صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / ابن حزم /

فهرست مطالب

ابن حزم


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ حَزْم‌، خاندانی‌ از بزرگان‌، سياستمداران‌ و دانشمندان‌ اندلس‌. يزيد جدّ اعلای‌ اين‌ خاندان‌، ايرانی‌ و از بردگان‌ آزاد شدۀ يزيد بن‌ ابی‌ سفيان‌ برادر معاويه‌ بود. هموست‌ كه‌ ابوبكر، فرماندهی‌ نخستين‌ سپاه‌ مسلمانان‌ را برای‌ فتح‌ شام‌ بدو سپرد. اين‌ خاندان‌ به‌ سبب‌ بستگی‌ به‌ بنی‌اميه‌ تعصب‌ خاصی‌ نسبت‌ به‌ آنان‌ داشتند. چندانكه‌ هنگام‌ سقوط اين‌ دولت‌ در شام‌ (132 ق‌/ 750 م‌) و هجرت‌ آنان‌ به‌ اندلس‌، اين‌ خانواده‌ نيز همراه‌ آنان‌ بدانجا كوچيدند و در قريۀ منته‌ ليشم در اَونَبه‌ در ناحيه‌ لَبْلَه در غرب‌ اندلس‌ رحل‌ اقامت‌ افكندند و سپس‌ در زمان‌ يكی‌ از افراد اين‌ خاندان‌، سعيد بن‌ حزم‌، به‌ قرطبه‌ منتقل‌ گرديدند (ياقوت‌، 12/ 235-236، 240؛ ابوزهرة، 23). به‌ نوشتۀ ابن‌بسام‌ (1(1)/ 170) عده‌ای‌ اين‌ خاندان‌ را از نسبی‌ ناشناخته‌ و بی‌ريشه‌ و نومسلمان‌ می‌دانسته‌اند و اين‌ بيانگر آن‌ است‌ كه‌ از ديرباز دربارۀ اصل‌ و نسب‌ آنان‌ بحثهايی‌ بسيار وجود داشته‌ است‌ (نک‍ : كتانی‌، 76-82؛ ابوزهرة، 23-26). 
مشهورترين‌ فرد اين‌ خاندان‌، ابومحمد علی‌ بن‌ احمد بن‌ سعيد معروف‌ به‌ ابن‌حزم‌ قرطبی‌ است‌ كه‌ يكی‌ از درخشان‌ترين‌ چهره‌های‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ در اندلس‌ بوده‌ است‌ (نک‍ : ه‍ د). ديگر افراد شناخته‌ شده‌ و بنام‌ اين‌ خاندان‌ عبارتند از: 

1. ابوعمر

احمد بن‌ سعيد بن‌ حزم‌، وزير، كاتب‌، اديب‌ و لغوی‌ كه‌ در محلی‌ به‌ نام‌ زاويه‌ واقع‌ در غرب‌ اندلس‌ ديده‌ به‌ جهان‌ گشود و دوران‌ كودكی‌ و نوجوانی‌ را در همانجا سپری‌ كرد (مقری‌، 2/ 83). از ابتدای‌ زندگی‌ او اطلاع‌ چندانی‌ در دست‌ نيست‌. قبل‌ از او خانوادۀ ابن‌ حزم‌ از شهرت‌ و معروفيت‌ چندانی‌ برخوردار نبودند و او بود كه‌ سبب‌ شهرت‌ آنان‌ گرديد (ياقوت‌، 12/ 250، 251). در 381 ق‌/ 991 م‌ منصور بن‌ ابی‌ عامر، مؤسس‌ دولت‌ عامريان‌ در اندلس‌ (حک‍ 366-393 ق‌/ 977- 1003 م‌) او را به‌ مقام‌ وزارت‌ برگزيد. و به‌ زودی‌ چنان‌ اعتمادی‌ نسبت‌ به‌ وی‌ پيدا كرد كه‌ هرگاه‌ به‌ قصد جنگ‌ يا به‌ مناسبتی‌ ديگر از قرطبه‌ خارج‌ می‌شد، او را جانشين‌ خود قرار می‌داد (ابن‌حزم‌، 20). ابوعمر مدت‌ 12 سال‌ در مقام‌ وزارت‌ منصور باقی‌ ماند. پس‌ از مرگ‌ وی‌ كه‌ در 393 ق‌ اتفاق‌ افتاد، در دربار پسر و جانشين‌ او، مظفر (حک‍ 393- 399 ق‌/ 1003- 1009 م‌) نيز مقامات‌ معتبر گوناگونی‌ داشت‌ (ياقوت‌، 12/ 237). وی‌ در شرق‌ قرطبه‌ در قصر مجلل‌ خود كه‌ به‌ كاخ‌ الزاهرۀ منصور متصل‌ بود، با كمال‌ قدرت‌ و حسن‌ تدبير به‌ ادارۀ امور می‌پرداخت‌ (ابن‌حزم‌، 21) تا اينكه‌ اغتشاشات‌ و دگرگونيهای‌ سياسی‌ قرطبه‌ در 399 ق‌ (ابن‌عذاری‌، 3/ 83) كه‌ سرآغاز جنگهای‌ داخلی‌ اندلس‌ بود، او را بالاجبار از سياست‌ بركنار كرد و به‌ انزوا كشانيد. به‌ دنبال‌ آن‌ ابن‌ حزم‌ قصر خود را رها نمود و در قسمت‌ غربی‌ قرطبه‌ در محله‌ای‌ به‌ نام‌ بِلاط مغيث‌ سكنی‌ گزيد (ابن‌حزم‌، 207) تا اينكه‌ در ذيقعدۀ 402 ق‌/ 1012 م‌ در گوشۀ عزلت‌ زندگی‌ را بدرود گفت‌ (ابن‌ بشكوال‌، 31). 
وی‌ علاوه‌ بر سياست‌ در علم‌ و ادب‌ و مخصوصاً علوم‌ بلاغت‌ دست‌ توانايی‌ داشت‌ (حميدی‌، 2/ 199). بعضی‌ از شعرا در مدح‌ او اشعاری‌ سروده‌اند (همو، 2/ 322، 464). 

2. ابوبكر بن‌ احمد بن‌ حزم‌

پسر ارشد احمد بن‌ سعيد كه‌ در 379 ق‌/ 989 م‌ در قرطبه‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود و با دختری‌ به‌ نام‌ عاتكه‌ كه‌ پدرش‌ در زمان‌ منصور، حاكم‌ ثغراعلی‌ بود، ازدواج‌ كرد و در 401 ق‌/ 1011 م‌ در 22 سالگی‌ در شيوع‌ طاعون‌ قرطبه‌ كه‌ تلفات‌ بسيار داشت‌ درگذشت‌ (ابن‌ حزم‌، 215). از زندگی‌ او اطلاع‌ زيادی‌ در دست‌ نيست‌. برخی‌ (نک‍ : پلا، 35، 54، 95؛ قس‌: EI2) به‌ اشتباه‌ وی‌ را همان‌ كسی‌ پنداشته‌اند كه‌ ابن‌ شهيد رسالۀ التوابع‌ و الزوابع‌ خود را به‌ او اهدا كرده‌ است‌، در صورتی‌ كه‌ بنا به‌ تصريح‌ صاحب‌ جذوة المقتبس‌ (حميدی‌، 2/ 597) كسی‌ كه‌ رسالۀ التوابع‌ و الزوابع‌ به‌ او اهدا شده‌ ابوبكر يحيی‌ بن‌ حزم‌ است‌ كه‌ به‌ دودمان‌ ديگری‌ تعلق‌ دارد. 

3. ابورافع‌ فضل‌ بن‌ علی‌

وزير، اديب‌، كاتب‌، اهل‌ قرطبه‌. وی‌ پسر علی‌ بن‌ احمد است‌ و ابتدا نزد پدر و ابوعمر بن‌ عبدالبر، فقيه‌ معروف‌، به‌ تحصيل‌ علم‌ پرداخت‌ (ابن‌ بشكوال‌، 2/ 440) و از آنجا كه‌ دارای‌ هوش‌ و فراستی‌ سرشار بود به‌ زودی‌ در زمرۀ بزرگان‌ عصر خود درآمد و معتمد بن ‌عبّاد حاكم‌ اشبيليه‌ (حک‍ 431- 479 ق‌/ 1040-1086 م‌) او را به‌ وزارت‌ برگزيد. عموی‌ معتمد، ابوطالب‌ عبدالجبار بن‌ محمد، زندگی‌ خود را مديون‌ وی‌ می‌دانست‌، زيرا يك‌ بار معتمد به‌ علت‌ قيام‌ ابوطالب‌ بر ضد خود، قصد كشتن‌ وی‌ را داشت‌ كه‌ ابن‌ حزم‌ با گفتار سنجيدۀ خود معتمد را نسبت‌ به‌ او نرم‌ كرد و از قتل‌ وی‌ منصرف‌ ساخت‌ (ابن‌خلكان‌، 3/ 329). ابورافع‌كه‌ خود از ذوق‌ و استعداد شعری‌ بی‌بهره‌ نبود مورد ستايش‌ و مدح‌ شعرايی‌ چون‌ جَهْوَر بن‌ محمد و ديگران‌ قرار گرفت‌ (حميدی‌، 1/ 291، 450). وی‌ به‌ همراه‌ مخدوم‌ خود معتمد در 479 ق‌ در نبرد زلاقه‌ به‌ قتل‌ رسيد (ابن‌ خلكان‌، همانجا). ابن‌ابار كتابی‌ به‌ نام‌ الهادی‌ الی‌ معرفة النسب‌ العبّادی‌ به‌ او نسبت‌ داده‌ است‌ (2/ 34). 

4. ابوالمغيرة

عبدالوهاب‌ بن‌ احمد بن‌ عبدالرحمن‌ بن‌ سعيد، وزير، شاعر، اديب‌، كاتب‌، برادرزادۀ احمد بن‌ سعيد و پسر عموی‌ علی‌ بن‌ احمد از تاريخ‌ و محل‌ ولادت‌ او اطلاعی‌ در دست‌ نيست‌. وی‌ به‌ گفتۀ مقری‌ (1/ 617) نديم‌ منصور بن‌ ابی‌ عامر (د 393 ق‌/ 1003 م‌) بوده‌ است‌. 
مستظهر، عبدالرحمن‌ بن‌ هشام‌ (حک‍ رمضان‌ تا ذيعقعدۀ 414 ق/ نوامبر 1023 - ژانويۀ 1024 م) عده‌ای‌ از علما و ادبای‌ بنام‌، از جمله‌ ابوالمغيرة و پسر عمويش‌ علی‌ بن‌ احمد و ابن‌ شُهَيد اندلسی‌ را به‌ خود نزديك‌ ساخت‌ (مقری‌، 1/ 488، 489). مستظهر كه‌ خود در شعر و ادب‌ و علوم‌ بلاغت‌ دستی‌ توانا داشت‌، در مسائل‌ علمی‌ و ادبی‌، مخصوصاً در سرودن‌ شعر با آنان‌ به‌ مباحثه‌ و مناقشه‌ می‌پرداخت‌. اين‌ امر باعث‌ برانگيختن‌ حقد و كينه‌ در ميان‌ وزيران‌ و بزرگان‌ دربار شد و ناخرسنديهای‌ بسيار به‌ دنبال‌ داشت‌ (مقری‌، 1/ 489). مستظهر پس‌ از 47 روز خلافت‌ به‌ دست‌ شورشيان‌ به‌ قتل‌ رسيد و جانشين‌ او المستكفی‌ بالله‌، ابوالمغيرة و پسر عمويش‌ را به‌ زندان‌ انداخت‌ (ابن‌سعيد، 1/ 54-55). ابوالمغيرة پس‌ از رهايی‌ از زندان‌، راهی‌ بلاد ثغر شد و از آنجا كه‌ در علم‌ و ادب‌، مخصوصاً در نظم‌ و نثر به‌ مقام‌ والايی‌ دست‌ يافته‌ بود، در زمرۀ كاتبان‌ دربار درآمد و از مواهب‌ مادی‌ بسياری‌ برخوردار گرديد (ابن‌ بسام‌، 1(1)/ 132، 133). پس‌ از آن‌، به‌ مقام‌ وزارت‌ منذر بن‌ يحيی‌ برگزيده‌ شد و در 431 ق‌/ 1039 م‌ به‌ دنبال‌ كشته‌ شدن‌ منذر دستگير و بار ديگر زندانی‌ شد (ابن‌ خطيب‌، 197) و سرانجام‌ در 438 ق‌/ 1046 م‌ در طليطله‌ بدرود حيات‌ گفت‌ و در همانجا مدفون‌ گرديد (ابن‌ بشكوال‌، 1/ 362). عده‌ای‌ سال‌ وفات‌ او را در حدود 420 ق‌ دانسته‌اند (حميدی‌، 2/ 461)، در صورتی‌ كه‌ وی‌ همانگونه‌ كه‌ ذكر شد به‌ هنگام‌ سقوط دولت‌ سرقسطه‌ در 431 ق‌ وزير منذر بن‌ يحيی‌ بوده‌ است‌ و در اين‌ صورت‌ قول‌ ابن‌حيّان‌ كه‌ مرگ‌ او را در 438 ق‌ دانسته‌ (نک‍ : ابن‌بشكوال‌، همانجا) صحيح‌تر است‌. اين‌ اختلاف‌ در سال‌ وفات‌ او باعث‌ شده‌ كه‌ عده‌ای‌ (كحاله‌، 6/ 218، 228) به‌ وجود دو ابوالمغيرة معتقد شوند. 
ابن‌ حزم‌ در سرودن‌ شعر نيز استعداد سرشاری‌ داشت‌، چنانكه‌ در 17 سالگی‌ با قصيده‌ای‌ نسبتاً طولانی‌ پسر عموی‌ خود علی‌ بن‌ احمد را مورد خطاب‌ قرار داد (ابن‌ حزم‌، 181). ابيات‌ بسياری‌ از اشعار وی‌ كه‌ به‌ طور پراكنده‌ در آثار حميدی‌ (2/ 461)، ابن‌خاقان‌ (ص‌ 22)، ابن‌بشكوال‌ (1/ 362) و ضبّی‌ (ص‌ 393) به‌ چشم‌ می‌خورد حاكی‌ از استعداد سرشار و ذهن‌ خلاق‌ اوست‌. رابطۀ وی‌ با ابن‌ شهيد اندلسی‌ معروف‌ است‌. ابن‌خاقان‌ (همانجا) در وصف‌ دوستی‌ آن‌ دو می‌گويد: دو همدمی‌ كه‌ در قرطبه‌ اسوۀ دوستی‌ و رفاقت‌ و هم‌ قسم‌ در وفا و صداقت‌ بودند. وی‌ با علی‌ بن‌ احمد، پسر عمويش‌ نيز روابط دوستانه‌ و صميمانه‌ای‌ داشت‌، چنانكه‌ در بسياری‌ از مجالس‌ و محافل‌ آن‌ دو را در كنار هم‌ می‌بينيم‌؛ هر چند بين‌ آن‌ دو مشاجرات‌ و مناظراتی‌ نيز پيش‌ می‌آمده‌ كه‌ اغلب‌ ابوالمغيرة به‌ سبب‌ معلومات‌ بسيار و حضور ذهن‌ و تيز هوشی‌، بر علی‌ بن‌ احمد پيروز می‌شده‌ است‌ (ابن‌ بسام‌، 1(1)/ 133). 
ابن‌ رَبيب‌ قَروی‌ نيز با او مكاتباتی‌ داشته‌ است‌. يك‌ بار وی‌ نامه‌ای‌ به‌ او نوشت‌ و در آن‌ از مردم‌ اندلس‌ به‌ خاطر سستی‌ و تنبلی‌ در زمينۀ علم‌ و دانش‌ انتقاد كرد. ابوالمغيرة با بر شمردن‌ فضايل‌ مردم‌ اندلس‌ و ذكر بسياری‌ از تأليفات‌ و مصنفات‌ دانشمندان‌ آن‌ ديار، به‌ او پاسخ‌ داد (همو، 1(1)/ 133- 139). ابوالمغيرة دارای‌ تأليفات‌ بسيار بوده‌، اما از آثار او چيزی‌ بر جای‌ نمانده‌ است‌. ابن‌ بسام‌ (1(1)/ 152، 154، 156، جم‍‌ ) قطعاتی‌ از نامه‌های‌ وی‌ را كه‌ به‌ بزرگانی‌ چون‌ ابومحمد علی‌ بن‌ حزم‌ و ابن‌ عبدالبر و ديگران‌ نوشته‌، آورده‌ است‌. مجموع‌ آنها كه‌ افزون‌ بر 12 نامه‌ است‌ به‌ سبك‌ خاصی‌ كه‌ «رسائل‌» بديع‌الزمان‌ را تداعی‌ می‌كند، نگارش‌ يافته‌ است‌. 

مآخذ

ابن‌ ابار، محمد بن عبدالله، الحلة السيرا، به‌ كوشش‌ حسين‌ مؤنس‌، قاهره‌، 1963 م‌؛ ابن‌ بسام‌، علی‌، الذخيرة، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، تونس‌، 1981 م‌؛ ابن‌ بشكوال‌، خلف‌ بن عبدالملک، الصلة، به‌ كوشش‌ عزّت‌ عطار حسينی‌، قاهره‌، 1374 ق‌/ 1955 م‌؛ ابن‌ حزم‌، علی‌ بن احمد، طوق‌ الحمامة، به‌ كوشش‌ صلاح‌الدين‌ قاسمی‌، تونس‌، 1985 م‌؛ ابن‌ خاقان‌، فتح‌، مطمح‌ الانفس‌، قسطنطنيه‌، 1302، 1885 م‌؛ ابن‌ خطيب‌، محمد بن عبدالله، اعمال‌ الاعلام‌، بيروت‌، 1956 م‌؛ ابن‌خلكان‌، وفيات‌؛ ابن‌ سعيد، علی‌ بن‌ موسی‌، المغرب‌، به‌ كوشش‌ شوقی‌ ضيف‌، قاهره‌، 1953 م‌؛ ابن‌ عذاری‌، احمد بن محمد، البيان‌ المغرب‌، بيروت‌، 1929 م‌؛ ابوزهرة، محمد، ابن‌ حزم‌، بيروت‌، 1373 ق‌/ 1954 م‌؛ پلاّ، شارل‌، ابن‌ شهيد الاندلسی‌، اردن‌، 1965 م‌؛ حميدی‌، محمد بن ابی نصر، جذوة المقتبس‌، به‌ كوشش‌ ابراهيم‌ الابياری‌، بيروت‌، 1403 ق‌/ 1983 م‌؛ ضبّی‌، احمد بن‌ يحيی‌، بغية الملتمس‌، قاهره‌، 1967 م‌؛ كتانی‌، ناصر، «ابن‌ حزم‌ الاسبانی‌ او الفارسی»، اللسان‌ العربی‌، شم‍ 4، رباطه‌، 1966 م‌؛ كحاله‌، عمررضا، معجم‌ المؤلفين‌، بيروت‌، 1376 ق‌/ 1957 م‌؛ مقری‌ تلمسانی‌، احمد بن محمد، نفح‌ الطيب‌، بيروت‌، 1388 ق‌/ 1968 م‌؛ ياقوت‌، ادبا؛ نيز: 

EI2
عنايت‌ فاتحی‌نژاد
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: