صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / کلام و فرق / ابن درهم /

فهرست مطالب

ابن درهم


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ دِرْهَم، عنوان افراد خاندانی از عالمان و قضات مالكی كه در سده‌های 2 تا 4 ق/ 8 تا 10 م در عراق می‌زیسته‌اند. نیای بزرگ آنان درهم از اسیران سیستانی بود كه در ردیف موالی خانوادۀ جریر بن حازم جَهْضَمی ازْدی درآمد (ابن حبّان، الثقات، 6/ 217- 218). این خاندان ابتدا در بصره می‌زیستند و سپس به بغداد منتقل شدند، اما علاوه بر این دو شهر در مدینۀ منوّره، فارس و یزد نیز صاحب منصب قضا بوده‌اند. در برخی از منابع از اینان با عنوان آل حمّاد یا بنو حمّاد نیز یاد شده است (قاضی عیاض، 3/ 166، 167). مهم‌ترین افراد خاندان ابن درهم اینانند: 

1. ابواسماعیل حمّاد بن زید بن درهم

معروف به ازرق (98- 179 ق/ 716-795 م)، محدّث بصری. او نخست شغل بزازی داشت، اما پس از چندی به فراگیری علم روی آورد (قاضی عیاض، 2/ 559). در مورد منزلت علمی حماد گفته شده كه مالك بن انس در حجاز، حماد بن زید در بصره، سفیان ثوری در كوفه و اوزاعی در شام پیشوایان حدیث و فقه زمان خود بوده‌اند (ابن ابی حاتم، تقدمة، 176-177؛ مزی، 7/ 245). حتی بعضی حماد را برتر دانسته‌اند (نک‍ : ذهبی، 7/ 460). علمای رجال او را از ثقات شمرده و نوشته‌اند كه 4 هزار حدیث در حافظه داشته است (ابن سعد، 7/ 286؛ عجلی، 130-131؛ ابن معین، معرفة الرجال، 1/ 94، 108). او چون نابینا بود، از حفظ حدیث می‌گفت (ابن‌حبّان، مشاهیر، 157). از مشایخ وی كسانی چون ایوب سختیانی، هشام بن عروه و عمرو بن دینار قابل ذكرند (ابن‌معین، تاریخ، 4/ 214؛ ابن‌منجویه، 1/ 156). طوسی (ص 173) او را از اصحاب امام صادق (ع) شمرده است. وی با اینكه از اقران مالك بن انس بود، از او روایت كرده است (قاضی عیاض، 1/ 257). نامهای مشایخ وی را ابن منجویه (همانجا)، مزی (7/ 240-242) و ذهبی (7/ 457) به تفصیل آورده‌اند، و از راویان وی می‌توان عبدالله بن مبارك، عبدالرحمن بن مهدی، سفیان بن عیینه، وكیع، خلف بن هشام بزّاز و یحیی بن سعید قطان را یاد كرد (نک‍ : ابن سعد، 7/ 342- 348؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، 1(2)/ 137؛ مزی، 7/ 242-245؛ ذهبی، 7/ 457- 458). از نظر عقیده، ابن سعد (7/ 286) او را عثمانی خوانده و در روایتی از وی آمده كه هر كس قائل به فضل علی (ع) بر عثمان باشد، در حقیقت قائل به خیانت اصحاب پیامبر (ص) است (ابونعیم، 6/ 259). حماد بن زید با معتقدان به خلق قرآن و قَدَر مخالف بود و با ابوحنیفه و قیاس تا آنجا مخالفت داشت كه وقتی خبر وفات او را شنید، خدای را سپاس گفت (ابن‌معین، تاریخ، 4/ 188، 327؛ ابونعیم، 6/ 258- 259). احادیث و روایات حماد در صحاح اهل سنت مانند صحیح بخاری (1/ 109، 7/ 19، 238)، صحیح مسلم (1/ 21، 23، 27)، سنن ترمذی (4/ 481) و دیگر كتب حدیث چون مسند احمد (5/ 4)، سنن دارمی (ص 558) و سنن دار قطنی (1/ 221) نقل شده است. همچنین ابن ابی حاتم ( تقدمة، 178-181)، قاضی عیاض (1/ 87، 130)، ابن‌صلاح (صص 102، 148) و ذهبی (7/ 69، 70، 206، 208، 219، 222) اقوال و نظریات وی را در جرح و تعدیل راویان آورده‌اند. 

2. ابواسماعیل حمادّ بن اسحاق بن اسماعیل بن حماد بن زید ابن درهم (199-267 ق/ 814-881 م)

محدث، فقیه و قاضی مالكی. تاریخ تولد او را 198 ق نیز نوشته‌اند (خطیب، 8/ 159). وی در بصره زاده شد و در همانجا رشد یافت و نزد عالمانی چون ابومصعب زهری، ابومحمد حكمی، عبدالله بن مسلمة قَعْنَبی و دیگران حدیث شنید و فقه را نزد احمد بن معذل بن غیلان بصری فرا گرفت (همانجا؛ قاضی عیاض، 3/ 181). كسان زیادی از وی حدیث شنیده و روایت كرده‌اند كه از آن جمله، ابراهیم بن حماد فرزند وی، محمد بن جعفر خرائطی، حسین بن اسماعیل محاملی و محمد بن خلف بن حیان را می‌توان نام برد (وكیع، 1/ 268؛ خطیب، همانجا). حماد بن اسحاق با خلفا مصاحبت داشت (ذهبی، 13/ 16) و از خواص الموفق ابو احمد بن متوكل شمرده می‌شد (قاضی عیاض، 3/ 182). او در جنگ بین الموفق و محمد بن عبدالله بن طاهر میانجی صلح و حامل نامه‌های دو طرف جنگ بود (طبری، 9/ 335-336). مدتی نیز عهده‌دار منصب قضا در بغداد بود (خطیب، همانجا). پس از خلع المعتز در 255 ق/ 869 م و روی كار آمدن المهتدی با اینكه وی نیز چون دیگران سند خلع را امضا و گواهی كرده بود (طبری، 9/ 392)، ولی از آنجا كه المهتدی اطلاع یافته بود كه حماد با الموفق در مكه مكاتبه داشته است، بر وی خشم گرفت و المتهدی دستور داد او را تازیانه زنند و سپس به اهواز تبعید كنند (وكیع، 3/ 280؛ قاضی عیاض، 3/ 182). وی در شوش درگذشت (خطیب، قاضی عیاض، همانجاها). 
به گفته ابن ندیم (ص 252) وی دارای آثار متعددی بوده، اما اكنون تنها اثری كه از وی باقی مانده، كتاب: تركة النبی (ص) و السبل التّی وجهها فیها است كه فرزند وی ابراهیم آن را روایت كرده است. در این كتاب مؤلف كوشش كرده، ثابت كند كه پیامبر اسلام (ص) ارثی به جای نگذاشته و آنچه از او باقی مانده صدقه است. نسخه‌ای از این كتاب ضمن مجموعه‌ای در كتابخانۀ ظاهریه موجود است (ظاهریه، تاریخ، 76، مجامیع، 272). 

3. ابواسحاق اسماعیل بن اسحاق بن اسماعیل بن حماد بن زید ابن درهم (199 یا 200-282 ق/ 815 یا 816-895 م)

محدث، فقیه و قاضی مالكی. او در بصره زاده شد (ابن‌جوزی، 5(2)/ 151) و از همان دوران كودكی در آنجا به تحصیل و استماع حدیث پرداخت (ذهبی، 13/ 339). نزد احمد بن معذّل بن غیلان بصری فقه آموخت و از علی بن مدینی حدیث شنید (ابواسحاق شیرازی، 164) و قرائت را از عیسی بن مینا قالون فراگرفت (قاضی عیاض، 3/ 171؛ در مورد دیگر مشایخ نک‍ : خطیب، 6/ 284؛ قاضی عیاض، 3/ 168)، مبرّد دربارۀ او گفته كه اگر اسماعیل خود را به امور حكومتی مشغول نكرده بود، در نحو و ادب ریاست را از ما می‌گرفت (ابواسحاق شیرازی، 165). جمعی از او فقه، حدیث و علوم قرآنی آموخته‌اند كه از آن میان نسایی، ابن مجاهد، ابوبشر دولابی و ابراهیم بن حماد پسر برادرش قابل ذكرند (خطیب، همانجا؛ قاضی عیاض، 3/ 168- 169). او را اولین كسی دانسته‌اند كه مذهب مالك را در عراق بسط و رونق داد (نک‍ : ابن‌ندیم، 252؛ خطیب، 6/ 284-286؛ قاضی عیاض، 3/ 170). نیز او را از نخستین فقیهان مالكی شمرده‌اند كه در رد شافعی تألیف داشته است (همو، 1/ 27). اشتغال وی به مناصب حكومتی نخستین بار در زمان خلیفه المتوكل در 246 ق پس از مرگ سوار بن عبدالله بود كه به قضای ناحیۀ شرقی بغداد منصوب گردید و گویا بعد از مدتی به عنوان قاضی عسكر المهتدی نیز انتخاب شد و تا 255 ق در این مقام بود. بعد از دستگیری برادرش حماد بن اسحاق و تبعید وی، اسماعیل نیز بركنار و مخفی شد. در 256 ق پس از مرگ المهتدی و روی كار آمدن المعتمد وی بار دیگر به قضای ناحیۀ شرقی بغداد منصوب شد و تا 258 ق در این مقام بود، سپس با درخواست خود او از المعتمد به ناحیۀ غربی بغداد منتقل و قضای این ناحیه به او واگذار شد. سرانجام در 262 ق قضای هر دو ناحیۀ بغداد به او سپرده شد. بعضی نوشته‌اند كه پس از مرگ ابن ابی الشوارب قاضی القضاة او را به جانشینی وی منصوب كردند و قضای شهرهای مدائن و نهروانات را نیز به او دادند (خطیب، 6/ 287- 288؛ قاضی عیاض، 3/ 177- 178). طبری (9/ 476، 516) نوشته است كه وی به هنگام جنگ میان معتمد عباسی و یعقوب لیث واسطه و حامل نامه‌ای از جانب معتمد به سوی یعقوب بود. همچنین برای كمك و رفع احتیاجات مردم بارها با عبیدالله بن سلیمان وزیر مكاتبه كرد. ابواسحاق در هنگام دستگیری اسماعیل بن بلبل وزیر به وسیلۀ معتضد، از او دفاع كرد (تنوخی، 1/ 82). 

آثـار

ابن ندیم (ص 252)، قاضی عیاض (3/ 179-180) و دیگران آثار متعددی از وی نام برده‌اند كه بیشتر در علوم قرآنی، حدیث و فقه بوده است: 

چاپی

فضل الصلاة علی النبی (ص) كه به كوشش محمد ناصرالدین البانی در 1383 ق/ 1963 م در دمشق به چاپ رسیده است. 

خطی

احادیث ایوب السختیانی كه ضمن مجموعه‌ای در كتابخانۀ ظاهریه نگهداری می‌شود (ظاهریه، مجامیع، 26)؛ احادیث مالك بن انس كه به گفتۀ سزگین (GAS, I/ 476) نسخه‌ای از آن ضمن مجموعه‌ای در ظاهریه وجود دارد (قس: ظاهریه، مجامیع، 489)؛ احكام القرآن كه نسخه‌ای از آن در كتابخانۀ جامع قیروان (تونس) یافت می‌شود (GAS، همانجا). 

مآخذ

ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دكن، 1371 ق/ 1952 م؛ همو، تقدمة المعرفة لكتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد دكن، 1371 ق/ 1952 م؛ ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، حیدرآباد دكن، 1357 ق؛ ابن حبان، محمد، الثقات، حیدرآباد دكن، 1400 ق/ 1980 م؛ همو، مشاهیر علماء الامصار، به كوشش م. فلایشهامر، قاهره، 1379 ق/ 1959 م؛ ابن‌سعد، محمد، الطبقات الكبری، به كوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر؛ ابن صلاح، عثمان بن عبدالرحمن، علوم الحدیث، به كوشش نورالدین عتر، دمشق، 1404 ق/ 1984 م؛ ابن‌معین، یحیی، التاریخ، به كوشش احمد محمد نور سیف، مكة المكرمة، 1399 ق/ 1979 م؛ همو، معرفة الرجال، به كوشش محمد كامل القصّار، دمشق، 1405 ق/ 1985 م؛ ابن منجویه، احمد بن علی، رجال صحیح مسلم، به كوشش عبدالله لیثی، بیروت، 1407 ق/ 1987 م؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابواسحاق شیرازی، ابراهیم بن علی، طبقات الفقهاء، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1401 ق/ 1981 م؛ ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، بیروت، 1387 ق/ 1967 م؛ احمد بن حنبل، مسند، استانبول، 1402 ق/ 1982 م؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح، استانبول، 1401 ق/ 1981 م؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، استانبول، 1401 ق/ 1981 م؛ تنوخی، مُحسن بن علی، نشوار المحاضرة، به كوشش، عبودالشالجی، یحمدون، 1391 ق/ 1971 م؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره، 1349 ق؛ دارقطنی، علی ابن عمر، سنن، به كوشش ابوالطیب محمد شمس الحق عظیم‌آبادی، بیروت، 1406 ق/ 1986 م؛ دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، سنن، استانبول، 1401 ق/ 1981 م؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1405 ق/ 1985 م؛ طبری، تاریخ، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1960- 1968 م؛ طوسی، محمد بن حسن، رجال، نجف، 1380 ق/ 1961 م؛ ظاهریه، خطی (تاریخ، مجامیع)؛ عجلی، احمد بن عبدالله، تاریخ الثقات، به كوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، 1405 ق/ 1984 م؛ قاضی عیاض، ترتیب المدارك، احمد بكیر محمود، بیروت، 1387 ق/ 1967 م؛ مزی، یوسف، تهذیب الكمال، به كوشش بشار عوّاد معروف، بیروت، 1405 ق/ 1985 م؛ مسلم بن حجاج قشیری، صحیح، استانبول، 1401 ق/ 1981 م؛ وكیع، محمد بن خلف، اخبار القضاة، بیروت، عالم الكتب؛ نیز:

GAS.
علی رفیعی
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: