حماسه ملی ایران / دکتر محمدعلی سلطانی - بخش ششم

1394/3/11 ۰۸:۱۶

حماسه ملی ایران / دکتر محمدعلی سلطانی - بخش ششم

«گرشاسپه» در مهابهارات همان «کرشاشوا» است که به معنای کسی است که «اسبی لاغر دارد». این نیز یک صفت «آگنی» یا «آتش» است؛ زیرا اسب آتشین در تاخت و تاز همیشه باریک و میان‌تهی است؛ ولی هنگامی که به وسیله «مروت Marut» با هوا دمیده می‌شود، فربه می‌گردد.

 

«گرشاسپه» در مهابهارات همان «کرشاشوا» است که به معنای کسی است که «اسبی لاغر دارد». این نیز یک صفت «آگنی» یا «آتش» است؛ زیرا اسب آتشین در تاخت و تاز همیشه باریک و میان‌تهی است؛ ولی هنگامی که به وسیله «مروت Marut» با هوا دمیده می‌شود، فربه می‌گردد.

با «کی‌قباد»، دودمان کیانیان آغاز می‌شود. «کی» به باور من، دودمان «کوی» است. این واژه به معنای خردمند، بینا یا شاعر است. ما یادی از دودمان «کوی» در وداها داریم. در مهابهارات یادی از «کوی اوشاناس» به نام «کویناموشاناکاویه» دیده می‌شود. این سخن، کاوش و پژوهش بیشتری را به دنبال می‌آورد که آیا این دو دودمان چیزی مشترک دارند یا نه.

«لهراسپه» همانندی دارد به نام «روهی تاسوا»، شاهزاده نامی و پسر پادشاه «هریش چاندرا». «روهی تاسوا» به معنای کسی است که «اسبی سرخ دارد».

«گشتاسپه» در ادبیات ودایی به نام «ویت تاشوا» دیده شده است. «و» سانسکریت غالباً به «گ» اوستایی تغییرپذیر است.

واژه «بهمن» را فولرس و دیگر دانشمندان باختری به نام خویشاوند و همریشه «براهمن» یا «برهمن» نقل کرده‌اند، اما در حقیقت از واژه «ابهی منیو» گرفته شده است. «ابهی» پیشوندی به معنای «خوب» است، همچون «به» در پارسی کنونی. واژه «منیو» به معنای «خشم» است. پس نتیجه می‌گیریم که «بی‌همن» در ادبیات سنسکریت همانندی به نام «ابهی منیو»‌ دارد.

ولی همان نکته درباره «بهرام» مصداق ندارد. همانند بهرام را در روزگار گوپتای تاریخ هند، به نام «ابهیرام» که از پارسی به سنسکریت راه یافته است، می‌یابیم. «ابهیرام» پیش از روزگار گوپتا در ادبیات کهن سنسکریت یافت نشده است. واژه «بهرام» یا «بیهرام» در واقع تحریف پشت سر هم «ورترغنا»، «ورترگنا»، «وهرن» و «بهرم» است.

«همای» را غالباً با «سوما» یا «همای» سنسکریت همریشه گرفته‌اند؛ ولی در حقیقت در ادبیات ودایی و پورانی هند به نام «اوما»ست که الهه خوشبختی است. «هما» یا «همای» نیز با خوشبختی همانند است.

نشان «اردشیر» نیز در ادبیات ودایی یافت شده است. «ارد» در ادبیات ودایی «رتا» و در ادبیات اوستایی «ارت» است. «شیر» از «کشترا»ی ودایی یا «خشاترا»ی ادبیات اوستایی است که به معنای شیر ژیان است.

اینک خواهم کوشید [پ. آچاریا دارمندرانات] تا ریشه‌شناسی (اشتقاق) برخی از واژه‌های درست‌ندانسته گذشته را به دست دهم: «آذرگشاسبه» یا آتش مقدس در ادبیات ودایی «آذورکرشاشوا» است. «آذر» با «آتروان» که گروهی از پژوهندگان باخترزمین آن را در برابرش نهاده‌اند، همریشه نیست.

«سپهبد» اشتقاقی است از «اشواپاتی» و «سپاه» از «اشواواه» یا اسواران.

جای آن نیست که ریشه‌شناسی واژه‌ها را به درازا به دست دهم. من [پ. آچاریا دارمندرانات] کوشیده‌ام تا این موضوع را به گونه‌ای کامل در ترجمه سنسکریت و هندی خود از شاهنامه فردوسی که هم‌اکنون آماده چاپ است، بیاورم. من با فروتنی اندرزی برای دانشمندان و پژوهشگران جوان دارم: «پیش از رسیدن به نتیجه‌ای به‌ویژه به هنگام گفتگو از ریشه‌شناسی واژه‌ها، باریک‌بین باشید و دو بار بیندیشید. زنهار، این زمینه پر است از اشاره‌ها و کنایه‌ها و واژه‌ها به خواسته و دستور کسی قالب و بافت نمی‌گیرند.»۲۰

 

ترجمه بنداری

و چون المعجم فی آثار ملوک عجم در سرزمین لرستان (بختیاری) متولد شد و در هندوستان به بار نشست، یک فصل و دو نسل پیش از این یعنی در نیمه اول قرن هفتم ملوک ایوبی کُرد در سرزمین شام (سوریه کنونی) با حمایت یکی از فضلای قلمرو اتابکان لُر بزرگ (اصفهان) به نام قوام‌الدین الفتح بن علی بن محمد البنداری الاصفهانی که دانشمندی ذواللسانین و بزرگمردی مسلط به ادبیات فارسی و عربی بود، در دهه سوم قرن هفتم در سالهای ۶۲۰ تا ۶۲۶ به دستور ملک معظم عیسی ـ پسر ملک عادل ـ از ایوبیان ایرانی‌تبار برای نخستین بار به ترجمه شاهنامه فردوسی، حماسه ملی ایران اقدام کرد.۲۱

این نسخه عربی یکی از معتبرترین منابع در تدوین و تصحیح و مقابله شاهنامه‌های بعدی برای شاهنامه‌شناسان بوده است و تأثیر این حرکت فرهنگی و تاریخی را در ادامه سخن در اعتقاد علویان سوریه خواهیم دید؛ چنان که در نوشتار پروفسور آچاریا دارمندرانات خواندیم، در ادبیات حماسی و ملی هند شخصیتی به نام ضحاک وجود ندارد؛ اما حکیم طوس شخصیتی از نژاد تازی در عرصه شاهنامه می‌آفریند و با تمام خصوصیات طبیعی او بزرگ پهلوان نامدار را ایران‌مدار یعنی رستم را به او پیوند می‌دهد و رستم گهگاه در سخنانش به نسبت با ضحاک افتخار می‌کند؛۲۲ زیرا رودابه مادر رستم، پهلوانِ آیینِ مهری دختر مهراب ـ پادشاه کابل ـ نژاد تازی دارد و تبارش به ضحاک می‌رسد.

حکیم طوس با ابریشم جاویدان الهام و استعداد، اساطیر و پهلوانان ایران را چنان با قلمرو و نقشه جغرافیایی دوخته و تطبیق داده است تا هیچ احدی در این سرزمین اهورایی خارج از دایره شاهنامه نباشد. رستم یک گام از وجود و یک جام از خون و تار و پود در خوزستان دارد و یک گام در کابلستان از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب فارس و کُرد و ترک و بلوچ و طبری و خوزی و گیلک و… در یک پیکرند و آن ایران است که مترادف شاهنامه فردوسی است. زال و رودابه یکی از زیباترین منظومه‌های عشقی شاهنامه است و مادر اسفندیار ـ پهلوان دین‌بهی ـ دختر قیصر است.۲۳ در این اندیشه متعالی حکیم طوس، آسیای صغیر (آناتولی) را نیز از جغرافیای شاهنامه جدا نمی‌داند؛ زیرا رستم از نسل جمشید و اسفندیار از نسل کیکاووس است و این خون ملتهای ایران فرهنگی باید در وجود و تار و پود آنان در جریان باشد.

شاهنامه به سبب فرهنگ واحد یا یگانگی فرهنگی با شبه‌قاره و نگهبانی و نگاهداری تاریخ بلوچ و مُکران چون سایر نقاط ایران و نیز بینش درست مردم و ملت هند در مرزهای شرقی ایران فرهنگی با تعارض مواجه نشد و بلکه بسط و گسترش تمام یافت و نخستین بار نیز شاهنامه در هند تدوین و چاپ و منتشر شد.

 

پی‌نوشتها:

۲۰ـ فردوسی و ادبیات حماسی، انتشارات سروش، ۱۳۵۴، ص۱۸۷ـ۱۹۰ (هوشنگ از دو بخش «هو» به معنای «خوب» و «شنگ» به معنای «سازنده آشیان» استر در متن عبارت سنسکریت «ورناویاتی یا» است که به معنای «مبدل» استر «کوینا موشانا» به معنای «در میان کیانیان« و «اوشانا» نام یک پادشاه بزرگ «کوی» یا «کی» است (حواشی مترجم).

۲۱ـ دکتر ریاحی، محمدامین، فردوسی، انتشارات طرح نو، تهران، ۱۳۸۰، ص۱۶۷٫

۲۲ـ در مفاخره با اسفندیار، رستم می‌گوید:

همان مادرم دخت مهراب بود کز او کشور سند شاداب بود

که ضحاک بودش به پنجم پدر ز شاهان گیـتی بــرآورده سر

نژادی از این نامورتر که راست؟ خردمند گردن نپیچد ز راست …

۲۳ـ در همین مفاخره اسفندیار گوید:

همان مادرم دختر قیصر است که او بر سر رومیان افسر است

همان قیصر از سلم دارد نژاد نــژادی به‌آیـیـن و با فرّ و داد

همان سلم پور فریـدون کُرد که ازخسروان گوی مردی ببرد…

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: