صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادیان و عرفان / ابن عریف، ابوالعباس /

فهرست مطالب

ابن عریف، ابوالعباس


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ عَریف، ابوالعباس احمدبن محمد بن موسی بن عطاءالله صَنهاجی، فقیه، محدث و صوفی مشهور اندلسی (481 ـ صفر 536ق / 1088 ـ سپتامبر 1141م). اصل او از قبیلۀ صنهاجی و خود از مردم المریه بود. پدر وی اهل طنجه بود (ابن ابار، المعجم، 18) و گفته‌اند که او را از آن روی «عریف» نامیده‌اند که در آنجا رئیس پاسبانان شب (صاحب حرس‌اللیل) بوده است (ابن‌زیات، 97). ابن‌عریف را پدرش در آغاز نوجوانی به سبب تنگی معیشت نزد جولایی به شاگردی گماشت، اما او از هر کاری جز قرائت قرآن و مطالعۀ کتاب بیزار بود، سرانجام پدرش ناچار با اشتغال او به کسب علم موافقت کرد. ابن‌عریف در المریه به آموزش قرآن و فقه و حدیث پرداخت، سپس به تحقیق در وجوه قرائات و جمع روایات همت گماشت و در علوم ادبی از کتاب الفصوص فی اللغات و الاخبار تألیف صاعدبن حسن ربعی بهره‌ور شد (ابن‌ابار، همان، 19؛ آسین پالاسیوس، 2). وی از ابوخالد یزید و جمعی از محدثان معروف زمان خود حدیث شنیده و روایت کرده است (ابن‌بشکوال، 1 / 81) و با کسانی چون ابوعلی ‌ابن‌سُکَّرۀ صدفی، ابوالحسن بَرجی، محمدبن حسن لَمغانی، ابوبکر عبدالباقی بن محمدبن بُریال، محمدبن یحیی بن فَرّاء و ابوعمر احمدبن مروان بن یُمْنالش زاهد مصاحبت داشته است (ذهبی، 20 / 111-112). گفته‌اند که از دست ابوبکر عبدالباقی بن محمد حِجاری آخرین مصاحب ابوعمر طَلَمَنکی خرقه پوشیده است (همو، 20 / 113). جزئیات طریقۀ صوفیانۀ ابن‌عریف دقیقاً بر ما روشن نیست. همین قدر می‌دانیم که شهر المریه در آن هنگام از مراکز مهم تصوف در اندلس بوده و آراء عرفانی مکتب ابن‌مَسرّه (ه‍ م) طی دو قرن در جنوب اسپانیا رواج تمام یافته بود. بنابراین احتمالاً او از مکتب ابن‌مسره متأثر بوده و به گفتۀ پالنثیا از کتاب محاسن‌المجالس تألیف ابن‌عریف چنین برمی‌آید که طریقت شاذلیه با افکار وی بی‌ارتباط نبوده است (ص 369). در میان پیروان او می‌توان از کسانی همچون ابوبکر بن رزق و ابومحمد ابن دی‌النون و ابوالعباس اَنْدَرَشی نام برد که از دست او خرقه پوشیده‌اند (ذهبی، همانجا) و ابوعبدالله غزّال که شیخ محیی‌الدین ابن‌عربی بود و ابوالربیع کفیف مارقی از مریدان او بوده‌اند (ابن‌عربی، 3 / 385؛ ابن‌زیات، همانجا؛ جامی، 530-531). روایتی که جامی (همانجا) در ترجمۀ احوال ابن‌عریف دربارۀ ملاقات ابن‌عربی با او آورده است، درست نیست و جامی را در نقل روایت سهوی روی داده است، زیرا ولادت ابن‌عربی سالها بعد از وفات ابن‌عریف بوده است. این شخص باید ابوالعباس عریبی بوده باشد که از مشایخ معروف اندلس و از استادان ابن‌عربی بوده است. نام او را جامی، ابوالعباس «العریفی» خوانده و به همین صورت در نفحات الانس نقل کرده است. بین ابن‌عریف و قاضی عیاض‌بن موسی یَحْصُبی مکاتباتی بوده است (ابن خلکان، 1 / 169). گفته‌اند که او 7 نوع خط می‌نوشت که هیچ‌یک به دیگری شبیه نبود (ضبّی، 154-155). موسی‌بن مَسدی، احتمالاً آخرین مصاحب او، گوید که ابن‌عریف به سبب کمالاتش مورد حسادت قرار گرفت، تا آنکه از او نزد سلطان مرابطی مراکش یعنی علی‌بن یوسف تاشفین سعایت نمودند و سلطان را از بالا گرفتن کار او بیمناک کردند (ذهبی، همانجا). برخی گفته‌اند که ابن‌اسود، قاضی المریه، نزد سلطان از او سعایت کرد (ابن‌زیات، 97). بعضی دیگر گروهی از فقهای شهر را در این کار دخیل دانسته‌اند (ابن‌ابار، همانجا)، اما چنین به نظر می‌رسد که چون روز‌به‌روز بر شمار پیروان وی افزوده می‌شد و مردم برای شنیدن کلام و مواعظ او ازدحام می‌کردند، سلطان دچار هراس شد و گمان برد که بر او خروج خواهد کرد. از این رو او را به مراکش احضار نمود (ذهبی، 20 / 112-113؛ یافعی، 3 / 267؛ جامی، 530). همزمان با احضار ابن‌عریف، محمدبن حسین میورقی از غرناطه و ابوالحکم‌ابن‌برّجان از اشبیلیه به مراکش احضار شدند (ابن‌ابار، همانجا). دربارۀ چگونگی وفات ابن‌عریف اختلاف است. به گفتۀ ابن‌زیات وقتی که به مراکش رسید، نظر سلطان دربارۀ او تغییر کرده بود و از این رو او را با احترام پذیرفت و به درخواست خودش وی را آزاد گذاشت تا به هر جا که می‌خواهد برود، اما در این احوال ابن‌اسود قاضی او را به وسیلۀ بادمجان مسموم و هلاک کرد. وقتی که سلطان از این واقعه آگاه شد، دستور داد که ابن‌اسود را که به سوس اقصی رفته بود، مسموم کنند (ص 98)، اما برخی وفات او را قبل از رسیدن به مراکش و بعضی پس از رسیدن به مراکش، بی‌آنکه به مسموم شدن او اشاره کنند، دانسته‌اند (یافعی، جامی، همانجاها). شاگرد نزدیک او ابوعبدالله غزّال مرگ او را طبیعی و پیش از حرکت به سوی مراکش در بندر سبته می‌داند (نک‍ : ابن‌ابار، المعجم، 20؛ آسین پالاسیوس، 7). برخی نیز گفته‌اند که سلطان مرابطی مراکش او را پنهانی به قتل رساند (ذهبی، 20 / 113). به هر حال به سبب وجود ارتباط میان ابن‌عریف و قیام‌کنندگان معروف به مریدین، بر ضد مرابطون مراکش، می‌توان علت نگرانی سلطان مراکش را نسبت به شهرت و محبوبیت روزافزون ابن‌عریف دریافت (نک‍ : ابن‌خطیب، اعمال‌الاعلام، 248-249). برخی از محققان اثر دعوت ابن‌عریف و طریقۀ صوفیانۀ او را در قیام مریدین بر ضد مرابطون به رهبری ابن‌قسی قطعی می‌دانند (پالنثیا، 371). ابن‌عریف پس از وفات در روضۀ قاضی‌ موسی بن احمد صَنهاجی در کنار مسجد قدیم مراکش مدفون شد (سلاوی، 2 / 76). مَقری تلمسانی قبر او را در 1010ق / 1601م در مراکش زیارت کرده و دیده است که بسیاری از مردم آنجا به او تبرک می‌جسته و در طلب باران از تربت او یاری می‌خواسته‌اند (3 / 229-230).

آثـار

 دربارۀ آثار و تألیفات او گفته‌اند هنگامی که از سوی سلطان مرابطی به مراکش احضار شد، از وحشت، تمام نوشته‌های خود را در دریا غرق کرد (ذهبی، 20 / 113)، اما اینک این آثار از او در دست است:
1. محاسن‌المجالس. متن این کتاب همراه با ترجمۀ آن به زبان فرانسوی، با تحقیقات و مقدمه‌ای در شرح حال ابن‌عریف به کوشش آسین پالاسیوس در 1933م در پاریس به چاپ رسیده است. به گفتۀ پالنثیا (ص 369) ابن‌عریف در این کتاب اصول طریقۀ جدیدی را در تصوف بیان می‌کند که اثر آن در طریقت شاذلیه و به نحو واضح‌تری در طریقۀ ابن عبّاد رُندی دیده می‌شود. ابن‌دهاق، دانشمند و عارف مشهور اندلسی این کتاب را شرح کرده بود (نک‍ : ابن‌خطیب، الاحاطة، 1 / 334). محاسن‌المجالس به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده است.
2. من رسائل‌ ابن ‌العریف ‌الی اصحاب ثورةالمریدین فی الاندلس. این رساله به وسیلۀ نویایسوعی در مجلة الابحاث، بیروت، ج 27 (1978-1979م) به چاپ رسیده است.
3. قطعاتی از اشعار صوفیانۀ ابن‌عریف در تألیفات کسانی چون ضبّی (ص 155)، ابن‌زیات (صص 97، 99-101)، ابن حلّکان (1 / 169)، ابن‌ابّار ( المقتضب، 70) و مقری (3 / 229، 4 / 319، 5 / 597) دیده می‌شود و مجموعه‌ای از آنها در کتابخانۀ برلین ( آلورات، شم‍ 7685) نگهداری می‌شود.
4. نسخه‌ای از رساله‌ای با عنوان محاسن‌الکلام به نام او در کتابخانۀ اوقاف در بغداد موجود است (طلس، 294).
علاوه بر اینها، ابن‌عباد رندی (1 / 73) کتابی به نام مفتاح‌السعادة و منهاج سلوک طریق الارادة به او نسبت می‌دهد. حاجی خلیفه (2 / 1591) به کتابی با عنوان المجالس فی الحدیث و بغدادی (هدیه، 1 / 83، ایضاح، 2 / 497) به کتابی با عنوان مطالع‌الانوار ‌و منابع‌الاسرار از آثار او اشاره می‌کنند.

مآخذ

ابن‌ابار، محمدبن عبدالله، المعجم‌، مادريد، 1885م‌؛ همو، المقتضب‌، به‌ كوشش‌ ابراهيم ‌ابياری‌، بيروت‌، 1403ق‌ / 1983م‌؛ ابن‌بشكوال‌، خلف‌بن عبدالملک‌، الصلة، قاهره‌، 1966م‌؛ ابن‌خطيب‌، محمدبن عبدالله، الاحاطة فی ‌اخبار غرناطة، به ‌كوشش‌ محمد عبدالله ‌عنان‌، قاهره‌، 1375ق‌ / 1955م‌؛ همو، اعمال‌الاعلام‌، به‌ كوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، بيروت‌، 1956م‌؛ ابن‌خلكان‌، وفيات‌؛ ابن‌ زيات‌، يوسف‌ ‌بن یحیی‌، التشوّف‌ الی رجال‌ التصوّف‌، به‌ كوشش‌ آدولف ‌فور، رباط، 1958م‌؛ ابن‌عباد رُندی‌، محمدبن ابراهیم، غيث ‌المواهب ‌العلية فی ‌شرح ‌الحكم ‌العطائية، به ‌كوشش‌ عبدالحليم ‌محمود و محمود بن‌ شريف‌، قاهره‌، 1380ق‌؛ ابن‌عربی‌، محمدبن علی، الفتوحات‌ المكية، قاهره‌، 1392ق‌ / 1972م‌؛ بغدادی‌، هديه‌؛ همـو، ايضاح‌؛ پالنثيا، آنخل‌ گنثالث‌، تاريخ‌ الفكر الاندلسی‌، ترجمۀ حسين‌ مؤنس‌، قاهره‌، 1955م‌؛ جامی‌، عبدالرحمن‌، نفحات‌الانس‌، به‌ كوشش‌ مهدی توحيدی‌پور، تهران‌، 1336ش‌؛ حاجی خليفه‌، كشف‌؛ ذهبی‌، محمدبن احمد، سير اعلام‌ النبلاء، به ‌كوشش ‌شعيب ‌ارنؤوط و محمد نعيم ‌عرقسوسی‌، بيروت‌، 1405ق‌ / 1985م‌؛ سلاوی‌، احمدبن خالد، الاستقصاء، به‌ كوشش‌ جعفر ناصری‌ و محمد ناصری‌، قاهره‌، 1954؛ ضبی‌، احمدبن یحیی، بغية الملتمس‌، مادريد، 1884م‌؛ طلس‌، محمد اسعد، الكشاف‌ عن ‌مخطوطات ‌خزائن‌ كتب‌ الاوقاف‌، بغداد، 1372ق‌ / 1953م‌؛ مقری تلمسانی‌، احمد بن محمد، نفح‌الطيب‌، به‌ كوشش ‌احسان ‌عباس‌، بيروت‌، 1388ق‌ / 1968م‌؛ يافعی‌، عبدالله بن اسعد‌، مرآةالجنان‌، حيدرآباد، 1338ق‌؛ نيز:

Ahlwardt; Asin Palacios, Miguel, Mahāsīn al-Majālisd’Ibn al-Arīf, Paris, 1933.

حسین لاشیء

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: