صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / علوم / ابن سمجون /

فهرست مطالب

ابن سمجون


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ سَمَجون، ابوبكر حامد (د اوايل سدۀ 5 ق/ 11 م)، پزشك، داروشناس و اديب اندلسی اهل قُرطبه. از گزارش مختصر ابن ابی اصيبعه (2/ 51-52) تقريباً هيچ اطلاعی دربارۀ جزئيات زندگی ابن سمجون به دست نمی‌آيد، جز آنكه كتاب خود الادوية المفردة را در ايام المنصور محمد بن ابی عامر حاجب دربارِ امويان اندلس (د 392 يا 393 ق/ 1002 يا 1003 م) تأليف كرده است. صفدی نيز تنها گفتۀ ابن‌ابی اصيبعه را نقل كرده است (11/ 280). اختصاری كه در نوشتۀ ابن ابی اصيبعه وجود دارد، تصوير مبهمی از زندگی ابن سمجون به دست می‌دهد تا آنجا كه برخی از محققان اروپايی يا به كلی دربارۀ تاريخ زندگی او گرفتار ترديد و اشتباه شده‌اند (نک‍ : لكلرك، I/ 486) و يا گزارش ابن ابی اصيبعه و خبر منابع اندلسی و مغربی را دربارۀ اشخاص متفاوتی دانسته‌اند (نک‍ : EI2)؛ اما از قراين برمی‌آيد كه موضوع همۀ اين منابع مربوط به يك شخص است. ظاهراً حميدی (د 488 ق/ 1059 م)، پس از ابن شهيد، نخستين نويسنده‌ای است كه از ابن سمجون ياد كرده است (1/ 307). در گزارش او كه عيناً ضبّی (ص 257) نيز آن را تكرار كرده، ابوبكر حامد بن سمجون به عنوان اديبی صاحب نظر در علم بلاغت، و صاحب كتابی در علم بديع معرفی شده است. ابن سعيد نيز از شخصی با عنوان ابوساكن حامد بن سمجون همراه با سه بيت از اشعار او ياد كرده (2/ 53) كه ظاهراً با آن ابن سمجون كه حميدی، ضبّی و ابن ابی اصيبعه به وی اشاره كرده‌اند، متفاوت است. گزارش ابن ابار می‌تواند ميان اين اخبار متفاوت پيوندی برقرار سازد. وی با اقتباس از حميدی، می‌گويد كه به نظر او ابن‌سمجون همان كسی است كه صاحب آثاری در علم ادويه است (1/ 280). به اين ترتيب همۀ اين منابع از يك نفر سخن می‌گويند، خاصه اگر با توجه به ويژگی خط مغربی، كنيۀ غريب «ابوساكن» را كه در المغرب برای ابن سمجون آورده شده، بتوان صورتی محرف و ناخوانا از همان «ابوبكر» دانست (قس: فيصل، 11/ 280؛ ضيف، 2/ 53، كه ابن سمجون مذكور در منابع ياد شده را يك نفر محسوب داشته‌اند). 
در يك نسخۀ كشف الظنون به جای ابن سمجون، ابن اسحق، و در نسخۀ چاپی، ابن سمحون (با حاء) ديده می‌شود (حاجی خليفه، 1/ 51). اما در اندلس افراد اين خاندان به ابن سمجون شهرت داشته (نک‍ : فيروزآبادی، ذيل سمجون) و به گفتۀ ابن سعيد (همانجا) همگی بزرگ‌زاده و جنگاور بوده‌اند. دربارۀ پدر ابن سمجون نيز اطلاعی از منابع به دست نمی‌آيد و مأخذ بغدادی كه نام او را عبدالله ذكر كرده، معلوم نيست (1/ 259). 
بر مبنای اشارۀ ابن ابار (همانجا) كه ابن سمجون را قرطبی دانسته و با توجه به شكوفايی علمی و محيط مستعد فرهنگی در اسپانيای اسلامی آن روزگار، می‌توان گفت ابن سمجون كه از زندگی آسوده‌ای برخوردار بوده، دوران كودكی و نوجوانی خود را در قرطبه گذرانده و از محضر استادان عصر به خوبی بهره جسته است. نقل قولهای فراوان او از آرای صاحب‌نظران پيشين در كتاب خود (ابن‌ابی‌اصيبعه، 2/ 52)، حاكی از عمق و گستردگی مطالعات اوست كه بدون تحصيل در نزد استادان فن ميسر نمی‌گردد. 
چنانكه گفته شد، ابن ابی اصيبعه (همانجا) معتقد است كه ابن سمجون كتاب خود را در زمان محمد بن ابی عامر ملقب به المنصور نوشته است. منصور وزير و حاجبی بزرگ و در عين حال دوستدار علم و همنشين دانشمندان بود. وقتی ابن سمجون در زمان قدرت وی، يعنی حدود 390 ق/ 1000 م، و شايد به تشويق و حمايت او، كتاب خود را می‌نوشت، به احتمال قوی كمتر از 35 سال نداشته است. بنابراين همنشينی و صحبت او با اسماعيل الظافر (ابن سعيد، 2/ 53) بنيان‌گذار حكومت بنی ذی النّون در طُليطله، كه او نيز اميری اديب، شاعر و نويسنده بود، بايد در سالخوردگی ابن سمجون، يعنی بعد از 427 ق/ 1036 م كه آغاز قدرت يافتن ظافر بن ذی‌النون است، به وقوع پيوسته باشد (نک‍ : ابن اثير، 9/ 288؛ ابن خلدون، 4(2)/ 347). ناامنيها و آشفتگيهای ناشی از اختلافات و زدوخوردهای ملوك الطوايف اندلس در آن روزگار، می‌تواند انگيزۀ خروج ابن سمجون سالخورده از قرطبه و پيوستنش به ظافر بن ذی النون بوده باشد. چرا كه مصاحبت اين دو قطعاً در جايی غير از قرطبه اتفاق افتاده است، زيرا قرطبه بعد از وفات ظافر، به دست پسرش ابوالحسن يحيی المأمون فتح شد (ابن خلدون، همانجا). از اين پس ديگر نشانی از ابن سمجون در دست نيست و زمان و مكان مرگ او نيز نامعلوم است. 

آثـار

از كتاب اقراباذين (ابن ابی اصيبعه، 2/ 52) و كتابی در بديع (حميدی، 1/ 307) كه به ابن سمجون نسبت داده شده، اثری در دست نيست. اثر عمدۀ او كتاب مشهوری است در ادويۀ مفرده كه ابن ابی اصيبعه (همانجا) آن را سخت ستوده است. اين كتاب با نام كوتاه شدۀ الادوية المفردة نزد قدما شهرت يافت، چندانكه همواره مورد استفاده و اقتباس پزشكان و نويسندگان قرار گرفت. ازجمله ابن ميمون در شرح اسماء العُقّار (صص 3-4) به استفادۀ خود از آن اشاره كرده و ابن بيطار بارها به نقل از آن پرداخته است (مثلاً 1/ 8، 22)؛ به گفتۀ لكلرك ابن‌بيطار چهل بار از ابن‌سمجون ياد كرده است (همانجا؛ نيز نک‍ : اولمان، 267). همچنين مقری تلمسانی مستقيماً مطلبی را از آن نقل كرده است (1/ 197- 198). همۀ اين نقلها، به اضافۀ مختصری كه عبداللطيف بغدادی از آن پرداخته (ابن ابی اصيبعه، 2/ 212) نشان دهندۀ رواج اين كتاب در ميان پزشكان و داروشناسان سده‌های بعد است. سبب استقبال فراوان از آن، چنانكه از نام كامل كتاب: الجامع لاقوال القدماء و المتحدثين من الاطباء و المتفلسفين فی الادوية المفردة، برمی‌آيد، جامعيت آن نسبت به آثار گذشتگان است. ابن سمجون بيشتر آرا و تجربيات صاحب‌نظران بزرگ پيش از خود را در باب داروهای سادۀ غير مركب (ادويۀ مفرده) شرح داده و متن نسبتاً كاملی در اختيار پزشكان و داروسازان آن دوره گذاشته كه آنان را از كتابهای متعدد بی‌نياز می‌ساخته است. از اين رو او را به عنوان كسی كه به حق، خدمت بزرگی به علم داروسازی و داروشناسی كرده است، محسوب داشته‌اند (دفاع، 385). ابن‌سمجون در اين كتاب از آثار دانشمندان يونانی به‌ويژه ديوسكوريدس و نيز كسانی چون ابن رَبَّن طبری، عمران بن ابی عامر، محمد بن عبدون و ابن كتّانی استفاده كرده است(GAL, III/ 236, 301, 303, 316, 320). آخرين نشان يافت شده از كتاب ابن سمجون همان چند سطر نقل شده به وسيلۀ مقری تلمسانی است. از آن پس، تا چند دهۀ پيش اثری از آن در دست نبود و حتی در 1940 م مايرهوف آن را مفقود اعلام كرد (كهله، 25). بعداً بخشهايی از آن يافت شد و كهله در مقالۀ مشبعی دربارۀ آن به بحث پرداخت و بخشی از آن را نيز، همراه اصل عربی، به آلمانی ترجمه كرد (صص 33-44). در اين كتاب داروها، نه برحسب الفبای عربی، بلكه به ترتيب الفبايی قديمی سامی آورده شده‌اند (همو، 26-27). ابن‌سمجون طبقه‌بندی خود را از داروها متفاوت از ديوسكوريدس، كه از منابع مهم اقتباس او به شمار می‌رود، ارائه كرده است (همو، 28). تاكنون دو نسخۀ ناقص، هر يك شامل بخشی متفاوت از اين كتاب به دست آمده است. يكی از آن دو در موزۀ بريتانيا (مركزی، 312) و ديگری در كتابخانۀ احمد ثالث استانبول نگهداری می‌شود (جامعه، 5(2)/ 261). 

مآخذ

ابن ابار، محمد بن عبدالله، التكملة، به كوشش عزت العطار الحسينی، قاهره، 1375 ق/ 1955 م؛ ابن ابی اصيبعه، احمد بن قاسم، عيون الانباء، به كوشش ماكس مولر، قاهره، 1299 ق/ 1882 م؛ ابن‌اثير، الكامل؛ ابن بيطار، عبدالله بن احمد، الجامع لمفردات الادوية و الاغذية، دارالمدینة، 1291 ق؛ ابن خلدون، العبر؛ ابن سعيد اندلسی، علی بن موسی، المغرب، به كوشش شوقی ضيف، قاهره، 1955 م؛ ابن ميمون، موسی بن عبیدالله، شرح اسماع العقار، به كوشش ماكس مايرهوف، قاهره، 1940 م؛ بغدادی، هدية؛ جامعه، خطی؛ حاجی خليفه، كشف، حميدی، محمد بن فتوح، جذوة المقتبس، به كوشش ابراهيم الابياری، بيروت، 1403 ق/ 1983 م؛ دفاع، علی عبدالله، اسهام علماء العرب و المسلمين فی الصيدلة، بيروت، 1405 ق/ 1085 م؛ صفدی، خليل بن ایبک، الوافی بالوفيات، به كوشش شكری فيصل، بيروت، 1401 ق/ 1981 م؛ ضبّی، احمد بن یحیی، بغية الملتمس، مادريد، 1884 م؛ ضيف، شوقی، حاشيه المغرب (نک‍ : ابن‌سعيد در همين مآخذ)؛ فيروزآبادی ، محمد بن یعقوب، قاموس المحيط؛ فيصل، شكری، حاشيۀ الوافی (نک‍ : صفدی در همين مآخذ)؛ مقری تلمسانی، احمد بن محمد، نفح الطيب، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1388 ق/ 1968 م؛ مركزی، ميكروفيلمها، نيز: 

EI2; GAS; Kahle, Paul, «Ibn Samagūn und sein Drogenbuch ... », Documenta islamica inedita, Berlin, 1952; Leclerc, Lucien, Histoire de la médecine arabe, Paris, 1876; Ullmann, Manfred Die Medizin im Islam, Leiden, Köln, 1970. 
بخش علوم
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: