صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / هنر و معماری / جعفریه، کاخ /

فهرست مطالب

جعفریه، کاخ


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 6 آبان 1398 تاریخچه مقاله

جَعْفَریّه، کاخی بازمانده از سدۀ 5ق / 11م در اسپانیا (اندلس)، و بهترین نمونۀ معماری دورۀ ملوک الطوایفِ اول، واقع در شرق شهر ساراگوسا (سَرَقُسطه) کنار رودخانۀ اِبرو که در اصل نزدیک دیوارغربی سرقسطۀ کهن قرار داشته است (نک‍ : عنان،105؛ اِوِرت، 189).
نام این کاخ برگرفته از کنیۀ بانی آن ابوجعفر احمد بن سلیمان هودی ملقب به المقتدر (حک‍ 438-474ق / 1046-1081م)، دومین حاکم بزرگ نخستین دوران ملوک الطوایف در اندلس است که خود دستی در پرورش علم، فرهنگ و هنر داشت (نک‍ : عنان، همانجا؛ باروکند، 118؛ سالم، 63)؛ اما احتمالاً در زمان رونق «دار السرور» نامیده می‌شده است. ابوالعباس مقری (د 1041ق) در کتاب نفح الطیب، در انتهای توضیحی دربارۀ بنی هود شعری از جعفر آورده، که ضمن آن کاخ را «قصر السرور و مجلس الذهب» خوانده است (1 / 441-442)، که منظور از مجلس الذهب، یکی از تالارهای کاخ واقع در کانون شمالی بنا بوده که تزیینات زرین داشته است (باروکند، نیز اورت، همانجاها؛ قس: کوبیش، 237؛ سالم، 65).
اگرچه بنای نخستینِ جعفریه دیری نپایید و آسیب بسیار دید، اما برخلاف آثار دیگر این دوره به‌کلـی از میان نرفت، و مهم‌تـرین اثر باز‌مـاندۀ دورۀ هـودی بـه ‌شمار می‌آید (نک‍ : دنبالـۀ مقاله). پس از پیروزی مسیحیان کاتولیک بر سرقسطه در 512 ق / 1118م، آلفونسوی آراگونی آن را پایتخت خود ساخت و ارگ شهر (جعفریه) بسیار مورد توجـه قرار گرفت، و از آن پس کاربری آن پی‌در‌پی تغییر یافت؛ با این‌حال، نخستین تغییـرات آن ــ که در اوایل سدۀ 6 ق / 12م صورت گرفت ــ انـدک بـود (نک‍ : عنان، 106؛ کوبیش، 236؛ سالم، 64؛ باروکند، همانجا).
جعفریه زمانی به دیر، و سپس چند بار به مقر نظامی تبدیل، و بخشهایی نیز به آن افزوده شد (توجیه استحکاماتی بودن کاخ نظامی جعفریه شاید بتواند کشمکشی باشد که همواره میان گروههای مختلف مسلمانان و مسیحی در منطقۀ سرقسطه وجود داشت؛ نک‍ : رابینسن، 57؛ سالم، 64-65؛ عنان، همانجا). در 890 ق / 1485م زندان و یکی از دادگاههای معروف و وحشتناک تفتیش عقاید اسپانیا در جعفریه برقرار شد و در 897 ق / 1492م استحکامات و خندقی پیرامون آن با نقشه‌ای همانند قلعه‌های اروپایی آن روزگار ساخته شد. اکنون در جانب شرقی بنا زندانهایی ساخته شده از سنگ وجود دارد که در گذشته محکومان را از آنجا بـه حیاط بیرونی ــ کـه محـل تجمع بود ــ منتقل می‌کردند و آنگاه برای سوزاندن به میدان می‌بردند (نک‍ : عنان، 108؛ نلسن، 572؛ سالم، همانجا).

جعفریه در 1283ق / 1866م به فرمان ایزابل دوم تبدیل به پایگاه نظامی شد و با تخریب بخشی از دیوارهای اصلی بنا آسیب فراوان دید. عمده‌ترین دگرگونیهای معماری کاخ نیز در همین زمان صورت گرفت (عنان، 106، تصویر؛ کوبیش، همانجا، تصویر بالای صفحه). بدین‌سان، افزون بر کاربری، شکل بنا هم امروز با اصل خود تفاوت دارد.
بنای اصلی کاخ تقریباً مربع و اندکی متمایل به ذوزنقه و با مساحت 900‘4 مـ 2 در زاویۀ شمال‌شرقی قرار دارد (باروکند، همانجا؛ «قصر ... »، .npn). باروی آن دارای 19 برج مدور است، و برج بیستم ــ برج تکریم یـا تروبادور ــ مکعب مستطیل است (نک‍ : اورت، سالم، همانجاها).

برج و باروی کاخ هماهنگ با برج و باروی رومی کهن شهر است و برجهای مدورش صلابتی بدان بخشیده است (اورت، باروکند، همانجاها؛ «قصر»، تصویرهای 8, 9). برج تکریم پیش از ساخت جعفریه وجود داشته، و بازمانـدۀ سدۀ 3ق / 9م است (نک‍ : همان، تصویر 8؛ سالم، 65؛ اورت، همانجا). این برج پس از سقوط سرقسطه تروبادور نامیده شده است. این نام گذاری شاید به آلفونسوی دوم آراگونی (د 1196م) مربوط باشد که حامی شاعرانِ بعضاً جنگجوی تروبادور بود که شعرشان خاستگاه عربی داشت (دربارۀ تروبادورها، نک‍ : گرانژ، 89-92؛ زرین‌کوب، 161، 164). افزون بر این، برج جنوب‌غربی که در آغاز مدور بوده، به شکل چهارگوش با نمای سنگ تغییر یافته است. ورودی آجری و سنگی کاخ در سمت شمال شرق برج و بارو، میان دو برج مدور قرار دارد (سالم، همانجا؛ باروکند، 118, 120). در مجموع نقشۀ چهارگوش، برجهای پیش‌آمده و تک ورودی مستقیم میان دو برج یادآور کاخهای اموی در سوریه است (همو، 121؛ هیلنبراند، 446, 450؛ کوبیش، 237، زیرنویس تصویر).
فضاسازی داخلی کاخ در 3 بخش شمالی ـ جنوبی تقریباً مساوی است که تنها بخش میانی آن ساخته شده، و به نوبۀ خود از 3 فضای مسکونی محیط بر یک حیاط مستطیل تشکیل شده است: قسمتهای شاه‌نشین دو گروه بنا در دو انتهای صحن مستطیل مرکزی ــ که بال شمالی و جنوبی نامیده می‌شونـد ــ و مجموعـۀ بـال شمالـی معماری مفصل کاخ را دربر دارد. یک جوی آب صحن را دو بخش ساخته است و دو آب‌نمایی را که در جلو دو بال قرار دارند، مشروب می‌سازد (ساختار آبی اصلی تغییراتی یافته، که احتمالاً در دورۀ آراگونی صورت گرفته است) (نک‍ : اورت، 189؛ باروکند، 117، طرح؛کوبیش، 236-237). این شاه‌نشین را می‌توان با نمونه‌های بازمانده از بنی‌نصر و مُدجّنان مقایسه کرد (سالم، 65). تقسیم 3 بخش دقیق کاخ را برگرفته از کاخ اموی مشتا در اردن می‌دانند (نک‍ : اندرلین، 75، طرح؛ هیلنبراند، 446؛ باروکند، 121).
تخت شاهی در تالار تخت در بخش شمالی قرار داشته است. بر اساس کاوش باستان‌شناسی، در آغاز پیرامون این بخش واحدهای دیگری نیز طراحی شده بود (اورت، همانجا). در بخش شمالی بالهای پیش آمده 3 سوی آب‌نما را دربر گرفته، و بی‌واسطه پشت آنها ایوانی است که از طریق 4 طاق به تالار تخت می‌پیوندد، و در جوانب آن اتاقهای تقریباً مربعی وجود دارد که تنها از طریق تالار ورود به آنها ممکن است. طاقگان درونی شاه‌نشین برگرفته از طاقگان مقصورۀ جامع قرطبه است (همانجا؛ باروکند، 120، نیز نک‍ : 117، طرح) و اهل فن برآن‌اند که ویژگی فنی طراحی طاقها و خمیدگی آنها، پاطاقها و مفصل‌بندی، همگی ریشه در جامع قرطبه دارند (اورت، همانجا).
ترکیب 3 بخشی تالار تخت و اتاقهای جانبی در رواق، با ابعاد متفاوت تکرار شده است. مهم‌ترینِ عناصر مجموعۀ شمالی، فضای تالار تخت و نمازخانۀ آن است که دیوارهای آجری آنها به گچ‌بری آراسته است. بر بخشی از تالار تخت در اواخر سدۀ 9ق / 15م طبقه‌ای اضافه شده که از آثار مدجّنی است، و در حملـۀ ناپلئون در شمال‌شرقـی آن آتش‌سوزی رخ داده است (نک‍ : باروکند، 120؛ عنان، 105). در سمت غربی این بخش، اتاقی با ستونهای مرمرین به نام قاعة الرخام (تالار مرمرین) وجود دارد.
در جانب شرقی این شاه‌نشین نمازخانه‌ای دو طبقه با نقشۀ 8ضلعی محاط در یک فضای مربع قرار دارد. محراب آن عمیق، و قبـه‌ای استـوار برفراز آن ــ که از درون کروی و از بیرون هرمـی است ــ وجـود دارد (نک‍ : همانجا؛ هیلنبراند، 449، طرح 7 / 212؛ باروکند، همانجا). اگرچه پژوهشگران غربی گنبدخانۀ نمازخانه را احتمالاً بازگشت آگاهانه‌ای به قبة‌الصخره دانسته‌اند، اما از آنجا کـه هر بنای 8 وجهی یک برآیند هندسی ـ معماری با سازگاری اجراییِ مطلوب است، این امر به پژوهش بیشتری نیاز دارد (نک‍ : رابینسن، 49؛ قس: باروکند، 121). نمای دیوارهای نمازخانه با گچ‌بری تزیین شده است. محراب آن دارای قوس دور تمام نعلی است که بر دو جفت ستون کوچک مرمر قرار دارد (لیلو، 125؛ سالم، 66). نمای خارجی نعل محراب و قاب پیرامون آن به گچ‌بری و کتیبه‌هایی از آیات قرآن آراسته است، و بر سطح پیرامون بخش فوقانی یا قاب محراب، قطاعهایی کار شده که یک در میان ساده یا دارای تزیین گچ‌بری هستند (نک‍ : لیلو، اورت، همانجاها). همچنین دیوارهای نمازخانه سرشار از تزیین است، کتیبه‌ای قرآنی سراسر افریز را در بر گرفته، و بر فراز آن طاق‌بندی غنی درهم‌پیچیده‌ای به چشم می‌خورد (نک‍ : لیلو، همانجا؛ نیز پاپادوپولو، تصویر رنگی شم‍ 126؛ اورت، 190). در پایین این طاقها نرده، و پشت آنها فضایی مستطیل به شکل بالکن داخلی قرار دارد که اکنون سقف آن بازسازی شده است (باروکند، 120-121).

محراب به شکل محراب جامع قرطبه ساخته شده، و گنبد بالای آن نیز نمونۀ ساده‌شده‌ای از گنبد جامع است که گنبد تویزه‌بندی ستبر تزیینی است، و نظیر آن را در جامع تِلِمسان (ه‍ م) نیز می‌توان دید (اورت، 189؛ کوربندو، 209؛ سالم، همانجا). نقش پیچشی برگ به مجموعۀ گچ‌بری نمازخانه یگانگی بخشیده است. ترکیب برگ نخلی که در طاقگان فوقانی نقش بسته نیز در مقایسه با نقش ساقه برگی کار شده در القصبۀ بلغیر نمونه‌ای از یک همسانی و همخوانی قابل ملاحظه است (نک‍ : کوبیش، 237؛ اورت، 189-190). اساساً بقایای گچ‌بری و نقاشی بلغیر به جعفریه بسیار نزدیک است، چنان‌که می‌توان هر دو را اعضای یک کالبد دانست و حتیٰ شاید این هر دو بنا هنرمندانی واحد داشته‌اند. این نمازخانه در دورۀ معاصر تا حد زیادی مرمت شده است (همانجا؛ نیز نک‍ : کوبیش، همانجا، شرح‌ تصویر).

در سمت جنوبِ مجموعۀ شمالی حیاط گسترده شده، که با الحاقاتش در احاطۀ رواقی متشکل از طاقهای دندانه‌دار و ستونها و آرایه‌هایی با نقشهای بسیار درهم‌بافته سامان یافته است. طاقهای صحن بر جرزهای سنگی و ستونهای دو طرف جرز استوار است (نک‍ : سالم، 65؛ «قصر»، تصویرهای 1 و 2) و در طاقهای متداخل دندانه‌دار و مضاعف، آرایه‌هایی غنی دیده می‌شود (مورینو، تصویرهای 285-286، 295-297). نمای این طاقها گاه از گیاهان انتزاعی توربافت پوشیده است. اساساً برخی از تزیینات گچ‌بـریِ کاخ ظریف، و برخی دیگـر درشت‌انـد (نک‍ : باروکند، 120؛ «قصر»، تصویرهای 1-3, 6).

در جنوب تالار مرمر طاقگانی وجود داشته که بر اثر خرابی، بخشی از بنای جرجیس قدیس آشکار شده است. طاقگان باقی‌مانده از 3 طاق مطبق سرشار از تزیینات گیاهی است. طاقهای زیرین دالبری هستند. زیباسازی شلوغ، سرخوش و هندی مآب طاقهای صحن را انگاره‌هایی به شکل شعله، باز و تعدیل کرده است (سالم، همانجا؛ پاپادوپولو، 499). این طاقها پیچیدگی و تنوع جالب توجهی دارند که بیشتر دارای وجهۀ زیباشناختی و کمتر دارای توجیه کاربری است. در پیشانی طاقگان، نوار خطوطی هلالی دیده می‌شود که در میان نقوش گیاهی قطع شده است و امتداد نمی‌یابد. طاقگان عرضهای صحن که گویی در ابعادْ تعدیل ایجاد می‌کند، تدابیر صحنه‌آرایی تئاتر را به یاد بعضی از نویسندگان آورده است، و از این‌رو، آنها را مرتبط با سیاستهای نمایشی دورۀ ملوک‌الطوایف برشمرده‌اند (سالم، 66؛ باروکند، 121).
بخش جنوبی را می‌توان ساده‌شدۀ شاه‌نشین شمالی دانست. این بخش نیز تالار طویلی دارد که در بیرون آن رواقی با 6 طاق فراخ نیم‌دایرۀ درهم گـره خورده قرار گـرفته است که تزیین نمای آن بی‌همتا ست (نک‍ : سالم، 65؛ باروکند، همانجا؛ کوبیش، 236).
معماری جعفریه از نمونه‌های شاخص دوران ملوک‌الطوایف به شمار می‌آید. ویژگیهای طاق زدن که بازمانده از روزگار کهن است و نوع سازواری و برقراری تناسب در آثار معماری امویان اندلس، در آثار دوران ملوک‌الطوایف به حیات خود ادامه داده، که جعفریه مصداقی از آن است (اورت، 187). برای نمونه، فضاسازی بخش شاه‌نشین جعفریه را می‌توان در دارالملک مدینه‌الزهراء دید. البته جعفریه نقطۀ عطف فوق‌العاده‌ای در روند معماری به شمار نمی‌رود، و چه‌بسا بتوان تا حدودی ردپای آن را تا معماری کاخهای اموی ـ سوری پی گرفت، چنان‌که نقشۀ بناهای امویان اندلس، خود با ساختمانهای کهن رومی پیوند داشته است. با این همه، جعفریه در زیبایی و چشم‌نوازی اثری کم‌نظیر است (نک‍ : بـاروکند، همانجا)، و شیـوۀ آن بر بناهای سلسله‌های موحدون (524-668 ق / 1130-1269م) و بنی‌نصر (629-897 ق / 1232-1492م) تأثیر گذارده است. اقتباسهای دورۀ موحدون ساده‌تر است، و سازه‌ها و تزیینات دوران بنی‌نصر به این نمونۀ دورۀ بنی‌هود شبیه‌تر، و البته از آن غنی‌تر است (نک‍ : سالم، 67؛ کینگ، 212؛ قس: رابینسن، 49).

جعفریه در واقع بنایی با ترکیبی متوازن، متناسب و شاید یکپارچه بوده است، هر چند که همچنان تصویر کردن اصل جزئیات آن دشوار است، اما مدارک در دست، سیر دگرگونیهای سده‌های اخیر آن را تا حدی آشکار می‌سازد (سالم، 64). برخی از قسمتهایی که پس از حکومت مسلمانان ساخته شده است، نیز وضع نخستین خود را به‌رغم فرسودگی هنوز تا اندازه‌ای نشان می‌دهد.
سابقۀ تزیین گیاهی سرستونهای جعفریه را در جامع قیروان (ه‍ م) نیز می‌توان یافت. به‌طورکلی تزیینات سنگ و گچ این کاخ هندسی پرنقش و دقیق، با بعضی عناصر بدیع و گیاهی اعم از  نقشهای نخلی و کنگری، قابل مقایسه با نمونه‌های قصر الحمراء و جامع قرطبه (ه‍ م‌م) است (نک‍ : مارسه، 104، نیز 105 حاشیۀ 2؛ ریوُییرا، 315 ؛ کینگ، همانجا). اما نمی‌توان احتمال تأثیری دو سویه را نیز که یک سویش می‌توانسته هنر کهن‌تر رومی ـ ویزیگوتی باشد، نادیده گرفت.
مقایسۀ گچ‌بری جعفریه با نمونه‌های متمایز باقی‌مانده از سدۀ 5 ق / 11م در قرطبه، نشان می‌دهد که هنرمندان در زمان احداث جعفریه به آفرینش نقوشی پیچیده‌تر گرایش داشته‌اند؛ از این رو، می‌توان این موضوع را نیز ثابت کرد که ویژگی گچ‌بریهای بنا بی‌سابقه بوده است، و آفرینشگرانه بودن بعضی عناصر دلنواز آن در مقایسه با نقش‌پردازیهای رایج به هیچ‌روی درخور انکار نیست (نک‍ : اتینگهاوزن، 144؛ کوربندو، 208؛ قس: مارسه، 228, 231).
چنان که در فعالیتهای باستان‌شناسی معمول است، بسیاری از قطعات جدا شده از پیکر کاخ، اعم از طاق، لوحهای مرمری، پنجره‌های گچی، و جز آن در موزه‌های ساراگوسا و مادرید نگهداری می‌شوند. برخی از این قطعات جدا شده متعلق به تالار تخت بوده است، اما از آنجا که پاره‌ای از این جابه‌جاییها در گذشته پایۀ علمی نداشته است، مکان دقیق همۀ قطعات معلوم نیست (نک‍ : مورینو، تصویرهای، 279 بب‍ ؛ سالم، 67). شیوۀ کار در سرستونهای درشتْ‌ نقش تالار مرمری که حاوی نقوش بریده شدۀ برگها ست ــ و اکنون در موزۀ ساراگوسا نگهداری می‌شود ــ از یک سو راوی جریـان تکامل هنر انـدلس از سدۀ 1 تا 5 ق / 7 تا 11م است و از سوی دیگر بیانگر رد پای این بنا در آثار چنـد سدۀ بعدِ اروپای مرکزی است (نک‍ : همو، 66-67؛ مورینو، تصویرهای، 279-280، 282).

مآخذ

زرین‌کوب، عبدالحسین، کارنامۀ اسلام، تهران، 1362ش؛ سالم، محمود، المساجد و القصور بالاندلس، اسکندریه، 1986م؛ عنان، محمد، الآثار الاندلسیة الباقیة فی اسبانیا و البرتغال، قاهره، 1381ق؛ مقری، احمد، نفح الطیب، به‌کوشش احسان عباس، بیروت، 1388ق؛ مورینو، م.، الفن الاسلامی فی اسبانیا، ترجمۀ لطفی عبدالبدیع و محمود عبدالعزیز سالم، قاهره، 1968م؛ نیز:

«Aljaferia Palace», Archnet, http: / / archnet.org / library / sites, 2009 / 4 / 11; Barrucand, M. and A. Bednorz, Moorish Architecture in Andalusia, tr. M. Scuffil, Köln, 1992; Enderlein,V., Islam, Art and Architecture, eds. M. Hattstein and P. Delius, Cologne, 2004; Ettinghausen, R. and O. Grabar, The Art and Architecture of Islam, 650-1250, Harmondsworth, 1987; Ewert, Ch., «Islamic Art. Architecture: Western Islamic Lands: Party Kings, 1031-c. 1100», The Dictionary of Art, ed. J. Turner, London / New York, 1998, vol. XVI; Granges, Ch. M. des, Histoire illustrée de la littérature française, Paris, 1926; Hillenbrand, R., Islamic Architecture, Edinburgh, 1994; King, G., «Spain», Architecture of the Islamic World, ed. G. Michell, London, 1987; Korbendau, Y., L’Architecture sacrée de l’Islam, Paris, 1997; Kubisch, N., «Spain and Morocco Architecture», Islam, Art and Architecture, eds. M. Hattstein and P. Delius, Cologne, 2004; Lillo, M., «Le Mihrāb dans l’ al-Andalus», Le Mihrāb dans l’architecture et la religion musulmanes, ed. A. Papadopoulo, Leiden, 1988; Marçais, G., L’Architecture musulmane d’Occident, Paris, 1954; Nelson, W. A., «Military Architecture and Fortification: European Influence Abroad, c.1450-c.1870», The Dictionary of Art, ed J. Turner, London / New York, 1998, vol. XXI; Papadopoulo, A., L’Islam et l’art musulman, Paris, 1976; Rivoira, G. T., Moslem Architecture, tr. G. Rushforth, London etc., 1918; Robinson, C., «Arts of the Taifa Kingdoms», Al-Andalus, ed J. D. Dodds, New York, 1992.

یدالله غلامی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: