صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / علوم / ابن سمعون /

فهرست مطالب

ابن سمعون


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ سَمْعون، ابوالحجاج يوسف بن يهودا (يا يحيی) بن اسحاق بن عقنين (اكنين) سبتی (555-623 ق/ 1160-1226 م)، پزشك، فيلسوف و ستاره‌شناس يهودی. او در سبته زاده شد و در آنجا به اعتبار نام نيای نهم يا دهمش، ابن شمعون خوانده می‌شده است؛ اين كنيه بعدها در منابع عربی به ابن سمعون بدل شد. يوسف در زادگاه خويش پس از آموزشهای مقدماتی، مدتی فلسفه و رياضيات فراگرفت. بعدها گويا به فاس (يا قادس، نک‍ : ابن عبری، 242) رفت و در آنجا به آموزش پزشكی پرداخت. زمانی كه يهوديان و مسيحيان مغرب ناگزير شدند تا ميان قبول اسلام و جلای وطن يكی را برگزينند، وی به ظاهر اسلام آورد و چندی بعد به مصر رفت و همۀ دارايی خود را نيز همراه برد. در آنجا مدتی نزد موسی بن ميمون قرطبی (ه‍ م)، پزشك و فيلسوف معروف و بزرگ يهوديان مصر، كه پيش از او به آنجا رفته بود، دانش آموخت و به كمك وی به تصحيح و تجديد تحرير كتاب اصلاح المجسطی جابر بن افلح اندلسی (ه‍ م) كه خود از سبته همراه آورده بود، پرداخت (قفطی، 257؛ زوتر، 136؛ سارتن، 2(1)/ 1504). ابن سمعون چند سالی نيز دور از استادش به سر برد. در همين سالها (581-585 ق/ 1186-1190 م) ابن‌ميمون مهم‌ترين اثر خود دلالة الحائرين را كه مهم‌ترين اثر فلسفی يهوديان به شمار می‌رود، برای ابن سمعون و به زبان عربی می‌نوشت و فصل به فصل برای او می‌فرستاد. در آغاز كتاب، پس از ستايش بسيار از هوش و سرعت انتقال و دانش و اشتياق ابن سمعون به آموزش، گويد: دوری تو مرا به نوشتن اين مقاله واداشت، آن را برای تو و امثال تو، كه شمارتان بسيار اندك است، تدوين كرده‌ام (صص 7- 8؛ نيز نک‍ : جودائيكا، XI/ 767-777, XIII/ 443-444) به گفتۀ سارتن ابن سمعون مدتی نيز نزد ابن رشد فلسفه آموخت (2(1)/ 1409). 
ابن سمعون پس از درگذشت موسی بن ميمون (605 ق/ 1208 م) به حلب رفت و با دختر ابوالعلاء يهودی كاتب ازدواج كرد (قفطی، زوتر، همانجاها). وی آنگاه برای بازرگانی از حلب به عراق و سپس به هندوستان رفت، و چون بازگشت، ثروتی هنگفت گردآورده بود؛ پس ملكی خريد و همانجا ماندگار شد. ابن سمعون در كنار كار بازرگانی به تدريس نيز می‌پرداخت. همچنين به عنوان يكی از پزشكان خاص‌الملك الظاهر غازی بن صلاح‌الدين ايوبی خدمت می‌كرد (قفطی، همانجا؛ ابن‌ابی‌اصيبعه، 2/ 213). 
در ميان پژوهشگران غربی دربارۀ اين شخص اختلاف نظرهايی وجود دارد. برخی معتقدند كه دو شخصيت جداگانه، يكی به نام يوسف بن يهود ابن شمعون و ديگری به نام يوسف بن يهود ابن يعقوب بن اكنين وجود داشته‌اند. ابن اكنين (545-617 ق/ 1150- 1220 م) كه تقريباً همزمان با ابن سمعون می‌زيسته، تنها به هنگام اقامت موسی بن ميمون در فاس، با وی ديدارهايی داشته و به مناسبت بازگشت وی به مصر، بيت غم‌انگيزی دربارۀ اين جدايی سروده است ( جودائيكا، II/ 501). بر پايۀ اين منابع، ابن اكنين در بارسلون زاده شده و احتمالاً در نتيجۀ بدرفتاری موحدون با يهوديان، به شمال افريقا و شايد شهر فاس در مراكش كوچيده و به رغم تمايل شديدش به سفر به سرزمينی كه در آنجا بتواند اعتقادِ خود را به دين پدری علنی كند، تا پايان عمر در همانجا مانده است. او در رساله‌ای، كوششهايی را كه به منظور تغيير اجباری مذهب صورت می‌گرفته، مورد نكوهش قرار داده است. اين امر ممكن است ناشی از پريشانی روحی خود او در شرايط دشوار زندگيش بوده باشد؛ كه طی آن ناگزير بوده اعتقادات خود را پنهان دارد و به دروغ اظهار مسلمانی كند (همانجا). 
از سوی ديگر كسانی مانند گايگر و اشتاين اشنايدر برآنند كه ابن‌اكنين همان ابن‌سمعون و شاگرد ابن‌ميمون بوده و شواهدی نيز بر اين ادعا ارائه می‌كنند (اشتاين اشنايدر، XIII/ 38-43). 
قفطی حكايت می‌كند (همانجا) كه ميان آن دو ساليان دراز دوستی بوده و وی به ابن سمعون، كه در آرزوی داشتن اولاد ذكور به سر می‌برده، روشی برای حصول اين مقصود آموخته بوده است. قفطی همچنين پيمان خود را با ابن سمعون، مبنی بر اينكه در صورت بقای نفس پس از مرگ، به شكلی كه حال موجودات اين جهان را دريابد، هر يك از آن دو كه زودتر به عالم باقی انتقال يابد، آن ديگری را از حقيقت حال خبر دهد، گزارش كرده است. اما ابن سمعون دو سال پس از مرگ به خواب قفطی می‌آيد و در پاسخ او می‌گويد: «كلی به كل پيوست و جزئی در جزء بماند» و قفطی گفتار وی را چنين تفسير می‌كند كه نفس كلی به عالم كل بازگشته و جسد جزئی در جزء يعنی در زمين، باقی مانده است (صص 257- 258). 

آثار عربی

1. رسالة فی ترتيب الاغذية اللطيفة و كيفية تناولها. مهذب‌الدين عبدالرحيم بن علی الدخوار رساله‌ای در اعتراض بر اين اثر نوشته است (ابن ابی اصيبعه، 2/ 213-246؛ حاجی خليفه، 1/ 846). 
2. شرح الفصول بقراط (ابن ابی اصيبعه، 2/ 213). 
3. رسالة الابانة فی اصول الديانة. از اين كتاب اثری باقی نمانده، اما عباراتی كه در يك اثر ديگر از آن نقل گرديده، معلوم می‌دارد كه موضوع آن مقولۀ «آزادی و اختيار» بوده است ( جودائيكا، همانجا). 
4. مقالة فی معرفة كميات المقادير المذكورة فی المشنا و التلمود. نسخه‌ای خطی از آن در كتابخانۀ بودليان موجود است. مؤلف در مقدمۀ كتاب گفته است: هدف من آن است كه همۀ مطالب پراكندۀ مذكور در مشنا و تلمود را دربارۀ سكه‌ها، اوزان، اندازه‌ها، حدود و اوقات گرد آورم و با آنچه اكنون متداول است، مقايسه كنم. ترجمۀ عبری اين كتاب در 1872 م در سالنامۀ Ginzei Nistarot چاپ شده است ( جودائيكا، II/ 501-502؛ سارتن، 1504). 
5. طب النفوس السليمة و معالجة النفوس الاليمة. اين كتاب دارای مقدمه‌ای مفصل است كه مؤلف در آن، نظر خود را در باب تركيب نفس و عمل اجزاء سه گانۀ آن، رستاخيز صالحان و بدكاران، توضيح می‌دهد؛ بر ميانه‌روی تأكيد می‌ورزد؛ رفاه مادی را بی‌ارزش می‌شمارد و هدف معنوی و دينی را تبليغ می‌كند. فصل 26 كتاب كه در آن از «داوريها و محنه‌های غم‌انگيز» سخن رفته است، به قوانين خشن ابويوسف يعقوب امير موحدی مربوط می‌شود. موضوع فصل 27، «آيينهای معلم و دانش‌آموز» است و طی آن از ويژگيهايی كه آموزگار بايد داشته باشد، شرايط يك دانش‌آموز خوب و چگونگی دورۀ تحصيل بحث می‌شود: طالب علم تا سی سالگی بايد علوم سنتی يهود را فراگيرد و چنان بر آنها تسلط يابد كه به هنگام روبه‌رو شدن با اعتراضات و اشكالاتی كه اعتبار آن سنتها را مخدوش می‌سازند، بتواند بر عقايد خود پای بفشرد؛ بقيۀ سالهای زندگانی بايد صرف منطق، موسيقی، رياضيات، مكانيك و ماوراءالطبيعه شود. اصل عربی اين فصل با ترجمۀ آلمانی آن در 1873 م از سوی م. گودمان در رساله‌ای زير عنوان «روش آموزش يهود در اسپانيای عربی» چاپ شده است. ترجمۀ عبری همين فصل در 1904 م توسط س. اپشتاين منتشر شده است. 
6. انكشاف الاسرار و ظهور الانوار، تفسيری است بر سرود سرودهای سليمان كتاب منسوب به حضرت سليمان (ع) سراپا وصف زيباييهای محبوب و عشق و عطر و گل است، اما تفسير با اين مقدمه آغاز می‌شود كه تصور تأليف يك داستان عشقی توسط پادشاهی حكيم مانند سليمان (توجه به اين نكته لازم است كه حضرت سليمان در ميان يهوديان به عنوان نبی شناخته نمی‌شود و تنها مقام پادشاهی دارد) يا تفننهای عاشقانه از سوی وی، امری نامعقول است و اين تنها وجه ظاهری كتاب و صرفاً به خاطر ملاحظات تربيتی و جلب علاقه‌مندی جوانان است. برپايۀ اين تفسير، سرود سرودها تبيين رمزی اشتياق متقابل ميان نفس ناطقه و عقل فعال و موانع اتحاد آن دو است. ابن سمعون با اين ادعا كه هيچ كس پيش از او چنين تفسيری از سرود سرودها به دست نداده است، به خود می‌بالد. در حقيقت، گرچه كمی پيش از او، موسی بن ميمون شرحی كلی بر اين كتاب عرضه كرده بود، اما ابن سمعون نخستين كسی است كه مسأله را در جزئيات نيز طی يك تفسير كامل بسط داده است. وی در اين تفسير هر آيه را در سه وجه شرح می‌كند، نخست: وجهی كه آن را معنی ظاهری می‌خواند، يعنی توضيح مسايل دستوری و معنای سادۀ عبارات. در اين بخش، وی معانی عاشقانۀ جملات را به كلی كنار می‌نهد؛ دوم: وجهی كه می‌توان آن را تفسير رسمی مذهبی خواند. در اين قسمت مطالبی كه به سرنوشت بنی‌اسرائيل و دردها و آرزوهای اين قوم مربوط می‌شود، عرضه می‌گردد. اين نوع تفسير، متداول‌ترين تفسير رمزی در ميان علمای بنی‌اسرائيل بوده و از منابع گوناگون مربوط به يهوديان و به ويژه از مدراشها گرفته شده است. سوم: بررسی كلمه به كلمۀ كتاب از ديدگاه فيزيولوژی، روان‌شناسی، منطق و فلسفه. در اين قسمت مفسر در آغاز هر بحث تصريح می‌كند كه مطالب بيان شده، تصور و نظر خود اوست. اين كتاب در 1964 م به عبری ترجمه و منتشر شده است ( جودائيكا، II/ 502-503). 

آثار عبری

1. «كتاب احكام قضا» كه مؤلف آن را «اثر بزرگ» خود ناميده است. از اين كتاب چيزی باقی نمانده، اما گفته می‌شود كه شامل چند رساله بوده و ابن سمعون طی آنها به ذكر قوانينی كه در آن زمان هنوز در ميان يهوديان متداول بوده، اكتفا كرده است (همان، II/ 501). 
2. «مدخلی بر تلمود»، شامل 12 فصل است و طی آن از اصولی سخن می‌رود كه شناخت آنها برای آموزش درست تلمود لازم است. اين كتاب در 1871 م در برسلاو (لهستان) با مقدمه‌ای به قلم ه‍ . گرتس در «يادنامۀ زكريا فرنكل» منتشر شده و در 1967 م نيز بار ديگر به چاپ رسيده است (همان، II/ 502). 
3. «پندنامه»، تفسيری است بر يكی از رسائل مشنا، به نام «اندرزهای پدران». ابن‌سمعون در اين تفسير از نظريات موسی بن ميمون دربارۀ مضامين همين رساله پيروی كرده است، اگرچه پيروی او متعبدانه نيست، اما تأثير ابن ميمون بر او آشكار است. ابن سمعون به ويژه بر مسائل مربوط به هدايت و اعتقاد و مشيت تكيه می‌كند. طی بخشهايی از اين تفسير، وی به بحثهايی طولانی دربارۀ تركيب نفس، مسئوليت آدمی در برابر اعمال خويش و معجزات در جهانی كه قوانين طبيعی بر آن حاكمند، مسألۀ خلقت و ديگر مقولات ماوراءالنهر طبيعی می‌پردازد. اين كتاب در 1910 م توسط و.باخر ويراسته و منتشر شده است (همانجا). 

مآخذ

ابن ابی اصيبعه، احمد بن قاسم، عيون الانباء، به كوشش آوگوست مولر، قاهره، 1299 ق؛ ابن عبری، غريغوريوس بن هارون، تاريخ مختصر الدول، بيروت، 1958 م؛ ابن ميمون، موسی، دلالة الحائرين، به كوشش حسين آتای، آنكارا، 1974 م؛ حاجی خليفه، كشف؛ سارتن، جورج، مقدمه بر تاريخ علم، ترجمۀ غلامحسين صدری افشار، تهران، 1355 ش؛ قفطی، علی بن یوسف، اخبار العلماء، قاهره، 1326 ق؛ نيز: 

Judaica; Steinschneider, Hebrāische Bibliographie, Berlin, 1873; Suter, Heinrich, Die Mathematiker und Astronomen der Araber und ihre Werke, Leipzig, 1900. 
محمدعلی مولوی
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: