صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / فقه، علوم قرآنی و حدیث / ابن عبدالبر /

فهرست مطالب

ابن عبدالبر


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ عَبْدُالبَرّ، ابوعمر یوسف بن عبدالله بن محمدبن عبدالبر ابن عاصم نَمری (25 ربیع‌الآخر 368 ـ آخر ربیع‌الاول 463ق / 30 نوامبر 978 ـ 5 ژانویۀ 1071م) فقیه، محدث، تاریخ نگار و ادیب اندلسی. او را ازاین روی نمری خوانده‌اند که نسبش به نمر بن قاسط ابن افصی بن دعمی بن حَدیلة بن اسد بن ربیعة بن نزار می‌رسد (ابن حرم، 300-302). در قرطبه زاده شد و در همانجا رشد کرد. پدرش از فقیهان قرطبه بود و او در 18 سالگی پدر را از دست داد (قاضی عیاض، 4 / 556). در قرطبه به فراگیری دانشهای معمول آن زمان پرداخت (حمیدی، 344). از استادانش می‌توان به اینان اشاره کرد: ابوالولید ابن فَرَضی، ابوعمر طَلْمَنَکی، قاسم بن اصبغ بیّانی که نزد او حدیث خواند (همو، 106، 238، 312)، ابوعمر ابن مکوی، سعید بن نصر (قاضی عیاض، 4 / 808)، احمد بن فتح تاجر، احمد بن قاسم تاهرتی بزاز که کتابهای محمد بن جریر طبری را به نامهای صریح السنة، التبصیر و فضائل الجهاد، نزد او خواند، قاضی ابن صفار و ابن جسور که ذیل المذیل را نزد او خواند (حمیدی، 99، 132، 133، 362).
ابن عبدالبر در آغاز ظاهری مذهب بود، سپس مالکی شد و گاه در پاره‌ای از مسائل به فقه شافعی می‌گرایید (ذهبی، 18 / 156-157). او چندان به درس و پژوهش اهتمام ورزید که پس از چندی از دیگر پیشینیان اندلسی خود پیشی گرفت (قاضی عیاض، 4 / 809). حمیدی در 448ق / 1056م ضمن آنکه با او دیدار کرده است، از وی اجازه‌ای برای روایت شنیده‌ها و گردآورده‌هایش گرفته است (صص 345، 346). دیگر شاگردانش: ابوالعباس دلایی، ابومحمد بن ابی قحافه، طاهر بن مفوز، ابوبحر سفیان بن عاصی، ابوعلی غسّانی که الموطأ را نزد او خواند و ابن بُربال حِجاری بودند و افزون بر اینان ابن حزم را نیز از شاگردان وی شمرده‌اند (ابن عطیه، 78، 108، 128-133؛ قاضی عیاض، 4 / 808، 809).
در روزگاری که ابن عبدالبر در قرطبه به سر می‌برد، این شهر مرکز حکومت امویان در اندلس بود وهشام مؤید بن حکم (حک‍ ‍366-399ق / 977-1009م) بر آن فرمانروایی داشت. در جمادی‌الآخر 399 محمد بن هشام ملقب به مهدی بر مؤید شورید و او را کنار زد. در 5 شوال 399 هشام بن سلیمان بن ناصر به همراه بربریان بر او شورید. از طرف دیگر عموم مردم قرطبه به یاری محمد بن هشام برخاسته و بربریان را شکست دادند. آنان دوباره گرد آمده و سلیمان بن حکم بن سلیمان را به فرمانروایی برداشتند و با یاری مسیحیان جنگ خونینی آغاز کردند که هزاران نفر از مردم قرطبه از جمله ابن فرضی (حمیدی، 238) استاد ابن عبدالبر، کشته شدند و مهدی شکست خورد. در 400ق / 1010م مهدی دوباره لشکری فراهم آورد و در شوال همین سال بر قرطبه مسلط شد که پس از درگیری دیگری با بربریان و شکست از آنان در ذیحجۀ همین سال کشته شد و مؤید بن حکم دومین بار (400-407ق) به حکومت رسید (همو، 18، 19). ابن عبدالبر در این گیرودار جز دور شدن از این آشوبها و رفتن به محیطی آرام، فراروی خود راهی نمی‌دید. از این رو از قرطبه بیرون آمد، ولی هیچ گاه از اندلس بیرون نرفت (همو، 344). او که به دنبال مکانی مناسب می‌گشت، تنها دانیه را که دورترین نقطۀ شرق اندلس بود، برگزید و به آنجا رهسپار شد. این شهر در نزدیکی بلنسیه و تحت حکومت ابوالحسن مجاهد عامری (حک‍ ‍408-432ق) که به دانش دوستی شهره بود، قرار داشت. چند سال بعد پسرش ابومحمد که در اشبیلیه وزیر یکی از ملوک طوایف اندلس به نام معتضد بن عباد (حک‍ ‍434-461ق) بود، مورد خشم وی قرار گرفت و به سیاه چال افتاد.
ابن عبدالبر چون شنید که جان پسر در معرض خطر است، سراسیمه خود را به اشبیلیه رساند و از معتضد درخواست تا وی را ببخشاید. معتضد که از کمتر کسی درمی‌گذشت، وی را به جان امان داد. ابوعمر که با زیرکی پسر را نجات داده بود (ابن بسام، 3(1) / 125، 126؛ ابن سعید، 2 / 407، 408؛ ابن ابار، 220، 221)، او را با خود به دانیه برد، اما دیری نپایید که در 450ق پیش از پدر درگذشت (حمیدی، 249). به هر حال مدت اقامت ابوعمر را در دانیه از با برکت‌ترین و پرثمرترین دوران زندگی او شمرده‌اند، چه در همین جا بود که بیشتر کتابهای بزرگش را نوشت و در افق این شهر بود که دانش وی آشکار گردید (ابن سعید، 2 / 407، 408). ابوعمر پس از مردن مجاهد و روی کار آمدن پسرش علی (مراکشی، 74)، ظاهراً محیط دانیه را چندان مناسب ندید و به قصد یافتن مأوایی دیگر از شرق اندلس به غرب آمد. در این میان مظفر بن افطس (حک‍ ‍437-460ق، نک‍ : ه‍ د، بنی افطس) که او را به عقل، ادب و شجاعت وصف کرده‌اند، در بطلیوس حکومت را به عهده گرفته بود (ابن عذاری، 3 / 236، 237). ابن عبدالبر به نزد او رفت و از طرف وی در اشبونه و شنترین به منصب قضا گماشته شد (ابن خلکان، 7 / 67) و سرانجام در شاطبه درگذشت (قاضی عیاض، 4 / 810).

آثـار

الف ـ چاپی

1. الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، کتابی است دربارۀ صحابه که از مهم‌ترین منابع در این زمینه به شمار می‌رود. این کتاب بارها به چاپ رسیده است، از جمله در قاهره، 1380ق / 1960م؛ 2. الاستذکار. این کتاب تحریر گونه‌ای از اثر دیگر ابن عبدالبر با عنوان التمهید است که در شرح الموطأ مالک بن انس نوشته شده بود. مؤلف در این کتاب به بررسی و نقد آراء فقیهان پیشین نیز پرداخته است (قاهره، 1973م)؛ 3. الانباه علی قبائل الرواة، که در باب نسب‌شناسی است و تنها به قبیله‌های مهمی که رجال آن از پیامبر اکرم (ص) حدیث نقل کرده‌اند، پرداخته است (قاهره، 1350ق)؛ 4. الانتقاء فی فضائل الثلاثة الائمة الفقهاء. این کتاب دربارۀ سه تن از امامان مذهبهای فقهی یعنی مالک، شافعی و ابوحنیفه است. این اثر در بیروت به چاپ رسیده است؛ 5. الانصاف فیما فی بسم الله من الخلاف (قاهره، 1343ق)؛ 6. بَهجة المَجالس و اُنس المُجالِس (بیروت، 1981م). در این کتاب امثال سائر، ابیات نادر، گزارشهای ظریف، سخنان حکیمان پیشین، حکایتهای دلپذیر و مانند آن گردآوری شده است. مؤلف در این کتاب نه تنها مقدار قابل ملاحظه‌ای از شعر شاعران اندلس را آورده که در منابع دیگری یافت نمی‌شود، بلکه در پاره‌ای از موارد شعرهایی از شاعران شرقی آورده که در خود منابع شرق یافت نشده است. این کتاب از مهم‌ترین منابع دربارۀ ادب اندلس در سده‌های 4 و 5ق به شمار می‌آید (خولی. 28-30)؛ 7. التمهید لما فی الموطأ من المعانی و الاسانید (رباط، 1387-1041ق). ابن حزم دربارۀ این کتاب می‌گوید: من در فن حدیث مانند آن را ندیدم، چه رسد به بهتر از آن (مقری، 3 / 156-169)؛ 8. جامع بیان العلم و فضله. این کتابِ حدیثی دربارۀ معنای دانش و فضیلت جست و جوی آن، ستوده بودن کوشش در آن و عنایت به آن است. این کتاب در بیروت چاپ شده است؛ 9. الدُّرَر فی اختصار المغازی و السیر (قاهره، 1966م). این اثر در سیرۀ نبوی و خلاصه‌ای است از سیرۀ ابن اسحاق. البته افزون بر کتاب ابن اسحاق روایتهایی از کتابهای موسی بن عقبه و ابن ابی خیثمه و نیز از روایتهای استادانش آورده است. ابن حزم دوست یا به تعبیری شاگرد ابن عبدالبر نیز در جوامع السیرة از این کتاب بهره جسته است (ضیف، 17)؛ 10. الزیادات التی تقع فی الموطأ عند یحیی بن یحیی عن مالک (قاهره، 1350ق)؛ 11. القصد و الاَمَم فی التعریف باصول العرب و العجم. این کتاب نیز همچون الانباه در نسب‌شناسی است، با این فرق که از آن کوچک‌تر است و دربارۀ ریشه‌های اصلی ملل گوناگون از عرب، بربر، حبشه و مصر گرفته تا یونان، ترک، چین و جز آن بحث کرده است. این اثر به همراه الانباه چاپ شده است؛ 12. الکافی فی فقه اهل المدینة المالکی (ریاض، 1978م).

ب ـ خطی

1. تعریف فقهاء المالکیة (نک‍ : سید، 2(2) / 40)؛ 2-4. التمهید فی الانساب؛ رسالة فی آداب المجالسة و خوض اللسان؛ نزهة المستمعین و روضة الخائفین (نک‍ : GAL, S, I / 629؛ در مورد سه اثر خطی دیگر، نک‍ : زرکلی، 8 / 240).

مآخذ

ابن ابار، محمد بن عبدالله، اعتاب الکتاب، به کوشش صالح اشتر، دمشق، 1380ق / 1961م؛ ابن بسام، علی، الذخیرة، به کوشش احسان عباس، لیبی / تونس، 1981م؛ ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، بیروت، 1403ق / 1983م؛ ابن خطیب، محمد بن عبدالله، تاریخ اسبانیة الاسلامیة، به کوشش لوی پرووانسال، بیروت، 1956م؛ ابن خلکان، وفیات؛ ابن سعید، علی بن موسی، المغرب، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، 1955؛ ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الأستذکار، به کوشش نجدی ناصف، قاهره، 1973م؛ همو، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1380ق / 1960م؛ همو، الانباه علی قبائل الرواة، به کوشش حسام‌الدین قدسی، قاهره، 1350ق؛ همو، الانتقاء فی فضائل الثلاثة الائمة الفقهاء، بیروت، دارالکتب العلمیة؛ همو، بهجة المجالس و انس المجالس، به کوشش محمد مرسی خولی، بیروت، 1981م؛ همو، جامع بیان العلم و فضله، بیروت، دارالکتب العلمیة؛ همو، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، 1966م؛ همو، «القصد و الامم»، همراه الانباه (نک‍ : ابن عبدالبر در همین مآخذ)؛ ابن عذاری مراکشی، محمد بن محمد، البیان المغرب، به کوشش کولان و پرووانسال، بیروت، 1929م؛ ابن عطیه، عبدالحق، فهرس، به کوشش محمد ابوالاجفان و محمد زاهی، بیروت، 1983م؛ حمیدی، محمدبن فتوح، جذوة المقتبس، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، 1372ق / 1952م؛ خولی، محمد مرسی، مقدمه و حاشیه بر بهجة المجالس (نک‍ : ابن عبدالبر در همین مآخذ)؛ ذهبی، محمدبن احمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، 1405ق / 1984م؛ زرکلی، اعلام؛ سید، فؤاد، فهرس المخطوطات المصورة، قاهره، مطبعة السنة المحمدیة؛ ضیف، شوقی، مقدمه بر الدّرر (نک‍ : ابن عبدالبر در همین مآخذ)؛ قاضی عیاض بن موسی، ترتیب المدارک، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، 1387ق / 1967م؛ مراکشی، عبدالواحد بن علی، المعجب فی تلخیص اخبار المغرب، به کوشش محمد سعید عریان و محمد عربی علمی، قاهره، 1386ق / 1949م؛ مقری، احمدبن محمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1388ق / 1968م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:

GAL, S.

ناصر گذشته

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: