صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / جم سلطان /

فهرست مطالب

جم سلطان


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 6 آبان 1398 تاریخچه مقاله

جَمْ سُلْطان (صفر 864- 30 جمادی‌الاول 900 / دسامبر 1459-25 فوریۀ 1495م)، شاهزادۀ ادیب و شاعر عثمانی، سومین و کوچک‌ترین پسر سلطان محمد دوم (فاتح).

جم سلطان که در منابع اروپایی به زیزیم شهرت دارد (هامر ـ پورگشتال، 3 / 244-245)، در شهر ادرنه زاده شد (سعدالدین، 1 / 471؛ منجم‌باشی، 2 / 322؛ دانشمند، I / 287). وقتی که سلطان محمد آمادۀ فتح جزیرۀ اغریبوز در دریای اژه (نک‍ : ه‍ د، 9 / 415) می‌شد (سعدالدین، 1 / 513)، جم سلطان خردسال به حکومت (سنجق بیگی) ناحیۀ قسطمونی برگزیده شد. او همان‌جا به تحصیل «فضل و کمال» (همو، 1 / 515) پرداخت و با ادیبان و شاعران ارتباط یافت و با شرکت در محافل علمی آنان دل‌بستۀ ادبیات فارسی شد (سامی، 3 / 1830؛ دانشمند، I / 312-313).
در جریان جنگ سلطان محمد با اوزون حسن آق قویونلو در 878 ق / 1473م (برای تفصیل، نک‍ : سعدالدین، 1 / 525 بب‍ ؛ اوزون ـ چارشیلی، II / 94 ff.)، جم سلطان برای اداره و دفاع از روم ایلی به ادرنه فرستاده شد (سویم، I / 175). با انتشار شایعۀ شکست پادشاه از اوزون حسن، جم به تحریک و تشویق برخی از اطرافیانش، برای خود بیعت گرفت؛ اما چون سلطان محمد با پیروزی بازگشت، لله‌های جم را که از بیعت‌کنندگان بودند، اعدام، و جم‌سلطان را تنبیه کرد (III / 69-70 IA,؛ «دائرةالمعارف ... »، VII / 285). با این همه، چندی بعد در 879 ق جم سلطان به جای برادر بزرگ و درگذشته‌اش، مصطفیٰ والی ایالت قره‌مان شد (سعدالدین، 1 / 515؛ دانشمند، I / 331) و طی اقامت در قونیه ــ مـرکز آن ایـالت ــ بـه تکمیل تحصیلات پرداخت (سعدالدین، همانجا).
چـون سلطان محمد فاتح درگذشت (ربیع‌الاول 886) (هامر ـ پورگشتال، 3 / 212؛ سویم، II / 192)، رقابت بر سر سلطنت میان جم سلطان و برادرش بایزید آغاز گردید. گفته‌اند از آنجا که در «قانون‌نامۀ فاتح» از جم، با عنوان «وارث ملک سلیمانی» نام برده شده (دانشمند، I / 356)، احتمال دارد که فاتح، پسر کوچک خود را به ولیعهدی برگزیده بوده است (همانجا). در این میان هر یک از دو شاهزادۀ عثمانی در میان گروههای مختلف حکومت طرف‌دارانی داشتند، چنـان‌که ینی‌چریـان و دوشیرمه‌ها ــ عنوان بچه‌های مسیحی که در سپاه ینی‌چری استخدام می‌شدند (پـاکـالیـن، I / 444 ff.) ــ از بـایـزیـد جـانب‌داری می‌کـردنـد و زمین‌داران و اشراف عثمانی پشتیبان جم سلطان بودند (دانشمند، I / 357؛ شاو، 1 / 123). همچنین صدر اعظم محمد پاشا قره‌مانی، نیز که درگذشتِ سلطان را مخفی نگاه داشته بود، در نهان از جم‌سلطان پشتیبانی می‌کرد (سعدالدین، 2 / 2-3؛ سویم، II / 198؛ دانشمند، I / 357؛ شاو، همانجا). اما ینی چریان به زودی از درگذشت فاتح و اقدامات صدر اعظم محمد پاشا آگاه شدند و استانبول را غارت کردند و صدر اعظم را به هلاکت رساندند (دانشمند، همانجا؛ هامر پورگشتال، 3 / 242 -243) و بایزید را با عنوانِ بایزید دوم و هشتمین سلطان، بر تخت سلطنت عثمانی نشاندند (همو، 3 / 242-244؛ دانشمند، I / 357-358؛ سعدالدین، 2 / 2؛ اوزون چارشیلی، II / 162-163).
از سوی دیگر، جم سلطان به مقابله برخاست و سپاهی فراهم آورد و از قونیه به سوی بورسه، نخستین پایتخت عثمانی، حرکت کرد و در ربیع‌الاول 886 / مۀ 1481 وارد شهر شد و مردم از او استقبال کردند. وی در همان‌جا به نام سلطان آناتولی سکه زد و به نامش خطبه خواندند (سعدالدین، 2 / 9؛ هامر پورگشتال، 3 / 245؛ اوزون چارشیلی، II / 163؛ دانشمند، I / 359-360؛ شاو، 1 / 134). نیرویی که بایزید برای مقابله فرستاده بود، از هم پاشید و جم سلطان هیئتی را نزد بایزید فرستاد و پیشنهاد کرد که قلمرو عثمانی به دو بخش اروپایی روم ایلی و آناتولی تقسیم شود و بایزید در روم ایلی، و جم نیز در آناتولی حکومت کنند (سعدالدین، 2 / 10؛ هامرپورگشتال، 3 / 246؛ دانشمند، I / 361؛ اوزون چارشیلی، شاو، همانجاها). بایزید این پیشنهاد را نپذیرفت و بی‌درنگ سپاهی مجهز به جنگ با جم روانه ساخت. در این پیکار جم به سبب خیانت برخی از امیران لشکر شکست خورد و به قونیه عقب‌نشینی کرد (دانشمند، I / 361-362؛ سعدالدین، 2 / 11؛ هامرپورگشتال، 3 / 247-248) و آن‌گاه همراه خانواده‌اش به سوریه و سپس مصر نزد قایتبای، سلطان مملوک مصر رفت (منجم باشی، 2 / 373-376؛ سعدالدین، 2 / 14؛ سامی، همانجا؛ هامر ـ پورگشتال، 3 / 248؛ دانشمند، I / 362؛ اوزون چارشیلی، II / 164).
سلطان مملوک در قاهره از او با تشریفات ویژۀ سلاطین استقبال کرد و در حقیقت می‌خواست از وجود او به عنوان حربه‌ای سیاسی برضد دولت عثمانی استفاده کند (همو، II / 165). چندی بعد جم پیام و دعوت‌نامه‌هایی از سوی قاسم بیک، آخرین حکمران قره‌مان در زمان سلطان محمد فاتح، و برخی از امیران دیگر دریافت کرد که در آنها از روی‌گردان شدن مردم از بایزید و تمایل آنها به جم سخن رفته بود (سعدالدین، 2 / 19-20؛ هامرپورگشتال، 3 / 251). از این رو، جم سلطان با اجازۀ فرمانروای مصر به راه افتاد و در 17 ربیع‌الاول 887 ق / 6 مۀ 1482م وارد حلب شد و نیرویی اندک فراهم کرد و به آناتولی آمد و به قاسم‌بیک قره‌مانی پیوست (سعدالدین، 2 / 20؛ هامرپورگشتال، 3 / 251-252؛ دانشمند، I / 367-368؛ شاو، 1 / 134). آن‌گاه قونیه و سپس آنکارا را محاصره کرد، اما ناکام ماند و ناچار گریخت (دانشمند، I / 368-369؛ اوزون چارشیلی، II / 167-168؛ سویم، II / 199-200) و به شهسواران (شوالیه‌های) رودس پناه برد (سعدالدین، 2 / 23؛ هامرپورگشتال، 3 / 254).
شهسواران رودس (شهسواران مهمان‌نواز) با آنکه از جم‌سلطان هنگام ورود به جزیره مانند یک فرمانروا استقبال کردند (دانشمند، I / 372؛ سویم، II / 207؛ هامرپورگشتال، 3 / 254)،  اما در اینجا مقهور و محبوس این شهسواران و دولتمردان اروپایی شد، چنان‌که از وجود او به عنوان حربه‌ای برای تحت فشار قرار دادن دولت عثمانی و اقدام بر ضد آن دولت بهره می‌گرفتند. از جمله پی‌یردو اوبوسن، رئیس شوالیه‌های جزیره، نامه‌هایی به پاپ و دیگر فرمانروایان اروپایی مانند پادشاه مجارستان و ناپل فرستاد و از آنان خواست که از وجود جم برای ایجاد اتحاد در برابر دولت عثمانی و بیرون راندن آنان از اروپا استفاده کنند («دائرةالمعارف»، VII / 284؛ IA, III / 73)؛ از آن سوی شهسواران رودس از بیم محاصره و حملۀ بایزید در نگهداری از جم تردید داشتند (سویم، II / 201) و تصمیم گرفتند که او را بـه فرانسه بفرستند تا در یکی از شاتوهای ــ قصر قلعه ــ متعدد آنجا نگاهداری شود (هامرپورگشتال، 3 / 255). سرانجام شهسواران او را همراه 30 نفر از یارانش و نیز گروهی از اسیرانی که خود خریده بود، در 17 رجب 887 ق / 1 سپتامبر 1482م، پس از 5 هفته اقامت در جزیرۀ رودس به فرانسه فرستادند (اوزون چاشیلی، II / 170؛ سعدالدین، 2 / 24؛ دانشمند، I / 373-374)، و چنان نمایاندند که این سفر مقدمه‌ای برای بازگشت جم به روم ایلی است (همانجاها).
جم سلطان در 6 رمضان 887 ق / 16 سپتامبر 1482م وارد ساحل فرانسه شد و یک روز بعد در شهر نیس اقامت گزید (هامرپورگشتال، 3 / 257؛ دانشمند، I / 374-375). پس از 4 ماه به سبب شیوع وبا در نیس، او را به شامبری مرکز دوک‌نشین ساووا (هامرپورگشتال، 3 / 258) منتقل کردند. پس از این جم تا زمان مرگ یعنی حدود 10 سال، اسیر دست شوالیه‌ها، فرانسویها و پاپ بود (همو، 3 / 256)؛ به همین سبب نامه‌ای به فارسی به برادرش بایزید نوشت و خواستار بخشش شد. بایزید نیز خواهان چشم‌پوشی رسمی او از دعوی سلطنت شد و اعلام کرد که به او مقرری خواهد داد (فریدون بک، 1 / 292-294)، اما از سوی دیگر طرف‌داران جم‌سلطان را از میان برداشت و حتی اوغوزخان، پسر جم را نیز کشت (اوزون‌چارشیلی، II / 175). در این مدت شهسواران رودس نه تنها از بایزید دوم به عناوین مختلف اخاذی می‌کردند، بلکه از مادر جم‌سلطان نیز پول می‌خواستند (هامرپورگشتال، 3 / 260؛ IA, III / 75).
جم‌سلطان در مدت اقامت 7 ساله‌اش در فرانسه (هامرپورگشتال، 3 / 262) در شاتوها و قصرهای مختلف نگاهداری می‌شد و آرزوی رفتن به روم‌ایلی اندک اندک در او رنگ می‌باخت و حتیٰ اقدام او برای فرار نیز بی‌نتیجه ماند (سعدالدین، 2 / 25-28؛ اوزون‌چارشیلی، II / 172؛ سویم، II / 201-202؛ IA, III / 75). پس از آن، در پی مذاکرات شارل هشتم، پادشاه فرانسه با پاپ اینوکنتیوس هشتم که در صدد تدارک و راه‌اندازی جنگی صلیبی با استفاده از حضور جم بود، شهسواران در برابر دریافت مبلغی کلان جم‌سلطان را به پاپ تحویل دادند. جم در ربیع‌الآخر 894 / مارس 1489 با استقبالی باشکوه وارد رُم شد (سعدالدین، 2 / 32-33؛ سویم، II / 202؛ اوزون چارشیلی، همانجا؛ دانشمند، I / 390). او طی ملاقاتهای متعدد با پاپ ضمن بیان دشواریهایی که در مدت پناهندگی دیده بود، گفت که آرزویی جز رفتن به نزد خانواده‌اش در مصر ندارد؛ اما پاپ نه تنها با این درخواست موافقت نکرد، بلکه به جم توصیه نمود که دین مسیح را بپذیرد و با رفتن نزد پادشاه مجارستان، دولت عثمانی را تحت فشار قرار دهد و به این ترتیب سلطنت از دست رفته را باز یابد. اما جم‌سلطان این عمل را اقدام بر ضد اسلام دانست و آنرا نپذیرفت (هامرپورگشتال، 3 / 263؛ سعدالدین، 2 / 33-34؛ اوزون چارشیلی، II / 173). از دیگر سو، بایزید نماینده‌ای نزد پاپ فرستاد و اعلام داشت که برای محافظت از جم سالانه 40 هزار دوکا می‌پردازد، و هزینۀ 3 ساله را یکجا به پاپ داد. آن‌گاه مصطفیٰ پاشا، صدراعظم سابق به رم رفت و نامه و هدایای بایزید را به جم داد (IA, III / 77؛ «دائرةالمعارف»، نیز سویم، همانجاها).
پس از آنکه اینوکنتیوس درگذشت و رودریگو بورگیا با عنوان الکساندر ششم به مقام پاپی رسید، محدودیت جم‌سلطان را کاهش داد، و از سوی دیگر با بایزید نیز ارتباط برقرار کرد و به روایتی حاضر شد در برابر دریافت 300 هزار دوکا کار جم را یکسره نماید؛ گویا بایزید نیز با فرستادن نامه‌ای با این امر موافقت کرد. اما این نامه به دست شارل هشتم پادشاه فرانسه افتاد. شارل که درصدد آمدن به ناپل و تدارک لشکرکشی به بیت المقدس با بهره‌گیری از وجود جم بود، شاهزاده را از پاپ تحویل گرفت و با خود به ناپل برد (دانشمند، I / 395-396؛ هامرپورگشتال، 3 / 264-265). جم سلطان در میان راه بیمار شد و چون حالش روی به وخامت نهاد، وصیت کرد که جنازه‌اش را در قلمرو عثمانی یا به عبارتی دیگر در دارالاسلام به خاک بسپارند. سرانجام وی در 900ق / 1495م درگذشت. جنازۀ او را مومیایی کردند و با آیین مسلمانان به خاک سپردند (دانشمند، I / 396-400؛ هامرپورگشتال، 3 / 265-266؛ سویم، همانجا؛ سعدالدین، 2 / 38-39؛ IA, III / 78). جسد او که در تابوت آهنی گذاشته، و دفن شده بود، در 904ق / 1499م به بورسه آورده شد و در آرامگاه مرادیه، در جوار آرامگاه برادرش مصطفیٰ به خاک سپرده شد (سعدالدین، 2 / 40؛ سویم، II / 203؛ اوزون چارشیلی، II / 174؛ IA, II / 79؛ هامرپورگشتال، همانجا).
در سبب درگذشت زود هنگام جم در 36 سالگی، روایات گوناگون است. برخی بر آن‌اند که به سبب زخم تیغ زهرآلود آرایشگری که پاپ فرستاده بود (سعدالدین، 2 / 38؛ دانشمند، I / 397 ff. )، درگذشت؛ گروهی نیز به مسمومیت تدریجی او از سوی پـاپ اعتقاد دارند (هامرپورگشتـال، 3 / 265-266؛ اوزون ـ چارشیلی، همانجا؛ IA, III / 79). داستان زندگانی جم موضوع نمایشنامه‌ها و داستانها شده است.
جم سلطان فردی ادیب بود و شعر می‌سرود. اشعار فارسی او در دو دیوان جمع شده است. اگرچه وی رسماً حکمران و سلطان نبود، اما او را جزو سلاطین شاعر مانند مراد دوم، بایزید دوم، سلیم و سلیمان ... می‌شمارند (کار اعلی‌اوغلو، I / 649) و حتیٰ او را تواناترین شاعر در میان سلاطین و شاهزادگان عثمانی محسوب می‌کنند (همانجا). قصاید و غزلیات او نمایانگر حسرت و درد و رنج دوری از وطن است، چنان‌که بیت فارسی: «خواهی اگر بدانی احوال دردمندان / یک‌سو نظر بینداز از روزن غریبی»، بیانگر این اندوه است. وی در شعر تحت تأثیر شاعر احمد پاشا بروسه‌لی (د 902ق / 1497م) بود (بروسه‌لی، 2 / 122) و احمد پاشا او را با تعابیری چون: سلطان جم ثانی، و خسرو سلطان نشان یاد می‌کند (IA, III / 80).

آثـار

1. دیوان شعر، به زبان ترکی، که به نام پدرش سلطان محمد دوم فاتح ترتیب یافته، و در دوران غربت به اتمام رسیده است. این اثر در 1989م توسط خلیل ارسویلو منتشر شده است. نسخه‌های خطی متعدد این اثر در کتابخانه‌های ترکیه، از جمله سلیمانیه، بورسه، قیصریه، توپکایی، و نیز خارج از ترکیه در کتابخانه‌های پاریس، مونیخ و واتیکان موجود است.
2. دیوان اشعار فارسی، که نسخه‌های خطی آن در کتابخانه‌های توپکایی، سلیمانیه و بورسه موجود است. نسخۀ بورسه ضمیمۀ کتاب سلطان جم نوشتۀ حکمت اَرتایلان به صورت تصویری منتشر شده است (1951م).
3. ترجمۀ ترکی مثنوی جمشید و خورشید از سروده‌های سلمان ساوجی، با عنوان آیات عشاق که ماده تاریخ آن 883 ق هم هست. این اثر نخستین بار در کوتاهیه و سپس در 1972م در آنکارا منتشر شده است (IA، همانجا؛ «دائرةالمعارف»، VII / 284-285).
جم که به زبان فارسی تسلط کامل داشت، با آثار شاعران بزرگ ایرانی مانند حافظ، جامی و سلمان ساوجی آشنا بود. فال ریحان، و یک مثنوی در 48 بیت هم از اشعار او ست (همانجاها).

مآخذ

بروسه‌لی، محمد طاهر، عثمانلی مؤلفلری، استانبول، 1333ق / 1915م؛ سامی، شمس‌الدین، قاموس الاعلام، استانبول، 1308ق؛ سعدالدین، محمد، تاج التواریخ، استانبول، 1279ق؛ شاو، ا. ج. و ا. ک. شاو، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیۀ جدید، ترجمۀ محمود رمضان‌زاده، مشهد، 1370ش؛ فریدون بک، احمد، منشآت السلاطین، استانبول، 1274-1275ق؛ منجم باشی، احمد دده، صحائف الاخبار، ترجمۀ احمد ندیم، استانبول، 1285ق / 1868م؛ هامر پورگشتال، یوزف، دولت عثمانیه تاریخی، ترجمۀ محمد عطا، استانبول، 1330ق؛ نیز:

Daniṣmend, İ. H., İzahli Osmanli tarihi kronolojisi, Istanbul, 1947; IA; Karaalioğlu, S. K., Türk edebiyatı tarihi, Istanbul, 1980; Pakalin, M. Z., Osmanlı tarih deıyimleri ve terimleri sözlüğu, Istanbul, 1946; Sevim, A. and Y.Yücel, Türkiye tarihi, Ankara, 1989; Türkiye diyanet vakfı İslâm ansiklopedisi, Istanbul, 1993; Uzunçarṣılı, İ. H. Osmanlı tarihi, Ankara, 1983.

علی اکبر دیانت

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: