شاهنامه بزرگترین کتاب به زبان پارسی است که در همه جای جهان مورد توجه قرار گرفته و به همۀ زبانهای زندۀ جهان بازگردانی شدهاست.
درشاهنامه فرزانه بزرگ، فردوسی توسی، ازنام کسان در داستان ها بسیار یادشده است، این نام ها گاه اشاره به سرزمین و گاهی ، تیره هایی از مردمان و زمانی اشاره به دوره هایی از تاریخ ایران و جهان باستان و یاجنبه های دیگر دارد.یکی از این نامها«جانوسپار» یا «جانوشیار»است که در داستان جنگ اسکندر به نام کشنده دارا از آن یاد شده است که در این جستار به آن می پردازیم.
منابع کهن که نظر مساعدی درباره محمود داشتهاند، و میخواستند که دامن او را از گناه حقناشناسی درباره حکیم طوس بشویند، تفتین درباریان را از موجبات خشم محمود شمردهاند. بدیهی است که بدگویان میبایست مسائلی را بهانه بدگویی قرار دهند تا به نتیجه برسند و بحث ما در چگونگی آن مسائل است.
تا خلافت بغداد برجای بود، شاهنامهستیزی سیاست پابرجای خاندانهای فرمانگزار خلافت بود. در آن روزگار همان گونه که دهقانان و آزادگان و نژادگان ایرانی و عامه مثل فردوسی میاندیشیدند و شاهکار او آیینه اندیشهها و دردها و آرزوهای آنان بود، حکام وقت و در درجه اول خلافت عباسی بغداد و کارگزاران آن با هر آنچه با ایران ارتباط داشت، کینه میورزیدند. این است که سیاست رسمی و دولتی نمیتوانست شاهنامه را تحمل کند.
توده مردم همان مردمانیاند که بدون وابستگی به فرادستان جامعه و دلبستگی به جاه و مقامهای آنان در جوامع انسانی زندگی میکنند. این توده مردم، نه در شمار فرودستانند، نه در گروه فرادستان؛ بلکه میان این دو گروه بوده و با آگاهی و دلبستگی که به جان، مال و میهن خویش دارند در برابر یورشها، شورشها و حملات بیگانگان چون کوه میایستند. آنها در گیرودار و آمد و رفت حکومتها همراه نیمه راه نیستند و به آن کس که دل ببازند، عاشقانه جان و مال خویش را در طبق اخلاص میگذارند. آنان سر به داران روزگارند، عاشقان و دلباختگاناند که در برابر عشق راستین خود جان بر کفاند و به این دلبستگیها میبالند و مینالند و میمانند و گاه میمیرند.
شاهنامه تجلی روح ملی ایران است؛ اما نباید تصور کرد که همه ارزش و اهمیت شاهنامه تنها به علت موضوع آن، حماسه ملی است. بلکه باید دانست که وسعت خیال فردوسی و عمق اندیشههای او و قدرت او در هنر شاعری، چیرهدستی او در دقایق داستانسرایی، توانایی او در آفرینش معانی لطیف در زمینههای گونهگون از حکمت و اخلاق و تغزل و وصف طبیعت، او را بزرگترینِ شاعران کرده است. اگر فردوسی به جای حماسه ملی و تاریخ گذشته ایران، در زمینههای دیگری هم شعر میسرود، اگرچه سخنش جلال و شکوه شاهنامه، و خود عزت و عظمت امروزی را نداشت، باز هم بزرگترین شاعر ایران بود.
نمايشگاه "شاهنامه، روايت ماندگار" با آثار 22 هنرمند از نسلهاي مختلف کشور با پژوهش و نمايشگرداني اکرم احمدي توانا جمعه 14 اسفند در گالري آران افتتاح ميشود.
مدتی دراز می پنداشتند كه طبع و روحیة هندوان بسان دنیایی بسته است كه فقط از خود توشه و مایه می گیرد . چون روایت و حدیث تاریخی مربوط به هند در دست نیست ، و ضمنا” هند هر چه را جذب كرده به تحلیل برده است ، و از همه چبز هائی كه به عاریت گرفته نشانه های آشكارامشهود و نمایان به جای نمانده است ، چنین به نظر رسید كه چیزی به خارجیان وامدار نیست ، به این دلیل كه از وام های خود سخن نمی گوید .
ایران آشناترین نامی است که خواننده «شاهنامه» با آن روبرو میشود و بیش از هشتصد بار در سراسر شاهنامه تکرار شده است. این نام در شاهنامه به کجا اطلاق شده است؟ به یقین خوانندگان دقیق شاهنامه به ابهامی که از نظر جغرافیایی در کاربرد این واژه هست، توجه کرده و از خود پرسیدهاند: ایران در شاهنامه با چه مرزهایی مشخص میشود؟ این ابهام در وهله نخست از آنجاست که در شاهنامه مانند دیگر حماسههای طبیعی و ملی زمان و مکان را ارج و اهمیتی نیست.
یکی از ویژگیهای مهم شاهنامه آن است که این کتاب سند قومیت و نسبنامۀ ایرانیان است و ریشههای آنان را تا گذشتههای اسطورهای و افق پهناور زمانهای باستان پی میگیرد. در پاسخ به چرایی اهمیت این گذشتۀ دور باید گفت طبیعت بشر اقتضا میکند که میخواهد احساس شخصیت و اصالت خویش را واکاوی کند و وجود و جایگاهش را در این جهان توجیه نماید، نیز تکیهگاهی تاریخی برای خود بیابد؛ در نتیجه در راستای نیازمندی شخص به غرور و شخصیت، ملت هم نیازمند غرور و شخصیت ملی است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید