داریوش شایگان سخت عاشق ایران بود. به درد ایران مبتلا بود. دغدغهی دائمی فکریاش سرنوشت ایران بود تا آخر از جستوجوی معنا دست نکشید و بر در معنویت کوفت، اما گویی حلقهی اقبال ناممکن میجنبانید تا آخرین نفس، بیقرار و ناآرام بود و در فاصلهی کهکشانی معنویت و پوچانگاری و در تکوپو و سعی و هروله بود.برای دوستی ارزش و اهمیت فراوان قائل بود و برای ایجاد و یا حفظ و یا تعمیق دوستی هر کاری میکرد
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید