صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / فقه، علوم قرآنی و حدیث / ابن جزری، شمس الدین /

فهرست مطالب

ابن جزری، شمس الدین


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 18 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ جَزَری‌، شمس‌الدين‌ ابوالخير محمدبن‌ محمد بن‌ يوسف‌ (751-833 ق‌/ 1350-1430 م‌)، مقری‌، محدث‌ و فقيه‌ شافعی‌. نسبت‌ جزری‌ به‌ جزيرۀ ابن‌ عمر واقع‌ در جنوب‌ شرقی‌ تركيه‌ كنونی‌ است‌ (سخاوی‌، 9/ 255). او در دمشق‌ متولد شد (نک‍ : سخاوی‌، كه‌ داستانی‌ دربارۀ تولد وی‌ نقل‌ كرده‌ است‌، 9/ 256-255) و در 766 ق‌ در همانجا به‌ فراگيری‌ قرائت‌ و حديث‌ آغاز كرد (ابن‌جزری‌، غاية، 2/ 247؛ همو، النشر، 1/ 2، 240؛ همو، اسنی‌، 99). او در 768 ق‌ به‌ سفر حج‌ رفت‌ و پس‌ از عمل‌ به‌ مناسك‌ و استماع‌ از مشايخ‌ مكه‌ و مدينه‌ به‌ دمشق‌ بازگشت‌ (همو، غاية، همانجا؛ همو، النشر، 1/ 69). ابن‌ جزری‌ در نيمۀ دوم‌ سال‌ بعد عازم‌ مصر شد (همو، غاية، 1/ 364، 2/ 164) و پس‌ از استماع‌ از مشايخ‌ آنجا، پيش‌ از شعبان‌ 770 ق‌ به‌ دمشق‌ مراجعت‌ كرد (همو، 1/ 85) و دست‌كم‌ تا ربيع‌الاول‌ سال‌ بعد در آنجا ماند (همان‌، 1/ 82). ابن‌جزری‌ سپس‌ مجدداً برای‌ كسب‌ علم‌ عازم‌ مصر شد (همو، غاية، 1/ 164، 248) و باز پيش‌ از شوال‌ 772 ق‌ به‌ دمشق‌ بازگشت‌ و ظاهراً در همانجا به‌ دست‌ ابوحفص‌ عمر بن‌ حسن‌ مراغی‌ خرقه‌ پوشيد (همو، اسنی‌، 138؛ قس‌: غاية، 1/ 590). در ذيحجۀ همان‌ سال‌ در بعلبك‌ استماع‌ حديث‌ كرد (همو، اسنی‌، 84). در مورد سال‌ 773 ق‌ در آثار خود ابن‌ جزری‌ اشاره‌ای‌ ديده‌ نمی‌شود، اما سخاوی‌ (9/ 256) گويد وی‌ در شعبان‌ 773 ق‌ به‌ قضاء دمشق‌ منصوب‌ شد و چند روز بعد، پيش‌ از ورود به‌ دمشق‌ از آن‌ سمت‌ عزل‌ گرديد، و اين‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ در نيمۀ اول‌ اين‌ سال‌ در محلی‌ غير از دمشق‌ و احتمالاً مصر بوده‌ است‌. به‌ هر حال‌ وی‌ در 774 ق‌ در دمشق‌ بوده‌ (ابن‌ جزری‌، غاية، 2/ 401- 409) و از عمادالدين‌ ابن‌ كثير در آخرين‌ ماههای‌ عمرش‌ اجازۀ افتاء گرفته‌ است‌ (همان‌، 2/ 248). در فاصله‌ سالهای‌ 775-777 ق‌ نيز از حضور او در دمشق‌ گزارشهايی‌ ديده‌ می‌شود (همو، النشر، 1/ 87؛ همو، غاية، 2/ 351). ابن‌ جزری‌ در 778 ق‌ مجدداً عازم‌ سفر مصر گرديد (همان‌، 1/ 364، 2/ 248) و در همين‌ سال‌ در آنجا از ضياءالدين‌ قزوينی‌ اجازۀ افتاء گرفت‌. سفر وی‌ به‌ اسكندريه‌ نيز گويا در همين‌ اوقات‌ صورت‌ گرفته‌ است‌ (همان‌، 2/ 248؛ نيز قس‌: 1/ 482). سخاوی‌ (9/ 256) می‌گويد: ابن‌ جزری‌ در 779 ق‌ متولی‌ «توقيع‌ الدست‌» بوده‌، ليكن‌ در مورد محل‌ اين‌ سمت‌ و نيز گمارندۀ او توضيحی‌ نداده‌ است‌. ابن‌ جزری‌ پس‌ از بازگشت‌ مجدد به‌ دمشق‌ چندی‌ به‌ تدريس‌ قرائات‌ در جامع‌ اموی‌ پرداخت‌ و پس‌ از وفات‌ استادش‌ عبدالوهاب‌ بن‌ سلادر در 782 ق‌ متولی‌ مشيخۀ كبری‌ اقراء در تربت‌ ام‌ صالح‌ دمشق‌ گرديد (ابن‌ جزری‌، غاية، 2/ 248؛ نيز قس‌: 1/ 483). سخاوی‌ (همانجا) يادآور شده‌ كه‌ وی‌ پيش‌ از تولی‌ در تربت‌ ام‌ صالح‌، مشيخۀ اقراء در مدرسۀ عادليه‌ و نيز مشيخۀ دارالحديث‌ اشرفيه‌ را نيز عهده‌دار بوده‌ (قس‌: ابن‌جزری‌، غاية، 1/ 130) و مدتی‌ نيز در مدرسۀ اتابكيه‌ دمشق‌ تدريس‌ كرده‌ است‌. ابن‌ جزری‌ در 785 ق‌ از شيخ‌ الاسلام‌ بلقينی‌ نيز اجازۀ افتاء گرفت‌ و در 788 ق‌ مجدداً عازم‌ مصر گرديد، ليكن‌ در اواسط سال‌ بعد به‌ وطن‌ بازگشت‌ (همان‌، 2/ 248، 252). در 792 ق‌ برای‌ بار دوم‌ به‌ سفر حج‌ رفت‌ و پس‌ از بازگشت‌ در 793 ق‌ به‌ قضاء شام‌ منصوب‌ شد (همان‌، 1/ 194، 2/ 249)، اما در تاريخ‌ نامعلومی‌ كه‌ پيش‌ از رمضان‌ 795 ق‌ بوده‌ است‌ به‌ دليل‌ نه‌ چندان‌ روشنی‌ اين‌ سمت‌ را رها كرد و به‌ مصر رفت‌ (همان‌، 2/ 409). از عبارت‌ سخاوی‌ (همانجا) برمی‌آيد كه‌ او بخشی‌ از سال‌ 795 ق‌ تا آغاز 797 ق‌ را در مدرسۀ صلاحيۀ قدس‌ به‌ تدريس‌ پرداخته‌ (نک‍ : ابن‌عليمی‌، 2/ 109 كه‌ به‌ صراحت‌ مدرسۀ صلاحيۀ مزبور را در قدس‌ دانسته‌ است‌)، ليكن‌ ابن‌ جزری‌ ( غاية، 1/ 130) تصريح‌ می‌كند كه‌ آن‌ مدرسۀ صلاحيه‌ كه‌ وی‌ مدرسی‌ آن‌ را بر عهده‌ داشته‌، در دمشق‌ بوده‌ است‌. سخاوی‌ (همانجا) يكی‌ از علل‌ آمد و شد ابن‌ جزری‌ بين‌ مصر و دمشق‌ را كارگزاری‌ او برای‌ امير قطلوبك‌ دانسته‌، و نيز از تصدی‌ خطابت‌ جامع‌ توته‌ و نزاع‌ با شهاب‌الدين‌ حسبانی‌ بر سر آن‌، ياد كرده‌ است‌. به‌ هر صورت‌ وی‌ در مصر مورد بی‌مهری‌ حكمران‌ وقت‌ واقع‌ شد و اموال‌ او مصادره‌ گرديد و سرانجام‌ در 798 ق‌ مصر را ترك‌ گفت‌ و از راه‌ اسكندريه‌ عازم‌ آسيای‌ صغير گرديد (ابن‌ جزری‌، غاية، 2/ 249؛ سخاوی‌، همانجا). او در14 رجب‌ همان‌ سال‌ در انطاليه بود (سيد، فهرس‌، 2(3)/ 291؛ قس‌: ملی‌، 7/ 392، كه‌ آن‌ را انطاكيه‌ ضبط كرده‌ است‌؛ هر دو به‌ نقل‌ از تاريخ‌ الجزری‌) تا اينكه‌ پيش‌ از ربيع‌الاول‌ 799 ق‌ به‌ بورسا (پايتخت‌ آن‌ روز عثمانی‌) رسيد (ابن‌ جزری‌، النشر، 2/ 469) و در آنجا اقامت‌ گزيد (همو، غاية، همانجا). در اوايل‌ 805 ق‌ بورسا به‌ دست‌ تيمور سقوط كرد و تيمور ابن‌ جزری‌ را همراه‌ خود به‌ پايتختش‌ كش‌ منتقل‌ ساخت‌ (همانجا) و او تا اوايل‌ 807 ق‌ در كش‌ بود (همان‌، 2/ 253؛ قس‌: حاجی‌ خليفه‌، 1/ 389)، ليكن‌ شايد به‌ دليل‌ انتقال‌ مركزيت‌ از كش‌ به‌ سمرقند، راهی‌ سمرقند گرديد و در ربيع‌الاول‌ همان‌ سال‌ در آنجا حضور داشت‌ (مركزی‌، 12/ 2956، به‌ نقل‌ از بداية النهايۀ ابن‌ جزری‌؛ قس‌: ابن‌ جزری‌، غاية، 2/ 249). از لحن‌ گفتار ابن ‌جزری‌ (همانجا) به‌ روشنی‌ برمی‌آيد كه‌ وی‌ پادشاه‌ عثمانی‌ را عادل‌ می‌دانسته‌ (همان‌، 1/ 130)، اما برعكس‌ نسبت‌ به‌ تيمور نظر خوشی‌ نداشته‌ است‌. با وفات‌ تيمور در شعبان‌ 807 ق‌/ فوريۀ 1405 م‌ اقامت‌ اجباری‌ ابن‌ جزری‌ در ماوراءالنهر پايان‌ پذيرفت‌ و وی‌ در مسير بازگشت‌ وارد هرات‌ گرديد (همان‌، 2/ 250). پس‌ از هرات‌ از يزد و اصفهان‌ گذشت‌ و در رمضان‌ 808 ق‌ وارد شيراز شد (همان‌، 1/ 340). پيرمحمد حكمران‌ وقت‌ او را به‌ قضاء شيراز و توابع‌ آن‌ گماشت‌ و ابن‌ جزری‌ از آنجا راه‌ بصره‌ را در پيش‌ گرفت‌. وی‌ پس‌ از سفری‌ به‌ يمن‌ يك‌ سال‌ تمام‌ (828 ق‌) در مكه‌ مجاورت‌ گزيد (همانجا؛ سخاوی‌، 9/ 257) و در اوايل‌ 829 ق‌ ابتدا به‌ مصر و سپس‌ به‌ شام‌ رفت‌ و از آنجا عازم‌ عجم‌ (شيراز) شد (ابن‌ جزری‌، غاية، 1/ 130-131) و در آنجا سكنی‌ گزيد (قس‌: حاجی‌خليفه‌، 1/ 669) تا اينكه‌ سرانجام‌ در همانجا وفات‌ يافت‌ (ابن‌ جزری‌، غاية، 2/ 251). ابن‌ جزری‌ يك‌ مدرسه‌ در رأس‌ عقبة الكتان‌ دمشق‌ (نک‍ : حاجی‌ خليفه‌، 1/ 669، به‌ نقل‌ از الحصن‌ الحصين‌ ابن‌ جزری‌؛ قس‌: همو، غاية، 2/ 409) و يك‌ درالقرآن‌ در شيراز (همان‌، 1/ 340-341) تأسيس‌ كرده‌ بود. 
از مهم‌ترين‌ مشايخ‌ او در قرائت‌ و حديث‌ می‌توان‌ از محمد بن‌ عبدالرحمن‌ بن‌ الصائغ‌، محمد بن‌ رافع‌ سلامی‌، عبدالوهاب‌ بن‌ يوسف‌ ابن‌ السلار، عبدالله‌ بن‌ ايدغدی‌ ابن‌ الجندی‌، ابوالمعالی‌ محمد بن‌ الكبان‌ و محمد بن‌ احمد بن‌ قدامۀ مقدسی‌ نام‌ برد. ابن‌ جزری‌ حدود 10 سال‌ ملازم‌ همين‌ محمد مقدسی‌ بود و بيشتر از 000‘15حديث‌ از او شنيده‌ است‌ (همو، النشر، 1/ 58، 62، 63، 64، 73؛ همو، اسنی‌، 134؛ در مورد ديگر مشايخ‌ نک‍ : همو، النشر، اسنی‌ و نيز غاية، جم‍‌ ). از استادان‌ او در فقه‌ نيز می‌توان‌ عبدالرحيم‌ اسنوی‌ و سراج‌الدين‌ بلقينی‌ را ياد كرد (همان‌، 2/ 248؛ سخاوی‌، 9/ 256). وی‌ نزد ضياءالدين‌ قزوينی‌ نيز اصول‌ فقه‌ و معانی‌ و بيان‌ آموخته‌ است‌ (ابن‌ جزری‌، غاية، همانجا). (نيز برای‌ فهرستی‌ از شاگردان‌ و راويان‌ وی‌ نک‍ : همان‌، 2/ 248-251؛ ضباع‌، «ح‌»). 
ابن‌ جزری‌ به‌ رغم‌ اينكه‌ محضر استادان‌ برجسته‌ای‌ را در فقه‌ شافعی‌ درك‌ كرده‌ بود، هيچ‌ گاه‌ به‌ عنوان‌ فقيهی‌ برجسته‌ شناخته‌ نشد و گاه‌ به‌ روش‌ قضاء او خرده‌ گرفته‌اند (نک‍ : سخاوی‌، 9/ 259)، مع‌ ذلك‌ در مطاوی‌ آثار موجود وی‌ برخی‌ اطلاعات‌ فقهی‌ قابل‌ توجهی‌ آمده‌ است‌ (به‌ عنوان‌ نمونه‌ نک‍ : ابن‌ جزری‌، النشر، 1/ 28- 29). هر چند حديث‌ ابن‌ جزری‌ تحت‌الشعاع‌ قرائت‌ او قرار دارد، ولی‌ بر هر حال‌ قابل‌ اعتناست‌. بررسی‌ آثاری‌ چون‌ اسنی‌ المطالب‌ و مباحث‌ پراكندۀ حديثنی‌ در كتاب‌ النشر (همو، 1/ 21، 194-197) و به‌ خصوص‌ گردآوری‌ اسانيد حديث‌ تكبير در سورۀ ضحی‌ از طرق‌ بسيار (همان‌، 2/ 411-415) نشان‌ دهندۀ اين‌ واقعيت‌ است‌ كه‌ وی‌ در حديث‌ به‌‌رغم‌ قلت‌ روايت‌، سندی‌ عالی‌ و بر اسانيد آن‌ وقوف‌ قابل‌ تحسينی‌ دارد. با اين‌ حال‌ او از سوی‌ برخی‌ از معاصرانش‌ به‌ مجازفه‌ متهم‌ شده‌ كه‌ قابل‌ ترديد است‌ (سخاوی‌، 9/ 285- 259). آنچه‌ موجب‌ اشتهار ابن‌جزری‌ گشته‌ مقام‌ او در علم‌ قرائت‌ است‌. وی‌ در 13 سالگی‌ قرآن‌ را حفظ كرده‌ بود (ابن‌جزری‌، غاية، 2/ 247) و تلاش‌ او برای‌ استماع‌ از بزرگ‌ترين‌ مقريان‌ بلاد اسلامی‌ باعث‌ شد كه‌ قرائت‌ او نه‌ تنها از حيث‌ تعدد طرق‌، بلكه‌ از حيث‌ علو اسناد نيز چشمگير باشد (به‌ عنوان‌ نمونه‌ نک‍ : همو، النشر، 1/ 194؛ همو، غاية، 1/ 208). ابن‌جزری‌ در زمانی‌ پيشتاز علم‌ قرائت‌ گرديد كه‌ اين‌ علم‌ روی‌ به‌ ضعف‌ نهاده‌ بود (همو، النشر، 1/ 54، 193) و يك‌ رشته‌ تصورات‌ باطل‌ چون‌ مرادف‌ دانستن‌ قرائات‌ سبع‌ با «اَحْرُف‌ سبعه‌» در حديث‌ نبوی‌ (در مورد مصـادر حديث‌ نک‍ : ونسينك‌، 398) و عدم‌ عنايت‌ به‌ كتب‌ قرائت‌ بجز التيسير و شاطبيه‌، راه‌ تحقيق‌ را در قرائت‌ سد كرده‌ بود (نک‍ : ابن‌ جزری‌، تحبير، 7). با توجه‌ به‌ كوششهای‌ ابن‌ جزری‌ در ابطال‌ اين‌ تصورات‌ و مطرح‌ نمودن‌ قرائات‌ غير سبعه‌ بايد او را بازگردانندۀ روح‌ تحقيق‌ به‌ كالبد قرائت‌ پس‌ از مدتها ركود دانست‌. 
ابن‌ جزری‌ با مطرح‌ كردن‌ كتب‌ منسوخ‌ قرائت‌، و گردآوری‌ محتوای‌ آن‌ با سبكی‌ نو، به‌ خصوص‌ در دو كتاب‌ النشر، و غاية النهاية، درواقع‌ دائرة المعارفی‌ در علم‌ قرائت‌ تدوين‌ كرد كه‌ سايۀ آن‌ تا امروز بر اين‌ علم‌ گسترده‌ است‌. آنچه‌ به‌ اين‌ دو كتاب‌ جنبۀ دائرة المعارفی‌ می‌دهد، وجود مشخصاتی‌ در آنهاست‌ كه‌ در آثار پيش‌ از وی‌ ديده‌ نمی‌شود. از جملۀ اين‌ مشخصات‌ اين‌ است‌ كه‌ ابن‌جزری‌ در اين‌ دو كتاب‌ به‌ طور نسبی‌ ذكر مآخذ نقل‌ را به‌ عنوان‌ يك‌ روش‌ ثابت‌ پذيرفته‌ و جز در موارد غيرلازم‌ و ملال‌آور از ذكر مآخذ تخلف‌ نكرده‌ است‌. ديگر اينكه‌ رجوع‌ به‌ اين‌ دو كتاب‌ تا حد زيادی‌ مراجعه‌ كننده‌ را از كتب‌ پيشين‌ بی‌نياز می‌كند. ترتيب‌ الفبايی‌ يا موضوعی‌ و سهولت‌ يافتن مطلب‌ موردنظر، و دادن‌ اطلاعات‌ زياد در حجم‌ كم‌ نيز از جمله‌ اين‌ مشخصات‌ است‌. اينكه‌ ابن‌ جزری‌ به‌ مشايخ‌ برجسته‌ و متعدد زمان‌ خود پيوسته‌ بود و نيز تأليفات‌ بديع‌ و مباشرت‌ او به‌ اقراء در هر فرصت‌ ممكن‌ و در هر گوشه‌ از سرزمينهای‌ اسلامی‌ موجب‌ شد تا رياست‌ اين‌ علم‌ در ممالك‌ مختلف‌ را احراز كند (سخاوی‌، 9/ 259؛ قس‌: ابن‌ جزری‌، غاية، 2/ 248-251). 
آثار ابن‌ جزری‌ به‌ خصوص‌ النشر در تأليفات‌ متأخر تأثير انكارناپذيری‌ داشته‌ است‌، اما در النشر يك‌ نقيصۀ عمده‌ وجود داشت‌ كه‌ محققان‌ اين‌ فن‌ به‌ زودی‌ متوجه‌ آن‌ شدند و آن‌ فروگذاری‌ ضبط قرائات‌ غير عشره‌ بود. از جمله‌ آثاری‌ كه‌ در تكميل‌ كار ابن‌ جزری‌ تأليف‌ شده‌ می‌توان‌ از ايضاح‌ الرموز ابن‌ قباقبی‌ (قسطلانی‌، 1/ 91) و لطائف‌ الاشارات‌ قسطلانی‌ كه‌ هر دو با كمتر از يك‌ قرن‌ فاصله‌ و در موضوع‌ قرائات‌ اربعة عشر نوشته‌ شده‌اند، نام‌ برد، ولی‌ بايد تأكيد كرد كه‌ اسوه‌ و مأخذ عمدۀ آنان‌ آثار ابن‌جزری‌ بوده‌ است‌. 

آثار

چاپی‌

1. اسنی‌ المطالب‌ فی‌ مناقب‌ علی‌ بن‌ ابی‌ طالب‌، مكه‌، 1324 ق‌، نيز اين‌ كتاب‌ به‌ كوشش‌ محمد هادی‌ امينی‌ در اصفهان‌ (1400 ق‌) و تهذيبی‌ از آن‌ به‌ كوشش‌ محمدباقر محمودی‌ در بيروت‌ (1403 ق‌/ 1983 م‌) به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌؛ 2. تحبير التيسير فی‌ قراءات‌ الائمة العشرة، بيروت‌، 1404 ق‌؛ كه‌ در آن‌ قرائات‌ ثلاث‌ برالتيسير ابوعمرودانی‌ افزوده‌ شده‌ است‌؛ 3. الحصن‌ الحصين‌ من‌ كلام‌ سيد المرسلين‌، مجموعه‌ای‌ از احاديث‌ در ادعيه‌ و اذكار كه‌ تأليف‌ آن‌ در 22 ذيحجۀ 791 ق‌ به‌ پايان‌ رسيده‌ است‌ (نک‍ : حاجی‌ خليفه‌، 1/ 669). چاپهای‌ متعدد دارد كه‌ از جمله‌ الجزاير، 1328 ق‌، با ترجمۀ اردو، دهلی‌، 1871 م‌ (در مورد شروح‌، تلخيصها و ترجمه‌ها نک‍ : همانجا)؛ 4. الدرة المضيئة فی‌ قراءات‌ الائمة الثلاثة المرضية لتتميم‌ القراءات‌ العشر، مصر، 1285، 1308 ق‌، منظومه‌ای‌ كه‌ در 823 ق‌/ 1420 م‌ به‌ اتمام‌ رسيده‌ است‌ (در مورد شروح‌ نک‍ : همو، 1/ 743)؛ 5. الزهر الفائح‌ فی‌ ذكر من‌ تنزه‌ عن‌ الذنوب‌ و القبائح‌، مصر، 1305، 1310 و 1313 ق‌؛ 6. طيبة النشر فی‌ القراءات‌ العشر، قاهره‌، 1282 ق‌، ارجوزه‌ای‌ در قرائات‌ عشر كه‌ در شعبان‌ 799 ق‌ سروده‌ شده‌ است‌. ضمن‌ يك‌ مجموعه‌، قاهره‌، 1308 ق‌ (در مورد شروح‌ نک‍ : همو، 2/ 1118)؛ 7. عرف‌ التعريف‌ بالمولد الشريف‌، با ترجمۀ هندی‌ فتح‌ محمد تائب‌، لكهنو، 1308 ق‌/ 1891 م‌ (در مورد ترجمه‌ و تفصيل‌ فارسی‌ آن‌ توسط فاضل‌ حسين‌ واعظ نک‍ : همو، 1/ 421، 2/ 1132)؛ 8. غاية النهاية فی‌ طبقات‌ القراء، كه‌ اختصاری‌ از كتاب‌ النهايۀ مؤلف‌ بود و در رمضان‌ 795 م‌ به‌ انجام‌ رسيده‌ است‌ (نک‍ : مآخذ همين‌ مقاله‌)؛ 9. كاشف‌ الخصاصة عن‌ الفاظ الخلاصة، كه‌ شرحی‌ بر الفيۀ ابن‌مالك‌ در نحو است‌. دكتر مصطفی‌ احمد النماس‌ در 1403 ق‌/ 1983 م‌ اين‌ كتاب‌ را در مصر به‌ چاپ‌ رسانده‌ و در مقدمه‌ به‌ بررسی‌ سبك‌ نحوی‌ ابن‌ جزری‌ پرداخته‌ است‌؛ 10. المصعد الاحمد فی‌ ختم‌ مسند الامام‌ احمد، مصر، 1347 ق‌/ 1929م‌؛ 11. المقدمة الجزرية، ارجوزه‌ای‌ در تجويد قرآن‌، قاهره‌، 1282، 1307 ق‌ و تهران‌، 1316 ق‌ و دهلی‌، 1888 م‌. بر اين‌ ارجوزه‌ شروح‌ متعددی‌ نوشته‌ شده‌ است‌؛ 12. منجد المقرئين‌ و مرشد الطالبين‌، قاهره‌، به‌ كوشش‌ محمد حبيب‌الله‌ شنقيطی‌ و احمد محمد شاكر، 1350 ق‌؛ 13. النشر فی‌ القراءات‌ العشر، كه‌ تأليف‌ آن‌ در ذيحجۀ 799 ق‌ به‌ پايان‌ رسيده‌ است‌، در مصر به‌ كوشش‌ علی‌ محمد الضباع‌ و در دمشق‌، به‌ كوشش‌ محمد احمد دهمان‌، 1345-1346 ق‌، به‌ چاپ‌ رسيد. 

خطی‌

1. الاربعون‌ مسالة فی‌ القراءات‌، ظاهريه‌ (علوم‌ القرآن‌، 301-303)، مصر، دارالكتب‌ (سيد، خطی‌، 3/ 56)؛ 2. تاريخ‌ الجزری‌، كه‌ تلخيص‌ تاريخ‌ الاسلام‌ ذهبی‌ است‌ (حاجی‌ خليفه‌، 1/ 277، 290) و در رجب‌ 798 ق‌ به‌ اتمام‌ رسيده‌ است‌. نسخه‌هايی‌ از آن‌ در كتابخانه‌های‌ ملی‌، (7/ 391-392)، مجلس‌ شورا (شورا، 12/ 281)، عارف‌ حكمت‌ مدينه‌ (سيد، فهرس‌، 2(3)/ 290) وجود دارد؛ 3. تقريب‌ النشر فی‌ القراءات‌ العشر، كه‌ مختصری‌ از كتاب‌ النشر مؤلف‌ است‌ و نسخه‌هايی‌ از آن‌ در كتابخانه‌های‌ مختلف‌ ازجمله‌ دارالكتب‌ مصر (سيد، خطی‌، 1/ 173)، ظاهريه‌ (علوم‌ القرآن‌، 84)، مجلس‌ شورا (شورا، 7/ 51)، آيت‌الله‌ مرعشی‌ (مرعشی‌، 14/ 262)، كوپريلی‌ (كوپريلی‌، 1/ 28)، جامع‌ كبير صنعا (رقيحی‌، 1/ 30)، چستربيتی‌ (آربری‌، شم‍ 4623) و برلين‌ (آلوارت‌، شم‍ 658) موجود است‌؛ 4. التمهيد فی‌ علم‌ التجويد، مصر، دارالكتب‌ (سيد، خطی‌، 1/ 183)، ظاهريه‌ (علوم‌ القرآن‌، 32-33)؛ 5. ذات‌ الشفاء فی‌ سيرة النبی ‌(ص‌) و الخلفاء، كه‌ منظومه‌ است‌، و نسخه‌های‌ خطی‌ آن‌ در كتابخانه‌های‌ دارالكتب‌ مصر، بريل‌ (GAL, S, II/ 277)، برلين‌ (آلوارت‌، شم‍ 2692)، ظاهريه‌ (مجاميع‌، 58) موجود است‌؛ 6. عدة الحصن‌ الحصين‌، كه‌ مختصر الحصن‌ الحصين‌ مؤلف‌ است‌ و نسخه‌های‌ آن‌ در كتابخانه‌های‌ مختلف‌ جهان‌ از جمله‌ دارالكتب‌ مصر، اياصوفيا، بريل‌، رامپور (GAL, S, II/ 277)، آمبروزيانا (لوف‌ گرن‌، شم‍ 238) و جامع‌ كبير صنعاء (رقيحی‌، 1/ 405- 408) موجود است‌، 7. مفتاح‌ الحصن‌ الحصين‌، كه‌ شرحی‌ است‌ بر همان‌ الحصن‌ الحصين‌ و نسخه‌های‌ آن‌ در كتابخانه‌های‌ دارالكتب‌ مصر، موصل‌، رامپور (GAL, S, II/ 277)، اوقاف‌ بغداد (طلس‌، 141)، ظاهريه‌ (مجاميع‌، 92) و جز آن‌ موجود است‌؛ 8. الهداية فی‌ علم‌ الدراية (الراوية)، منظومه‌ای‌ در علوم‌ الحديث‌ كه‌ نسخه‌های‌ آن‌ در كتابخانه‌های‌ گوتا (پرچ‌، شم‍ 582) و اوقاف‌ بغداد (طلس‌، 249) موجود است‌ (نيز نک‍ : GAL, S, II/ 277). بجز آثار ياد شده‌، نسخ‌ خطی‌ بسياری‌ به‌ نام‌ ابن‌ جزری‌ در فهارس‌ ثبت‌ شده‌ است‌ (برای‌ فهرستی‌ از برخی‌ آثار ياد نشده‌ نک‍ : ابن‌جزری‌، غابة، 2/ 2540-251؛ سخاوی‌، 9/ 257؛ بغدادی‌، 2/ 187- 188). 

مآخذ

ابن‌جزری‌، محمد بن‌ محمد، اسنی‌ المطالب‌، به‌ كوشش‌ محمد هادی‌ امينی‌، اصفهان‌، 1400 ق‌؛ همو، تحبير التيسير، بيروت‌، 1404 ق‌؛ همو، غاية النهاية، به‌ كوشش‌ برگشترسر و پرتزل‌، استانبول‌، 1933-1935 م‌؛ همو، النشر، به‌ كوشش‌ علی‌ محمد الضباع‌، مصر، مكتبة مصطفی‌ محمد؛ ابن‌عليمی‌، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد، الانس‌ الجليل‌، بيروت‌، 1973 م‌؛ بغدادی‌، اسماعيل‌ پاشا، هدية؛ حاجی‌ خليفه‌، كشف‌؛ رقيحی‌، احمد عبدالرزاق‌ و ديگران‌، فهرست‌ مخطوطات‌ مكتبة الجامع‌ الكبير بصنعاء، يمن‌، 1948 م‌؛ سخاوی‌، محمد بن‌ عبدالرحمن‌، الضوء اللامع‌، قاهره‌، 1355 ق‌؛ سيد، خطی‌؛ سيد، فؤاد، فهرس المخطوطات‌ المصورة، التاريخ‌، قاهره‌، 1959 م‌؛ شورا، خطی‌؛ ضباع‌، علی‌ محمد، مقدمه‌ بر النشر (نک‍ : ابن‌ جزری‌ در همين‌ مآخذ)؛ طلس‌، محمد اسعد، الكشاف‌ عن‌ مخطوطات‌ خزائن‌ الاوقاف‌، بغداد، 1953 م‌؛ ظاهريه‌، خطی‌ (علوم‌ القرآن‌، مجاميع‌)؛ قسطلانی‌، احمد بن‌ محمد، لطائف‌ الاشارات‌، به‌ كوشش‌ عامر السيد عثمان‌ و عبدالصبور شاهين‌، قاهره‌، 1392 ق‌/ 1972 م‌؛ كوپريلی‌، خطی‌؛ مرعشی‌، خطی‌؛ مركزی‌، خطی‌؛ ملی‌، خطی‌؛ ونسينگ‌، ا.ی‌.، مفتاح‌ كنورالسنه‌، ترجمۀ محمد فؤاد عبدالباقی‌، مصر، 1353 ق‌/ 1934 م‌؛ نيز: 

Ahlwardt; Arberry; GAL, S; Löfgren, O. & R. traini, Catalogue of the Arabic Manuscripts in the Biblioteca Ambrosiana, vicenza, 1975; Pertsch, w., Die arabischen Handschriften der herzoglichen Bibliothek zu Gotha, Gotha, 1987. 
احمد پاكتچی‌
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: