صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / ابن جوزی یاسبط ابن جوزی /

فهرست مطالب

ابن جوزی یاسبط ابن جوزی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ جَوزی‌، يا سبط ابن‌ جوزی‌، شمس‌الدين‌ ابوالمظفر يوسف‌ ابن‌ حسام‌ الدين‌ قزاوغلی‌ بن‌ عبدالله‌ تركی‌ عونی‌ هبيری‌ بغدادی‌ (582 -654 ق‌/ 1186-1256 م‌)، واعظ و مورخ‌. مادرش‌ رابعه‌ دختر عبدالرحمن‌ بن‌ جوزی‌ بود (ابن‌ جوزی‌، 8(2)/ 503) و به‌ همين‌ سبب‌ به‌ سبط ابن‌ جوزی‌ معروف‌ شد. رابعه‌ نخست‌ در 571 ق‌/ 1175 م‌ به‌ عقد ابوالفتح‌ بن‌ رشيد طبری‌ درآمد (همو، 8(1)/ 331-332) و چون‌ ابوالفتح‌ درگذشت‌ با حسام‌الدين‌ ازدواج‌ كرد. حسام‌ الدين‌ قزاوغلی‌ از بردگان‌ عون‌ الدين‌ يحيی‌ بن‌ هبيرۀ وزير و به‌ منزلۀ فرزند او بود كه‌ او را آزاد و رابعه‌ را برای‌ او خواستگاری‌ كرد (يونينی‌، 1/ 39). جالب‌ است‌ كه‌ قزاوغلی‌ نيز در تركی‌ به‌ معنای‌ سبط است‌. شمس‌الدين‌ يوسف‌ به‌ گفتۀ محيی‌الدين‌ يوسف‌ ابن‌جوزی‌ (ه‍ م‌) در رجب‌ 581/ سپتامبر 1185 م يا چنانكه‌ خود از مادرش‌ نقل‌ كرده‌ در 582 ق‌/ 1186 م‌ به‌ دنيا آمد (ابن‌ خلكان‌، 3/ 142؛ يونينی‌، 1/ 42). جرجی‌ زيدان‌ (3/ 89) می‌نويسد كه‌ چون‌ شمس‌الدين‌ به‌ دنيا آمد، مادرش‌ مرد، ولی‌ مأخذی‌ كه‌ مؤيد اين‌ قول‌ باشد، نديديم‌. ابن‌جوزی‌ تحت‌ توجه‌ جدش‌ ابوالفرج‌ عبدالرحمن‌ بن‌ جوزی‌ (ه‍ م‌) پرورش‌ يافت‌ (ابن‌تغری‌ بردی‌، 7/ 39). در بغداد از جد خويش‌ و از عبدالمنعم‌ بن‌ كليب‌، ابن‌ قبيطی‌، عبدلله‌ بن‌ ابی‌ بكر معروف‌ به‌ ابن‌ سدان‌ حربی‌، موفق‌الدين‌ عبدالله‌ مقدسی‌، ابوحفص‌ بن‌ طبرزد، ابواليمن‌ كندی‌ و برخی‌ ديگر حديث‌ شنيد (ابن‌ جوزی‌، 8(1)/ 193، 8(2)/ 527، 564، 578، 627). ادب‌ را نزد ابوالبقا و فقه‌ را نزد حصيری‌ خواند و همچون‌ داييش‌ محيی‌الدين‌ ابن‌ جوزی‌ از دست‌ شيخ‌ ضياءالدين‌ عبدالوهاب‌ ابن‌ سكينه‌ خرقه‌ پوشيد (ابن‌ شاكر، 4/ 356). خود می‌نويسد كه‌ الجامع‌ الصغير و قدوری‌ را نزد جمال‌الدين‌ محمود حصيری‌، و صحاح‌ جوهری‌ را نزد تاج‌الدين‌ كندی‌ خوانده‌ است‌ (همو، 8(2)/ 576، 720-721). ابن‌ جوزی‌ در 590 ق‌/ 1194 م‌ شهاب‌الدين‌ عمر بن‌ محمد سهروردی‌ را در رباط درب‌ المقبرۀ بغداد در حال‌ وعظ ديده‌ است‌ (همو، 8(2)/ 679). او در ذيل‌ وقايع‌ 596 ق‌/ 1200 م‌ می‌نويسد كه‌ اين‌ سال‌ ابتدای‌ جلوس‌ وی‌ بر تربت‌ امام‌ احمد حنبل‌ بود. از آن‌ جلسات‌ نيز به‌ نيكی‌ ياد می‌كند (همو، 8(2)/ 468). شمس‌الدين‌ در 600 ق‌/ 1204 م‌ از بغداد به‌ شام‌ سفر كرد و اين‌ اولين‌ سفر او بود: ابتدا به‌ دقوتا رفت‌ و با خطيب‌ و واعظ آنجا كه‌ حجت‌ ناميده‌ می‌شد، ديدار كرد و از او حديث‌ شنيد. پس‌ به‌ اربل‌ رفت‌ و شيخ‌ محيی‌الدين‌ ساقانی‌ را ملاقات‌ كرد. آنگاه‌ به‌ موصل‌ رفت‌ و در آنجا ضمن‌ برپايی‌ جلسۀ وعظ كه‌ قبول‌ تمام‌ يافت‌، جماعتی‌ از علما و محدثان‌ از جمله‌ خطيب‌ ابوطاهر احمد بن‌ عبدالله‌ طوسی‌ را درك‌ كرد. از آنجا به‌ حران‌ رفت‌ و از فخرالدين‌ محمد ابن‌تيميه‌، ابن‌ طباخ‌، عبدالقادر رهاوی‌، و جز آنان‌ حديث‌ شنيد. پس‌ به‌ حلب‌ رفت‌ و شمائل‌ النبی‌ را از افتخارالدين‌ و اسباب‌ النزول‌ را از عبدالرحمن‌ بن‌ استاد شنيد. از آنجا به‌ دمشق‌ رفت‌ و در قاسيون‌ نزديك‌ فارسيه‌ فرود آمد. در جامع‌ دمشق‌ جلسه‌ داشت‌ و خود اين‌ جلسات‌ را به‌ غرفه‌های‌ بهشت‌ تشبيه‌ كرده‌ است‌. پس‌ به‌ زيارت‌ بيت‌المقدس‌ و قبر ابراهيم‌ خليل‌ (ع‌) رفت‌ كه‌ در آنجا هم‌ جلسه‌ داشت‌. سپس‌ به‌ قاسيون‌ بازگشت‌ و تا 603 ق‌/ 1207 م‌ در آنجا بود. آنگاه‌ به‌ حلب‌ رفت‌ و در شام‌ تاج‌الدين‌ كندی‌، قاضی‌ جمال‌الدين‌ بن‌ حرستانی‌، شمس‌الدين‌ بن‌ شيرازی‌، شرف‌الدين‌ بن‌ موصلی‌ و بنی‌ عساكر را ملاقات‌ كرد و از موفق‌الدين‌ حنبلی‌، داوود بن‌ ملاعب‌، ابن‌ صصری‌ و ديگران‌ استفاده‌ برد و با ابوعمر شيخ‌ فارسيه‌ مصاحبت‌ داشت‌. ابن‌ جوزی‌ می‌گويد: همنشينی‌ با اينان‌ خانواده‌ و وطن‌ را از ياد او برده‌ بوده‌ است‌ (همو، 8(2)/ 516-517). آنچه‌ نقل‌ شد مفصل‌ترين‌ سخنی‌ است‌ كه‌ شمس‌الدين‌ يوسف‌ دربارۀ خويش‌ گفته‌ است‌، ولی‌ او در مواضع‌ ديگر نيز از مشايخ‌ و اساتيد خود، از جمله‌ ابن‌عساكر، شرف‌الدين‌ اسماعيل‌ موصلی‌ فقيه‌ و ديگران‌ (8(2)/ 581، 663، 674) ياد كرده‌ است‌. ابن‌ جوزی‌ در دمشق‌ از ملوك‌ بنی‌ ايوب‌ محبت‌ و احترام‌ فراوان‌ ديد و مجالس‌ وعظ او به‌ سبب‌ خوش‌ سيمايی‌ و شيرين‌ سخنی‌ وی‌ قبول‌ تام‌ يافت‌ (ذهبی‌، العبر، 3/ 274؛ همو، سير، 23/ 297). در 604 ق‌/ 1207 م‌ به‌ حج‌ رفت‌ و گرمای‌ شديد آن‌ سال‌ را تحمل‌ كرد و مرگ‌ حاجيان‌ بسياری‌ را بر اثر تشنگی‌ شاهد بود. چندانكه‌ می‌گويد سه‌ روز تمام‌ در ميان‌ مردگان‌ راه‌ می‌رفته‌ است‌ (8(2)/ 532 -533). در 607 ق‌/ 1210 م‌ با الملك‌ المعظم‌ عيسی‌ (د 624 ق‌/ 1227 م‌) به‌ غزا رفت‌ (همو، 8(2)/ 544). در 619 ق‌ دوباره‌ عازم‌ سفر حج‌ شد، اما بر اثر فرو افتادن‌ از اسب‌ دو ماه‌ بستری‌ گرديد (همو، 8(2)/ 624). 
شمس‌الدين‌ در 641 ق‌/ 1243 م‌ به‌ هنگام‌ منازعات‌ امرای‌ ايوبی‌ در مصر بوده‌ است‌ (همو، 8(2)/ 741). در 643 ق‌ از مصر به‌ قاسيون‌ بازگشت‌ و بيمار شد. سال‌ بعد روانۀ عراق‌ گرديد و در رمضان‌ همان‌ سال‌ به‌ بغداد رسيد (همو، 8(2)/ 754). در 644 ق‌ كه‌ در بغداد بود، همسرش‌ زينب‌ دختر ابوالقاسم‌قاضی‌حماه‌ در دمشق‌ مرد. شمس‌الدين‌، نيكی‌ و پرهيزگاری‌ همسرش‌ را ستوده‌ و می‌نويسد كه‌ وی‌ از بهاء حنبلی‌، ابن‌ صصری‌ و جز آنان‌ حديث‌ شنيده‌ بود (8(2)/ 765). آخرين‌ مطلبی‌ كه‌ ابن‌ جوزی‌ دربارۀ خود می‌نويسد، مربوط به‌ 654 ق‌/ 1256 م‌ است‌. در اين‌ سال‌، الملك‌ الناصر يوسف‌ مدرسه‌ای‌ را كه‌ در باب‌ فراديس‌ دمشق‌ ساخته‌ بود، افتتاح‌ كرد و در مراسم‌ افتتاح‌ جز او همه‌ حاضر بودند، الملك‌ الناصر كس‌ در پی‌ او فرستاد و او را به‌ حضور فراخواند، اما ابن‌ جوزی‌ كه‌ «تشويق‌ مزاج‌» عارض‌ حالش‌ شده‌ بود از رفتن‌ خودداری‌ كرد (8(2)/ 793-794). شمس‌الدين‌ مدتی‌ در مدرسۀ شبليّه‌ و بدريۀ حسنيه‌ و مدتی‌ در مدرسۀ معزيه‌ درس‌ می‌گفت‌ (ابوشامه‌، 195؛ يونينی‌، 1/ 43)، اما بيشتر به‌ وعظ مشغول‌ بود. خود در چندين‌ مورد به‌ جلسات‌ وعظ خويش‌ اشاره‌ دارد؛ مثلاً در موردی‌ از مجالس‌ سالهای‌ 603، 612 و 613 ق‌ ياد می‌كند و می‌گويد: در 603 ق‌ در يكی‌ از جلسات‌ كه‌ استادش‌ تاج‌الدين‌ كندی‌ هم‌ حاضر بود، بيش‌ از 500 تن‌ از جوانان‌ توبه‌ كردند (8(2)/ 530، 579). ابن‌كثير می‌نويسد كه‌ شمس‌الدين‌ هر بامداد شنبه‌ در «باب‌ مشهد علی‌ بن‌ حسين‌ (ع‌)» مجلس‌ وعظ داشت‌. مردم‌ در گرفتن‌ جا و شنيدن‌ سخنان‌ او بر يكديگر سبقت‌ می‌جستند و شب‌ شنبه‌ در جامع‌ می‌خفتند و در تابستان‌ بستانها را ترك‌ می‌گفتند و در مجلس‌ وعظ او حاضر می‌شدند و چون‌ به‌ بستانها باز می‌گشتند فوايد سخنان‌ او را ياد می‌كردند. تاج‌الدين‌ كندی‌ هم‌ در جلسات‌ او حاضر می‌شد و اقوال‌ او را تحسين‌ می‌كرد (13/ 194). نعيمی‌ در نقل‌ اين‌ روايت‌ به‌ جای‌ يُحسنون‌، يستهجنون‌ آورده‌ است‌ (1/ 478) كه‌ نمی‌توان‌ آن‌ را پذيرفت‌. يونينی‌ می‌نويسد كه‌ ابن‌جوزی‌ در وعظ يگانۀ روزگار بود. در مجالس‌ او اهل‌ ذمه‌ نيز حاضر می‌شدند (1/ 40). هنگامی‌ كه‌ در 626 ق‌/ 1229 م‌ قدس‌ از دست‌ مسلمانان‌ بيروت‌ رفت‌، الملك‌ الناصر به‌ سبط ابن‌ جوزی‌ پيشنهاد كرد تا مجلس‌ وعظی‌ برپا دارد. او در اين‌ مجلس‌ خطابه‌ای‌ دربارۀ فضايل‌ قدس‌ و نيز در مصيبت‌ از دست‌ رفتن‌ آن‌ ايراد كرد و مردم‌ را چنان‌ اندوهگين‌ ساخت‌ كه‌ فرياد و فغان‌ از همه‌ برخاست‌ (ابن‌ واصل‌، 4/ 245-246) و نيز خود وی‌ ضمن‌ اشاره‌ به‌ اين‌ مجلس‌، بخشی‌ كوتاه‌ از خطابۀ خويش‌ را آورده‌ است‌ (8(2)/ 654). 
يونينی‌ می‌نويسد: شمس‌الدين‌ نخست‌ حنبلی‌ مذهب‌ بود، ولی‌ بر اثر همنشينی‌ با الملك‌ المعظم‌ عيسی‌ بن‌ ملك‌ العادل‌ به‌ مذهب‌ ابوحنيفه‌ درآمد (1/ 41)، ولی‌ همو داستانی‌ در باب‌ مذهب‌ او نقل‌ می‌كند و نتيجه‌ می‌گيرد كه‌ او حنفی‌ نشده‌ بود، بلكه‌ تظاهر به‌ حنفی‌ بودن‌ می‌كرده‌ است‌ (همانجا). ابن‌ شاكر می‌نويسد كه‌ او به‌ خاطر دنيا مذهبش‌ را تغيير داد. اما محيی‌الدين ‌سوسی‌ از زبان‌ جدش‌ نقل‌ می‌كند كه‌ شمس‌الدين‌رافضی‌ بوده‌ است‌ (ذهبی‌، ميزان‌ الاعتدال‌، 4/ 471). ذهبی‌ نيز رافضی‌ بودن‌ او را تأييد كرده‌ (همانجا) و در سير (23/ 297) آورده‌ است‌ كه‌ تأليفی‌ از او ديده‌ بوده‌ كه‌ بر تشيع‌ او دلالت‌ داشته‌ است‌. اشارۀ ابن‌ كثير (13/ 194- 195) كه‌ می‌گويد شمس‌الدين‌ روز عاشورا بر منبر در عزای‌ حسين‌ بن‌ علی‌ (ع‌) سخت‌ گريست‌، نيز قابل‌ توجه‌ است‌. دمياطی‌، عبدالحافظ شروطی‌، زين‌ عبدالرحمن‌ بن‌ عبيد، نجم‌ شقراوی‌، ابوبكر ابن‌ شايب‌، ابوعبدالله‌ بن‌ زراد، عماد بن‌ بالسی‌ و برخی‌ ديگر از ابن‌ جوزی‌ روايت‌ كرده‌اند (ذهبی‌، سير، همانجا). 
ابن‌ جوزی‌ مردی‌ ظريف‌، متواضع‌، هوشيار، دارای‌ محفوظات‌ زياد و صاحب‌ خطی‌ خوش‌ بود (ابوشامه‌، 195؛ ذهبی‌، سير، 23/ 297؛ غسانی‌، 623)، با اهل‌ علم‌ و فضل‌ منصف‌ و با ارباب‌ جبر و جهل‌ ناسازگار بود. ملوك‌ و قدرتمندان‌ به‌ ديدار او می‌آمدند، و حدود 50 سال‌ نزد خواص‌ و عوام‌ مقامی‌ والا داشت‌ و مجلس‌ وعظ او نشاطانگيز و خوشايند بود. سرانجام‌ وی‌ در 72 سالگی‌ در خانۀ خويش‌ واقع‌ در جبل‌ صالحيۀ دمشق‌ درگذشت‌، و بر جنازۀ او الملك‌ الناصر صلاح‌الدين‌ يوسف‌ و سايرامراوبزرگان‌ حاضر شدند (ابوشامه‌، 195؛ يونينی‌، 1/ 43). 
فرزند ابن‌جوزی‌ عزالدين‌ عبدالعزيز پس‌ از پدر وعظ می‌گفت‌. فرزند ديگر او كه‌ به‌ سبب‌ مرگ‌ پدر نتوانست‌ راه‌ سلف‌ بپيمايد، نزد بعضی‌ از فرزندان‌ الملك‌ المعظم‌ عيسی‌ و ديگران‌ كتابت‌ می‌كرد (يونينی‌، همانجا). 

آثار

مهم‌ترين‌ اثری‌ كه‌ از سبط ابن‌ جوزی‌ به‌ جای‌ مانده‌ كتاب‌ مرآة الزمان‌ فی‌ تاريخ‌ الاعيان‌ است‌. ابن‌خلكان‌ (3/ 142) اين‌ كتاب‌ را در 40 مجلد و يونينی‌ (1/ 41) در 37 مجلد به‌ خط مؤلف‌ ديده‌اند. يونينی‌ می‌افزايد كه‌ در آن‌ نكته‌های‌ بس‌ لطيف‌ بسياری‌ از احاديث‌ نبوی‌، اخبار نيكان‌ و اشعار نغز و رخدادهای‌ روزگار تا سال‌ 654 ق‌ يعنی‌ سال‌ وفات‌ مؤلف‌ به‌ شيوه‌ای‌ غريب‌ گرد آمده‌ بوده‌ است‌. طاش‌ كوپری‌ زاده‌ (1/ 208) اين‌ كتاب‌ را در 8 مجلد به‌ خط دقيق‌ (ريز) ديده‌ است‌. 
در وصف‌ مرآة الزمان‌ نظرات‌ موافق‌ و مخالفی‌ ابراز شده‌ است‌: بعضی‌ آن‌ را دارای‌ داستانهای‌ بی‌پايه‌ و گزافه‌ (ذهبی‌، ميزان‌ الاعتدال‌، 4/ 471)، برخی‌ ديگر آن‌ را از بهترين‌ كتب‌ در نوع‌ خويش‌ دانسته‌اند (ابن‌ تغری‌ بردی‌، 7/ 39) و گروهی‌ (مثلاً ابن‌ كثير، 13/ 194) بر اين‌ نظر بوده‌اند كه‌ شمس‌الدين‌ در اين‌ كتاب‌ به‌ تنظيم‌ المنتظم‌ جد خويش‌ پرداخته‌ و بعد اخباری‌ به‌ آن‌ افزوده‌ است‌، اما آنچه‌ از مرآة الزمان‌ در دست‌ داريم‌ اين‌ نظر را تأييد نمی‌كند. او نه‌ تنها از المنتظم‌ استفاده‌ برده‌، بلكه‌ به‌ ديگر آثار جد خود نيز نظر داشته‌ است‌، همچنين‌ مآخذ متعدد ديگر را هم‌ ديده‌ و از آنها نقل‌ كرده‌ است‌ (نک‍ : عباس‌، 36-37). شمس‌الدين‌ حتی‌ گاه‌ به‌ نقد نوشته‌های‌ جد خود پرداخته‌ (1/ 240، 260) و مآخذ و منابع‌ ديگر را در چندين‌ مورد ارزيابی‌ كرده‌ است‌، مثلاً روايات‌ ثعلبی‌، ابن‌ عساكر، ابن‌ عباس‌ و ابن‌ سيرين‌ را مورد انتقاد قرار داده‌ و آنها را تصحيح‌ كرده‌ است‌ (همو، 1/ 430، 438، 452، 515، 543). 
قطب‌الدين‌ يونينی‌، مرآة الزمان‌ را مختصر كرده‌ و بر آن‌ ذيلی‌ نوشته‌ است. ذيلهای‌ ديگری‌ نيز بر اين‌ كتاب‌ نوشته‌ شده‌ كه‌ حاجی‌ خليفه‌ از آنها نام‌ برده‌ است‌ (2/ 1647- 1648). همچنين‌ حاجی‌ خليفه‌ از ترجمه‌ تركی‌ اين‌ كتاب‌ توسط محمد بن‌ عبدالعزيز يونينی‌ متخلص‌ به‌ وجودی‌ ياد كرده‌ است‌ (همانجا). 
هنگام‌ تأليف‌ اين‌ مقاله‌ 4 مجلد چاپی‌ از مرآة الزمان‌ در دست‌ بوده‌ است‌: 1. بخشی‌ كه‌ از آغاز خلقت‌ تا پايان‌ دوران‌ عيسی‌ (ع‌) را دربردارد و با فصلی‌ كوتاه‌ در شمار انبيا و رسل‌ پايان‌ می‌يابد (نک‍ : عباس‌، 599 -604). مؤلف‌ در اين‌ مجلد از مآخذ و مراجع‌ متعدد استفاده‌ برده‌ و هر روايت‌ را چنانكه‌ ديده‌ يا شنيده‌ نقل‌ كرده‌ است‌ (نک‍ : همو، 36) و اگر با آن‌ موافق‌ نبوده‌، چنانكه‌ گفته‌ شد، به‌ ارزيابی‌ و نقد آن‌ پرداخته‌ است‌. اين‌ مجلد به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌ با عنوان‌ «السفر الأوّل‌ من‌ مرآة الزمان‌ فی‌ تاريخ‌ الاعيان‌» در بيروت‌ (1405 ق‌/ 1985 م‌) انتشار يافته‌ است‌؛ 2. رخدادهای‌ تاريخ ‌سلاجقه‌ (448-480 ق‌/ 1056-1086 م‌).در اين‌ بخش‌ مؤلف‌ بيشتر از تاريخ‌ محمد بن‌ هلال‌ صابی‌ ملقب‌ به‌ غرس‌ النعمة استفاده‌ كرده‌ است‌. اين‌ بخش‌ به‌ كوشش‌ علی‌ سويم‌، در انقره‌ (آنكارا) در 1968 م‌ چاپ‌ شده‌ است‌؛ 3 و 4. بخشی‌ كه‌ مربوط به‌ تاريخ‌ عصر زندگی‌ مؤلف‌ و سدۀ پيش‌ از آن‌ است‌ و گويا به‌ همين‌ سبب‌ منقولات‌ اندكی‌ از ديگران‌ دارد. اين‌ بخش‌ با عنوان‌ «الجزء الثامن‌» در دو قسمت‌ (هر قسم‌ در يك‌ مجلد) در حيدرآباد دكن‌ (1370 ق‌/ 1951 م‌) طبع‌ شده‌ است‌. كاهن كه‌ به‌ نسخه‌های‌ خطی‌ موجود مرآة الزمان‌ دسترسی‌ داشته‌ است‌، می‌نويسد كه‌ متأسفانه‌ مرآة الزمان‌ به‌ دو صورت‌ و هر كدام‌ با اندكی‌ تغيير به‌ ما رسيده‌ است‌. گويا مؤلف‌ توفيق‌ پاكنويس‌ كردن‌ يادداشتهای‌ خود را نيافته‌ و اين‌ كار باعث‌ شده‌ است‌ كه‌ در اغلب‌ نسخه‌های‌ موجود يك‌ گروه‌، افتادگيهايی‌ وجود داشته‌ باشد، اما از گروه‌ ديگر تدوين‌ منظم‌ و كامل‌ يونينی‌ محفوظ مانده‌ است‌ (نک‍ : EI2). بخش‌ اخير از مرآة الزمان‌ به‌ كوشش‌ جيمز ريچارد جوئت‌ در 1907 م‌ در شيكاگو به‌ صورت‌ عكسی‌ چاپ‌ شده‌ است‌. در اين‌ نسخه‌، تأليف‌ كتاب‌ به‌ ابوالفرج‌ بن‌ جوزی‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ كه‌ ناشر در مقدمۀ انگليسی‌، آن‌ را تصحيح‌ كرده‌ است‌ (همانجا). منتخباتی‌ از مرآة الزمان‌ هم‌ با ترجمۀ فرانسوی‌ باربيه‌ دومنار در جزء سوم‌ مجموعۀ تاريخ‌ جنگهای‌ صليبی‌ در پاريس‌ (1872 م‌) چاپ‌ شده‌ است‌ (سركيس‌، 1/ 69). نسخه‌های‌ خطی‌ اجزاء متفرقۀ اين‌ كتاب‌ در بعضی‌ از كتابخانه‌های‌ جهان‌ نگهداری‌ می‌شود. از جملۀ اجزاء 2، 4، 9، 11 در كتابخانۀ كوپريلی‌ (كوپريلی‌، 1/ 591-593)، اجزاء 1 تا 5، 7 تا 13 و نيز جزء 17 در كتابخانۀ احمد ثالث‌ (عبدالبديع‌، 2/ 242) و 14 جزء با تكرار بعضی‌ از اجزاء در موزه‌ و كتابخانۀ توپكاپی‌ سرايی‌ (كاراتای‌، III/ 353-358) و مجلدات‌ متفرقه‌ در بعضی‌ از كتابخانه‌های‌ ديگر نگهداری‌ می‌شود (زيدان‌، 3/ 89-90). 
تذكرة خواص‌ الامة بذكر خصائص‌ الائمة: اين‌ كتاب‌ در ذكر مناقب‌ علی‌ بن‌ ابی‌ طالب‌ و ائمۀ اثنی‌ عشريه‌ است‌. گويا به‌ سبب‌ تأليف‌ همين‌ كتاب‌ مؤلف‌ را شيعه‌ دانسته‌اند. اين‌ كتاب‌ يك‌ بار در 1285 ق‌/ 1868 م‌ در تهران‌ چاپ‌ سنگی‌ شده‌ (با توجه‌ به‌ مقدمۀ كتاب‌، استنساخ‌ و تصحيح‌ اين‌ نسخه‌ در كردستان‌ انجام‌ گرفته‌ است‌) و بار ديگر در 1369 ق‌ در نجف‌ به‌ صورت‌ سربی‌ چاپ‌ شده‌ است‌ (مشار، 177، 858). نسخه‌های‌ خطی‌ تذكره‌ در كتابخانۀ مركزی‌ دانشگاه‌ (مركزی‌، 16/ 866)، ملی‌ ملك‌ (ملك‌، 1/ 129)، (ظاهريه‌، 12/ 126)، بوهار (خان‌ بهادر، 236)، بانكيپور ( بانكيپور، 15/ 128) نگهداری‌ می‌شود. 

الانتصار و الترجيح‌ للمذهب‌ الصحيح‌: در مناقب‌ ابوحنيفه‌ و تفضيل‌ مذهب‌ او، كه‌ در 1360 ق‌/ 1941 م‌ در مصر چاپ‌ شده‌ است‌ (عباس‌، 34). 
كنز الملوك‌ فی‌ كيفية السلوک: كه‌ به‌ كوشش‌ گوستا ويتستام‌ در سوئد (1970 م‌) طبع‌ شده‌ (همو، 35) و نسخه‌ای‌ خطی‌ از آن‌ در كتابخانۀ مركزی‌ دانشگاه‌ تهران‌ موجود است‌ (مركزی‌، 10/ 1709). ديگر آثار ابن‌ جوزی‌ اينهاست‌: جوهرة الزمان‌ كه‌ گويا نسخۀ خطی‌ بخشی‌ از آن‌ در برلين‌ موجود است‌ (آلوارت‌، XIX/ 667منتهی‌ السؤول‌ فی‌ سيرة الرسول‌، كه‌ نسخۀ خطی‌ آن‌ در كتابخانۀ ظاهريه‌ موجود است‌ ( ظاهريه‌، 2/ 482)؛ الاحاديث‌ المستعصميات‌ الثمانيات‌ (GAL, I/ 425 ايثار الانتصاف‌ (حاجی‌ خليفه‌، 1/ 205)؛ تلخيص‌ الجامع‌ الكبير كه‌ اصل‌ آن‌ در فروع‌ از محمد بن‌ حسن‌ شيبانی‌ است‌ (همو، 1/ 567 - 569)؛ رياض‌ الافهام‌ فی‌ فضايل‌ اهل‌ البيت‌ (عباس‌، همانجا)؛ شرح‌ البداية، كه‌ اصلی‌ آن‌ از ابوالحسن‌ مرغينانی‌ حنفی‌ است‌؛ شرح‌ روح‌ العارفين‌ (ابو شامه‌، 93)؛ اللوامع‌ فی‌ احاديث‌ المختصر و الجامع‌ (حاجی‌ خليفه‌، 2/ 1569)؛ معادن‌ الابريز، در تفسير، در 29 مجلد (ابن‌شاكر، 4/ 357)؛ النضيد فی‌ مسائل‌ التوحيد (عباس‌، 37)؛ نهاية الصنايع‌ فی‌ شرح‌ المختصر و الجامع‌ (حاجی‌ خليفه‌، 2/ 1988). 

مآخذ

ابن‌ تغری‌ بردی‌، يوسف‌، النجوم‌ الزاهرة، قاهره‌، 1348- 1358 ق‌؛ ابن‌ جوزی‌، يوسف‌، مرآة الزمان‌، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بيروت‌، 1405 ق‌/ 1985 م‌؛ همان‌، حيدرآباد دكن‌، 1370 ق‌/ 1951 م‌؛ همان‌، به‌ كوشش‌ علی‌ سويم‌، آنكارا، 1968 م‌؛ ابن‌ خلكان‌، وفيات‌؛ ابن‌ شاكر، محمد، فوات‌ الوفيات‌، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بيروت‌، 1974 م‌؛ ابن‌ كثير، البداية؛ ابن‌ واصل‌، محمد بن سالم، مفرج‌ الكروب‌، به‌ كوشش‌ حسنين‌ محمد ربيع‌، قاهره‌، 1972 م‌؛ ابوشامه‌، عبدالرحمن‌ بن اسماعیل، ذيل‌ الروضتين‌، به‌ كوشش‌ محمد زاهد الكوثری‌، قاهره‌، 1947 م‌؛ حاجی‌ خليفه‌، كشف‌ الظنون‌، استانبول‌، 1941 م‌؛ ذهبی‌، محمد بن احمد، سير اعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محيی‌ هلال‌ السرحان‌، بيروت‌، 1405 ق‌/ 1985 م‌؛ همو، العبر، به‌ كوشش‌ ابوهاجر بسيونی‌، بيروت‌، 1405 ق‌/ 1985 م‌؛ همو، ميزان‌ الاعتدال‌، به‌ كوشش‌ علی‌ محمد بجاوی‌، قاهره‌، 1963 م‌؛ زيدان‌، جرجی‌، تاريخ‌ آداب‌ اللغة العربية، به‌ كوشش‌ شوقی‌ ضيف‌، قاهره‌، 1957 م‌؛ سركيس‌، چاپی‌؛ طاش‌ كوپری‌زاده‌، احمد بن مصطفی، مفتاح‌ السعادة، حيدرآباد دكن‌، 1328- 1329 ق‌؛ ظاهريه‌، خطی‌ (تاريخ‌)؛ عباس‌، احسان‌، (نک‍ : ابن‌جوزی‌، در همين‌ مآخذ)؛ عبدالبديع‌، لطفی‌، فهرست‌ المخطوطات‌ المصورة، قاهره‌، جامعة الدول‌ العربية؛ غسانی‌، اسماعيل‌، العسجد المسبوك‌، به‌ كوشش‌ شاكر محمود عبدالمنعم‌، بيروت‌، 1975 م‌؛ كوپريلی‌، خطی‌؛ مركزی‌، خطی‌؛ مشار، چاپی‌ عربی‌؛ ملك‌، خطی‌؛ نعيمی‌، عبدالقادر، الدارس‌ فی‌ تاريخ‌ المدارس‌، به‌ كوشش‌ جعفر الحسنی‌، دمشق‌، 1948 م‌؛ يونينی‌، موسی‌ بن محمد، ذيل‌ مرآة الزمان‌، حيدرآباد دكن‌، 1374 ق‌/ 1954 م‌؛ نيز: 

Ahlwardt ; Bankipore ; EI2; GAL ; Karatay , F , E., Topkapı Sarayı Müzesi Kütüphanesi Arapça Yazmalar, Kataloğu, Istanbul, 1966; Khān Bahādur, Catalogue ot the Arabic Manuscripts in the Būhār Library, Calcutta, 1923. 
محمد آصف‌ فكرت‌
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: