خاقانی در زمره شاعرانی قرار دارد که افکار و اشعارش همواره در معرض نقد و نظر بسیاری قرار گرفته است؛ قضاوتهایی که گاه همسو و گاه متناقض بودهاند. قضاوت دیگران درباره خاقانی، به دو دسته متفاوت تقسیم میشود: یک بخش آن مربوط به گذشتگان است؛ کسانی که در تذکرهها شرح احوال شاعران را نوشتهاند. یک بخش هم مربوط به معاصران میشود. طبعاً در بیشتر تذکرههای قدیمی، نام خاقانی جزو شاعرانی آمده که دربارهشان قضاوت شده است. البته کار تذکرهنویسان، روی هم رفته، هم پر از اغراق است و همچنین از یکدیگر تقلید میکنند. نهایت آنکه به اغراقهای قبلی مقداری اضافه کردهاند. به هر حال، هم در تذکرهها درباره خاقانی مطالبی هست و هم در بعضی از کتاب هایی که مربوط به علم بلاغت میشود.
قبل از هر چیز باید بگوییم سالروز تولد خاقانی، مثل بسیاری از بزرگان ما، معلوم نیست اگرچه برخی آنرا، سوم ذیحجه 520 قمری میدانند. البته براساس برخی اسناد میدانیم که او در اول شوال سال ۵۹۱ قمری درگذشته است. برای بزرگداشت او معادل شمسی همین تاریخ را میتوان در نظر گرفت.
در فصلنامۀ وزین «میراث شهاب» مقالهای با عنوان «پیر تعلیم» (صد و ده استقبال از قصیدۀ شینیۀ خاقانی) نوشتۀ سید رضا باقریان موحد منتشر شده است (باقریان موحد، 1390: 102-77). نویسندۀ محترم پس از دوسال مقالهای دیگر با عنوان «تکملۀ پیر تعلیم» در همان نشریه به چاپ رساند (باقریان موحد، 1392: 246-240)؛ چنانکه از عنوان مقالۀ دوم پیداست، این مقاله ادامۀ بحث مقالۀ اول، البته به همراه یک شینیۀ کامل از شرعی شیرازی شاعر قرن یازدهم هجری است.
خاقانی شاعری است که به رغم نگارش شروح متعدد بر اشعارش هنوز ناگفتههای فراوانی دربارهی قصاید او میتوان گفت. اوج هنر او را میتوان در قصایدش یافت. یکی از قصاید معروف او، قصیدهی «در کام صبح از ناف شب، مشک است عمدا ریخته» که در مدح ابوالفتح شروانشاه منوچهر سروده است و نیاز به شرح و تحلیل دارد.
غزل یکی از قالبهای جاندار و مایهدار شعر فارسی است. یکی از بهترین و موفقترین قالبها در تمام دورههای تاریخ ادبیات ما هم هست؛ مخصوصاً در ۷۰ـ ۸۰ سال ظهور شیوه شعر نیمایی. قالب غزل به دلیل احتوایی که بر مسائل احساسی و غنایی و عاطفی دارد، شایستگی، کارکرد و توانایی داشته است که تا امروز هویت خود را حفظ کند. مسیر درخشان غزلسرایی با سنگلاخ و دشواری روبرو بوده است؛ اما پایهگذار غزل (به معنی درست و بایسته آن) چند شاعر قرن ششم مثل سنایی، انوری، نظامی و خاقانی بودهاند.
شعر خاقانی اتفاقی زبانی است و استعارگی سراسر دیوانش را دربرمیگیرد اما او همۀ این ظرافتها را در ساحت بیت و در محور افقی شعر انجام میدهد و در نهایت در چند بیت آغاز قصاید، فضای استعاری در شعر خاقانی چگونه بازتاب یافته است؟ آیا خاقانی نیز مانند دیگر شاعران همعصرش در محدوده و ظرفیت قصیده و پارادایم زمانه گرفتار است؟
موضوع اهل عرفان و تصوف بودن خاقانی، زیست او در خانقاه و نسبت و مراوداتش با عارفان و صوفیان، مقدمه بسیار مهمی است برای بحث درباره عشق و مفهومشناسی عشق در آراء خاقانی. آیا حقیقتاً میان این شاعر سختگو و درشتگوی، با آن جهان سراسر ملاحت و زیبایی صوفیان و شاعران عاشق نسبتی است؟ در نگاه اول کمتر کسی قادر است از تصوف خاقانی و زیست او در خانقاه و از اینکه او در قلمرو عشق و مبانی عاشقی و عارفی گام زده باشد، صحبت کند.
شعر خاقانی در نگاه نخست برای خواننده دشوار و دیرآشناست. اگر خواننده با شعر او مأنوس شود، از زیباییها و مفاهیم آن بهرهمند میشود. خاقانی در ابداع صورتهای دلانگیز خیال اگر بینظیر نباشد، کمنظیر است. شیوه تازهای که خاقانی در شعر فارسی ابداع کرده است، به سبب استحکام لفظ و ترکیبات تازه و نازکاندیشی و کاربرد استادانه صنایع ادبی، زبانزد است.
اشاره: هجدهمین نشست از مجموعه درسگفتارهایی درباره خاقانی به تحلیل و بررسی «زیباییشناسی شعر خاقانی» اختصاص داشت که با سخنرانی دکتر احمد تمیمداری ـ استاد دانشگاه علامه طباطبایی ـ در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
افضلالدین بدیل خاقانی شاعری بیبدیل است با دایره دانش گسترده. از جمله هنرهای وی کاربرد عناصر فرهنگ عامه در اشعارش است که هم توانایی او را در انعکاس زندگی اجتماعی عصر خویش نشان میدهد و هم قدرت شاعریاش را در کاربرد هنرمندانه این اطلاعات معلوم میدارد. فرهنگ عامه چنان هنرمندانه در شعر او انعکاس یافته که سرچشمه پدیدآمدن بسیاری از تصاویر شاعرانه شده است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید