ـ در بردگى شرایط حیات براى برده فراهم نیست و این امر منجر به انقراض بردهها مىشود. سازمان ملل مىگوید برده را آزاد کنید تا هر طورى که دلش مىخواهد، زندگى کند.
كنيز در اسلام همان قيود و حدود عفافى را دارد كه يك زن آزاد دارد. كنيز مىتواند مزوّجه باشد، مىتواند مزوّجه نباشد؛ يعنى مىتواند رسماً شوهر داشته باشد در عين اينكه كنيزاست، مىتواند شوهر نداشته باشد. اگر شوهر داشته باشد، مىتواند شوهرش مثل خودش برده باشد و مىتواند شوهرش مثل خودش آزاد باشد؛ و نيز مىتواند خود همين مالك، شوهرش باشد منتها تا بخواهد اين را تزويج كند آزاد مىشود، بعد مىشود زن او.
.جنگ: بعد منتسکیو در باب علل بردگى مىگوید: علماى حقوق (به نظرم مقصودش علماى حقوق قدیم روم است) سه منشأ یا سه دلیل براى حق بردگى ذکر کردهاند. او هیچ کدام را قبول نمىکند. مىگوید علماى حقوقگفتهاند که حق بردگى یکى از اینجا ناشى مىشود که حقوق بینالملل درجنگها کشتن دشمن را جایز مىداند. امروز هم مىبینید که در خودجنگ، کشتن جرم نیست و جنگ تابع زور است.
هر چیزى که مانع بروز استعدادهاى بشر باشد، بر خلاف قانون طبیعت است و هر چیزى که موافق با بروز استعدادهاى بشر باشد، ولو برخلاف اراده و میل او باشد و حتى مستلزم نوعى اجبار و اکراه و الزام باشد، برخلاف قانون طبیعت نیست. جاهل اگر در جهل خودش تعصب بورزد و بخواهد با عالم شدن مخالفت کند و ارادهاش این است که دلم مىخواهد، نمىخواهم باسواد باشم، خودش در مقابل استعداد انسانى خودش ایستادگى کرده است. اینجا اگر کسى بیاید با اراده او بجنگد، این برخلاف اصل آزادى نیست؛ طبیعت او را آزاد کرده، ارادهاش را محدود کرده است. طبیعت بشر باید آزاد باشد نه اینکه ارادهاش باید آزاد باشد.
مىدانیم میان بردگى که در اسلام بوده با سایر بردگیهایى که در دنیا وجود داشته، اختلاف زیادى بوده است؛ مثلاً این قضیه معمول بوده که بسیارى از پدران، خود را مالک پسران خود مىدانستهاند؛ زنهاى بسیارى در حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ زن مىگرفتند و از اینها یک فوج بچه درست مىکردند و از این بچهها استفاده تجارتى مىبردند و آنها را مىفروختند.آیا این جایز است؟ خود زور، صرف زور و نه جنگ و حال محاربه با فکر ناحق عاملى براى بردهگیرى بوده؛ کارى معمول و شبیه دزدى بوده؛ مىرفتند میان قومى که آنها را برده بگیرند. آیا این کار جایز است؟ این هم جایز نیست. اسلام از موجبات بردگى فقط جنگ را با تعیینمقدماتى جایز شمرده و این مقدمات عبارت است از بیان حق [و ابلاغ پیام اسلام] و قبول نکردن آن از طرف مردم و اینکه بعد جنگ ایجاد شود و عدهاى به صورت اسیر درآیند؛ فقط در اینجا [با صلاحدید ولى ّامر مسلمین بردهگیرى] جایز شمرده شده است.
اسلام نظر خاصى در مورد کسانى که پرستش غیر خدا را مىکنند، دارد و براى آنها هیچ حقى قائل نیست و مىگوید باید اسلام وتوحید را به آنها عرضه کرد، اگر پذیرفتند که بسیار خوب، و اگر نپذیرفتند باید با آنها جنگید، اگر مغلوب شدند اسیر جنگى و احیاناً برده مىشوند.
اشاره: از استاد شهيد، مرحوم آيتالله مرتضى مطهرى آثار متعدد ارزشمندي به جا مانده كه با گذشت سيوپنج سال از تاريخ شهادتش، هنوز مشتاقان را بر خوان گستردة دانش خويش ميهمان ميكند. از آن جمله است متن حاضر كه به تازگي چاپ شده و با عنايت «انتشارات صدرا» در اختيار ما قرار گرفته است. در مقدمه ناشر ميخوانيم:
اينكه مرحوم مطهري از مهم ترين منتقدان دكتر علي شريعتي و همچنين مرحوم صالحي نجف آبادي بوده است چيزي نيست كه كسي از آن بي اطلاع باشد اما نكته يي كه وجود دارد جنس نقد آن مرحوم به آثاري مانند «حسين وارث آدم» و «شهيد جاويد» از سويي و راي و نظر خود او در مورد حادثه عاشورا و ماهيت قيام امام حسين (ع) است.
گروه سومى كه در قرآن بیشتر تدبر و تعقل كردهاند، معتقد شدهاند كهدر مسئله خداشناسى هر دو راه را قرآن تأیید كرده است، ولى نه بهصورت دو راه صرف مستقل، بلكه دو راهى كه به كمك یكدیگر مىآیند؛یعنى اى انسان خدا را از طریق عقل و فكر و استدلال و علمت بشناس، اما در این مرحله مایست، بلكه بعد آنچه را كه از راه عقل و علم و استدلالبه دست آوردهاى در عمل مورد آزمایش قرار بده، وارد معامله و داد وستد با خداى خودت بشو، ببین اثرش را مىبینى یا نمىبینى. حال مثالى مىزنم. به ما گفتهاند احسان و نیكوكارى به خلقخدا مطلقاً، در دنیا و آخرت اثر نیك دارد؛ نه تنها در آخرت، در دنیا هماثر نیك دارد، بالاخص نیكى به ارحام كه اسمش «صله ارحام» است ومخصوصاً نیكى به پدر و مادر.
حال بر این دو پایه چه قرار گرفته است؟ قرآن تمام شئون دیگر زندگىانسان را بر این اساس مىداند؛ نه این كه بخواهد بگوید همه انسانها اینگونهاند، بلكه مىخواهد انسان مترقى و انسان متعالى و انسان كاملبسازد. انسان كامل قرآن یعنى آن كسى كه ریشه اصلى [او ایمان به]خداست و شخصیتش دو ركن دارد: اندیشه و اراده؛ و تمام شئونزندگىاش بر اساس این اندیشه و اراده قرار گرفته است. انسانى كه قرآنمىخواهد این است. پس خدا در زندگى انسان یعنى اینچنین باید بود واینچنین مىشود بود، نه این كه بخواهد بگوید همه انسانها این گونههستند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید