صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / ابن بابشاذ /

فهرست مطالب

ابن بابشاذ


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 18 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ بابْشاذ، ابوالحسن‌ طاهر بن‌ احمد (د 469 ق‌/ 1076 م‌)، از بزرگ‌ترين‌ علمای‌ نحو در مصر (ابن‌انباری‌، 432؛ ذهبی‌، سير، 18/ 439). اصل‌ او را از ديلم‌ دانسته‌اند (ابن‌ خلكان‌، 2/ 515). نام‌ نيای‌ وی‌ اين‌ انتساب‌ را تأييد می‌كند، زيرا بابشاذ از نامهای‌ كهن‌ فارسی‌ است‌ (نک‍ : يوستی‌، 55). خاندان‌ وی‌ كه‌ گويا تجارت‌ مرواريد می‌كردند، به‌ مصر رفتند و در آنجا اقامت‌ گزيدند (قفطی‌، 2/ 95). ابن‌ بابشاذ خود نيز به‌ عنوان‌ تاجر مرواريد از مصر به‌ بغداد رفت‌، از اين‌ رو به‌ جوهری‌ نيز شهرت‌ يافته‌ است‌. وی‌ در بغداد كسب‌ علم‌ كرد (ذهبی‌، العبر، 3/ 271؛ همو، سير، همانجا)، اما از سبب‌ روی‌ آوردن‌ او به‌ علم‌ در كتابهای‌ تراجم‌ سخنی‌ نيامده‌ است‌. شايد در بغداد، آوازۀ نظاميه‌ (تأسيس‌ در نيمۀ دوم‌ سدۀ 5 ق‌/ 11 م‌) اين‌ تاجر جوان‌ را مجذوب‌ خويش‌ ساخته‌ باشد. 
ابن‌ بابشاذ پس‌ از چندی‌ به‌ مصر بازگشت‌ و در دوران‌ خلافت‌ المستنصر فاطمی‌ (420-487 ق‌/ 1029-1094 م‌) در ديوان ‌انشا، عهده‌دار تصحيح‌ مراسلات‌ ديوانی‌ گرديد، به‌ گونه‌ای‌ كه‌ تا نامه‌ای‌ از نظر او نمی‌گذشت‌، فرستاده‌ نمی‌شد (قفطی‌، همانجا؛ ابن‌ خلكان‌، 2/ 516). وی‌ در اين‌ سمت‌ مستمری‌ خوبی‌ دريافت‌ می‌كرد و علاوه‌ بر اين‌ از سرپرستی‌ امرا اقراء (= آموزش‌ قرآن‌ و زبان‌ عربی‌) در مسجد عمرو بن‌ عاص‌ نيز مقرری‌ داشت‌ (قفطی‌، همانجا؛ ابن‌ تغری‌ بردی‌، 5/ 105) و اوقات‌ فراغت‌ خويش‌ را به‌ عبادت‌ و مطالعه‌ می‌گذرانيد. گويا در همين‌ اوقات‌ بود كه‌ به‌ نوشتن‌ تعليقۀ خود در نحو پرداخت‌ كه‌ گويند اگر بازنويسی‌ می‌شد، به‌ 15 مجلد بالغ‌ می‌گرديد (قفطی‌، 2/ 96؛ ابن‌ خلكان‌، 2/ 55) اين‌ تعليقه‌ كه‌ گويی‌ از لوازم‌ شغل‌ تصحيح‌ مراسلات‌ در ديوان‌ شده‌ بود، پس‌ از او تا سه‌ یا چهار نسل‌ به‌ جانشينانش‌ واگذار شد (نک‍ : ابن‌ بری‌)؛ ابتدا به‌ شاگردش‌ ابوعبدالله‌ محمد بن‌ بركات‌ سعيدی‌، سپس‌ به‌ ابومحمد عبدالله‌ بن‌ بری‌ و بعد از وی‌ به‌ شيخ‌ ابوالحسين‌ نحوی‌ رسيد. هر يك‌ از ايشان‌، اين‌ تعليقه‌ را به‌ جانشين‌ خويش‌ می‌بخشيد و او را بر حفظ و نگاهداری‌ آن‌ سفارش‌ می‌كرد. قفطی‌ گويد: آنگاه‌ كه‌ من‌ در حلب‌ بودم‌ و خبر فوت‌ شيخ‌ ابوالحسين‌ نحوی‌ به‌ من‌ رسيد، يكی‌ از افراد مورد اعتماد خويش‌ را به‌ قاهره‌ فرستادم‌ و از او خواستم‌ تا اين‌ تعليقه‌ را به‌ هر قيمتی‌ كه‌ باشد و نيز كتاب‌ تذكرۀ ابوعلی‌ را، برای‌ من‌ تهيه‌ كند. وی‌ چون‌ بازآمد، خبر داد كه‌ اين‌ دو كتاب‌ به‌ تصرف‌ پادشاه‌ مصرالملك‌ الكامل‌ ناصرالدين‌ (576-635 ق‌/ 1180- 1238 م‌) در آمده‌ است‌ (قفطی‌، 2/ 96). گويند ابن‌ بابشاذ نزد ابويعقوب‌ يوسف‌ نجيرمی‌ (345-423ق‌/ 956-1032م‌) درس‌ خواند (GAL, S, I/ 529؛ فروخ‌، 3/ 177)، اما گويا بيش‌ از همه‌، از قاسم‌ بن‌ محمد واسطی‌ (نک‍ : ياقوت‌، 17/ 5؛ سيوطی‌، 2/ 262) كسب‌ علم‌ كرده‌ است‌. ياقوت‌ (همانجا) گويد چون‌ واسطی‌ در مصر مسكن‌ گزيد، ابن‌ بابشاذ خواهر او را به‌ زنی‌ گرفت‌ و كمر به‌ خدمت‌ استاد بست‌ و از او ادب‌ آموخت‌. و نيز آنگاه‌ كه‌ خطيب‌ تبريزی‌ (421-502 ق‌/ 1030- 1108 م‌) به‌ مصر رفت‌، ابن‌ بابشاذ چندی‌ نزد او به‌ آموختن‌ لغت‌ پرداخت‌ (ابن‌ خلكان‌، 6/ 193؛ قس‌: GAL, I/ 365). در اينكه‌ خطيب‌ تبريزی‌ در عنفوان‌ جوانی‌ به‌ مصر سفر كرده‌ است‌، جای‌ ترديد نيست‌، اما نكتۀ قابل‌ تأمل‌ اينجاست‌ كه‌ ابن‌ بابشاذ در آن‌ زمان‌، خود عهده‌دار شغل‌ حساسی‌ در ديوان‌ انشا و نيز مسئول‌ اقراء در مسجد عمروبن‌ عاص‌ بود. 
از جملۀ شاگردان‌ ابن‌ بابشاذ می‌توان‌ از محمد بن‌ بركات‌ سعيدی‌ (420-520ق‌/ 1029-1126 م‌) و نيز ابوالقاسم‌ بن‌ فحام‌ نام‌ برد (ذهبی‌، سير، همانجا؛ ابن‌ خلكان‌، 7/ 76). وی‌ در اواخر عمر زهد پيشه‌ كرد، از كار تصحيح‌ كناره‌ جست‌ و دارو ندار خويش‌ را فروخت‌ و با كمترين‌ مايه‌ در حجره‌ای‌ كه‌ در مسجد عمرو بن‌ عاص‌ قرار داشت‌، عزلت‌ گزيد (ياقوت‌، 12/ 18؛ قفطی‌، 2/ 97؛ ابن‌ خلكان‌، 2/ 516). در سبب‌ تزهد وی‌ داستانی‌ نقل‌ كرده‌اند كه‌ در منابع‌ به‌ گونه‌ای‌ مفصل‌، مضبوط است‌. مرگ‌ او نيز به‌ صورت‌ غريبی‌ اتفاق‌ افتاد و گويا بر اثر سقوط از پشت‌بام‌ مسجد جامع‌ درگذشته‌ است‌ (ابن‌ جوزی‌، 8/ 309؛ ياقوت‌، 12/ 18، 19؛ قفطی‌، همانجا؛ سيوطی‌، 2/ 17). ابن‌ خلكان‌ نقل‌ می‌كند كه‌ خود قبر او را زيارت‌ كرده‌ و تاريخ‌ وفات‌ وی‌ را از روی‌ سنگ‌ قبری‌ كه‌ بالای‌ سر او قرار داشت‌، خوانده‌ است‌ (2/ 516). 
از او جز آثاری‌ در نحو بر جای‌ نمانده‌ است‌. گويا بزرگ‌ترين‌ اثر وی‌، تعليقه‌‌ای‌ است‌ كه‌ پيش‌ از اين‌ بدان‌ اشاره‌ شد. اين‌ تعليقه‌ را نحويان‌ بعد از وی‌ تعليق‌ الغرفة يا الغرفة ناميده‌اند (سيوطی‌، همانجا). 
از جمله‌ كتابهايی‌ كه‌ برای‌ وی‌ برمی‌شمارند المقدمة و شرح‌ آن‌، شرح‌ الجمل‌ زجاجی‌، شرح‌ النخبة (ابن‌ انباری‌، 432-433؛ ياقوت‌، 12/ 19؛ قفطی‌، 2/ 95) و شرح‌ كتاب‌ الاصول‌ ابن‌ سراج‌ (ابن‌خلكان‌، 2/ 515؛ يافعی‌، 3/ 98) است‌، اما آنچه‌ اينك‌ در دست‌ است‌، عبارت‌ است‌ از: 
1. مقدمة ابن‌ بابشاذ يا المقدمة المُحْسِبة (يا المُحَسّبة) فی‌ فن‌ العربية در نحو، مشتمل‌ بر ده باب‌. وی‌ در اين‌ كتاب‌ علم‌ نحو را اينگونه‌ معرفی‌ می‌كند: «علم‌ نحو، علمی‌ است‌ كه‌ از كتاب‌ خدا و نيز كلام‌ فصيح‌ به‌ كمك‌ قياس‌ و استقراء استنباط می‌شود و غرض‌ از آن‌ شناخت‌ كلام‌ صحيح‌ از ناصحيح‌ است‌». نسخ‌ خطی‌ اين‌ كتاب‌ در كتابخانه‌های‌ بزرگ‌ دنيا محفوظ است‌ و بروكلمان‌ 16 نسخۀ خطی‌ از آن‌ را ياد كرده‌ است‌ (GAL, I/ 365; GAL, S, I/ 34). اين‌ مقدمه‌، توسط ابن‌ عصفور علی ‌بن ‌مؤمن‌ (د 663 ق‌/ 1265 م‌) تلخيص‌ شد (حاجی‌خليفه‌،2/ 1612). 
2. الجمل‌ الهادية فی‌ شرح‌ المقدمة الكافية، وی‌ اين‌ كتاب‌ را در شرح‌ مقدمه‌، به‌ رشتۀ تحرير درآورده‌ است‌ و بروكلمان‌، به‌ ده نسخه‌ از آن‌ در دو روايت‌ اشاره‌ می‌كند (همانجا). علاوه‌ بر شرحی‌ كه‌ خود ابن‌ بابشاذ بر مقدمه‌ نوشته‌، شروح‌ ديگری‌ نيز بر آن‌ نوشته‌اند، از آن‌ جمله‌ است‌: عمدة ذوی‌ الهِمَم‌ علی‌ المحسبة فی‌ عِلْمَی‌ اللسان‌ و القلم‌، تأليف‌ علی‌ بن‌ محمد بن‌ سليمان‌ بن‌ هُطَيل‌ (د 800 ق‌/ 1397 م‌)؛ الحاصر لفوايد مقدمة طاهر، تأليف‌ يحيی‌ بن‌ حمزة بن‌ علی‌ علوی‌ (د 749 ق‌/ 1348 م‌)؛ اللمع‌ الكاملية فی‌ شرح‌ مقدمة ابن‌ بابشاذ، تأليف‌ عبداللطيف‌ بن‌ ابی‌بكر ابن‌ احمد شرجی‌ (د 802ق‌/ 1399 م‌) به‌ نظم‌؛ شرح‌ مقدمۀ ابن‌ بابشاذ، تأليف‌ عبداللطيف‌ بن‌ يوسف‌ بن‌ محمد بغدادی‌ (د 629 ق‌/ 1232 م‌)؛ شرح‌ مقدمۀ ابن‌ بابشاذ، تأليف‌ احمد بن‌ عثمان‌ بن‌ ابی‌ بكر زبيدی‌ بصيبص‌ (د 768 ق‌/ 1367 م‌) (آلوارت‌، VI/ 16, 17). 
3. شرح‌ الجمل‌ الكبيرة، اصل‌ كتاب‌ از عبدالرحمن‌ بن‌ اسحاق‌ زجاجی‌ (د 339 ق‌/ 950 م‌) در اصول‌ نحو است‌. بروكلمان‌ به‌ 4 نسخۀ خطی‌ آن‌ اشاره‌ می‌كند (GAL, S, I/ 171).

مآخذ

ابن‌ انباری‌، عبدالرحمن بن محمد‌، نزهة الالباء، قاهره‌، 1294 ق‌/ 1874 م‌؛ ابن‌ تغری‌ بردی‌، النجوم‌؛ ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمن بن علی‌، المنتظم‌، حيدرآباد دكن‌، 1359 ق‌/ 1940 م‌؛ ابن‌خلكان‌، وفيات‌؛ حاجی‌ خليفه‌، كشف‌ الظنون‌، استانبول‌، 1941 م‌؛ ذهبی‌، محمد بن احمد، سير اعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ شعيب‌ الارنؤوط و محمد نعيم‌ العرقسوسی‌، بيروت‌، 1405 ق‌/ 1984 م‌؛ همو، العبر، به‌ كوشش‌ فؤاد سيد، كويت‌، 1381 ق‌/ 1961 م‌؛ سيوطی‌، بغيه‌ الوعاة، به‌ كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌، 1384 ق‌/ 1964 م‌؛ فروخ‌، عمر، تاريخ‌ الادب‌ العربی‌، بيروت‌، 1981 م‌؛ قفطی‌، علی‌ بن یوسف، انباه‌ الرواة، به‌ كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌، 1371 ق‌/ 1952 م‌؛ يافعی‌، عبدالله‌ بن اسعد، مرآة الجنان‌، حيدرآباد دكن‌، 1334- 1339 ق‌؛ ياقوت‌، ادبا؛ نيز: 

Ahlwardt; GAL; GAL, S; Justi, Ferdinand, Iranisches Namenbuch, Marburg, 1895. 
ايران‌ناز كاشيان‌
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: