صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / فقه، علوم قرآنی و حدیث / جمعه /

فهرست مطالب

جمعه


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 6 آبان 1398 تاریخچه مقاله

جُمْعه، نام هفتمین روز در تقویم هفتگی مسلمانان که تلقی آن یک عید مذهبی تکرارشونده است و دارای فضیلت و آیینهای مذهبی خاص در فرهنگ اسلامی است.
این واژه که در زبان فارسی با سکون میم، و در برخی زبانهای اسلامی، از جمله گونه‌های مختلف ترکی، با حذف عین تلفظ می‌شود، در اصلِ عربی و کاربرد قرآن، به ضمّ میم «جُمُعة» تلفظ می‌گردد. از نظر لغوی، در خصوص ریشۀ آن ابهامی وجود ندارد و از ریشۀ 3 حرفی «ج م ع» به معنای گرد آمدن ساخته شده است؛ اما در خصوص وزن، صیغۀ «فُعُلة» چندان وزن پرکاربردی در نامهای عربی نیست. در زبان فارسی، واژۀ کهن آدینه یا مخفف آن آینه نیز به عنوان مترادفی برای جمعه ــ البته در حد محدود ــ کاربرد داشته و دارد که از حیث ریشه‌شناسی به معنای انجمن و گردهمایی است (حسن‌دوست، 1 / 11).
جمعه در فرهنگ اسلامی، از همان آغاز با شنبه یا سبت در فرهنگ یهود، و یکشنبه در فرهنگ مسیحی مقایسه می‌شد. جمعه برخلاف سبت یهود، روز ممنوعیت نبود، بلکه روز جمع شدن و گرد آمدن مسلمانان به‌شمار می‌رفت (ابن بابویه، علل ... ، 265؛ الاختصاص، 129)، وجه مشترکی که میان جمعه با عیدهای قربان و فطر هم دیده می‌شد ( الصحیفة ... ، دعای 48). از آنجا که ماهیت جمعه نزد مسلمانان، عید بود، در روایات گاه نام آن در کنار عیدهای قربان و فطر قرار گرفته است (کلینی، 4 / 149؛ طوسی، مصباح ... ، 736) و همین تلقی در فرهنگ مسلمانان ماندگار بوده است؛ حتى در آداب دینی مربوط به این روزها، مانند نماز یا غسل، شباهت بسیاری دیده می‌شود.
وجود یک روز تعطیل در دورۀ جاهلی نیز تأیید شده است؛ روز پایانی هفته در فرهنگ جاهلی «عروبه» خوانده می‌شد (ابن نجیم، 2 / 245)، اما تفاوتهای مهمی از حیث فلسفۀ این روز و آداب آن میان عروبه و جمعه وجود داشت که تمایز را از حد نام بسیار فراتر می‌برد. گاه تغییر نام عروبه به جمعه نیز به پیش از اسلام بازگردانده شده، و نخستین نام‌گذارندۀ این روز به جمعه کعب بن لؤی، نیای هشتم پیامبر(ص)، دانسته شده است (همانجا)، اما برخی بر اینکه نام‌گذاری به جمعه در جاهلی نبوده است، تأکید کرده‌اند (ابن حزم، 5 / 45).
دربارۀ آغاز آیین اسلامی جمعه گفته می‌شود پیامبر(ص) چندی پس از آمدن به مدینه، آن‌گاه که از محلۀ بنی عمرو به عوف و به محلۀ بنی سالم بن عوف منتقل شد، در مسجدی که در بطن وادی راتونا بود، اولین نماز جمعه را برپا کرد (ابن نجیم، همانجا).
در قرآن کریم یادکرد روز جمعه در سوره‌ای با همین نام دیده می‌شود؛ در آیات پایانی این سوره (جمعه / 62 / 9-11) ضمن تصریح به تشریع نماز جمعه به عنوان اصلی‌ترین آیین این روز، از مسلمانان خواسته شده است که در حین برگزاری نماز، تجارت را رها کنند و به نماز، دل مشغول دارند، اما پس از اقامۀ نماز، از آنان خواسته شده که پراکنده شوند و به کسب خود بپردازند. این تعبیر صریح، به روشنی نشان از آن دارد که برخلاف سبت، برای مسلمانان، جمعه از هیج ممنوعیتی در خصوص کسب برخوردار نیست. افزون بر آیات سورۀ جمعه، در تفسیر «وَ شاهِـدٍ وَ مَشْهودٍ» (بروج / 85 / 3) نیز شاهد، اشاره به عید قربان، و مشهود، اشاره به جمعه دانسته شده است (شافعی، 1 / 217؛ طبری، 30 / 164).
با وجود تکرار جمعه در هر هفته، روایاتی وجود دارند که از افضل بودن جمعه نسبت به دو عید قربان و فطر سخن آورده‌اند (احمد بن حنبل، 3 / 430؛ ابن ماجه، 1 / 344؛ طوسی، همان، 284). بر اساس روایات وارد در فضیلت این روز، جمعه سرور روزهای هفته (ابن ابی شیبه، 1 / 476-477؛ حاکم، 1 / 412؛ مفید، المقنعة، 153) و روز برگزیدۀ خداوند (ابن بابویه، کمال ... ، 281؛ مفید، همان، 155) که در آن وقایع مهمی مانند خلق آدم، هبوط و آغاز وحی به انسان رخ داده است (بخاری، 1 / 301؛ مسلم، 2 / 558؛ ابوداوود، 1 / 236؛ ترمذی، 2 / 359).
با آغاز شب جمعه، فرشتگانی از آسمان به زمین فرود می‌آیند که حامل رحمت‌اند (بخاری، 3 / 1175؛ مفید، همان، 157؛ نعمانی، 284). در این شب و روز پاداش اعمال مضاعف، و امکان استجابت دعاها افزون است (مفید، همان، 153؛ طوسی، همان، 261) و هر آن‌کس در این شب و روز وفات کند، مشمول گشایش و رحمت ویژه خواهد بود (مفید، همان، 154؛ الاختصاص، 130). بر اساس روایات، در روز جمعه، ساعتی ویژه است که هر دعایی در آن مستجاب می‌گردد (مالک، 1 / 103؛ مسلم، 2 / 583-584؛ طوسی، همان، 363).

نماز جمعه

نماز جمعه نمازی است با دو خطبه و با کیفیت و شرایط خاص که هر جمعه به عنوان جایگزینی برای نماز ظهر برگزار می‌شود. نماز جمعه، دو رکعت است که دو رکعت دیگر آن با خطبه‌های جمعه جایگزین می‌شود و می‌تواند بدل از 4 رکعت نماز ظهر گردد (محقق حلی، 1 / 93). این جایگزینی بیشتر علل الشرایعی است (ابن بابویه، علل، همانجا) و وجهۀ فقهی ندارد.
از نظر اعمال نماز، شروط عمومی نمازهای یومیه در نماز جمعه هم متحقق است (ابن رشد، 1 / 157) و جز چند ویژگی با نماز صبح تفاوتی وجود ندارد. به اتفاق نماز جمعه حتماً باید به جماعت خوانده شود (مثلاً نک‍ : ابن قدامه، 1 / 408؛ ابن نجیم، 1 / 492). در قرائت نماز، مانند نماز صبح و برخلاف نماز ظهر، خواندن به جهر است (مفید، همان، 141)، اما نزد برخی جهر مستحب است و واجب نیست (محقق حلی، همانجا). نزد امامیه نماز جمعه دارای دو قنوت، یکی در رکعت اول قبل از رکوع و دیگری در رکعت دوم بعد از رکوع است، اما اهل سنت چنین سنتی ندارند (طوسی، الخلاف، 1 / 631؛ علامۀحلی، 2 / 223). تفاوتهای دیگر در سنن و آداب استحبابی نماز جمعه است. از جمله اینکه مستحب است در قرائت رکعت اول پس از حمد، سورۀ جمعه، و در رکعت دوم، سورۀ منافقون خوانده شود (سرخسی، 1 / 163؛ ابن رشد، 1 / 164؛ رافعی، 4 / 427؛ محقق حلی، 1 / 99)، سنت معمولی که حتى ادعای وجوب آن هم از سوی برخی دیده می‌شود (علامۀحلی، 2 / 220).
از نظر وقت، وجوب نماز جمعه، با زوال شمس، یعنی هم‌زمان با آغاز وقت نماز ظهر است و خروج وقت در زمانی است که سایۀ هر شیء به اندازه خود آن باشد (ابن رشد، 1 / 157-158؛ رافعی، 4 / 487-488؛ محقق حلی، 1 / 93)، اما خطبه را می‌توان قبل از زوال آغاز کرد (علامۀحلی، 2 / 214). در صورت گذشتن وقت، به اتفاق نماز جمعه فوت شده است و به جای آن باید نماز ظهر به جا آورده شود (کاسانی، 1 / 257؛ ابن هبیره، 1 / 116؛ محقق حلی، همانجا). نزد آنان که قائل به وجوب نماز جمعه هستند، اگر کسی به جای جمعه نماز ظهر به جا آورد، همچنان مکلف است به نماز جمعه بشتابد و نزد امامیه و برخی فقهای اهل سنت حتى اگر نماز جمعه را درک نکند، باز باید نماز ظهرش را اعاده کند (شافعی، 1 / 180؛ طوسی، الخلاف، 1 / 607؛ رافعی، 3 / 85؛ محقق حلی، 1 / 94).
هم‌زمان با دخول وقت نماز جمعه، اذانی گفته می‌شود که اعلام‌کنندۀ برگزاری نماز است و نزد آنان که خرید و فروش در زمان نماز را حرام می‌شمارند (ابن رشد، 1 / 165-166)، موجب حرمت بیع و شراء می‌شود، اما برخی دخول وقت و برخی دیگر نشستن امام بر منبر را آغاز حرمت بیع شمرده‌اند (طوسی، همان، 1 / 630). در دورۀ خلافت عثمان، اذان دومی پیش از وقت نماز نیز مرسوم شد که اعلام‌کنندۀ زمان مهیا شدن برای نماز بود و نزد غالب فقها خارج از سنت نماز جمعه انگاشته می‌شد (مالک، 1 / 71؛ ابن رشد، 1 / 158؛ علامۀحلی، 2 / 242-243).
در صورتی که نمازگزار با تأخیر جمعه را دریابد، حتى اگر خطبه را ترک نکند و با امام تنها یک رکعت را به جای آورد، نماز او مقبول است (شافعی، 1 / 206؛ ابن قاسم، 1 / 147؛ محقق حلی، همانجا؛ سیوطی، سراسر اثر). برخی این تأخیر را تا رکوع رکعت دوم و حتى برخی از اهل سنت در تشهد و سلام نیز تجویز کرده‌اند (طوسی، همان، 1 / 604؛ ابن هبیره، 1 / 115؛ محقق حلی، همانجا).
در این باره که نماز جمعه فی الجمله واجب عینی است، اخلاقی میان غالب فقیهان وجود ندارد (سرخسی، 2 / 21؛ طوسی، النهایة، 103؛ ابن هبیره، 1 / 111؛ ابن رشد، 1 / 156-157؛ محقق حلی، 1 / 93)، جز اقوال شاذی که ناظر به وجوب کفایی یا مستحب بودن آن است (ابن رشد، 1 / 157). از همین‌رو ست که برخی فقیهان ــ به خصوص از حنفیه ــ از اجماع بر تکفیر «جاحد» آن سخن آورده‌اند (کاسانی، 1 / 256؛ ابن نجیم، 2 / 244؛ نیز نووی، 3 / 16).
به هر حال، در مذاهب شرایطی برای وجوب نماز جمعه پیش‌بینی شده است که گاه وجوب آن را مرتفع می‌سازد. بخشی از این شرایط به امام باز می‌گردد. در برخی مذاهب مانند امامیه، امام جمعه باید امام معصوم، امام عادل یا کسی باشد که امام عادل او را نصب کرده باشد (طوسی، همانجا؛ محقق حلی، 1 / 94). برخی نیز مانند ابوحنیفه و اوزاعی، مطلق اقامه توسط سلطان یا منصوب سلطان را شرط دانسته‌اند (سرخسی، 2 / 25؛ طوسی، الخلاف، 1 / 626؛ ابن رشد، 1 / 159). در راستای همین شرط است که برخی از عالمان امامیه، مانند آنچه از کلام سیدمرتضى برمی‌آید، اقامۀ نماز جمعه در عصر غیبت را منتفی دانسته‌اند، اما در همان زمان برخی چون ابوالصلاح حلبی، در صورت اجتماع شرایط در امام جماعت، به اقامۀ آن حکم کرده‌اند (نک‍ : سیدمرتضى، «المسائل ... »، 272؛ ابوالصلاح، 151)، اختلافی که در سده‌های بعد دامنه‌دار شده (علامۀحلی، 2 / 237 بب‍ ؛ شهید اول، 32)، و به خصوص از دورۀ صفویه، یکی از زمینه‌های اختلاف میان دو مشرب اصولی و اخباری بوده است؛ اصولیان عموماً مدافع برگزاری نماز جمعه در دورۀ غیبت، و اخباریان با آن مخالف بودند (برای آثار دو گروه، نک‍ : مدرسی، 176، 195، 198، جم‍‌ ). در برخی منابع فقهی، برای امام جمعه شرایطی مانند بلاغت، نزاهت شخصی و آگاهی بر اوقات نماز نیز به عنوان شروط مستحب افزوده شده است (شهید اول، همانجا).
بخش دیگری از شرایط، به شمار نمازگزاران بازمی‌گردد. قول مشهور نزد امامیه شرط حضور 5 نمازگزار (شامل امام) است، اما نزد برخی امامیان عدد 7 نیز دیده می‌شود (طوسی، همان، 1 / 594؛ محقق حلی، همانجا؛ علامۀحلی، 2 / 207). در این میان برخی چون طبری وجود یک مأموم برای امام را کافی می‌دانستند (ابن رشد، 1 / 158)، ابوحنیفه عدد 4 را شرط می‌دانست (سرخسی، 1 / 42؛ طوسی، همان، 1 / 598؛ ابن رشد، همانجا) و برخی چون شافعی و احمد بن حنبل، عدد 40 را شرط وجوب می‌شمردند (شافعی، 1 / 219؛ طوسی، همان، 1 / 594-598؛ ابن هبیره، ابن رشد، همانجاها)، ضمن آنکه اعداد دیگری نیز مطرح بوده است (طوسی، همان، 1 / 599؛ ابن رشد، همانجا).
نزد امامیه و برخی مذاهب در آبادی واحد برگزاری دو نماز جمعه ممکن نیست و میان دو نماز جمعه، وجود یک مسافت حداقلی شرط است. این فاصله را در مذاهب عموماً یک فرسخ دانسته‌اند (طوسی، همان، 1 / 628؛ ابن رشد، 1 / 165؛ محقق حلی، 1 / 96). اما نزد شافعیه و حنابله اگر ازدحام بسیار، و امکان گردآمدن مردم در یک مصلا نباشد، امکان برگزاری بیش از یک نماز جمعه در یک بلد وجود دارد (ابن هبیره، 1 / 114؛ رافعی، 4 / 501).
در منابع فقهی برخی شرایط شخصی برای وجوب نماز جمعه، مشترک میان امام و مأموم است که عبارت است از مکلف بودن، مرد بودن، آزاد بودن، مسافر نبودن، سالم بودن از بیماری و عیوب خاص مانند نابینایی و لنگی و اینکه بین استقرار او با محل برگزاری نماز بیش از دو فرسخ فاصله نباشد (شافعی، 1 / 218؛ سرخسی، 2 / 22؛ ابن هبیره، 1 / 112؛ ابن رشد، 1 / 157؛ محقق حلی، همانجا). در مذاهب، ظاهریان جمعه را بر مسافر و فرد غیرآزاد هم واجب می‌شمارند (ابن حزم، 5 / 48، 54؛ ابن رشد، همانجا). برخی مذاهب مانند امامیه، در صورت تحقق شروط، نماز جمعه را بر اهل روستاها و بادیه‌نشینان هم واجب دانسته‌اند (طوسی، همان، 1 / 596؛ محقق حلی، همانجا)، ولی نزد برخی مذاهب از جمله نزد ابوحنیفه وجوب آن محدود به اهل شهرها ست (سرخسی، 2 / 23؛ ابن هبیره، 1 / 111؛ طوسی، همان، 1 / 594؛ ابن رشد، 1 / 159) و قول به وجوب جمعه بر روستانشینان در مذهب حنفی قولی نادر است (ابن نجیم، 2 / 248). نزد مالکیان و شـافعیـان جمعه بر عموم مقیمان ــ یعنی یکجانشینان ــ واجب است و شامل روستاییان هم می‌شود، اما شامل ساکنان بادیه و کوچندگان نیست (ابن هبیره، همانجا؛ رافعی، 4 / 495).
دو خطبۀ نماز جمعه، نزد غالب فقها جزء نماز و از واجبات آن است. برخی از مضامین در این خطبه الزامی است که شامل حمد خدا، صلوات بر پیامبر(ص) و اندرز و امر به تقوا و سرانجام قرائت سوره‌ای کوتاه از قرآن کریم است (محقق حلی، 1 / 95)؛ برخی اقل خطبه را در حدی دانسته‌اند که در عرف عرب بدان خطبه اطلاق شود (ابن رشد، 1 / 161). به هر حال برخی از فقهای متقدم مانند حسن بصری خطبه‌ها را تنها موعظه و اندرز دانسته، آن را خارج از ماهیت نماز بیان نموده و غیرواجب شمرده‌اند (طوسی، همان، 1 / 607؛ ابن رشد، 1 / 160).
نزد برخی حتى قرائت آیه‌ای که معنای تمام داشته باشد (محقق حلی، همانجا)، و نزد برخی دیگر حتى ذکر «اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ» (ابن هبیره، 1 / 112)، کفایت می‌کند. مرسوم آن بوده است که خطبه‌ها به عربی خوانده شود، ولی برخی از فقها از مذاهب امامیه و اهل سنت، خواندن خطبه به زبان دیگر مانند فارسی را بلامانع شمرده‌اند (مثلاً سرخسی، 1 / 37). تفاوت نماز جمعه با نماز عید آن است که خطبه‌های جمعه، لازم است پیش از اقامۀ دو رکعت نماز، ادا شود و اگر نماز بر خطبه مقدم شود، مقبول نیست (رافعی، 4 / 249؛ محقق حلی، همانجا). خطیب همان امامی است که نماز را برگزار می‌کند ــ مگر در صورت عذر که نزد برخی چون ابوحنیفه ــ می‌تواند دیگری باشد (ابن هبیره، 1 / 115) و خطیبدر صورت قدرت برایستادن، واجب است خطبه را ایستاده بخواند (محقق حلی، همانجا) و نزد مشهور فقها جز مالک و برخی فقیهان واجب است که بین دو خطبه، با یک نشستن کوتاه، فاصله اندازد (ابن هبیره، 1 / 112؛ ابن رشد، 1 / 161؛ محقق حلی، همانجا؛ ابن قدامه، 2 / 153). سنت آن است که امام به هنگام ایراد خطبه‌ها بر عصایی (ابن قاسم، 1 / 151) یا بر کمان یا شمشیری تکیه زند (نووی، 4 / 526؛ ابن قدامه، 2 / 155؛ صاحب جواهر، 11 / 171)، سنتی که در عصر جدید نزد برخی از فقیهان، از آن تکیه زدن بر سلاح زمان برداشت شده است.
همچنین لازم است صدای خطیب به اندازه‌ای باشد که حداقل شمار معتبر در وجوب نماز، صدای او را بشنوند (محقق حلی، همانجا). برخی فقیهان، افزون بر اصل نماز، در خطبه‌ها هم داشتن وضو را شرط می‌دانند، اما قول مشهور امامیه و حنفیه شرط نبودن آن است (طوسی، همان، 1 / 618؛ محقق حلی، همانجا؛ ابن قدامه، 2 / 154). برای مأموم، سخن گفتن در اثنای خطبه، در قول مشهور امامیه مکروه است و نزد برخی اصلاً جایز نیست (محقق حلی، 1 / 97، 99). برخی فقها مطلقاً استماع خطبه را واجب شمرده‌اند، اما برخی تابعان چون شعبی و ابراهیم نخعی سکوت را تنها محدود به زمان قرائت قرآن دانسته و برخی چون عطاء بن ابی رباح و احمد بن حنبل، لزوم سکوت را محدود به مأمومی دانسته‌اند که صدای امام را می‌شنود. به هر روی غالب فقهای اهل سنت، سکوت را بر مأموم واجب شمرده‌اند، ولی عموماً برآن‌اند که اگر سخن گفته شود، موجب بطلان نماز نیست (مالک، 1 / 103-104؛ طوسی، الخلاف، 1 / 625؛ ابن رشد، 1 / 161-162؛ ابن قدامه، 1 / 606). همچنین مستحب آن است که نمازگزاران روی به امام به استماع خطبه‌ها بنشینند (ابن قاسم، 1 / 149).
از نظر مکان، برخی مذاهب لازم دانسته است که در صورت وجود مسجد جامع در محل، نماز جمعه در آن مسجد خوانده شود و در طول تاریخ اسلام، غالباً این شیوه معمول بوده است. در صورت کفاف ندادن فضای مسجد جامع، پیوستن مأمومین به صف نمازگزاران بیرون از مسجد منعی نداشته است (مثلاً همو، 1 / 151، 152). به هر روی، همین ویژگی موجب شده است، تا مسجد جمعه در برخی سرزمینها نام دیگر مسجد جامع باشد و هم‌زمان با رشد شهرها، اهتمامی همیشگی برای ساخت مسجد جامع در آنها وجود داشته باشد.
در برخی روایات آمده است که نماز جمعه تا جمعۀ بعد کفارۀ گناه مؤمنان است (مسلم، 1 / 209؛ ابن ماجه، 1 / 196).

دیگر آداب و اعمال جمعه

از دیگر آیینها در روز جمعه که در احادیث و کتب فقهی از آن به جد بحث شده، غسل جمعه است. این غسل که به عنوان سنت مؤکد برای مردان و زنان در همۀ مذاهب مورد تأکید قرار گرفته (مثلاً ابن قاسم، 1 / 145-146؛ سرخسی، 1 / 89؛ مفید، المقنعة، 50، 158)، نزد غالب فقیهان مستحب شمرده می‌شود، جز حسن بصری از تابعان، ابن بابویه و برخی اخباریان متأخر از امامیه و فقیهان ظاهری که قائل به وجوب‌اند (طوسی، همان، 1 / 219، 607؛ ابن حزم، 2 / 8؛ ابن رشد، 1 / 164؛ علامۀحلی، 1 / 318؛ مدرسی، 295). در تبیین وجه حکم، برخی عالمان مانند حسن بن زیاد لؤلؤی، غسل جمعه را به سبب بزرگداشت روز جمعه، و برخی چون قاضی ابویوسف، به عنوان مقدمه‌ای بر نماز جمعه انگاشته‌اند (سرخسی، همانجا). اما فقیهان اجماع دارند که غسل جمعه شرط نماز جمعه نیست (ابن هبیره، 1 / 115؛ ابن رشد، همانجا). وقت غسل جمعه از زمان طلوع فجر آغاز می‌شود و تا هنگام ظهر دوام دارد و هرچه به ظهر نزدیک‌تر باشد، بافضیلت‌تر است (طوسی، همان، 1 / 220).
نمازهای مستحبی توصیه شده برای جمعه، 6 رکعت زمان گسترده شدن پرتو خورشید، 6 رکعت زمان برآمدن آن، 6 رکعت قبل از زوال و دو رکعت زمان زوال است (مفید، همان، 159)، همچنین خواندن 12 یا 20 رکعت نماز در شب جمعه بین مغرب و عشا با کیفیت خاص توصیه شده است (طوسی، مصباح، 259-261؛ نیز نک‍ : نووی، 4 / 9). نزد امامیه تنها روز جمعه است که خواندن نماز نافله پیش از ظهر کراهت ندارد (سیدمرتضى، الانتصار، 159؛ علامۀحلی، 2 / 58).
در خصوص نمازهای فریضه و نافله در شب و روز جمعه، اقوال پرشماری ناظر به استحباب قرائت سورۀ جمعه در نمازهای مختلف و نیز خواندن برخی سوره‌های دیگر مانند انسان در نمازهای خاص دیده می‌شود (ابن ماجه، 1 / 269-270؛ سرخسی، 1 / 163؛ طوسی، النهایة، 78؛ رافعی، 3 / 358؛ علامۀحلی، 1 / 157-159؛ نووی، 2 / 171). ابن ملقن در رساله‌ای مستقل به بسط این موضوع پرداخته است (سراسر اثر). برخی نمازهای مستحبی خاص جمعه با دستور و کیفیت خاص نیز در منابع روایی آمده است (مثلاً طوسی، همان، 290-341).
توصیه‌هایی در خصوص روزه گرفتن در جمعه به طور کلی دیده می‌شود، اما در روایاتی از زبان پیامبر(ص) دستور داده شده است که جمعه را به تنهایی روزه نگیرند و روز دیگری ــ قبل یا بعد ــ را به آن متصل سازند (نک‍ : احمد بن حنبل، 1 / 285؛ بخاری، 2 / 700؛ مسلم، 2 / 801؛ طوسی، مصباح، 284)، این در حالی است که برخی از متقدمان این نهی را به معنای نهی مطلق از روزۀ جمعه دانسته‌اند (دارمی، 2 / 19). در خصوص انفاق و خیرات در شب و روز جمعه نیز توصیه‌هایی در روایات وارد شده (مفید، همان، 156)، و به انفاق در جمعه در فرهنگ اسلامی خصوصیتی ویژه بخشیده است.
در خصوص قرائات و اذکار در روایات گاه چند آیۀ مشخص در جمعه موجب کفارۀ گناهان از جمعه تا جمعۀ دیگر دانسته شده است (همان، 161) و افزون بر آن برخی دعاهای منصوص نیز برای روز جمعه ضبط شده است؛ از آن جمله است: دعای ندبه به هنگام صبح جمعه (طباطبایی، 106؛ قمی، 532؛ نیز ابن طاووس، 430)، دعای عشرات هنگام صبح و غروب جمعه، و دعای سمات هنگام غروب جمعه (طوسی، همان، 84، 416؛ قمی، 67، 71؛ برای دعاها و اذکار دیگر، مثلاً نک‍ : ابن بسطام، 44، 122؛ مفید، همان، 153-163؛ طوسی، همان، 265، 269-271، 284-285؛ قمی، 27 بب‍ ؛ برای زیارات مستحب، نک‍ : طوسی، همان، 288-290).
نزد امامیه، وجود روایاتی که اشاره دارند ظهور امام زمان(ع) در روز جمعه خواهد بود (طوسی، الغیبة، 467)، زمینه‌ساز توصیه به خواندن دعای فرج و به طور کلی زیارات و ادعیۀ مربوط به آن حضرت در روز جمعه بوده است (مثلاً قمی، 59، 541، جم‍‌ ).
در برخی روایات به طور عام اشتغال به هر نوع عبادت در این شب و روز مشمول ثواب ویژه دانسته شده است (مفید، همان، 156؛ طوسی، مصباح، 281)؛ از جمله عملی مانند طلب علم دینی که عبادت محسوب می‌شد، از این قاعده مستثنا نبود و با وجود تعطیل دروس در روز جمعه، برخی افادات خاص مانند املای امالی از رسوم معمول در روز جمعه بود (مثلاً نک‍ : ابن بابویه، الامالی، 42، 49 جم‍ ؛ مفید، الامالی، 101؛ طوسی، الامالی، 269، جم‍ ؛ کتانی، 159).
باورهای مسلمانان در خصوص فضیلت معنوی شب و روز جمعه موجب شده است تا چه در رفتار با زندگان و چه در زیارت قبور و خیرات برای درگذشتگان، جمعه جایگاه ویژه‌ای در فرهنگ اسلامی پیدا کند.
برخی آداب بهداشتی، مانند ناخن گرفتن و کوتاه کردن شارب و مو و پوشیدن لباس پاکیزه، در منابع دینی برای جمعه توصیه شده است (بخاری، 1 / 303؛ مسلم، 2 / 581؛ ابوداوود، 1 / 242؛ ابن بسطام، 106، 138؛ مفید، المقنعة، 158-159؛ طوسی، النهایة، 104-105).
در حال حاضر، روز جمعه، نزد اغلب ملل مسلمان روز تعطیل رسمی هفتگی است، اما در برخی از کشورها مانند ترکیه و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، در سدۀ اخیر در هماهنگی با تقویم جهانی، یکشنبه جایگزین جمعه شده است.
شماری تک‌نگاری دربارۀ جمعه و فضیلت و اعمال آن نوشته شده است که از آن جمله نوشته‌هایی از احمد بن ابی زاهر اشعری قمی، جعفر بن قولویه قمی، ابن جنید اسکافی و ابن بابویه قمی از متقدمان امامیه (نجاشی، 87، 88، 101، 123، 385، 389؛ طوسی، الفهرست، 69، 92) و نوشته‌هایی از ضرار بن عمرو متکلم، داوود اصفهانی (ابن ندیم، 215، 271) و احمد بن شعیب نسایی (حاجی خلیفه، 2 / 1409) از متقدمان اهل سنت در خور ذکرند. همچنین در کتب فقهی گاه بخش مستقلی با عنوان کتاب الجمعة (مثلاً مالک، 1 / 101؛ طوسی، الخلاف، 1 / 593؛ رافعی، 4 / 482)، و در کتب حدیثی بخشی با عنوان مشابه (مثلاً بخاری، 1 / 299؛ مسلم، 2 / 579؛ نسایی، 3 / 85) دیده می‌شود.

مآخذ

ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ریاض، 1409ق؛ ابن بابویه، محمد، الامالی، قم، 1417ق؛ همو، علل الشرائع، نجف، 1385ق / 1966م؛ همو، کمال‌الدین و تمام النعمة، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، 1390ق / 1970م؛ ابن بسطام، عبدالله و حسین ابن بسطام، طب الائمة(ع)، نجف، 1385ق / 1965م؛ ابن حزم، علی، المحلى، به کوشش احمدمحمد شاکر، بیـروت، دارالفکر؛ ابـن رشد، محمد، بدایـة المجتهد، بیـروت، 1402ق / 1982م؛ ابن طاووس، علی، مصباح الزائر، به کوشش مؤسسۀ آل البیت(ع)، قم، 1416ق؛ ابن قاسم، عبدالرحمان، المدونة الکبرى، قاهره، 1324-1325ق؛ ابن قدامه، عبدالله، المغنی، بیروت، دارالکتاب العربی؛ ابن ماجه، محمد، سنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، 1952-1953م؛ ابن ملقن، عمر، سنة الجمعة، به کوشش محمد عدنان غشیم، حلب، 1418ق؛ ابن نجیم، زین‌الدین، البحر الرائق، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، 1418ق؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابن هبیره، یحیى، الافصاح، به کوشش محمد راغب طباخ، حلب، 1366ق / 1947م؛ ابوداوود سجستانی، سلیمان، سنن، به کوشش سعید محمد لحام، بیروت، 1410ق / 1990م؛ ابوالصلاح حلبی، تقی، الکافی، به کوشش رضا استادی، اصفهان، 1403ق؛ احمد بن حنبل، مسند، قاهره، 1313ق / 1895م؛ الاختصاص، منسوب به مفید، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، 1413ق؛ بخاری، محمد، صحیح، به کوشش مصطفى دیب البغا، بیروت، 1407ق / 1987م؛ ترمذی، محمد، الجامع الصحیح، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، 1395-1398ق؛ حاجی خلیفه، کشف؛ حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث، به کوشش مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، 1411ق / 1990م؛ حسن‌دوست، محمد، فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی، به کوشش بهمن سرکاراتی، تهران، 1383ش؛ دارمی، عبدالله، سنن، دمشق، 1349ق؛ رافعی قزوینی، عبدالکریم، فتح العزیز، بیروت، دارالفکر؛ سرخسی، محمد، المبسوط، قاهره، 1406ق / 1986م؛ سیدمرتضى، علی، الانتصار، قم، 1415ق؛ همو، «المسائل المیافارقیات»، ضمن رسائل الشریف المرتضى، ج 1، به کوشش احمد حسینی، قم، 1405ق؛ سیوطی، اللمعة فی تحقیق الرکعة لادراک الجمعة، به کوشش خالد عبدالکریم جمعه و عبدالقادر احمد عبدالقادر، کویت، 1407ق؛ شافعی، محمد، الام، بیروت، 1400ق / 1980م؛ شهید اول، محمد، اللمعة الدمشقیة، به کوشش علی کورانی، قم، 1411ق؛ صاحب جواهر، محمدحسن، جواهر الکلام، به کوشش محمود قوچانی، تهران، 1394ق؛ الصحیفة السجادیة الکاملة، قم، 1404ق؛ طباطبایی، صدرالدین، شرح دعای ندبه، یزد، گلبهار؛ طبری، تفسیر، به کوشش صدقی جمیل عطار، بیروت، 1405ق؛ طوسی، محمد، الامالی، قم، 1413ق؛ همو، الخلاف، به کوشش محمدمهدی نجف و دیگران، قم، 1417ق؛ همو، الغیبة، به کوشش عبادالله طهرانی و علی احمد ناصح، قم، 1411ق؛ همو، الفهرست، به کوشش جواد قیومی، قم، 1417ق؛ همو، مصباح المتهجد، تهران، 1339ق؛ همو، النهایة، بیروت، دارالاندلس؛ علامۀحلی، حسن، مختلف الشیعه، قم، 1412ق؛ قرآن کریم؛ قمی، عباس، مفاتیح الجنان، بیروت، 1414ق / 1995م؛ کاسانی، ابوبکر، بدائع الصنائع، قاهره، 1406ق / 1986م؛ کتانی، محمد، الرسالة المستطرفة، استانبول، 1986م؛ کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، 1391ق؛ مالک بن انس، الموطأ، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، قاهره، 1370ق / 1951م؛ محقق حلی، جعفر، شرائع الاسلام، به کوشش عبدالحسین محمدعلی، نجف، 1389ق / 1969م؛ مدرسی طباطبایی، حسین، مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ترجمۀ محمد آصف فکرت، مشهد، 1368ش؛ مسلم بن حجاج، صحیح، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، قاهره، 1955-1956م؛ مفید، محمد، الامالی، به کوشش حسین استادولی و علی‌اکبر غفاری، قم، 1403ق؛ همو، المقنعة، قم، 1410ق؛ نجاشی، احمد، رجال، به کوشش موسى شبیری زنجانی، قم، 1407ق؛ نسایی، احمد، سنن، قاهره، 1348ق؛ نعمانی، محمد، الغیبة، به کوشش فارس حسون کریم، قم، 1442ق؛ نووی، یحیى، المجموع، به کوشش محمود مطرحی، بیروت، 1417ق / 1996م.

بخش فقه، علوم قرآنی و حدیث

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: