روزی بارانی در انتهای زمستان ۱۳۹۱ برای بار نخست او را از نزدیک دیدم. برای گفتوگوهایی در رابطه با پژوهشم درباره دگرگونیهای شهر و معماری ایران در صد سال گذشته، دوران مدرنیته، به تهران رفته بودم. خانم دکتر فاطمه ولیانی، مترجم توانا و آشنای نزدیک دکتر داریوش شایگان، مرا به او معرفی کرده و دکتر شایگان خواسته بود که من قبل از گذاردن قرار برای دیدار، با او تلفنی تماس بگیرم- به گمانم میخواست مرا بیشتر بشناسد یا شاید بداند که خود را برای چگونه گفتوگویی آماده کند.
من از سال ١٣٥٤ دکتر علیاکبر صارمی را میشناختم. هر دو در دفتر مهندسین مشاور علی سردارافخمی کار میکردیم. او که فارغالتحصیل رشته معماری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود، بعد از پایان دوره دکترای معماری از دانشگاه پنسیلوانیا به ایران برگشته بود.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید