صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / ابله بغدادی /

فهرست مطالب

ابله بغدادی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 29 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اَبْلَه بَغْدادی، ابوعبدالله محمدبن بختیار (د 579ق / 1183م)، از شعرای معروف دورۀ اخیر عباسی. به شهادت عمادالدین كاتب (برگ 38) و شاعر معاصر او ابن التعاویذی (عبدالسودانی، 61، به نقل از دیوان ابن التعاویذی)، به المولَّد شهرت داشت، اگر چه روایات متأخرتر در این باب مشوش است و نیز كسی سبب اشتهار او را به مولّد ذكر نكرده است. ظاهراً ابله در سده‌های بعد، شهرت بیش‌تری یافت. ابن خلكان (4 / 436) به كثرت نسخه‌های دیوان او در دست مردم اشاره می‌كند (قس: صفدی، 2 / 244). عمادالدین كاتب با وی هم عصر بوده و حتی چندین بار با او ملاقات كرده است. از‌این‌رو زندگی‌نامه‌ای كه وی از ابله به دست داده است، مهم‌ترین منبع شرح احوال اوست كه مورد استفادۀ همۀ مؤلفان بعدی بوده است، اما این زندگی‌نامه هم ــ آنچنانكه رسم عمادالدین است ــ اطلاعات جامعی از زندگی شاعر به دست نمی‌دهد و ناچار باید از ابله بغدادی، به تصویری مبهم كه از دو سه روایت مذكور در این كتاب و احیاناً كتابهای دیگر و یا دیوان خود او حاصل می‌شود، بسنده كرد.
درست نمی‌دانیم چرا وی را ابله خوانده‌اند: آیا به راستی بلاهتی در وی بوده (ذهبی، سیر، 21 / 132) یا به قول دیگر نویسندگان (مثلاً: صفدی، 2 / 647؛ ابن جوزی، 8(1)379؛ حتی خود ذهبی در العبر، 3 / 78)، مردی سخت هوشمند بوده كه به عكس، او را ابله نامیده بودند. عمادالدین (همانجا) كه در 550ق / 1155م در بغداد او را دیده و شعرش را شنیده است، وی را «جوانی ظریف، به جامۀ سپاهیان» توصیف می‌كند، اما معلوم نیست وی به چه سبب اینگونه لباس می‌پوشیده است (قس: ابن خلكان، 4 / 463).
ابله ظاهراً بیشتر عمر خود را در بغداد گذراند و در محلۀ درب الشّاكریه سكنی داشت (قفطی، 235). وی در خلال زندگی 60 ساله‌اش (قس: ذهبی، همانجا) با شش خلیفۀ عباسی معاصر بوده و از آن جمله، 4 تن را مدح كرده است: المقتفی (د 555ق / 1160م)، المستنجد (د 556ق / 1170م)، المستضیء (د 576ق / 1180م) و الناصر (د 622ق / 1225م) كه فقط آغاز خلافت او را دیده است. علاوه بر این دیوان او سراسر مدح بزرگان است و شاید الطاف همین بزرگان بود که موجب گشایش زندگی او شده بود، زیرا هنگامی‌كه درگذشت، 000‘8 دینار از وی به جای ماند، و به همین جهت برخی او را به رباخواری متهم كردند (صفدی، 2 / 248؛ ابن عماد، 4 / 266، به نقل از ذهبی).
اینكه صفدی به نقل از ابن جوزی به وجود «تابعی» اشاره می‌كند كه برای او شعر می‌سروده و پس از مرگ این تابع نیز شاعر دیگر شعری نسرود تا درگذشت (2 / 246)، شاید استنباط نادرستی از افسانه‌ای باشد كه ابن جوزی و به تقلید از او، دیگران نقل كرده‌اند. براساس این افسانه، وی شیطانی داشته كه اشعار را به وی الهام می‌كرده است، اما پیداست كه این روایات، تقلیدی از افسانه‌های جاهلی عرب است.
تاریخ دقیق مرگ او (579ق / 1183م) را ابن جوزی به دست داده است (8(1) / 379)، اما برخی دیگر، 580ق را نیز ذكر كرده‌اند (قفطی، 235؛ ابن خلكان، 4 / 246؛ صفدی، 2 / 246؛ ذهبی، سیر، همانجا). پس از مرگ وی را در باب ابرز، نزدیك مدرسۀ تاجیۀ بغداد به خاك سپردند (قفطی، همانجا).
شعر ابله بسیار مردم‌پسند بود و به سبب روانی و سبكی وزن و معانی تغزلی، سخت نظر موسیقی‌دانان و خوانندگان را به خود جلب می‌كرد (عمادالدین، همانجا). با اینهمه، لحن بیان نویسندگان نسبت به او گاه با نوعی انتقاد همراه است. عمادالدین اشاره به مجلسی دارد كه در آن از شعر ابله به سبب تقلید بسیار، انتقاد شد، نیز برخی گفته‌اند كه او «بدون علم» شعر می‌سرود (قفطی، 235؛ ابن دبیثی، 16). آثار ابله ــ چنانكه گذشت ــ پس از مرگ او شهرت بسیار یافت، اما گویی این شهرت‌ اندك‌اندك فروكش كرد و نسخه‌های متعدد دیوان وی نیز به تدریج نابود شد، چنانكه امروز تا آنجا كه می‌دانیم، تنها سه نسخۀ از آن در كتابخانه‌های مونیخ، لندن (GAL, S, I / 442) و تهران موجود است. دیوان ابله هنوز به چاپ نرسیده است. نسخۀ كتابخانۀ ملی تهران، شامل 195 برگ، و هر برگ شامل (2×17) سطر است. بنابراین، با توجه به 240 عنوانی كه در این نسخه از دیوان او آمده، می‌توان تعداد اشعار او را حدود 6250 بیت محاسبه كرد كه در 261 قطعه و قصیده گرد آمده است. این نسخۀ منقّح خوانا، در 599ق / 1206م، یعنی فقط 20 سال پس از مرگ شاعر، توسط مردی به نام علی بن محمود تحریر شده است. احتمالاً جامع دیوان نیز هم او بوده، زیرا در پایان كتاب می‌نویسد: «این آخرین چیزی بود كه از دیوان یافت شد». جامع دیوان گویی كوشیده است اشعار را برحسب موضوع تنظیم كند، از این رو، در آن، ترتیب الفبایی قوافی مراعات نشده است. ترتیب موضوعی نیز بسیار كلی و تقریبی است: مدح چهار خلیفۀ عباسی در برگهای 2 تا 10 گرد آمده (9 قصیده)، 10 قصیده و قطعه‌ای كه در مدح «اقضی القضاة» سروده شده، در برگهای 20 تا 23 آمده، مدایح ابن هبیرة وزیر، از 16 تا 22، 26 تا70، 76 تا 78، و 4 قصیدۀ پراكنده (مجموعاً 38 قصیده)، عتاب و مدح بكتم پسر برادرش از 57 تا 60، مدح مجدالدین استاذالدار از 167 تا 192 (مجموع 26 قصیده)، مدح عضدالدین وزیر از 97 تا 147 (مجموعاً 20 قصیده). اما در عوض ملاحظه می‌شود كه مدایح ابن الدوامی (14 قطعه) در سراسر دیوان پراكنده است. ابله روی هم رفته 59 تن را مخاطب قرار داده است و از این میان حدود 10 تن را در قطعاتی كوتاه و غالباً با الفاظی زشت هجا گفته است. آنچه در دیوان ابله بسیار جلب توجه می‌كند، قطعات كوتاه و غالباً هجوآمیزی است كه احتمالاً می‌تواند گوشه‌ای از زندگی مردمان آن روزگار را روشن سازد: آنجا كه وی از بزرگی حلوا می‌طلبد، یا از بزرگانی دیگر جو و مرغ می‌خواهد، یا برخی فروشندگان بغداد همچون بزاز و گندم فروش و جز آنان را (ابله، برگ 43 ب، برگ 44 الف) هجا می‌گوید، یا آنجا كه از پسر برادرش، چیزی برای همسر خویش «سِت یاقوت» طلب می‌كند، همه نكاتی است كه به دیوان او، روح و زندگی می‌بخشد. تا آنجا كه اطلاع داریم، تنها كسی كه دیوان ابله را بررسی كرده، مزهر عبدالسودانی است. اما گفته‌های او دربارۀ این شاعر، همراه با دیگر شاعران سدۀ 6ق / 12م در سراسر كتاب او پراكنده است. نیز چون فهرستی برای كتاب تدارك دیده نشده، بازیافتن شخصیت شاعر در آن ‌اندكی دشوار است. از مجموع مطالعات وی چنین برمی‌آید كه ابله، و نیز ابن التعاویذی و ابن المعلم (ه‍ م م) نمایشگران واقعی ادبیات زمان خود در عراقند، آنچنانكه می‌توان آنان را «محافظه‌كاران نوگرا» خواند (عبدالسودانی، 59) زیرا شیوه‌های نو و كهنه در آثار ایشان به هم آمیخته و یا معانی كهن در جامۀ واژگانی نو بیان شده است (همو، 62). شعر ابله از نظر معنی سبك و كم‌مایه است و بسیاری از ابیات او، از كلماتی آهنگین اما میان تهی تشكیل یافته است (همو، 105، 106)، حتی قصیده‌ای كه در اواخر عمر، در مدح الناصرلِدین الله سروده (ابله، برگ 9-10) و به «عَصْماء» و «یتِیمة الدهر» شهرت یافته است، نیز از این نقص به دور نیست، امّا مهارت او در بهره‌گیری از صنایع لفظی و ایجاد موسیقی در تركیب كلمات، شعر او را گوش‌نواز و مقبول همگان ساخته است و عمادالدین از میان نویسندگان كهن این نكته را به نیكی دریافته است. بیش‌تر آثار او را قصاید مدحی تشكیل می‌دهد و بخش اعظم این مدایح به ابن هُبَیره وزیر تقدیم شده است (همو، 60، 64، 65، 69، 94). این قصاید ــ مانند هر قصیدۀ كلاسیك دیگر ــ با تغزّل آغاز می‌شود؛ اما او كه گویا به غلمان تمایل بیش‌تر داشت (صفدی، 2 / 245) غالب قصاید را با تغزل به مذكر آغاز كرده است (ابله، برگهای 62-70، 73، 78، 148، 154) و حتی مدح «اقضی القضاة» (همو، برگ 20) نیز با همین معنی آغاز شده است (عبدالسودانی، 99، 262). یكی دیگر از مضامین شعر او هجاست كه به رغم نظر عمادالدین، گاه به سخن زشت حرمت‌شكن آكنده است (همو، 61، 110، 279، 280). خمریات نیز از مضامین مورد علاقۀ اوست (همو، 227، 228، 235، 243، 250، 252)، اما در هیچ جای دیوان، شعری در باب دین و پارسایی، اخلاقیات، حكمت، و حوادث تاریخ و نظایر آنها دیده نمی‌شود.

مآخذ

ابله بغدادی، محمدبن بختیار، دیوان، نسخۀ خطی كتابخانۀ ملی، شم‍ 387 / 4؛ ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، مرآة الزمان، حیدرآباد دكن، 1370ق؛ ابن خلكان، وفیات الاعیان، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1398ق؛ ابن دبیثی، محمدبن سعید، المختصر المحتاج الیه، بیروت، 1405ق؛ ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، قاهره، 1350ق؛ ذهبی، محمدبن احمد، سیر اعلام النبلاء، بیروت، 1404ق؛ همو، العبر فی خبر من غبر، به كوشش محمد سعید زغلول، بیروت، 1405ق؛ صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، به كوشش دیدرینگ، استانبول، 1368ق؛ عبدالسودانی، مزهر، الشعر العراقی فی القرن السادس الهجری، بغداد، 1980م؛ عمادالدین كاتب، محمدبن محمد، خریدة القصر، نسخۀ عكسی كتابخانۀ مركزی، شم‍ 89؛ قفطی، علی بن یوسف، المحمدون، به كوشش ریاض عبدالحمید مراد، دمشق، 1395ق؛ ملی، خطی، 7 / 333، 334؛ یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآة الجنان، حیدرآباد دكن، 1337ق؛ نیز:GAL, S.

آذرتاش آذرنوش

 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: