عباس و وَجّ الطائف (مدعج، 192)؛ 2. حسن القِری فی اودية اُمّ القُری (همانجا؛ جاسر، 544)؛ 3. رسالة فی فضل جدة وشیء من خبرها (مدعج، 189).

آثار خطی

 1. الاقوال المُتَّبعة فی بعض ما قيل من مناقب ائمة المذاهب الاربعة (زركلی، 6 / 209)؛ 2. تحفة الناس بخبر رباط سيدنا العباس، يك نسخه از آن در ييل موجود است (نموی، 138)؛ 3. الجواهر الحِسان فی مناقب السلطان سليمان بن عثمان (زركلی، همانجا)؛ 4. الخبر المرفوع فی ايام الاسبوع، نسخه‌ای از آن در ييل نگهداری می‌شود (نموی، 168)؛ 5. گزيده‌ای از الدر الفاخر لاعيان القرن العاشر، نسخه‌ای از آن در كمبريج موجود است (آربری، 44)؛ 6. السلاح و العدة فی فضائل بندر جدة، 2 نسخه از آن در برلين و وين موجود است (GAL, II / 516)؛ 7. منهل الظرافة بذيل مورد اللطافة فيمن ولی السلطنة و الخلافة، 2 نسخه از آن در برلين، نگهداری می‌شود ( آلوارت، VII / 434, IX / 316)؛ 8. نهاية السول لبركات فضل آل بيت الرسول، نسخه‌ای از آن در برلين موجود است (همان، VII / 434)؛ 9. النكت الظراف، نسخه‌ای از آن در چستربيتی نگهداری می‌شود ( آربری، 26)؛ 10. نيل المُنی بذيل بلوغ القری ( GAL, S, II / 538).

آثار يافت نشده

 1. بلوغ الارب بمعرفة الانبياء من العرب (حاجی خليفه، 1 / 253)؛ 2. بهجة الزمان بعمارة الحرمين لملوك آل عثمان (بغدادی، ايضاح، 1 / 201)؛ 3. تحفة الايقاظ بتتمة ذيل طبقات الحفاظ، تكمله‌ای است بر لحظ الالحاظ نيای بزرگش تقی‌الدين ابن فهد. جارالله نوشتن تحفة را در 12 ربيع الثانی 944ق / 18 سپتامبر 1537م به پايان برده است (نك‍ : جارالله، 382)؛ 4. التحفة اللطيفة فی بناء المسجد الحرام و الكعبة الشريفة (غزّی، 2 / 131)؛ 5. تحقيق الرجا لعلو المقر المحبی ابن اَجا، كه مشتمل بر 40 حديث است (ابن حنبلی، 1(1) / 434)؛ 6. تحقيق الصفا فی تراجم بنی الوفا (حاجی خليفه، 1 / 378)؛ 7. رساله‌ای دربارۀ بازار عكاظ (دانشنامه)؛ 8. رسالة فی كتاب السرفی ديوان مصر (حاجی خليفه، 1 / 885)؛ 9. الفرائد البهيات فی فوائد البلدانيات (جاسر، 546)؛ 10. معجم مشايخ خود و شاعرانی كه از آنان شعر شنيده است (ابن حنبلی، 1(1) / 435). 

مآخذ

 ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، الدرر الكامنة، حيدرآباد دكن، 1396ق؛ ابن حنبلی، محمدبن ابراهیم، در الحَبَب فی تاريخ اعيان حلب، به كوشش محمود احمد فاخوری و يحيی زكريا عبارة، دمشق، 1972م؛ ابن طولون، محمدبن علی، القلائد الجوهرية فی تاريخ الصالحية، به كوشش محمد احمد دهمان، دمشق، 1401ق؛ ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، قاهره، 1351ق؛ ابن فهد، تقی‌الدين محمد، «لحظ الالحاظ»، ذيل تذكرة الحفاظِ ذهبی، حيدرآباد دكن، 1376ق؛ ازهريه، فهرست؛ بغدادی، ايضاح؛ همو، هديه؛ جارالله، ابوالفضل محمد، مؤخره بر ذيل تذكرة الحفاظِ ذهبی، حيدرآباد دكن، 1376ق؛ جاسر، حمد، «حول رسالة فضل جدة»، مجلة معهد المخطوطات العربية، كويت، ذيقعدۀ 1407ـ ربيع الآخر 1408؛ حاجی خليفه، كشف؛ خديويه، فهرست؛ دانشنامه؛ زركلی، اعلام؛ سخاوی، محمدبن عبدالرحمن، الاعلان بالتوبيخ لمن ذم التاريخ، به كوشش فرانتس روزنتال، بغداد، 1382ق؛ همو، الضوء اللامع، قاهره، 1355ق؛ سيوطی، نظم العقيان فی اعيان الاعيان، به كوشش فيليپ حتی، نيويورك، 1927م؛ شوكانی، محمدبن علی، البدر الطالع، قاهره، 1348ق؛ ظاهريه، خطی (حديث)؛ عيدروسی، عبدالقادربن عبدالله، تاريخ النور السافر عن اخبار القرن العاشر، بيروت، 1405ق؛ غزی، نجم‌الدين، الكواكب السائرة، به كوشش جبرائيل سليمان جبور، بيروت، 1949م؛ فاسی، محمدبن احمد، العقد الثمين فی تاريخ البلد الامين، به كوشش فؤاد سيد، بيروت، 1406ق؛ كوثری، محمد، مقدمه بر ذيل تذكرة الحفاظِ ذهبی، حيدرآباد دكن، 1376ق؛ مدعج، عبدالمحسن، «رسالة فی فضل جدة و شیيء من خبرها لجارالله محمد بن فهد»، مجلة معهد المخطوطات العربية، جمادی‌الاول ـ شوال 1407؛ معيبد، محمد جبار، «كتب الضاد و الظاء عندالدارسين العرب»، مجلة معهد المخطوطات العربية، ذيقعدۀ 1406 ـ ربيع الآخر 1407؛ نعيمی، عبدالقادربن محمد، الدارس فی تاريخ المدارس، به كوشش جعفر حسنی، دمشق، 1367ق؛ نيز:

Ahlwardt; Arberry; Arberry, A.J., A Second Supplementary Hand-list of the Muhammadan Manuscripts in the University and Colleges of Cambridge, Cambridge; 1952; Bankipore; De Slane; ESC2; GAL; GAL, S; Loebenstein, H., Katalog der arabischen Handschriften der ö sterreichischen Nationalbibliothek, Wien, 1970; Nemoy, L., Arabic Manuscripts in the Yale University Library, New Haven, 1950; Vajda, Georges, “Note sur la Geschichte der arabischen Litteratur”, JA, Paris, 1952, Vol. CCXL.

یوسف رحیم لو

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: