صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / فقه، علوم قرآنی و حدیث / ابن شاذان، محمد /

فهرست مطالب

ابن شاذان، محمد


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ‌شاذان، محمد بن احمد بن علی ‌بن حسن قمی (ح 335- ح420 ق / 946- 1029 م)، فقیه و محدث امامی. پدر وی از محدثان بزرگ و به قولی شیخ امامیه در روزگار خود (نجاشی، 62؛ ابن حجر، 1 / 234) و مادرش خواهرزادۀ ابن قولویه، از مشایخ بزرگ امامیه بوده است (کراجکی، کنز، 185، 196، 220؛ طوسی، امالی، 2 / 295، 300). از آنجا که ابن شاذان و پدرش «قمی» خوانده شده‌اند و با بررسی مشایخ پدر وی و نیز خویشاوندی او با ابن قولویه چنین بر می‌آید که اصل این خانواده از قم بوده است. اطلاق نسبت «کوفی» به ابن‌شاذان نخستین‌بار در امل الآمل حر عاملی (2 / 241) دیده شده و سپس به پیروی از آن در منابع بعدی آمده است (افندی، 5 / 26؛ بهبهانی، 469). برخی از محققان درصدد یافتن محملی برای جمع بین نسبت کوفی و قمی وی بوده‌اند (خوانساری، 6 / 180)، لیکن با توجه به اینکه حر عاملی در اثبات الهداة (1 / 31) به ابن شاذان تنها لقب «قمی» داده، احتمالاً نسبت کوفی در امل‌الآمل نوعی سهم‌القلم بوده است. در جمال‌الاسبوع ابن طاووس (ص 136) و چند نوشتۀ معاصر ابن شاذان را «فامی» نیز خوانده‌اند (آقا بزرگ، طبقات، 150؛ ابطحی، 5)، لیکن نجاشی (همانجا) این نسبت را مربوط به پدر ابن‌شاذان دانسته است.
دربارۀ تاریخ و محل تولد و وفات ابن‌شاذان اطلاع دقیقی در دست نیست. تنها می‌دانیم که وی در 374 ق / 984 م در کوفه استماع حدیث کرده (ابن‌شاذان، 18) و در 412 ق / 1021 م در مکۀ مکرمه مجلس درس داشته است (کراجکی، کنز، 62، 259؛ همو، التفضیل، 25؛ ابن طاووس، الیقین، 132).
از بررسی مشایخ ابن شاذان و در مواردی از تصریح خود وی می‌توان نتیجه گرفت که او دوران نوجوانی خود را در بغداد سپری کرده است (ابن‌شاذان، 128، آقا بزرگ، همان، 151). روایت ابن‌شاذان از شریف حسن‌ بن حمزۀ مرعشی (ابن شاذان، جم‍‌ ) نشان می‌دهد که وی محتملاً در فاصله سالهای 356- 358 ق بین ورود مرعشی به بغداد تا وفات وی، در بغداد بوده و تنها در این فاصلۀ زمانی، ملاقات این دو در بغداد میّسر بوده است. به همین ترتیب ملاقات ابن‌شاذان با ابن بابویه نیز ظاهراً در 354 ق در بغداد بوده است. از این رو می‌توان حدس زد که وی از سالهای 352-355 ق در بغداد آغاز به فراگیری حدیث و احتمالاً دیگر علوم اسلامی کرده است. ابن شاذان در آغاز جوانی از محضر استادان برجسته‌ای از جمله پدر خود و دایی مادرش ابن قولویه که ظاهراً در آن زمان ساکن بغداد بوده‌اند، بهره گرفته و گاه برای استماع حدیث از برخی استادان به نواحی مختلف حومۀ بغداد چون محمدیه و رصافه آمد و شد می‌کرده است (ابن‌شاذان، 84، 161). وی در دوره‌ای از زندگی خود که می‌تواند از 360 تا 410 ق باشد، به منظور ملاقات استادان و مشایخ مراکز علمی آن روزگار عزم سفر نمود و در برخی از این مراکز برای مدتی اقامت گزید. در سفر به کوفه که در حدود 374 ق بوده، از مشایخ آن شهر چون ابن‌سختویه و مسافرینی که از کوفه عبور می‌کردند، چون صرام نیشابوری بهره جست (همو، 18). در مسافرت به ری از استادانی چون ابوالحسن احمد بن حسن رازی و احمد بن حسن نیشابوری که او نیز در ری مسافر بوده، استفاده کرد (همو، 127؛ ابن طاووس، جمال‌الاسبوع، 136، 142). بعید به نظر می‌رسد که ابن‌شاذان در سفر به ری گذارش به قم که مشایخ بزرگی در آنجا بوده‌اند، نیفتاده باشد. وی سفری نیز به خراسان داشته و در نیشابور از مشایخی چون ابن مامویۀ اصفهانی حدیث شنیده است (ابن شاذان، 143). به هر حال ابن شاذان پس از این دورۀ مسافرت، به بغداد بازگشته و در فاصلۀ سالهای 408 تا 412 ق بین ورود شیخ طوسی به بغداد و سفر وی به مکۀ مکرمه با او ملاقات داشته و شیخ از محضر وی استفاده کرده است. ابن شاذان پس از مدتی اقامت در بغداد به مکه سفر کرد و در 412 ق در آنجا مجلس درس دایر ساخت. با توجه به اینکه شیخ طوسی و نجاشی در زمان اقامت اخیر وی در بغداد با وی تماس مستقیم و نزدیک داشته و در کتب فهرست خود که در فاصلۀ سالهای 436-450 ق نوشته شده، ابداً ذکری از تألیفات ابن شاذان نکرده‌اند، می‌توان نتیجه گرفت که وی پس از سفر به مکه آغاز به تصنیف کرده و نوشته‌های وی قبل از این دوره، منحصر به یادداشتها و اجزای روایی وی بوده است. همچنین از سکوت شیخ طوسی و نجاشی می‌توان نتیجه گرفت که وی دیگر هرگز به بغداد مراجعت نکرده و احتمالاً در مکه بدرود حیات گفته است. 
ابن شاذان در مراکز علمی مهم زمان خود از مشایخ بسیاری بهره گرفته که ما نام 65 تن از آنان را در اختیار داریم و از آن جمله می‌توان از ابوغالب زراری، تلعکبری، ابن عیاش جوهری، ابوالفضل شیبانی و ابن بابویه نام برد (ابن شاذان، جم‍ ؛ کراجکی، کنز، جم‍ ؛ طوسی ، امالی، 2 / 294-300، 317؛ ابن طاووس، جمال‌الاسبوع، 136، 138، 142، 145؛ مجلسی، 35 / 109، 111؛ آقا بزرگ، طبقات، 151؛ نیز نک‍ : ابطحی، 10-14). بعضی با تکیه بر دو سند از کتاب مائة منقبة، ابن‌عقده (د 333 ق / 944 م) و محمد بن حسن ‌بن ولید (د 343 ق / 954 م) را نیز از مشایخ ابن‌شاذان شمرده‌اند (همو، 10، 12؛ قس: ابن‌شاذان، 71، 148)، لیکن با توجه به تاریخ وفات آن دو و شرایط زمانی ابن‌شاذان و توجه به اینکه در موارد دیگری بین آن دو و ابن‌شاذان در روایت واسطه وجود دارد (ابن‌شاذان، 40؛ کراجکی، کنز، 63)، می‌توان نتیجه گرفت که در این دو سند واسطه اسقاط شده است. درمورد شاگردان وی اطلاعات ما بسیار محدود است و تنها اسامی 6 تن از آنان را در اختیار داریم: ابوالفتح کراجکی (د 449 ق / 1057 م) در مکه (کراجکی، کنز، جم‍ ‍؛ همو، التفضیل، جم‍‌ ) نجاشی (د 450 ق / 1058 م) ظاهراً در بغداد (نجاشی، 62)، شیخ طوسی (د 460 ق / 1067 م) در بغداد (طوسی، امالی، 2 / 294-300، 317)، شریف ابوطالب زینبی (خوارزمی، المناقب، جم‍ ‍؛ گنجی، 251، 321؛ ذهبی، 3 / 466)، ابونصر احمد بن شهریار خازن (مجلسی، 35 / 109، 111؛ آقا بزرگ، همان، 166) و محمد بن علی بن محمد بن جعفر ادیب (خوارزمی، همان، 2). طبق اظهار ابن‌طاووس، هارون بن موسى تلعکبری (د 385 ق / 1036 م) از ابن‌شاذان کتاب مائة‌منقبة را شنیده و روایت کرده است ( الیقین، 56)، لیکن تلعکبری سالها پیش از تألیف این کتاب وفات یافته بوده است. دربارۀ اطلاع ابن شاذان از علم فقه تنها چیزی که می‌دانیم این است که کراجکی اغلب از وی با عنوان «شیخ فقیه» یاد کرده و این تعبیر در کلام برخی دیگر از راویان مستقیم یا غیرمستقیم ابن‌شاذان نیز به چشم می‌خورد (کراجکی، کنز، جم‍ ‍؛ همو، التفضیل، 25؛ ابن شاذان، 17، آقابزرگ، همان، 151). در مورد علم حدیث، کراجکی متذکر شده که وی در حدیث عامه و خاصه دارای تقدمی مسلم و علمی ثاقب بوده و این گفته با نظری به کتاب مائة‌منقبة روشن می‌شود که از واقعیت فاصلۀ زیادی ندارد (نک‍ ‍: نوری، 3 / 500). ابن‌شاذان در نقل حدیث ظرافتهایی به خرج داده و در موارد لازم به مکان و زمان تحدیث و به اینکه تحدیث از روی کتاب بوده یا به طور شفاهی انجام شده، اشاره می‌کند. دقت ابن‌شاذان در نکات فنی حدیث و نیز تنوع مشایخ وی از شیعه و سنی تنها با چند تن از راویان شیعه چون ابن بابویه قابل قیاس است. وی هم از نظر انتخاب حدیث و هم از نظر سعی در جمع‌آوری احادیث مناقب و نصوص از طرق عامه، تا حدودی از استادانی چون ابن عیاش در مقتضب‌الاثر و تألیفات دیگر او و ابوالفضل شیبانی در «احادیث نصوص» و جز آنان الهام گرفته است (در مورد «احادیث نصوص» شیبانی، نک‍ : خزاز، جم‍‌ ‌). قریب به 70 درصد از احادیث کتاب مائة‌منقبة احادیثی است که یافتن آن در منابع موجود مشکل یا غیرممکن است و در میان 30 درصد باقی احادیث مشهور و متداول در کتب قدیمه به ندرت پیدا می‌شود.
از نظر نقد رجالی، تنها مورد قابل توجه در متون قدما، «ترّحم» و «ترضی» کراجکی و نجاشی و تعبیرات کراجکی در ستایش وی است (نجاشی، 62؛ کراجکی، کنز، جم‍ ؛ همو، التفضیل، 23، 37، 40). از متأخران مجلسی بر ثنای کراجکی تکیه کرده و نیز وحید مامقانی سعی کرده‌اند از ترحم نجاشی و تلقیب ابن شاذان به «فقیه» توسط کراجکی، مدح وی را استنباط و حدیث او را داخل در «حسان» کنند (مجلسی، 1 / 18؛ مامقانی، 73؛ ابوعلی حائری، 258). به هر حال در مورد ابن‌شاذان جرحی از شیعه به دست نرسیده و نقل احادیث وی در کتب شیعه از سدۀ 5 ق / 11 م تا سده‌های اخیر دلیل عمدۀ اعتماد شیعه بر وی است. از علمای اهل سنت خطیب خوارزمی به کرات از وی با عنوان «امام» یاد کرده است، همو و دانشمندانی چون حافظ گنجی و جوینی در تألیفات خود احادیث وی را نقل کرده و به طور ضمنی پذیرفته‌اند و این نشان دهندۀ اعتماد علمای میانه‌رو اهل سنت بر وی می‌باشد (خوارزمی، المناقب، مقتل الحسین، جم‍ ‍؛ گنجی، 251، 252، 321؛ جوینی، جم‍ ‍؛ ابن طاووس، الطرائف، 1 / 117). از علمای تندرو اهل سنت، ذهبی و به تبع او ابن‌حجر با لحنی تند احادیث مناقب وی را مورد حمله قرار داده و از او به عناوین زشتی یاد کرده‌اند (ذهبی، 3 / 467؛ ابن‌حجر، 5 / 62).
آثار او چنانکه در منابع آمده از این قرار است:
1. مائة‌منقبة، که حاوی 100 حدیث در مناقب ائمه (ع) بوده و بنای مؤلف بر آن بوده است که این احادیث را از طرق عامه جمع‌آوری کند. این کتـاب بـه درخواسـت یـکی از شـاگردان یا دوستان ابن شاذان نوشته شده (ابن شاذان، 18) و از زمان تألیف تاکنون همواره مورد استفاده بوده است. مائة‌منقبة یک بار بر اساس نسخه‌ای محذوف السند در کتابخانۀ حیدریۀ نجف با عنوان ایضاح دفائن النواصب به چاپ رسیده و بار دیگر در 1407ق با تصحیح و تحقیق از سوی مدرسۀ امام مهدی (ع) در قم به زیور طبع آراسته شده است. آقا بـزرگ از چـاپ دیگـری یاد کرده که ظاهراً پیش از چاپ نجف در تهران انجام شده، اما عبارت وی خالی از ابهام نیست ( الذریعة، 22 / 316). عنوان ایضاح دقائق (یا دفائن) النواصب که کراجکی آن را یاد کرده، در واقع نام دیگر کتاب مائة‌منقبة است (کراجکی، کنز، 259؛ حر عاملی، الجواهر السنیة، 233؛ نوری، 3 / 500؛ آقا بزرگ، همان، 2 / 494). ابن شهر‌آشوب ایضاح را ضمن کتب ابن شاذان ذکر کرده و با توجه به اینکه وی به احتمال قوی نسخه‌ای از مائة‌منقبة را در اختیار داشته و از آن نقل کرده، می‌توان نتیجه گرفت که وی نیز ایضاح را نام مائة‌منقبة می‌دانسته است (ابن شهر‌آشوب، معالم، 117؛ همو، مناقب، جم‍‌ ). حر عاملی نیز از نسخه‌ای از مائة‌کلمة در اثبات الهداة نقل حدیث می‌کند که نام آن را ایضاح ذکر کرده است (1 / 31، 713-714، 2 / 241-242، 3 / 80-82). خوانساری بدون ارائۀ دلیل حدس زده که ایضاح کتابی مستقل در مثالب است (6 / 189)، امّا حدس وی مورد اعتراض نوری قرار گرفته است (همانجا). میرزا یحیی مستوفی اظهار داشته که ایضاح کتابی مستقل در مثالب بوده و نسخه‌ای از آن نزد وی موجود است. آقابزرگ از دو نسخۀ دیگر این کتاب یاد کرده، ولی هیچ یک را شخصاً ندیده است ( الذریعة، 2 / 494، 22 / 316). به هر حال بر فرض وجود نسخه‌ای در مثالب با توجه به عدم اطلاع قدما از آن، می‌توان در صحت انتساب تردید کرد. در فهارس نسخ خطی، نام ایضاح بارها دیده می‌شود، امّا برخی از این نسخه‌ها را به طور قطع می‌توان همان مائة‌منقبة دانست (مرکزی، شم‍ ‍2113، 2603؛ مشکوة، 3 / 1129؛ فهرست مخطوطات، 1 / 80).
2. رد الشمس علی امیرالمؤمنین. این کتاب را ابن شهر‌آشوب به وی نسبت داده است (معالم، 117، مناقب، 2 / 316). بسیار محتمل است که ابن شهر‌آشوب جزئی در باب طرق حدیث رد شمس تألیف ابوالحسن شاذان فضلی را از باب تشابه اسمی به ابن‌شاذان نسبت داده است (نک‍ : سیوطی، 1 / 338).
3. بستان الکرام، اول بار ابن حمزۀ طوسی در سدۀ 6 ق / 12 م این کتاب را به ابن‌شاذان نسبت داده شده و از جزء 86 آن نقل حدیث کرده است (نک‍ ‍: ابن حمزه، 79 الف). از سدۀ 10 ق / 16 م به بعد نیز بعضی چون مقدس اردبیلی از آن نقل کرده‌اند (آقابزرگ، همان، 3 / 107؛ نوری، همانجا).
4. اجزاء روایات ابن شاذان که از حیث موضوع پراکنده بود و بخشیاز این روایات را طوسی در امالی خود (2 / 294-300، 317) وارد کرده و بخشی دیگر را کراجکی در کنز الفوائد (63، 151، 152، 196، 202) نقل کرده است. یکی از این اجزاء ظاهراً در سدۀ 6 ق / 12 م به دست ابن شهر‌آشوب رسیده و حدیثی را در مناقب امیرالمؤمنین (ع) از آن نقل کرده است (مناقب، 2 / 65). جزء دیگری که شامل برخی احادیث دربارۀ نمازهای مستحب بوده، در سدۀ 7 ق / 13 م به دست ابن طاووس رسیده و از آن نقل کرده است (جمال الاسبوع، 136، 138، 142، 145). در همین سده جزء دیگری مشتمل بر احادیثی درباب ایمان ابوطالب به دست فخارین معد موسوی رسیده و از آن نقل کرده است (مجلسی، 35 / 109، 111).
5. کتابی در صحت خبر صعود علی (ع) بر دوش پیامبر (ص) و شکستن بتها، این کتاب را تنها سید حسین بن ماعد (مساعد) حائری به ابن شاذان نسبت داده و افندی اصفهانی در مورد صحت این انتساب تردید کرده است (5 / 442).
از خدمات ابن‌شاذان طبق روش مرسوم آن روزگار روایت کتب اسلاف است، از آن جمله کتاب سلیم بن قیس هلالی (ابن شاذان، 124)، صحیفۀ سجادیه (آقابزرگ، طبقات، 151). کافی کلینی به روایت ابن قولویه که در مواردی با روایت موجود کافی تفاوت دارد (کراجکی، کنز، 220؛ قس: مفید، 280؛ کلینی، «کتاب التوحید»، الکافی)، دو کتاب امالی و زادالمسافر تألیف پدر ابن ‌شاذان (نجاشی، 62) و کتاب مقتضب الاثر و دیگر کتب ابن عیاش جوهری (ابن شاذان، 37، 47؛ قس: ابن عیاش، 10).

مآخذ

 آقابزرگ، الذریعة؛ همو، طبقات، قرن 5، بیروت، 1391 ق؛ ابطحی محمدباقر، مقدمه بر مائة‌منقبة (نک‍ ‍: ابن شاذان در همین مآخذ)؛ ابن حجر، احمد بن علی، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، 1331 ق؛ ابن حمزه، عبدالله، الثاقب فی المناقب، نسخۀ خطی کتابخانۀ گوهرشاد؛ ابن شاذان، محمد بن احمد، مائة‌منقبة، به کوشش محمد‌باقر ابطحی، قم، 1407 ق / 1987 م؛ ابن شهر‌آشوب، محمد بن علی، معالم العلما، نجف، 1380 ق؛ همو، مناقب، قم، چاپخانۀ علمیه؛ ابن‌طاووس، علی بن موسی، جمال‌الاسبوع، تهران، 1330 ق؛ همو، الطرائف، قم، 1400 ق / 1980 م؛ همو، الیقین، نجف، 1369 ق؛ ابن عیاش جوهری، احمد بن محمد، مقتضب الاثر، قم، 1379 ق / 1959 م؛ ابوعلی حائری، محمد ابن اسماعیل، منتهی المقال، تهران، 1300 ق؛ افندی اصفهانی، عبدالله، ریاض العلماء، قم، 1401 ق / 1981 م؛ بهبهانی، محمدباقر، تعلیقات منهج المقال، تهران، 1306 ق؛ جوینی خراسانی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، 1398 ق؛ حر عاملی، محمدبن حسن، اثبات الهداة، قم، 1399 ق / 1979 م؛ همو، امل الآمل، به کوشش احمد حسینی، بغداد، 1385 ق / 1965 م؛ همو، الجواهر السنیة، بیروت، 1402 ق / 1982 م؛ خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، قم، 1401 ق / 1981 م؛ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، نجف، 1367 ق / 1947 م؛ همو، مناقب، نجف، 1965 م؛ خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، تهران، 1382 ق / 1962 م؛ ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدآل، به کوشش علی‌محمد بجاوی، قاهره، 1382 ق / 1962 م؛ سیوطی، اللآلی المصنوعة، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ طوسی، محمدبن حسن، امالی، بغداد، 1384 ق / 1964 م؛ همو، فهرست، نجف، کتابخانۀ مرتضویه؛ فهرست مخطوطات مکتبة الامام الحکیم العامة، به کوشش محمد‌مهدی نجف، عراق، 1389 ق / 1969 م؛ کراجکی، ابوالفتح، التفضیل، به کوشش محدث ارموی، تهران، 1403 ق / 1983 م؛ همو، کنز الفوائد، تبریز، 1322 ق؛ کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تهران، 1377 ق / 1957 م؛ گنجی، محمدبن یوسف، کفایةالطالب، به کوشش محمد‌هادی امینی، تهران، 1404 ق / 1984 م؛ مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف، 1350 ق / 1931 م؛ مجلسی، محمد‌باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء؛ مفید، الارشاد، نجف، 1382 ق / 1962 م؛ مرکزی، خطی؛ مشکوة، خطی؛ مفید، محمدبن محمد، الارشاد، نجف، 1382 ق / 1962 م؛ نجاشی، احمدبن علی، الرجال، بمبئی، 1317 ق / 1899 م؛ نوری، حسین، مستدرک الوسائل، تهران، 1318-1321 ق.

احمد پاکتچی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: