صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / جلیانی /

فهرست مطالب

جلیانی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 6 آبان 1398 تاریخچه مقاله

جِلْیانی، ابوالفضل عبدالمنعم بن عمر، معروف به حکیم‌الزمان، طبیب، صوفی، ادیب و شاعر اندلسی.
وی در روز سه‌شنبه 7 محرم 531 ق / 5 اکتبر 1136م، در جلیانه ، روستایی از توابع وادی آشِ غرناطه به دنیا آمد (یاقوت، 2 / 109؛ ابن نجار، 1 / 174، 176؛ ابن شعار،4 / 127). او ظاهراً دوران کودکی و تحصیل را در غرناطه و وادی آش گذراند، و با کسب تواناییهای علمی در زمینه‌های پزشکی و ادب رهسپار مغرب شد (ابن سعید، 105؛ عبدالمهدی، مقدمه بر ... ، 22). گویا رفتن جلیانی به مغرب حدود سال 556 ق / 1161م (در 25 سالگی) بوده است (همان، 25).
ابن شعار تنها منبعی است که به حضور وی به عنوان کاتب در بلاد مغرب نزد «وزیر عمر(؟)» اشاره می‌کند (4 / 138)؛ اما منصب کتابت جلیانی دیری نپایید، زیرا به سببی که دانسته نیست، مورد خشم و تنبیه وزیر واقع شد و سپس روی به سوی مشرق نهاد (نیز نک‍ : عبدالمهدی، همانجا). آوازۀ صلاح الدین و عنایت ویژۀ وی به ادیبان و دانشمندان، جلیانی را بر آن داشت که از میان سرزمینهای شرقی، مصر را برگزیند، پس راهی آن دیار شد (ابن ابار، 128؛ ابن عبدالملک، 5(1) / 57؛ عبدالمهدی، همان، 28).
تاریخ ورود او به مصر، به گمان بسیار پیش از 564 ق بوده است، زیرا وی اولین قصیده‌ای را که در مدح صلاح الدین سروده، و ظاهراً مطلع دیوان المبشرات و القدسیات وی نیز بوده است، در 564 ق به وی تقدیم داشته است (جلیانی، دیوان التدبیج، 75، دیوان المبشرات ... ، 123؛ ابوشامه، 3 / 261؛ ابن ابی‌اصیبعه، 3 / 265؛ عبدالمهدی، همان، 102). در التفات ویژۀ صلاح الدین به وی، به این روایت می‌توان استناد کرد که او ــ به رغم حسودان درباری ــ دو بار 300 دینار مصری صله ستاند (ابن شعار، 4 / 137؛ ابن سعید، همانجا). ابن سعید که منابع مهمی از جمله خریدة القصر عمادالدین کاتب را درشرح احوال جلیانی در اختیار داشته است، به اقامت وی در بغداد و معاشرت وی با بزرگان و دانشمندان و بهره‌مندی از کتابخانه‌های آنجا اشاره می‌کند (ص 104-105).
جلیانی افزون بر پزشکی ــ به‌ویژه چشم پزشکـی ــ در شعـر، ادب، عرفان و حتى کیمیا نیز دستی توانا داشت؛ از این‌رو، به «حکیم الزمان» شهرت یافت (ابن ابی اصیبعه، 3 / 259؛ صفدی، 19 / 224). او در شعر به سبب صنعت‌پردازیهای خاص (مُدَبَّجه‌سازی)، اعجاب همگان را برانگیخته بود (یاقوت، همانجا). با این حال، شعر او را به نیکویی و خوش سبکی ستوده‌اند (ابن نجار، 1 / 174؛ ابن ابی اصیبعه، همانجا؛ ذهبی، سیر ... ، 21 / 477).
ابن نجار که او را در اواخر عمر ملاقات کرده، وی را مردی خوش ظاهر، خوش‌خلق و دل‌نشین وصف کرده و شعر او را نیکو دانسته، و بیشتر اشعار او را در موضوعاتِ حکمت، الٰهیات و ادب سلوک معرفی کرده است (1 / 174، 176).
اشعاری که از جلیانی برجای مانده، بیشتر در مدح صلاح الدین و دیگر ایوبیان است. سروده‌های جامعه‌پسند او، اشعاری است با حال و هوای دینی که در آنها صلاح الدین و دیگر مسلمانان را به آزادسازی قدس و بیرون راندن بیگانگان از بیت‌المقدس تشویق می‌کند (دیوان المبشرات، 142-143؛ ابوشامه،3 / 235-236؛ عبدالمهدی، بیت المقدس ... ، 317؛ پاشا، 441-446). او به گفتۀ ابن سعید هم نقادی زبردست بود و هم مردی شوخ‌طبع و مطایبه‌پرداز. اشعاری که وی در نقد اجتماع و فرهنگ جامعۀ خویش سروده و در آن به سطحی‌نگری و ظاهر‌فریبی اهل علم اشاره کرده، در خور توجه است (در باب حاضر‌جوابی وی، نیز نک‍ : ابن سعید، 107-108؛ ابن شاکر، 2 / 408-409).
وی سرانجام در دمشق رحل اقامت افکند و به طبابت و دارو‌سازی پرداخت( ابن شعار، 4 / 128 ؛ ابن ابی اصیبعه، نیز ابن عبدالملک، همانجاها؛ ذهبی، تاریخ ... ، 44 / 350؛ عبدالمهدی، مقدمه بر، 28-48). یاقوت زمانی که او را ملاقات کرد، وی در دکان داروفروشان که در سرای نمدمالان قرار داشت، به طبابت مشغول بود (همانجا). وی همچنین به عنوان پزشک بیمارستان سلطانی به خدمت صلاح الدین و ایوبیان پس از وی درآمد (ابن ‌سعید، 105).
جلیانی پس از به جای آوردن فریضۀ حج در 601 ق / 1205م به بغداد سفر کرد و به مدرسۀ نظامیه وارد شد (ابن نجار، 1 / 174؛ کسایی، 205)، و مورد استقبال استادان و دانشجویان قرار گرفت. ابن نجارگوید که در همان‌جا جلیانی اشعار خود را قرائت می‌کرد و ما بسیاری از اشعار او را کتابت می‌کردیم (همانجا). از راویانی که نامشان در منابع آمده است، می‌توان به ابوالخیر بن ابی المعمر تبریزی، ابن ابی اصیبعه، ابو عبدالله بن یحیى مُرسی، سدید عمر بن یوسف قفصی، و مهم‌ترین ایشان عبدالمؤمن بن عمر، پسر جلیانی اشاره کرد (ابن شعار، نیز ابن عبدالملک، همانجاها؛ ابن شاکر، 2 / 407؛ عبدالمهدی، همان، 61-63 ).
گویا در همان سال 601 ق که جلیانی در بغداد حضور داشته، ابن عربی با او دیدار کرده است. ابن عربی در الفتوحات المکیه در شرح یکی از اصطلاحات صوفیه به کتابی از جلیانی با عنوان مختصر غایة النجاة اشاره کرده، می‌گوید: «من با وی دیدار کردم و دربارۀ آن اصطلاح از وی پرسیدم و آنچه در شرح آن نوشته‌ام، همان‌ است که جلیانی دربارۀ آن شرح داده است». اعتماد ابن عربی به گفته‌های وی نشان از مقام بالای علمی جلیانی، حتى در علومی همچون عرفان و تصوف آن دوره دارد (نک‍ : 13 / 172؛ نیز مقری، 2 / 366؛ پورجوادی، 7).
جلیانی در 22 ذیقعدۀ 602 ق / 30 ژوئن 1206م در دمشق از دنیا رفت و در باب الصغیر به خاک سپرده شد ( ابن نجار، 1 / 176؛ قس: یاقوت، 2 / 109، که درگذشت وی را 603 ق آورده است).

آثـار

جلیانی در مقدمۀ دیوان التدبیج خویش پس از مقدمات به معرفی بخشی از آثار خود پرداخته است (نک‍ : دنبالۀ مقاله). با مطالعۀ نام کتابهایی که خود یک به یک برشمرده، و در شرح هریک توضیح مختصری داده است، در می‌یابیم که وی در فن شعر و علوم بیان، بدیع، بلاغت، الغاز، احاجی، ترسیل، فن مخاطبه، و جز آن دستی توانا داشته است. او همۀ سروده‌های خود را بخش بخش کرده، و هر بخش را در یک دفتر قرار داده است که مجموعاً 10 دیوان را شامل می‌شود (نک‍ : دیوان التدبیج، 71-74، دیوان المبشرات، 148-149).

الف ـ چاپی

1. دیوان التدبیج، ششمین عنوان از فهرست جلیانی است که خود آن را «اعجوبه‌هایی در مدبج پردازی، که نظمی اعجازآمیز دارند» معرفی کرده است (ص 74). وی در این اثر صنعت مدبجه‌سازی (= آراستن شعر به نقوش و الوان) را به هنرمندانه‌ترین شکل به معرض نمایش گذارده است. این صنعت شعری در سدۀ 7ق در عصر یاقوت (د 626 ق / 1229م) پدیده‌ای نو و شگفت به نظر می‌رسید، از این‌رو، یاقوت جلیانی را صاحب ابداعاتی شگفت معرفی کرده است و گوید: وی در تدوین شعر، اعجوبه‌ها می‌آفرید، زیرا قطعه‌ای واحد از یک شعر را به گونه‌ای می‌آراست که به چند قافیه خوانده می‌شد و از هریک از بخشهای آن کلامی حکمت‌آمیز به دست می‌آمد (همانجا). اما «تدبیج» از مادۀ «دبج»، مشتق از کلمۀ فارسی «دیبا» به معنای نقش‌پردازی، تزیین و آراستن، و در اصطلاح بدیعی چنان است که سخنور یا شاعر از رنگهای گوناگون (چه در معانی حقیقی یا کنایی) در مواردی همچون مدح، وصف، نسیب، هجا، و جز آن به قصد کنایه یا توریه بهره برد (ابن ابی اصبع، 532-535؛ تاج ... ، نیز ابن منظور، ذیل دبج). تفتازانی در المطول یکی از انواع تضاد یا طباق را «تدبیج» یا تقابل رنگها دانسته است (ص 418؛ نیز نک‍ : ه‍ د، تضاد). ذهبی به‌نقل از عماد‌الدین کاتب در خریدة، جلیانی را به عنوان خداوندگار صنایع شعر همچون توشیح، ترصیع، تجنیس و جز آنها ستوده است ( تاریخ، 44 / 135؛ نیز نک‍ : مقری، 2 / 636). جلیانی در دیوان التدبیج از همۀ صنایع شعری به بهترین شکل بهره گرفته، و با مهارت تمام به صورت‌پردازی اشعار خود پرداخته است.
وی با استفاده از نقوش و آرایه‌های تصویری، شعر خود را به بخشهای مختلف‌الوزن تقسیم می‌کند و چون هر بخش جداگانه خوانده ‌شود، قصیدۀ دیگری بر وزنی جدید پدید می‌آید. جلیانی با مسجع گردانیدن کلمات و موزون نمودن الفاظ، تطابق وزن و حرف را در دو لَخت گفتار یا دو مصراع به نمایش می‌گذارد ( دیوان التدبیج، 76-79، 126-128، 131-133، 252). در این صنعت شعری، صورت درختی به تصویر در می‌آید که ساقه‌ها و شاخه‌های آن با رنگهای گوناگون از یکدیگر متمایز می‌شود، همچنین هر لَخت با لختهای مختلف، معنی و مفهوم تازه‌ای به وجود می‌آورد (همان، 138-139، 188-189، 253-254، جم‍ ‌).
رشید وطواط در حدایق السحر و شمس قیس رازی در المعجم دربارۀ این صنایع شعری به تفصیل سخن گفته‌اند و در باب توشیح با آوردن شواهدی، به تشریح این صنعت پرداخته‌اند و گویند: از اصناف موشح آنچه به صورت درختی نهند «مشجّر» نامند، اگر بر شکل مرغی نهند «مطیّر»خوانند و اگر به شکل دایره نهند «مدوّر» و ... (رشید وطواط، 60-63؛ شمس قیس، 288-295؛ نیز نک‍ : رادویانی، 113-115).
جلیانی حریری صاحب مقامات را مبدع این صنعت دانسته، و به پیروی از وی در «رسالۀ قهقریه»، رساله‌ای با عنوان «الرسالة المنعطفة» تدارک دیده، که از راست به چپ و از چپ به راست خوانده می‌شده است. جلیانی چنان مسحور او شده، که کارش را بی‌مانند وصف کرده است ( دیوان التدبیج، 128-129، 131-134، 225، 229). وی در آخرین مدبجه‌ای که در 72 سالگی (602 ق) برای ملک اشرف سروده است، با غرور تمام نادانان مدعی بلاغت را ــ که از این «مدبجه»ها جز رنگ نمی‌بینند و از قرائت آن نیز عاجـزند ــ سرزنش کرده است (همان، 99). در «مدبجه»‌ای دیگر چنان با شور و شعف مهندسی سازه‌های سخن خود را وصف می‌کند که این شاهکار را شایستۀ دریافت انگشتری سلیمان، گردن‌بند عزیز مصر و بازوبند کسرى انوشروان می‌داند (همان، 185). جلیانی پس از فراغت از نگارش و آرایش «مدبّجات»، به رمزگشایی آن می‌پرداخت، زیرا بدون توضیحات مصنف، کسی قادر به خواندن آن نبود (مثلاً نک‍ : همان، 98-112، 134-135، 140، 199-209، جم‍ ؛ نیز برای نمونه‌ای از این رمزگشاییها، نک‍ : ابن شعار، 4 / 137). وی پس از توضیحات کوتاهی در باب «تدبیج» و خواص آن، علاقه‌مندان به این صنعت را به کتاب دیگر خود سرّالبلاغة ( اسرار البلاغة) ارجاع می‌دهد (همان، 74، 278-279).
تردیدی نیست که بهره‌گیری از این همه صنعت شعری، رمزها، پیچیدگی، طراحی اشعار، رنگ‌آمیزی، نقاشی و جز آن، حکایت از ذهن پویای او دارد. جلیانی با آنکه از سرودن شعر راستین عاجز نبود، همۀ هنر خود را به کارهای فنی نو ظهوری اختصاص داده بود که با لغزپردازی، و بند بازی با کلمات، تفاوت چندانی نداشت و در آن دوران که شعر هنری فروکش می‌کرد، اعجاب همگان را برمی‌انگیخت (همان، 184، 208-209)؛ با این حال، باید اعتراف کرد که جلیانی از نظر هنری در هیچ‌یک از زمینه‌ها جلوۀ خاصی ندارد.
پیش از آنکه دیوان التدبیج به صورت مستقل به چاپ رسد، سترستن در 1926م بخشی از آن را در اسلامیکا (نک‍ : ص 562-573) به چاپ رسانید و با مقدمۀ مفصلی به معرفی این اثر پرداخت. در 2010م دو محقق پر تلاش، کمال ابودیب و دلال بخش، پس از سالها ممارست موفق شدند 3 نسخه از این اثر را از کتابخانه‌های منچستر، ملی پاریس، و دانشگاه اوپسالا تهیه کنند. طبق گزارش مستوفای این دو محقق هیچ‌یک از این 3 نسخه به سبب افتادگیهایی که در آنها مشاهده می‌شد، نسخۀ اساس قرار نگرفت. از این‌رو، هر 3 نسخه با هم، نسخه‌ای کامل از دیوان التدبیج را پدید آورد (ابودیب، 48-66). این دو محقق چنان برای این هنر متصنع ارزش قائل شده‌اند که آن را نقطۀ عطفی در فرهنگ و تمدن عربی به شمار می‌آورند. اشعار تصویری چنان مسحورشان نموده که «مدبجات» را با نوآوریهای قرن 21م مانند کامپیوتر و برنامه‌نویسی آن، نظام کدبندی و جز آن تشبیه کرده‌اند (ص 9، 15، 30-33، 43؛ نک‍ : جلیانی، دیوان التدبیج، 274-275) و هنر جلیانی را هنر اسرار و رموز دانسته‌اند و این هنر را فقط و فقط مختص او به شمار آورده‌اند (ابودیب، 24-26). این اثر با چاپی بسیار زیبا، چشم‌نواز، خوش طرح و رنگ در بیروت توسط انتشارات دارالساقی و دار اورکس منتشر شده است.
ابن شعار به اثری با عنوان منادح الممادح و روضة المآثر و المفاخر من خصائص الملک الناصر صلاح الدین یوسف بن ایوب اشاره می‌کند که شامل 12 مدبجه (مدیحه) بوده است و وضعیت آن را بسیار شگفت توصیف می‌کند (4 / 136). در دیوان التدبیج ــ که به کوشش کمال ابودیب و دلال بخش چاپ و منتشر شده است ــ از صفحۀ 145 بب‍ ، متن منادح الممادح آمده است. متن با مقدمۀ موزون و مقفایی آغاز شده و سپس انگیزۀ تألیف این اثر را به تفصیل بیان می کند و آن را به 12 «شذره» تقسیم کرده، مجمـوع را منادح الممـادح می‌نامـد (نک‍ : دیوان التدبیج، 147-148).
جلیانی در مقدمۀ دیوان التدبیج به صراحت می‌گوید که «هر آنچه در قالب «مدبجات» سروده‌ام، در این دیوان گرد آوردم» (ص 74-75) از این‌رو، تا پیش از تدوین «مدبجات» دیگر ایوبیان، منادح کتاب مستقلی بوده، چنان‌که ابن شعار(همانجا) و دیگران تصریح کرده‌اند (ابن ابی اصیبعه، 3 / 265؛ ابن شاکر، 2 / 408)، اما پس از آن همۀ «مدبجات» در کنار هم دیوان التدبیج را پدید آورده‌اند. با این حال، عبدالمؤمن، پسر جلیانی که این کتاب را گرد آورده، خوانندگان را به گردآوری دیگر «مدبجاتی» که در شهرهای دیگر پراکنده بوده‌اند، و او دسترسی به آنها نداشته است، بشارت می‌دهد (دیوان التدبیج، 148، 279؛ قس: مخلص، 236-239؛ طلس،529-530؛ عبدالمهدی، مقدمه بر، 95، بیت المقدس، 258؛ برای نسخه‌ها، نک‍ : منجد، 40؛ GAL, I / 567; GAL,S, I / 785)؛ اما بروکلمان این دو اثر را از یکدیگر تفکیک کرده است (همانجاها).
2. دیوان المبشرات و القدسیات، چهارمین دیوان از 10 دیوان جلیانی است که خود آن را دیوانی مزین به آرایه‌های بدیعی شامل نظم و نثر معرفی نموده، و تاریخ نگارش آن را 583 ق یاد کرده است. وی این کتاب را به وصف جنگها و فتوحات صلاح‌الدین ــ فاتح بیت المقـدس ــ اختصاص داده است (نک‍ : ص 150، نیز دیوان التدبیج، 74-75). بخشی از اشعار، «مبشرات» است و منظور از آن قصایدی است که شاعر در آن دلاوریهای صلاح‌الدین را ستوده، و به آزادی بیت‌المقدس بشارت داده است؛ و «قدسیات» که در آن به فتح بیت‌المقدس اشاره شده است ( دیوان التدبیج، 75؛ عبدالمهدی، مقدمه بر، 8، بیت المقدس، همانجا). ابوشامه به نقل از عماد الدین کاتب به قصاید بلند و سودمند «قدسیات» حکیم ابوالفضل (جلیانی) اشاره کرده، و برخی از آنها را که در اختیار داشته، در کتاب خویش آورده است (3 / 260-261؛ نیز نک‍ : پاشا، 416، 439-446).
تاکنون نسخه‌ای کامل از دیوان المبشرات و القدسیات جلیانی به دست نیامده است. عبدالمهدی با بررسی منابع و دسترسی به برخی از آثار چاپ نشدۀ جلیانی در کتابخانه‌های دنیا و نیز آثاری همچون الروضتین ابوشامه که به دوران ایوبیان اختصاص دارد، توانست مجموعه‌ای از قصاید «مبشرات» و «قدسیات» را ازمیان منابع گرد آورد و این مجموعۀ شعری را که شامل بخشی از دیوان المبشرات و القدسیات است، در عمان (1988م) به چاپ رساند (نک‍ : عبدالمهدی، مقدمه بر، 66-73؛ قس: ابودیب، 40-41).

ب ـ خطی

1. ادب السلوک. این کتاب که دومین اثر در فهرست خود مؤلف است، آمیخته‌ای از حکمت و عرفان است. مؤلف آن را به 60 «مشرع» دربارۀ آدابِ سالکانِ راه حق تقسیم کرده است و در آغاز هر «مشرع»، تاریخ روز را نیز ذکر کرده است. بدین‌سان درمی‌یابیم که کتاب، میان سالهای 562 تا 580 ق نگاشته شده است (خدیویه، 2 / 65؛ الفهرس ... ، 120؛ وایدا، 244؛ پرچ، II / 162-163؛ ظاهریه، 1 / 46-47؛ GAL, I / 567). این اثر به کتاب المشارع نیز مشهور است ( پرچ، II / 163).
2. دیوان الحکم و میدان الکلم. این اثر منظوم، نخستین کتاب از فهرست جلیانی است. بروکلمان به نسخه‌ای از این اثر اشاره کرده است (GAL، همانجا). ظاهراً پژوهشگری عرب در دانشگاه قاهره به پژوهش دربارۀ این اثر پرداخته، اما تاکنون منتشر نشده است (عبدالمهدی، مقدمه بر، 6-7).
3. دیوان الغسانی. از جمله منابعی که ابن سعید در اختیار داشته، دیوان الغسانی است که به گفتۀ وی سراسر هزل و مطایبه بوده است. وی نمونه‌ای از شعر او را که در دیوان نیز آمده، یاد کرده است (ص 105-106؛ برای این نسخه، نک‍ : سید، 1 / 464).
4. مشارع الاشواق، عنوان اثری از جلیانی در تصوف که ظاهراً تنها نسخۀ آن نزد زرکلی بوده، که در تاریخ 731ق / 1331م کتابت شده است (4 / 167؛ حاجی خلیفه، 2 / 1686).

ج ـ یافت نشده

از دیگر آثاری که جلیانی خود بدانها اشاره کرده است و یا منابع در شمار آثار او برشمرده‌اند، می‌توان به تحریر النظر؛ نهج الوضاعة لاولی الخلاعة؛ جامع انماط المسائل فی العروض و الخطب و الرسائل؛ دیوان الغزل و التشبیب و الموشحات و الدوبیتی؛ دیوان المدیح؛ دیوان المشوقات الرقائق؛ سر البلاغة و صنایع البدیع فی فصل الخطاب؛ مختصر غایة النجاة و ... اشاره کرد (نک‍ : دیوان المبشرات، 150-151، دیوان التدبیج، 73- 74؛ ابن سعید، 107؛ ابن ابی اصیبعه، 3 / 264-265؛ ابن عربی، 13 / 172؛ ابن عبدالملک، 5(1) / 57؛ بغدادی، 1 / 629؛ زرکلی،‌ همانجا).

مآخذ

ابن ابار، محمد، تحفة القادم، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1406ق / 1986م؛ ابن ابی اصبع، عبدالعظیم، تحریر التحبیر، به کوشش حفنی محمد شرف، قاهره، 1383ق / 1963م؛ ابن ابی اصیبعه، احمد، عیون الانباء، بیروت، 1377ق / 1957م؛ ابن سعید مغربی، علی، الغصون الیانعة فی محاسن شعراء المائة السابعة، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، 1967م؛ ابن شاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارالثقافه؛ ابن شعار، مبارک، قلائد الجمان فی شعراء هذا الزمان، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، 1410ق / 1990م؛ ابن عبدالملک، محمد، الذیل و التکملة، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارالثقافه؛ ابن عربی، محیی‌الدین، الفتوحات المکیة، به کوشش عثمان یحیى، قاهره، 1410ق / 1990م؛ ابن منظور، لسان؛ ابن نجار، محمد، ذیل تاریخ بغداد، به کوشش قیصرفرح، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ ابودیب، کمال و دلال‌بخش، مقدمه بر دیوان التدبیج جلیانی (هم‍ ‌)؛ ابوشامه، عبدالرحمان، کتاب الروضتین، به کوشش ابراهیم شمس الدین، بیروت، 1322ق / 2002م؛ بغدادی، هدیه؛ پاشا، عمرموسى، الادب فی بلاد الشام، عصور الزنگیین و الایوبیین و الممالیک، دمشق، 1391ق / 1972م؛ پورجوادی، نصرالله، «سیراصطلاحات صوفیان از نهج الخاص ابومنصور اصفهانی تا فتوحات ابن عربی»، معارف، تهران، 1378ش، شم‍ 3؛ تاج العروس؛ تفتازانی، مسعود، المطول، قم، مکتبة الداوری؛ جلیانی، عبدالمنعم، دیوان التدبیج، به کوشش کمال ابودیب و دلال بخش، بیروت، 2010م؛ همو، دیوان المبشرات و القدسیات، به کوشش عبدالجلیل حسن عبدالمهدی، عمان، 1409ق / 1989م؛ حاجی خلیفه، کشف؛ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، 1408ق / 1988م؛ همو، سیر اعلام النبلاء، به کوشش بشار عواد معروف و محیی هلال سرحان، بیروت، موسسة الرساله؛ خدیویه، فهرست؛ رادویانی، محمد، ترجمان البلاغة، به کوشش محمد جواد شریعت، تهران، 1386ش؛ رشید وطواط، محمد، حدایق السحر فی دقایق الشعر، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1308ش؛ زرکلی، اعلام؛ سید، فؤاد، فهرس المخطوطات المصورة، قاهره، 1988م؛ شمس قیس رازی، محمد، المعجم، به کوشش محمد قزوینی، تهران، 1314ش؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش رضوان سید، اشتوتگارت، 1413ق / 1993م؛ طلس، اسعد، «دور کتب فلسطین و نفائس مخطوطاتها»، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، 1364ق / 1945م؛ ظاهریه، خطی (تصوف)؛ عبدالمهدی، عبدالجلیل حسن، بیت المقدس فی ادب الحروب الصلیبیه، عمان، 1409ق / 1989م؛ همو، مقدمه بر دیوان المبشرات جلیانی (هم‍ ‍‌)؛ الفهرس التمهیدی للمخطوطات المصورة، قاهره، 1948م؛ کسایی، نورالله، مدارس نظامیه و تأثیرات علمی و اجتماعی آن، تهران، 1358ش؛ مخلص، عبدالله، «کتاب منادح الممادح»، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق،1347ق / 1929م؛ مدنی، منیرمحمد، فهرست المخطوطات المصورة (الادب)، قاهره، 1400ق / 1980م؛ مقری، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1408ق / 1988م؛ منجد، صلاح الدین، المخطوطات العربیة فی فلسطین، بیروت، دارالکتاب الجدید؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:

GAL; GAL,S; Pertsch ; Vajda,G., Index général des manuscrits arabes musulmans, Paris, 1953; Zetterstéen, K.V., «Aus dem Dīvān al-Tadbīǵ Al-Giljānī’s», Islamica , ed. E. Bräunlich, 1926, vol.II.

ایران‌ناز کاشیان

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: