صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / علوم / ابن جزار /

فهرست مطالب

ابن جزار


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 18 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ جَزّار، ابوجعفر احمد بن‌ ابراهيم‌ بن‌ ابی‌ خالد جزار (د 369 ق‌/ 979 م‌)، پزشك‌ و مورخ‌ مشهور مغربی‌. نخستين‌ گزارشگر زندگی‌ اين‌ دانشمند، ابن‌ جلجل‌ (د 377 ق‌/ 987 م‌) است‌ كه‌ گزاش‌ او با اندكی‌ كاستی‌ و افزودگی‌ منشأ نوشته‌های‌ بعدی‌ شده‌ است‌. ابن‌ جلجل‌ با اينكه‌ معاصر ابن‌ جزار بود، تاريخ‌ تولد و وفات‌ او را ياد نكرده‌ و منابع‌ بعدی‌ نيز غالباً متذكر آن‌ نشده‌اند، اما ابن‌عذاری‌ (1/ 237) كه‌ حدود 3 قرن‌ پس‌ از ابن‌ جزار می‌زيسته‌ تاريخ‌ مرگ‌ او را ضبط كرده‌ است‌ و از آنجا كه‌ به‌ اخبار مغرب‌ دسترسی‌ داشته‌، گفتۀ او دور از اعتبار به‌ نظر نمی‌رسد. ازاين‌رو اقوال‌ متعدد و متناقض‌ حاجی‌ خليفه‌ كه‌ گاهی‌ او را اندلسی‌ و مقتول‌ قبل‌ از 400 ق‌، و گاه‌ درگذشتۀ 400 ق‌ و گاه‌ بعد از آن‌ قلمداد كرده‌ است‌، درست‌ نمی‌نمايد (نک‍ : 1/ 896، 2/ 946، 1126). 
ابن‌ جزار در قيروان‌ زاده‌ شد. از تاريخ‌ تولد او اطلاعی‌ در دست‌ نيست‌، اما با توجه‌ به‌ اينكه‌ در هنگام‌ مرگ‌ كمی‌ بيش‌ از 80 سال‌ از عمر او می‌گذشت‌ (ابن‌ جلجل‌، 89 - 90)، می‌بايست‌ چند سال‌ پيش‌ از 289 ق‌/ 902 م‌ متولد شده‌ باشد. پدر و عمويش‌ طبيب‌ بودند. ظاهراً او نيز پزشكی‌ را از آنان‌ و احتمالاً نزد استادان‌ ديگر آموخت‌ و سپس‌ نزد اسحاق‌ بن‌ سليمان‌ اسرائيلی‌، طبيب‌ مشهور عبيدالله‌ المهدی‌ (حك‍ 296-322 ق‌)، به‌ تكميل‌ دانش‌ خود پرداخت‌ (همو، 88؛ ذهبی‌، 15/ 561). برپايۀ برخی‌ شواهد تاريخی‌، می‌توان‌ دريافت‌ كه‌ ارتباط ابن‌ جزار با اسحاق‌ بن‌ سليمان‌ فراتر از رابطۀ شاگردی‌ و استادی‌ بوده‌ است‌؛ مثلاً ابن‌ جزار در كتاب‌ از ميان‌ رفته‌اش‌ اخبار الدولة، از اسحاق‌ ابن‌ سليمان‌ سخنی‌ نقل‌ كرده‌ (ابن‌ ابی‌ اصيبعه‌، 2/ 37) كه‌ از فحوای‌ آن‌ چنين‌ برمی‌آيد كه‌ آن‌ دو را دوستی‌ و مصاحبتی‌ در بين‌ بوده‌ است‌. ديگر، گزارشی‌ است‌ از علت‌ مرگ‌ المنصور بالله‌، خليفۀ فاطمی‌ (حك‍ 334-341 ق‌). در اين‌ گزارش‌، به‌ گفتۀ ابن‌اثير (8/ 497- 498) و ابن‌خلكان‌ (1/ 235-236)، خليفه‌ كه‌ سخت‌ بيمار شده‌ بود، به‌ دستور طبيب‌ خود اسحاق‌ بن‌ سليمان‌ توجه‌ نكرد و پزشكی‌ ديگر خواست‌. جوانی‌ به‌ نام‌ ابراهيم‌ را به‌ او معرفی‌ كردند، اما مداوای‌ او به‌ مرگ‌ خليفه‌ انجاميد و پزشك‌ جوان‌ در معرض‌ خطر مرگ‌ قرار گرفت‌ كه‌ به‌ پايمردی‌ و دفاع‌ اسحاق‌ بن‌ سليمان‌، از اين‌ مهلكه‌ رست‌. مقريزی‌ (صص‌ 132، 133) هنگام‌ نقل‌ اين‌ ماجرا، آن‌ پزشك‌ جوان‌ را با صراحت‌ «ابوجعفر احمد بن‌ ابراهيم‌ بن‌ ابی‌ خالد بن‌ الجزار» معرفی‌ كرده‌ است‌، اما ابن‌ جزار در هنگام‌ مرگ‌ المنصور بالله‌ بيش‌ از 50 سال‌ داشته‌ است‌. با توجه‌ به‌ تخصص‌ مقريزی‌ در تاريخ‌ خلفای‌ فاطمی‌، اگر بتوان‌ جوان‌ بودن‌ اين‌ پزشك‌ را، راه‌ يافته‌ از منبعی‌ نامعلوم‌ به‌ همۀ اين‌ منابع‌ دانست‌، روايت‌ او مرجَّح‌ به‌ نظر می‌رسد. 
ابن‌ جزار پيرو يكی‌ از مذاهب‌ تسنن‌ (و به‌ احتمال‌ بسيار زياد مالكی‌) بود. زيرا از يك‌ سو ابن‌ صاعد او را نيكو مذهب‌ شمرده‌ (ص‌ 154) و از سوی‌ ديگر قاضی‌ عياض‌ مالكی‌ مكرر به‌ نقل‌ از آثار او پرداخته‌ است‌ (1/ 339-340، 2/ 487، جم‍‌ ). افزون‌ بر اينها رواج‌ كامل‌ مذهب‌ مالكی‌ در افريقيه‌ به‌ روزگار ابن‌ جزار و بی‌اعتنايی‌ او به‌ اميران‌ و خلفای‌ فاطمی‌ شيعی‌ مذهب‌، كه‌ در بيشتر منابع‌ به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است‌ (مثلاً ياقوت‌، 2/ 137؛ صفدی‌، 6/ 208)، می‌تواند مؤيد اين‌ نظر باشد. 
ابن‌ جزار از ويژگيهای‌ رفتاری‌ برجسته‌ای‌ برخوردار بود. به‌ لذت‌ جويی‌ بيش‌ از اندازه‌ نمی‌پرداخت‌ و در قيروان‌ هرگز لغزشی‌ از او ديده‌ نشد. بيشتر روزگارش‌ را به‌ تنهايی‌ و دوری‌ از مردم‌ می‌گذرانيد. هيچ‌گاه‌ با بزرگان‌ و وابستگان‌ دولت‌ انس‌ نگرفت‌ جز با يكی‌ از افراد خاندان‌ خلافت‌، ابوطالب‌ نام‌، كه‌ با وی‌ دوستی‌ ديرينه‌ داشت‌ و هر جمعه‌ به‌ ديدارش‌ می‌رفت‌ (ابن‌ جلجل‌، 89). داستانی‌ از او نقل‌ شده‌ است‌ كه‌ بی‌اعتنايی‌ او را به‌ دولتمردان‌ می‌رساند: فرزند بيمار قاضی‌ نعمان‌ را كه‌ از مردان‌ برجستۀ دستگاه‌ خلافت‌ المعزلدين‌ الله‌ (حك‍ 341- 365 ق‌) بود، بی‌آنكه‌ به‌ ديدار بيمار رود، تنها با مشاهدۀ تفسره‌اش‌ معالجه‌ كرد. چون‌ قاضی‌ نعمان‌ پس‌ از بهبود فرزند، برای‌ وی‌ نامۀ تشكرآميزی‌ همراه‌ با چندين‌ جامه‌ و 300 دينار زر فرستاد، ابن‌ جزار نپذيرفت‌ و گفت‌: به‌ خدا هيچ‌ يك‌ از دولتمردان‌ مَعَد (المعزالدين‌ الله‌) را بر من‌ نعمتی‌ نيست‌ (همانجا). بنابراين‌ نظر ذهبی‌ (15/ 561) كه‌ پيوستگی‌ به‌ دولت‌ فاطمی‌ را موجب‌ ثروت‌ و حشمت‌ او دانسته‌ است‌، چه‌ بسا به‌ استناد نام‌ كتاب‌ اخبار الدولۀ او بوده‌ باشد كه‌ در ظهور عبيدالله‌ المهدی‌ نوشته‌ بود. ثروت‌ ابن‌ جزار ظاهراً از طريق‌ ارث‌ به‌ او رسيده‌ بود. در بيرون‌ درمانگاه‌ خويش‌ اتاقكی‌ نهاده‌ غلامی‌ در آن‌ برای‌ دادن‌ داروی‌ بيماران‌ می‌نشانيد تا خود به‌ هر حال‌ چيزی‌ از بيماران‌ نستاند (ابن‌ جلجل‌، همانجا)، و به‌ گفتۀ ياقوت‌ (2/ 137) و صفدی‌ (6/ 208) داروهايش‌ را به‌ رايگان‌ می‌داد. در هنگام‌ مرگ‌ ثروت‌ هنگفتی‌ شامل‌ پول‌ نقد و كتابهای‌ طبی‌ و غير طبی‌ بسيار از او به‌ جای‌ ماند. ابوحفص‌ عمر بن‌ بريق‌ اندلسی‌ كه‌ شش ماه‌ نزد ابن‌ جزار شاگردی‌ كرده‌ بود، كتاب‌ زادالمسافر او را به‌ اندلس‌ برد و از اين‌ طريق‌ نام‌ ابن‌ جزار را به‌ آن‌ ديار رسانيد. گفته‌اند خود ابن‌ جزار نيز در زمان‌ حيات‌ قصد سفر به‌ اندلس‌ داشت‌، اما هرگز بدان‌ اقدام‌ نكرد (ابن‌ جلجل‌، 90، 107). 

آثار

چنانكه‌ از عنوان‌ آثار ابن‌ جزار و نقل‌ قول‌ نويسندگان‌ و دانشمندان‌ بعد از او از آن‌ آثار برمی‌آيد، ابن‌ جزار گذشته‌ از پزشكی‌ كه‌ در آن‌ مشهور بود، به‌ويژه‌ در تاريخ‌ و نيز در مطالعات‌ جغرافيايی‌ و حكمت‌ و فلسفه‌ (قس‌: ذهبی‌، همانجا، كه‌ او را فيلسوف‌ برجسته‌ معرفی‌ می‌كند) دستی‌ داشت‌. كثرت‌ اين‌ آثار نشان‌ دهندۀ آن‌ است‌ كه‌ ابن‌ جزار زندگی‌ عزلت‌جويانه‌ و فراغتی‌ را كه‌ در سايۀ ثروت‌ خويش‌ داشت‌، به‌ خدمت‌ علم‌ و تحرير آثاری‌ ارزشمند درآورده‌ بود: 

چاپی

1. الاعتماد (فی‌ الادوية المفردة)، در طب‌. اين‌ كتاب‌ را استفانوس‌ سرقسطی به‌ لاتين‌ ترجمه‌ كرد و سپس‌ به‌ يونانی‌ و عبری‌ نيز برگردانده‌ شد، اما با ترجمۀ لاتينی‌ ديگری‌ كه‌ كنستانتين‌ افريقايی همراه‌ اختصار و تحريف‌ و انتساب‌ آن به‌ خود، از آن‌ به‌ عمل‌ آورد، در اروپا شهرت‌ يافت‌. حقيقت‌ اين‌انتحال‌ را سرانجام‌ اشتاين‌ اشنايدر كشف‌ و در آرشيو فيركو، درج‌كرد (نک‍ : GAS, III/ 304؛ نيز اشتاين‌ اشنايدر، XXXII/ 730). نُسخ‌ عربی‌ اين‌ كتاب‌ اغلب‌ ناقصند. سزگين‌ از نسخۀ اياصوفيا به‌ تاريخ‌ 539 ق‌، كه‌ به‌ گفتۀ او كامل‌ترين‌ نسخه‌ها به‌ شمار می‌آيد (سزگين‌، 3، مقدمه‌) يك‌ چاپ‌ عكسی‌ منتشر ساخته‌ است‌. 2. زادالمسافر (فی‌ علاج‌ الامراض‌) يا قوت‌ الحاضر و زاد المسافر (نک‍ : آربری‌، VII/ 71)، مشهورترين‌ اثر ابن‌ جزار در طب‌ است‌. كتاب‌ در زمان‌ حيات‌ او به‌ اندلس‌ رسيده‌ بود (ابن‌ جلجل‌، 107) و كشاجم‌ شاعر، كتاب‌ و نويسنده‌ را به‌ شعر ستوده‌ است‌ (ابن‌ ابی‌ اصيبعه‌، 2/ 38). اين‌ كتاب‌ را كه‌ در هفت مقاله‌ و ابواب‌ بسيار تنظيم‌ شده‌ (حاجی‌ خليفه‌، 2/ 946)، از مهم‌ترين‌ و قديم‌ترين‌ آثار زبان‌ عربی‌ شمرده‌اند كه‌ در آن‌ شرح‌ بيماری‌ عشق‌ آمده‌ است‌ (كرمی‌، 3/ 319). اين‌ كتاب‌ به‌ وسيلۀ موسی‌ بن‌ تبون‌ به‌ عربی‌ ترجمه‌ شد و سپس‌ كنستانتين‌ افريقايی‌ آن‌ را به‌ لاتينی‌ ترجمه‌ كرد و به‌ يونانی‌ نيز درآمد. ترجمۀ لاتينی‌ آن‌ يك‌ بار در 1510 م‌ و بار ديگر در بازل‌ در 1536 م‌ چاپ‌ شد (ووستنفلد، 60). كنستانتين‌ اين‌ كتاب‌ ابن‌جزار را نيز به‌خود نسبت (GAS, III/ 305)، اما درنبورگ‌ اين‌ انتحال‌ را نيز كشف‌ كرد (كرمی‌، 3/ 320). سه مقالۀ اول‌ متن‌ عربی‌ آن‌ به‌ كوشش‌ محمد سويسی‌ و د. الراضی‌ الجازی‌ در ليبی‌ ـ تونس‌، به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌ (قائمة الكتب‌، 63). از اين‌ كتاب‌ نسخه‌های‌ بسيار موجود (نک‍ : GAS، همانجا) و نسخه‌ای‌ از آن‌ نيز در كتابخانۀ ملك‌ (ملك‌، 1/ 354) تهران‌ محفوظ است‌. 3. سياسة الصبيان‌ و تدبيرهم‌، كتابی‌ است‌ طبی‌ در 22 باب‌ در تدبير و طريق‌ نگهداری‌ نوزاد سالم‌ و بيمار. اين‌ كتاب‌ در 1979 م‌، به‌ كوشش‌ محمد حبيب‌ الهيله‌ در تونس‌ چاپ‌ شده‌ است‌ (سامرايی‌، 1/ 645). 4. كتاب‌ فی‌ المعدة و امراضها و مداواتها، در چهار فصل‌، كه‌ در 1981 م‌، به‌ كوشش‌ سليمان‌ قطايه‌ در بغداد چاپ‌ و منتشر شده‌ است‌ (همانجا). كنستانتين‌ اين‌ كتاب‌ را نيز به‌ لاتين‌ ترجمه‌ كرده‌ و به‌ خود نسبت‌ داده‌ بود (GAS, III/ 307). 

خطی‌

1. كتاب ‌ابدال ‌العقاقير (ESC2, II/ 113؛ قس‌: GAL, I/ 275؛ نيز سامرايی‌، 1/ 644؛ رسالة فی‌ ابدال‌ الادوية)؛ 2. البغية يا كتاب‌ فی‌ الادوية المركبة. سزگين‌ نسخه‌ای‌ از آن‌ را در فهرست‌ سباث، نشان‌ داده‌ است‌ (GAS, III/ 306)، نيز نسخه‌ای‌ از آن‌ در كتابخانۀ جراح‌ در حلب‌ موجود است‌ (سامرايی‌، 1/ 646)؛ 3. كتاب‌ الخواص‌، در طب‌؟ كه‌ به‌ لاتينی‌ و عبری‌ هم‌ ترجمه‌ شده‌ بوده‌ است (‌GAS، همانجا)، اما از اصل‌ عربی‌ آن‌ گزارشی‌ ديده‌ نشد؛ 4. طب‌ الفقرا و المساكين‌ (پرچ‌، III/ 68-69). اين‌كتاب‌ نيز به‌عبری‌ترجمه شده بوده است (GAL, I/ 274)؛ 5. طب‌ المشايخ‌ و حفظ صحتهم‌، نسخه‌هايی‌ از آن‌ در مصر موجود است (GAS،‌ همانجا)؛ 6. كتاب‌ فی‌ فنون‌ الطب‌ العطر. نسخه‌هايی‌ از اين‌ كتاب‌ در تركيه‌ موجود است‌ (همانجا). ظاهراً اين‌ همان‌ كتاب‌ العطر است‌ كه‌ خود ابن‌جزار در طب‌ المشايخ‌ از آن‌ ياد كرده‌ است‌ و به‌ گفتۀ سامرايی‌ هيچ‌ نسخه‌ای‌ از آن‌ به‌ دست‌ نيامده‌ است‌ (1/ 646)؛ 7. كتاب‌ مداواة النسيان‌ و طرق‌ تقوية الذاكرة. به‌ گفتۀ سامرايی‌ (1/ 645) ترجمۀ لاتينی‌ آن‌ موجود است‌، اما اصل‌ عربی‌ آن‌ در دست‌ نيست‌. 

آثار مفقود

از ابن‌ جزار آثار بسياری‌ در كتابهای‌ مختلف‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌ كه‌ اكنون‌ در دست‌ نيست‌ و نشانی‌ از آنها در فهرستها ديده‌ نمی‌شود. برخی‌ از اين‌ آثار مهم‌ بوده‌ و مورد استفاده‌ نويسندگان‌ قرار گرفته‌ است‌: 1. كتاب‌ الاحجار (GAS، همانجا)؛ 2. اخبارالدولة كه‌ اثر مهمی‌ بوده‌ است‌ در ظهور عبيدالله‌ المهدی‌ در مغرب‌ و تأسيس‌ سلسلۀ فاطمی‌ (ابن‌ ابی‌ اصيبعه‌، 2/ 39)؛ 3. اصول‌ الطب‌ (سامرايی‌، همانجا)؛ 4. البلغة فی‌ حفظ الصحة (ابن‌ ابی‌ اصيبعه‌، همانجا)؛ 5. التعريف‌ بصحيح‌ التاريخ‌. ياقوت‌ (2/ 136-137) آن‌ را در بيشتر از 10 جلد ديده‌ بود، اما ابن‌صاعد (همانجا) آن‌ را كتابی‌ مختصر وصل‌ كرده‌ است‌. ابوبكر مالكی‌ در رياض‌ النفوس‌ و همچنين‌ قاضی‌ عياض‌ (1/ 339-340، 2/ 487، جم‍‌ ) مكرر از آن‌ استفاده‌ كرده‌اند. ظاهراً مراد ابن‌ خلكان‌ نيز از ذكر تاريخ‌ ابن‌جزار، همين‌ كتاب‌ بوده‌ است‌ (1/ 238، 4/ 62)؛ 6. كتاب‌ السموم‌، كه‌ به‌ گفتۀ سامرايی‌ (1/ 646) ذكری‌ از آن‌ در جامع‌ ابن‌ بيطار رفته‌ است‌؛ 7. كتاب‌ عجايب‌ البلدان‌، ابن‌ بيطار (2/ 167) نكته‌ای‌ از اين‌ كتاب‌ نقل‌ كرده‌ است‌؛ 8. كتاب‌ العدة لطول‌ المدة. ابن‌ ابی‌ اصيبعه‌ آن‌ را بزرگ‌ترين‌ كتاب‌ طبی‌ ابن‌ جزار معرفی‌ كرده‌ است‌ (2/ 38)؛ 9. الفرق‌ بين‌ العلل‌ التی‌ تشتبه‌ اسبابها و تختلف‌ اعراضها (همو، 2/ 39)؛ 10. كتاب‌ الفصول‌ و البلاغات‌ يا الفصول‌ فی‌ سائر العلوم‌ و البلاغات‌ (ابن‌ جلجل‌، 89؛ ابن‌ ابی‌ اصيبعه‌، همانجا)؛ 11. رسالة فی‌ اسباب‌ الوفاة (سامرايی‌، 1/ 647)؛ 12. رسالة فی‌ التحذر من‌ اخراج‌ الدم‌ من‌ غير حاجة... (ابن‌ ابی‌ اصيبعه‌، همانجا)؛ 13. مقالة فی‌ الجذام‌ و اسبابه‌ و علاجه‌ (همانجا). به‌ گفتۀ سزگين‌ اين‌ مقاله‌ را كنستانتين‌ افريقايی‌ به‌ لاتينی‌ ترجمه‌ كرد و به‌ خود نسبت‌ داد، اما سزگين‌ خود از آن‌ ترجمه‌ نسخه‌ای‌ نشان‌ نداده‌ است‌ (GAS, III/ 307)؛ 14. رسالة فی‌ الزكام ‌و اسبابه‌ و علاجه‌ (ابن‌ابی‌اصيبعه‌، همانجا)؛ 15. كتاب‌ فی‌ الكلی‌ و المثانة (نک‍ : كتاب‌ الماليخوليات‌)؛ 16. رسالة فی‌ المقعدة و اوجاعها (سامرايی‌، 1/ 646)؛ 17. كتاب‌ فی‌ نعت‌ الاسباب‌ المولدة للوباء فی‌ مصر و طريق‌ الحيلة فی‌ دفع‌ ذلك‌ و علاج‌ مايتخوف‌ منه‌. نسخه‌ای‌ از اين‌ كتاب‌ گزارش‌ نشده‌ است‌، اما ابن‌ رضوان‌ مصری‌ (ه‍ م‌) در كتاب‌ دفع‌ مضار الابدان‌ بارض‌ مصر، ابن‌ جزار را به‌ اين‌ دليل‌ كه‌ مصر را نديده‌ و دربارۀ علت‌ وبا در آن‌ سرزمين‌، كتاب‌ ياد شده‌ را نوشته‌، مورد انتقاد قرار داده‌ است‌. ابن‌ رضوان‌ فصل‌ پنجم‌ اثر خود را به‌ نقد افكار ابن‌ جزار اختصاص‌ داده‌ است‌ (قطايه‌، 3/ 309-312)؛ 18. رسالة يا رسائل‌ فی‌ النفس‌ و ذكر اختلاف‌ الاوائل‌ فيها (ابن‌ صاعد، همانجا)؛ 19. رسالة فی‌ النوم‌ و اليقظة (ابن‌ ابی‌ اصيبعه‌، همانجا)؛ 20. قوت‌ المقيم‌. به‌ گفتۀ ابن‌ ابی‌ اصيبعه‌ (2/ 38)، قفطی‌ آن‌ را در 20 جلد ديده‌ بوده‌ است‌؛ 21. كتاب‌ الماليخوليات‌. سامرايی‌ (1/ 645) از دو كتاب‌ ابن‌جزار، به‌ طور مغشوشی‌ ياد كرده‌ است‌. نخست‌ از كتاب‌ فی‌ الكلی‌ و المثانة به‌ عنوان‌ اثر مفقود نام‌ می‌برد و سپس‌ از آن‌ در مجموعه‌ای‌ همراه‌ كتاب‌ الماليخوليات‌ ابن‌ جزار در كتابخانۀ بودليان‌ ياد می‌كند؛ 22. مجريات‌ (يا مجرّبات‌) فی‌ الطب‌ (ابن‌ ابی‌ اصيبعه‌، 2/ 39)؛ 23. مغازی‌ افريقيا فی‌ فتوحات‌ العرب‌ لتونس‌ (سامرايی‌، 1/ 647)؛ 24. نصائح‌ الابرار (ابن‌ ابی‌ اصيبعه‌، همانجا). ابن‌جزار خود در طب‌ المشايخ‌ از آن‌ ياد كرده‌ (سامرايی‌، 1/ 646) و ظاهراً به‌ لاتينی‌ نيز ترجمه‌ شده‌ بوده‌ است‌ (ظاهريه‌، 133). 

مآخذ

ابن‌ ابی‌ اصيبعه‌، احمد بن قاسم، عيون‌ الانباء، به‌ كوشش‌ ماكس‌ موللر، قاهره‌، 1299 ق‌/ 1882 م‌؛ ابن‌ اثير، الكامل‌؛ ابن‌ بيطار، عبدالله‌ بن احمد، الجامع‌ لمفردات‌، بولاق‌، 1291 ق‌؛ ابن‌ جزار، احمد بن ابراهیم، الاعتماد فی‌ الادوية المفردة، به‌ كوشش‌ فُؤاد سزگين‌، فرانكفورت‌، 1405 ق‌/ 1985 م‌؛ ابن‌ جلجل‌، سليمان‌ بن حسان، طبقات‌ الاطباء و الحكماء، به‌ كوشش‌ فؤاد سيد، قاهره‌، 1955 م‌؛ ابن‌خلكان‌، وفيات‌؛ ابن‌ عذاری‌، مراكشی‌، محمد بن محمد، البيان‌ المغرب‌، به‌ كوشش‌ س‌. كولان‌ و لوی‌ پرووانسال‌، ليدن‌، 1367 ق‌/ 1948 م‌؛ ابن‌ صاعد اندلسی‌، صاعد بن احمد، طبقات‌ الامم‌، به‌ كوشش‌ حياة بوعلوان‌، بيروت‌، 1405 ق‌/ 1985 م‌؛ حاجی‌ خليفه‌، كشف‌ الظنون‌، استانبول‌، 1943 م‌؛ ذهبی‌، محمد بن احمد، سير اعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ شعيب‌ ارنؤوط و ابراهيم‌ زيبق‌، بيروت‌، 1404 ق‌/ 1984 م‌؛ سامرايی‌، كمال‌، مختصر تاريخ‌ الطب‌ العربی‌، بغداد، 1401 ق‌/ 1980 م‌؛ سزگين‌، فؤاد (نک‍ : ابن‌ جزار، در همين‌ مآخذ)؛ صفدی‌، خليل‌ بن ایبک، الوافی‌ بالوفيات‌، به‌ كوشش‌ س‌. ددرينگ‌، بيروت‌، 1392 ق‌/ 1972 م‌؛ ظاهريه‌، خطی‌ (الطب‌ و الصيدلة)؛ قاضی‌ عياض‌، عياض‌ بن موسی، ترتيب‌ المدارك‌، به‌ كوشش‌ احمد بكير محمود، بيروت‌، 1387 ق‌/ 1967 م‌؛ قـائمة الكتب‌ المتوفـرة، ليبـی ـ تونـس‌، 1988 م‌؛ قطايه‌، سلمان‌، «كتاب‌ دفع‌ مضار الابدان‌ بارض‌ مصر لعلی‌ بن‌ رضوان‌»، ابحاث‌ المؤتر السنوی‌ الثالث‌ للجمعية السورية لتاريخ‌ العلوم‌، به‌ كوشش‌ مصطفی‌ موالدی‌، حلب‌، 1400 ق‌/ 1980 م‌؛ كرمی‌، غادة، «فی‌ مرض‌ العشق‌» (نک‍ : ابحاث‌ المؤتمر ... ، ذيل‌ قطايه‌، در همين‌ مآخذ)؛ مقريزی‌، احمد بن علی، اتعاظ الحنفاء، به‌ كوشش‌ جمال‌‌الدين‌ شيال‌، قاهره‌، 1367 ق‌/ 1948 م‌؛ ملك‌، خطی‌؛ ياقوت‌، ادبا؛ نيز: 

Arberry; ESC2; GAL; GAS; Pertsch, Wilhelm, Die orientalischen Handschriften, Gotha, 1883; Steinschneider, M, «Arabische Ärzte und deren Schriften», ZDMG, Leipzig, 1878; Wüstenfeld, Ferdinand, Geschichte der arabischen Ärzte und Natuforscher, New York, 1978. 
بخش‌ علوم‌
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: