کنایه

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • شگون | شُگون، تأویل، تعبیر یا به فال نیک و بد گرفتن انواع پدیده‌ها، اعمال، حرکات و سکنات انسانها و حیوانها، نحوۀ قرارگیری اشیاء، اعمال غیرعادی و همچنین باورها و اعتقادات مردم دربارۀ آنها.
  • آبستنی | آبِسْتَنی، بارور شدن و فرزند آوردن زن از مرد و دوره‌ای که زن بچه‌ای را در زهدان، یا به اصطلاح عامه در شکم خود، از هنگام بسته شدن نطفۀ او تا هنگام زادن حمل می‌کند.
  • آهو | آهو، یا غزال، از چهارپایان علف‌خوار که به‌سبب ویژگیهای ظاهری بسیار مورد توجه انسان بوده است. در فرهنگ ایرانی به‌ویژه در امثال و حکم، داستانهای عامیانه، افسانه‌ها و ترانه‌ها آهو و ویژگیهای منسوب به آن از مضامین پربسامد به‌شمار می‌رود.
  • ابوالفضل (ع) | ‌اَبوالْفَضْل (ع)، عباس بن علی بن ابی‌طالب (ع) و فرزند ام‌البنین، و برادر و همراه امام حسین (ع) در واقعۀ کربلا.
  • اجاق | اُجاق، جایگاهی سنگی یا گلی که محل افروختن آتش در داخل خانه‌های سنتی است و برای پخت‌وپز، گرما و روشنایی از آن استفاده می‌شود.
  • ادبیات جاده ای | اَدَبیّاتِ جادّه‌ای، گونۀ خاصی از ادبیات شفاهی که به صورت دو بیتی، تک بیت، جملات کوتاه پندآمیز و کلمات قصارگونه با مفاهیم متفاوت در پشت یا درون خودروها، به‌ویژه خودروهای بیابانی نوشته می‌شود.
  • ادبیات داستانی عامیانه | اَدَبیّاتِ داسْتانیِ عامیانه، عنوان کلی برای همۀ روایتهای تخیلی، سرگرم‌کننده و آموزنده که در قالب نظم و نثر به صورت مکتوب یا شفاهی در کنار ادب رسمی در میان مردم رواج دارد.
  • ادبیات شفاهی | اَدَبیّاتِ شَفاهی، میراث معنوی و سنتهای داستانی، غیرداستانی و نمایشی مردم که عمدتاً به شکل شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.
  • ادبیات کودکان | اَدَبیّاتِ کودَکان، مجموعۀ آثار کتبی و شفاهی که به نظم و نثر برای کودکان و نوجوانان و متناسب با زبان و سن آنها پدید آمده است و جنبه‌های تخیلی دارد.
  • اژدها | اِژْدِها، هیولایی افسانه‌ای که معمولاً به صورت سوسمار یا مار غول‌پیکر فلس‌دار، با بال خفاش‌مانند، نَفَس آتشین و دُم نوک‌تیز مجسم می‌شود.
  • اسفناج | اِسْفِناج، از گیاهان کهن، محبوب و آیینی ایرانیان. این گیاه از دیرباز در همۀ نواحی ایران‌زمین شناخته شده بوده است.
  • اسفندیار | اِسْفَنْدیار، فرزند گشتاسب، و از پهلوانان بزرگ حماسۀ ملی ایران. او با پذیرش دین زردشتی از مبلغان و مروجان اصلی این دین شد، برای گسترش آن جنگهای فراوانی کرد و سرانجام، در زابل به دست رستم (با راهنمایی سیمرغ) کشته شد.
  • امثال و حکم | اَمْثال و حِکَم، عنوان کتاب معروف علی‌اکبر دهخدا (1259-1334 ش / 1880- 1956 م) فرهنگ‌‌نویس، پژوهشگر فرهنگ عامه، شاعر و نویسندۀ معاصر.
  • انار | اَنـار، میوۀ درختی از تیرۀ موردیها یا پونیكاسه، و از جنس پونیكا و گونۀ گراناتوم (گل گلاب، 232؛ ثابتی، 50).
  • باد | بـاد، یکی از عنـاصر طبیعت، همچنین نـام یکی از ایـزدان ایران باستان و از مهم‌ترین پدیده‌های باورساز در اساطیر، ادبیات، فرهنگ و اندیشۀ ایرانی.
  • بنگ | یا حَشیش، گردی که از کوبیدن برگها و سرشاخه‌های گل‌دار گیاه شاهدانه به دست می‌آید و در زمرۀ مواد مخدر است و بیشتر به‌صورت تدخین استعمال می‌شود.
  • پرندگان | تیره‌ای از مهره‌داران که بدنشان از پر پوشیده شده و اغلب آنها قدرت پرواز دارند.
  • پلاس | دست‌بافی خشن و زمخت با نقوش ساده و حتى بدون نقش، از مواد اولیه‌ای چون موی بز، نخهای تابیده‌شده از پشم گوسفند و شتر، و در مناطقی، از باریکه‌های پارچه‌های مستعمل.
  • پنبه | از گیاهان بومی ایران با گلهای زیبا و مصارف متنوع در زندگی ایرانیان.
  • پیراهن | بخشی از پوشاک که تکیه‌گاه آن شانه‌ها ست و بالاتنه را می‌پوشاند.
  • تخم مرغ | خایه، سلول نطفۀ ماده (تخمک) مرغ خانگی.
  • تعارف | از شاخصه‌های فرهنگ مردم ایران و مجموعۀ آدابی که هر فردی در رابطه‌اش با دیگران و برای نشان‌دادن فزونی محبت، دوستی و ادب به‌طور مستمر انجام می‌دهد.
  • جگر | آشپزباشی، علی‌اکبر، سفرۀ اطعمه، تهران، 1353 ش؛ ابن‌سینا، قانون، ترجمۀ عبدالرحمان شرفکندی، تهران، 1370 ش؛ ابن‌طولون، محمد، المنهل الروی فی الطب النبوی، به کوشش زهیر عثمان جعید، بیروت، 1416 ق / 1996 م؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، تمثیل و مثل، تهران، 1352 ش؛ انصاف‌جویی، محمد و دیگران، آشپزی کردستان، سنندج، 1386 ش؛ ...
  • جوال | جَوال، بافته‌ای کیسه‌مانند، منقوش و گاه بدون نقش برای حمل‌و‌نقل و نگهداری آرد، غلات، پوشاک و دیگر اقلام.
  • چاقو | چاقو، ابزاری برای بریدن، تراشیدن و پوست‌کندن مواد، مرکب از تیغه و دسته که تیغۀ آن در مواقع غیرضروری در میان دسته جا می‌گیرد.
  • جولاهی | جولاهی، پیشۀ بافندگی و نساجی یا بافت پارچه با دستگاههای سنتی پارچه‌بافی.
  • چادر | چادُر، از پوششهای سراسری زنان که آن را بر روی سر می‌اندازند و تا روی پا را می‌پوشاند.
  • حصیر | حَصیر، بافته‌ای که از در‌هم‌تنیدن رشته‌های حاصل از کوبیدن نیهای نازک، برگ درخت خرما یا برگهای بلند گیاهانی به ‌دست می‌آید که در حاشیۀ مردابها و رودخانه‌ها می‌رویند.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: