1393/11/27 ۰۹:۵۴
مطابقت جغرافیای اعتقادی ایزدیان با مازندران کهن و حکایت اسارت کاووس در شاهنامه به دست «دیو» در مازندران و توضیح آنچه درباره پرستندگان نیروهای طبیعی که باید مغان و ادامه آنها ایزدیها باشند، هویت تاریخی و اساطیری و اعتقادی کُردهای ایزدی را تا حدودی از مه غلیظ آمیختگیها و تطورات آیینی متوالی به درآورده، روشن میسازد؛ زیرا با این نمونههای واضح که برمیشماریم:
جغرافیای مازندران کهن
۱ـ جغرافیای شنگال = شنغار (تورات) در حوزه شام = مازندران کهن است و مبدأ حضرت ابراهیم خلیل(ع).
۲ـ اعتقاد کردهای ایزدی به نیروهای طبیعی = دئیوسنا = دیو = شیدا = تحریف به شیطان.
۳ـ روایت گرفتاری کاووس به دست دیو در مازندران = شام، که واژهای پهلوی و به معنی آغاز تاریکی و شب است و با واژه «دیو» در اندیشه اعتقادی همراهی دارد و نبرد رستم و رهاسازی کاووس و اینکه رستم پهلوان مهری است و زرتشتی نیست و…
این نشانهها بیش از پیش سیمای تاریخی کردهای ایزدی را روشن میسازد؛ همچنان که در ادامه در تطبیق مراسم آیینی آنها توضیح خواهیم داد که «مجوس» (یا مغان) با زرتشتیان و پیروان زرتشت کاملاً متفاوت هستند. هر چند به عللی خود به پیروی از ابراهیم خلیل(ع) و آشوزردشت در طی قرنها اعتراف کردهاند! و نیز با توجه به پیشینه شهر تاریخی شیراز و حوزه فارس و راز و رمز آیینهای کهن ایرانی در آن سرزمین و حضور فعال ایزدیهای ایران در دوران پیش از صفویه، گمان میرود خواجه آسمانیسرود ـ حافظ شیرازی ـ ایزدیها را دیده و با مراسم و با اندیشه آنان آشنا بوده، هرچند ما ایرانیان تا دورة اخیر از کمّ و کیف ادیان باستانی خود بیخبر بودهایم، اما شاید از راه نبوغ به همان معنی اصطلاحی واژه «شیدا» را به کار برده که فرموده است:
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گروی باده و دفتر جایی۲۴
چنان که امروز شیدا و دیوانه را مترادف هم میآوریم. دیوانه (مانند دیو) که در نزد صوفیه کردستان به شوریدگان اطلاق میشود و واژه «دفتر» هم در کهن آیینهای کردستان معنی رازآلودی دارد که در تفاسیر دیوان حافظ بدان اشاره نشده است. «دفتر» در کهن آیین کردی «کتاب مقدس عشق» است که هیچ خطی در آن نوشته نشده است و دور نیست حافظ بزرگ با آگهی از این راز و رمز فرموده است:
بشوی اوراق اگر همدرس مایی که علم عشق در دفتر نباشد۲۵
از لحاظ اعتقادی، کردهای ایزدی ثنوی نیستند و به خداوند یگانهای اعتقاد دارندکه آن را «أزدای» میخوانند و او را خالق اصلی هستی و رزاق میدانند. «خورشید» را تا سرحد پرستش تقدیس میکنند؛ اما معتقد به الوهیت خورشید یا سایر اجرام سماوی نیستند.۲۶
مغان
با توجه به نشانههای موجود، اگر کردهای ایزدی را ادامه اعتقادی مُغان بدانیم، منابع، مغان را مربوط به «ماد»ها میدانند. وَندیداد (وی + دَئِوَه + داته: به معنی «قانون ضد دیو») ـ کتاب مقدس مغان ـ به تأیید صاحبنظران از سرچشمة اصلی دین کهن زرتشتی بسیار دور است. همانند تفاوت واژه و عنوان «مَگَه» (Maga) در گاتاها و «مَغَه» (Maya) در وندیداد، ویلفورد (F.Wilford) معتقد است که عنوان «مَگَه» در هند باستان با طبقه موبدان ایرانی یکسان است. «مَگَه»ها خورشید را میپرستیدند و پژوهشگران اواخر سده نوزدهم در کاوشهای خود معتقدند که ارتباطی میان این مگههای خورشیدپرست و پیروان آیین میترا وجود دارد. گلدنر واژه مَگَه را با «مَغو» (Mayu) که از آن «مُغ» به معنی مشهورش منظور میشود، یکی دانسته و میگوید: «مغو یکی از اعضای مگه میباشد که به معنی انجمن سرّی یا دسته و گروه مخفی و رازآمیز است.»۲۷
سیسرو درباره نحوه قربانی مغان گفته است: «انجام قربانی با شمشیر یا افزارهای فلزی نیست، بلکه با چوبهایی چون چماق یا کلوخکوب انجام میگردد.» در اوستا، به موجب بهرامیشت، درمییابیم که گروهی از دیویَسنان و پیروان دیو۲۸ یا قوم «ویامبورَ» (Vyambura) هنگام مراسم قربانیها بهویژه گاو را با ضربات چماق و چوبدستی میکشتند. (یَشْت ۵۶، ۵۴ر۱۴)۲۹
مراسم قباغ
اکنون به قربانی کردن و دعای کردهای ایزدی به عنوان یک مراسم دینی از گزارش پروفسور توفیق وهبی میپردازیم. وی در رساله ارزشمند خود طی نوشتاری با عنوان «مراسم قباغ» (Gabakh) آورده است: «[ایزدیها] در پنجمین روز جشن دستهجمعی خود، مراسم قباغ را اجرا میکنند. عدهای از آنان به قلّة کوه مقابل مقبرة شیخ عدی [آدی] رفته، با تفنگهای خود شروع به تیراندازی میکنند و در میان هلهله و شادی فراوان، مراسم را آغاز میکنند. سپس به مقبره شیخ که مردها و زنها هر دو با صدای دف و نای با هم میرقصند، برمیگردند. در این حال میر شیخ خان (Mir of Shaikhan)30 گاو بزرگی را آماده کرده و از آنان میخواهد که آن را در مقابل هر گونه آسیبی محفوظ بدارند. جوانان مسلح گاو را تحویل گرفته، با خود به مقبره «شیخ شمس» میبرند و تعهد مینمایند صحیح و سالم آن را به آرامگاه شیخ [آدی] بازگردانند.
زمانی که آنها دعا و مناجات را که برای غیر [ایزدیها] نامفهوم مینماید، تکرار میکنند، دو نفر [ایزدی] مخفیانه به داخل صف آنان نفوذ کرده، یکی از آنها با زرنگی خاص گاو را میدزدد. ناگهان صدای داد و فریاد از هر طرف بلند میشود و حاضران بیآنکه اهمیت بدهند چه کسی دزد است، شروع به جستجوی گاو میکنند، در حالی که وانمود میکنند که هم نام و هم حضور وی را فراموش کردهاند. آنها سپس گاو را در میان احساسات شدید خود به مقبره شیخ [آدی]۳۱ بازمیگردانند.
افراد قبایل و عشایر [ایزدی] در محلی به نام «میدان جهاد»(Maydane Jihad ) گرد هم جمع میشوند و سپس ده مرد شجاع و نترس قبیله جلوتر میآیند تا از گاو پاسداری کنند؛ اما در این موقع «میر» اعلام میکند که احتیاجی به وجود آنها نیست؛ چرا که گاو فراری شده است! این [اعلام میر] بدان علت است که دو مرد [ربایندة گاو] به داخل مقبره وارد شده و خود را [به جا و به جرگة] مردان میر که قصد پاسداری از گاو را داشتند، جا زدهاند. آنها سپس همراه با گاو به آرامگاه شیخ شمس که نزدیک مقبرة شیخ [آدی] قرار دارد، فرار میکنند. در آنجا [ایزدیها] با چوب و شلاق گاو را شدیداً میزنند و پس از چندی ذبح میکنند.
این مراسم یک سرگرمی مخصوص جشن نیست [و تمام حرکات و بخشهای آن تفسیر و توضیح خاص خود را دارد]، بلکه در اصل آیینی مذهبی است که [کردهای ایزدی] به روش سنتی آن را انجام میدهند تا برکت و فراوانی را نصیب کشاورزی خود بکنند. برای ما [پروفسور توفیق وهبی] روشن نیست که رؤسای قبایل آنها تا چه اندازه به منشأ و اصل این مراسم آگاهی دارند. آنچه برای ما قابل توجه است، حیوانی که در این مراسم قربانی میشود، «گاو» است که آن هم در مقابل مقبره شیخ «شمس» انجام میگیرد؛ شمس همان «مهر» است؛ بنابراین میتوان گفت این مراسم با «میترا» ارتباط پیدا میکند و در واقع فرم خلاصه شدهای است از نحوة دستگیری گاو و ذبح آن به دست میترا.۳۲
پینوشتها:
۲۴ـ دیوان حافظ شیرازی، نسخه قزوینی، خط فریبا مقصودی، انتشارات سُها، تهران، ۱۳۷۸، ص ۵۰۵٫
۲۵ـ همان، ص ۱۷۳. برای آگاهی از گونههای کاربردی واژه «دفتر» در دیوان حافظ رک: خرمشاهی، بهاءالدین، ذهن و زبان حافظ، ص ۶۴٫
۲۶ـ الیزیدیه و الیزیدیون، ص ۷۸ر الایزداهیون «الیزیدیه»؛ ص ۱۱۷ ـ یوسفی، عثمان، همان، ص ۱۱۶.
۲۷ـ رضی،هاشم، کتاب مغان (وندیداد)، انتشارات بهجت، تهران، ۱۳۸۵،ص ۹۳.
۲۸ـ «در وندیداد، مفهوم دیو و دیوان از شکل اولیه بسیار دور افتاده و مفهوم جن و پری و غولهای اهریمنی یافتهاند که گروه گروه، هزار هزار به آدمی و آدمیان حمله میکنند و باید اذکار و اوراد و تعویذهای مغانه و آداب و مراسمی پیچیده که دانشِ آن تنها نزد کاهنان و موبدان است، آنان را دور راند و آزار صدماتشان را خنثی ساخت.» وندیداد،هاشم رضی، ص۹۲.
۲۹ـ رضی،هاشم، آیین مغان، انتشارات سخن، تهران، ۱۳۸۲، ص۶۹ و ۲۶۸.
۳۰ـ باید میرشیخان باشد؛ زیرا ایزدیها شیخ خان ندارند. (م. ع٫ س)
۳۱ـ آدی؛ تلفظ خودِ ایزدیهاست. شیخ عَدی یا عُدَی که ریشه در اندیشه شوونیسم عربی دارد، بعید مینماید نام یک زاهد کُرد ایرانیتبار باشد. بنابراین از اوایل این نوشتار «آدی» را جانشین «عدی» کردیم و به جای واژه غلط یزیدی، ایزدی را در داخل کروشه قرار دادیم.
۳۲ـ وهبی، توفیق، بررسی مختصری از تاریخ ادیان کردان، ترجمه سیدجمالالدین حسینی، انتشارات سیدیان، مهاباد، ۱۳۶۱، ص ۷۳.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید