ابن حبیب، ابوجعفر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222933/ابن-حبیب،-ابوجعفر
شنبه 13 اردیبهشت 1404
چاپ شده
3
اِبْنِ حَبيب، ابوجعفر محمد (د 245 ق/ 859 م)، مورخ، نحوی و لغوی. وی در بغداد زاده شد و در سامرا درگذشت. او از باب ولاء به خاندان محمد بن عباس هاشمی، هاشمی نيز خوانده شده و از باب اشتهار به علم تاريخ، «اخباری» و به سبب تأليف كتاب المحبر، محبری لقب يافته بود. از زندگی او تقريباً هيچ نمیدانيم، حتی معلوم نيست پدرش كه بوده است. گويند حبيب نام مادر او بود (و به همين جهت آن كلمه را غير منصرف تلقی كردهاند) كه شايد پيش از ولادت محمد، بر اثر ملاعنه از شوی خود جدا شده بود (قس: ابوالطيب، 96؛ قفطی، 3/ 119؛ خطيب بغدادی، 2/ 277؛ ابن نديم، 119؛ سمعانی، 12/ 111؛ ياقوت، 18/ 112-113). برخی نيز حبيب را پدر او انگاشته و سلسلۀ نسبت او را چنين نوشتهاند: محمد بن حبيب بن اميّة بن عُمَر (ابننديم، همانجا، چ اروپا: عمرو؛ نيز قس: خطيب بغدادی، سمعانی، همانجاها). در نيمۀ اول سدۀ 3 ق/ 9 م، كار گردآوری آثار و اخبار و ادب عربی به اوج رسيده و كار تدوين و نگارش و ابداع آغاز شده بود. ميان دو مرحلۀ گردآوری و تدوين، ابن حبيب و برخی از هم عصران وی حلقۀ پيوند به شمار میآيند. از فهرست كتابهای او كه پس از اين خواهد آمد، چنين برمیآيد كه وی هم به جمعآوری اشعار و اخبار شعرا همت گماشته، هم به تاريخ و انساب پرداخته و هم خود به تأليف كتابهايی كه از نوآوری تهی نيست، دست زده است. همچنين ملاحظه میكنيم كه وی در ميان بزرگترين راويان زمان خويش جای دارد. او خود از ابنكلبی (د 206 ق/ 821 م)، ابناعرابی (د 225 ق/ 840 م)، قطرب (د 306 ق/ 918 م)، ابوعبيده (د 211 ق/ 826 م) و ديگران روايت كرده و مردانی چون سكری (د 275 ق/ 888 م) و محمد بن احمد بن ابی عرابه از او روايت كردهاند (اين نامها در همۀ منابع كهن مذكورند، جز نام محمد بن احمد كه فقط خطيب بغدادی و سمعانی آوردهاند). وی همچنين با ثعلب (د 291 ق/ 904 م) روابط دوستی داشت. حكايت اين روابط، يكی از نادر رواياتی است كه دربارۀ ابن حبيب به دست ما رسيده است و نشان میدهد كه وی، با آنكه چندين سال از ثعلب بزرگتر بود، از حضور او در مجلس خويش بيمناك بود و از «املاء» خودداری میكرد، به خصوص كه يك بار وی در توضيح بينی از حسّان فرو ماند و ثعلب به جای او پاسخ گفت (ابوالطيب، 97؛ زبيدی، 153، 154؛ خطيب، 2/ 278). با اينهمه از اين روايات، هيچ بوی خصومت و رقابت به مشام نمیرسد و گويی هم حضور ثعلب در مجلس او و هم سكوت ابن حبيب، از باب احترام متقابل بوده است. اما نمیدانيم مجلس درس ابنحبيب چگونه بود. غالباً گفتهاند (خطيب بغدادی، ابن نديم، همانجاها؛ سيوطی، بغيه، 73) وی آموزگار بود. ياقوت از ابن ابی رُوبه نقل میكند كه وی در مكتب خود فرزندان عباس ابن محمد را درس میداده است و تنها شعری كه از وی میشناسيم دو بيت در بيان حال نابسامان «معلم» است كه بر اثر معاشرت با كودكان عقل خود را نيز از دست میدهد (18/ 112). نكتۀ جالب توجه آنكه وی با پدر ابنرومی (د 283 ق/ 896 م) دوستی داشت و شاعر نيز در جوانی نزد او درس خوانده است (ياقوت، 18/ 114؛ قس: GAS, II/ 585). همگان (قفطی، 3/ 119؛ خطيب، 2/ 277- 278؛ ابن نديم، سمعانی، همانجاها؛ صفدی، 2/ 325؛ ابنتغری بردی، 2/ 321 و از همه مهمتر سيوطی، بغيه، همانجا)، وی را عالم به أنساب و اخبار و راوی مورد اعتمادی دانستهاند، اما در اين ميان مرزبانی كه از تكريم و تمجيد او فروگذار نكرده است (ياقوت، 18/ 112)، روايت شگفتی آورده مبنی بر اينكه وی آثار ديگران را میگرفت و به نام خود میساخت و به عنوان نمونه از كتاب اسماعيل بن ابی عبيدالله نام برده كه ابن حبيب آن را سراسر نقل كرده و سپس نام شعرايی را كه به بيتی از ابيات خود شهرت يافتهاند، به آن افزوده و آن مجموعه را متعلق به خود خوانده است (ياقوت، 18/ 113). اين داستان را اگر چه صفدی (2/ 326) و ابن قاضی شهبة (ص 81) و سيوطی (بغيه، همانجا). به اختصار آوردهاند، اما گويی چندان مورد تأييد دانشمندان نيست، به خصوص كه میبينيم غالب نويسندگان به روايات او استناد كردهاند، مثلاً ابوالفرج اصفهانی (21/ 276-403)، 17 روايت از روايات مربوط به فرزدق را از قول او نقل كرده است. قابل ذكر آنكه او خود اكثر اين روايات را از اصمعی (د 215 ق/ 830 م) كه در شمار استادان او ياد نكردهاند، اخذ كرده است. نمیدانيم كه ابن حبيب به چه مذهب بوده است. با اينهمه حميدالله («كلمة الختام»، 509) به استناد اينكه وی نام عائشه و ابوبكر و عمر را با عبارت «رحمهالله» و نام خديجه و علی (ع) را با «رضی الله عنه» همراه كرده و گاه نيز خطاهايی به عمر نسبت داده، وی را شيعی مذهب پنداشته است. ابنحبيب اگرچه در اخبار و انساب صاحب دانش گسترده بود، گويا در لغت چندان دستی نداشت. سيوطی (المزهر، 2/ 413) میگويد كه كتابهای او را بررسی كرده و در آنها از نظر لغت، خلط و اشتباه فراوان يافته است.
بخش اعظم آثار ابن حبيب را كتب انساب تشكيل میدهد. تقريباً همۀ كتابها و رسالههايی كه از او به چاپ رسيده، در همين زمينه يا در باب ضبط اسماء است. كتابهای شعر، كه وی جمعآوری و تدوين يا روايت كرده نيز بسيار متعدد است؛ همچنين از عناوين كتابهای مفقود او میتوان دريافت كه وی در لغت و حديث و حتی «انواء» آثاری تأليف كرده بوده است. آنچه از او به چاپ رسيده بدين قرار است: 1. المُنمَّق و اخبار قريش، شامل شرح احوال آدم (ع) و سلسلۀ پيامبران و سپس قريش و پيامبر اسلام (ص)، به كوشش احمد فارق، دهلی، 1384 ق/ 1964 م. 2. المُحَبّر كه حاجی خليفه (2/ 128) آن را تاريخ الخلفاء نيز خوانده است (ضبط المجير در كشف الظنون احتمالاً غلط چاپی است)، مهمترين اثر اوست و سكری آن را روايت كرده است. مطالب اين كتاب با المنمق يكی است. اين كتاب را خانم ليختن شتيتر در حيدرآباد دكن، 1361 ق/ 1942 م و حميدالله با تحقيقاتی دربارۀ ابن حبيب و آثار او در بيروت به چاپ رساندهاند. 3. المؤتلف و المختلف فی النّسب، يا مختلف القبائل و مؤتلفها در ضبط نامهای قبائل، به كوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1850 م. 4. كتاب امّهات النّبی، به روايت ابوالحسن احمد بن محمد بن جهم، به كوشش حسين علی محفوظ، بر اساس نسخۀ كتابخانۀ مشكوة، بغداد، 1372 ق/ 1952 م. 5. كتاب قبائل الكبير و الايام، كه به قول ابن نديم (ص 107) برای فتح بن خاقان تأليف شده، به كوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1266 ق/ 1850 م. 6. «اسماء المغتالين من الاشراف فی الجاهلية و الاسلام و اسماء من قُتِلَ من الشعراء»، به كوشش عبدالسلام هارون، در نوادر المخطوطات، شم 6، ص 106 به بعد، قاهره، 1374 ق/ 1954 م. 7. «القاب الشعراء و مَنْ يُعَرفُ منهم بأُمّه»، به كوشش عبدالسلام هارون، در نوادر المخطوطات، شم 7، ص 297 تا 328، قاهره، 1374 ق/ 1954 م. 8. «كُنی الشعراء و مَن غَلَبَت كُنْيَتُهُ عَلی اِسْمه»، به كوشش عبدالسلام هارون، در نوادر المخوطات، شم 7، ص 279-296، قاهره، 1374 ق-1954 م. 9. رسالة فی اسماء القبائل المتشابهة و غير المتشابهة، به كوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1850 م (فانديك، 94). 10 و 11. دو رساله به نامهای «الامثال» و «ماجاء اِسمان أحدهما اَشهرُ مِنْ صاحبه فَسُمّيابه»، به كوشش حميدالله، در مجلة المجمع العلمی العراقی (4/ 35 به بعد)، 1375 ق/ 1956 م. 12. كتابُ مَن نُسب الی امّه من الشعراء (سزگين، 2(1)/ 159؛ سيد، 3/ 108). كتابهای زير از او به صورت خطی در كتابخانهها محفوظ است: 1. كتاب فی اخبار الشعراء و طبقاتهم؛ 2. كتاب الشعراء و انسابهم، اين دو نسخه در حلب موجود است (سزگين، 2(1)/ 151)؛ 3. خلق الانسان، بروكلمان مینويسد كه سيوطی از اين كتاب نقل كرده و به نسخهای از آن در برلين اشاره میكند (GAL, S, I/ 105). برخی عناوين ديگر نيز جزء آثار او ذكر شده كه احتمالاً بر اثر اختلاف روايت، به دو يا چند گونه نقل شدهاند و شايد بر كتاب واحدی دلالت داشته باشند مانند: الامثال علی افعل يا أَفعل من فی الامثال (نک : حميدالله، «رسالتان لابن حبيب»، 36) كه شايد همان الامثال باشند كه در شمارۀ 10 و 11 ذكر كرديم. انبوهی ديوان شعر نيز میشناسيم كه وی روايت كرده يا ديگران از او روايت كردهاند؛ برخی از اين آثار اينك موجود است و برخی نيز نابود شدهاند. ديوانهای موجود از اين قرارند: 1. ديوان الفرزدق به روايت ابنحبيب از ابن الاعرابی (تصحيح و ترجمۀ فرانسوی توسط بوشه، پاريس، 1870 م). احتمالاً همين روايت بوده كه سكّری در اختيار داشته است: رواية السكری عن محمد بن حبيب عن ابن الاعرابی عن المفضل و ابن السكيت عن الجرمازی و سعدان عن ابی عُبيدة، به كوشش شاكر الفحام، چاپ عكسی، دمشق، 1385 ق/ 1965 م. به درستی نمیدانيم ديوان خطی اياصوفيه و قاهره (نک : GAL, I/ 52؛ نيز قس: سزگين، 2(3)/ 76) كه باز به روايت ابنحبيب است تا چه حد با روايت سكری برابر است؛ 2. ديوان جرير، همراه با شرح ابن حبيب، به كوشش صاوی، قاهره، 1353 ق/ 1934 م؛ 3. ديوان جرير، به روايت ابن حبيب (GAL, I/ 55، به نسخۀ برلين اشاره میكند)، قاهره، 1313 ق/ 1896 م؛ 4. نقائض جزير و الفرزدق، جمع ابن حبيب با شرح محمد ابن عباس يزيدی، خطی بودليان (GAL، همانجا)؛ 5. شرح ديوان رُوبة، در چند نسخه (سزگين، 2(3)/ 86- 88؛ سيد، 2/ 31)؛ 6. ديوان ابن قيس الرُقّيات، به روايت سكری از ابن حبيب (سزگين، 2(3)/ 168، به يك نسخه اشاره میكند)؛ 7. ديوان الأفوه الأودی، در فهرست ابن خير (سزگين، 2(2)/ 338)؛ 8. ديوان الاخطل (اشاره به نسخۀ سزگين، 2(3)/ 10). ديوانهای ديگری كه او جمع كرده و در منابع ما به آنها اشاره شده است عبارتند از (به جهت اختصار، تنها به سزگين ترجمۀ عربی ارجاع میدهيم): ديوانهای منسوب به كُثَير همراه با شرح (2(3)/ 154؛ قس: GAL, S, I/ 79)؛ محمد بن بشير خارجی (2(3)/ 182-183)، ابن الدمُيْنَة (2(3)/ 212)، اُقيشر اسدی (2(3)/ 22). سراقة بن مِرداس (2(3)/ 23)، عُجير سلولی (2(3)/ 32)، اعشی تغلبی (2(3)/ 34)، زفر بن حارث (2(3)/ 40)، نعمان بن بشير (2(3)/ 63)، ذوالرّمّة (2(3)/ 131)، عمرو بن شأس اسدی (2(2)/ 209)؛ نيز ديوان حسان را ثعلب از او نقل كرده و سكری شرح نموده است (2(2)/ 314)، ديوان حُطيئة را نيز سكری از او روايت كرده (2(2)/ 224-225). علاوه بر اين، جمع نقائض جرير و عمر بن لجا را نيز به او نسبت دادهاند (2/ (1)100). فهرست آثار ابنحبيب به اين جا ختم نمیشود، زيرا در منابع ما، روی هم رفته به بيش از 45 اثر اشاره شده است. اينك آنچه را كه ابننديم (ص 119) آورده و قبلاً نقل نكردهايم، برمیشماريم: كتاب النسب، السعود و العمور، العمائر و الرّبائل فی النسب، الموشح، المقتنی، غريب الحديث، الانواء، المشجر، الموشا، كتاب من استجيب دعوته، المفوف (العفوف)، تاريخ الخلفاء (شايد همان المحبر باشد)، كتاب من سمی ببيتٍ قاله، مقاتل الفرسان، العقل، السماة (المسمّاة)، [ايام] جرير التی ذكرها فی شعره، امهات اعيان بنی عبدالمطلب، المقتبس، امهات السبعة (الشيعة) من قريش، الحيل (الخيل)، النبات، الارحام التی بين رسول الله (ص) و بين اصحابه سوی العصبة ... و القاب اليمن (النمر) و ربيعة و مُضر.
ابن تغری بردی، يوسف؛ النجوم؛ ابن قاضی شهبه، احمد بن محمد، طبقات النحاة و اللغويين، نجف، 1393-1394 ق/ 1973-1974 م؛ ابن نديم، الفهرست؛ همان، به كوشش گوستاو فلوگل، 1872 م؛ ابوالطيب حلبی، عبدالواحد بن علی، مراتب النحويين، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، مكتبة نهضة؛ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، اغانی، دارالكتب، افست، بيروت؛ حاجی خليفه، كشف الظنون، به كوشش فلوگل، 1837 م؛ حميدالله، محمد، «رسالتان لابن حبيب»، مجلة المجمع العلمی العراقی (نک : مجلة المجمع ... ، در همين مآخذ)؛ همو، «كلمة الختام»، المحبر (نک : آثار ابن حبيب، در همين مقاله)؛ خطيب بغدادی، احمد بن علی، تاريخ بغداد، قاهره، 1349 ق/ 1930 م؛ زبيدی، محمد بن حسن، طبقات النحويين و اللغويين، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1373 ق/ 1954 م؛ سزگين، فؤاد، تاريخ التراث العربی، ترجمۀ محمود فهمی حجازی، رياض، 1403 ق/ 1983 م؛ سمعانی، عبدالكريم بن محمد، الانساب، به كوشش سيد شرفالدين احمد، حيدرآباد دكن، 1401 ق/ 1981 م؛ سيد، فؤاد، فهرست المخطوطات، قاهره، 1382 ق/ 1962 م؛ سيوطی، جلالالدين، بغية الوعاة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1384 ق/ 1964 م؛ همو، المزهر، به كوشش محمد احمد جاد المولی و ديگران، بيروت، 1406 ق/ 1986 م؛ صفدی، خليل بن ایبک، الوافی بالوفيات، به كوشش هلموت ريتر، بيروت، 1381 ق/ 1961 م؛ فانديك، ادوارد، اكتفاء القنوع، قاهره، 1896 م؛ قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1374 ق/ 1955 م؛ مجلة المجمع العلمی العراقی، جزء اول، بغداد، 1375 ق/ 1959 م؛ منزوی، خطی؛ ياقوت، ادبا؛ نيز:
GAL, S; GAS.آذرتاش آذرنوش
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید