پارسی سره از جلال تا جلال / محمدعلی سلطانی - بخش اول

1395/10/26 ۰۷:۳۸

پارسی سره از جلال تا جلال /  محمدعلی سلطانی - بخش اول

سره‌گویی و سره‌نویسی پیشینه‌ای همسال با جهان‌شاهی ایرانی در دوره صفویه دارد و اندیشه‌ای برآمده از جنبش‌های فرهنگی ایرانیان راستین است.

 

اشاره: سره‌گویی و سره‌نویسی پیشینه‌ای همسال با جهان‌شاهی ایرانی در دوره صفویه دارد و اندیشه‌ای برآمده از جنبش‌های فرهنگی ایرانیان راستین است. مرا در سرآغاز و چند و چون این شیوه فرخنده نوشته‌ای است گسترده که در توان هنگام اندک فراهم آمده نیست و برای همین به نگاهی تاریخی و ادبی از این رشته که بزرگان ادب پارسی، درستی آن را پاس داشته‌اند (بهار، سبک‌شناسی، ج ۳، ۱۳۴۹، ص۲۹۲) فرازهایی را با نمونه‌های روشن و آشکار برای پیشکش به یادنامه استاد دانشور نیکوکردار فرزانه فروتن روزگار دکتر میرجلال‌الدین کزازی می‌نویسم و یادآور می‌شوم که نوشتاری ویژه در این باره تا آنجا که خوانده و دیده شد، برای نخستین بار است که مورد پژوهش و نگرش قرار می‌گیرد. در این نوشته برای آشنایی، نخست به اشاره، زادگاه و پیشروان سره‌گویی و سره‌نویسی را شناسانده، پس به جلال نخستین؛ (جلال‌الدین میرزا فرزند فتحعلی‌شاه قاجار) که آغازگر شیوه سره‌گویی و سره‌نویسی در فراز دوم این رشته بوده است و به زندگانی و اندیشه و نوشته او و پیروانش پرداخته شده است. زندگی و سروده و نوشته‌های پارسی سره از پیروانی چون: ادیب‌الممالک فراهانی، فرصت‌الدوله شیرازی، میرزا احمد دیوان‌بیگی، یغمای جندقی، کسروی تبریزی و در پایان به جایگاه جلال دوم (میرجلال‌الدّین کزازی) در این کندوکاو پرداخته شده است.

 

پیشینه سره‌گویی و سره‌نویسی

طلوع سره‌گویی و سره‌نویسی از دیار «یَمَن» بود که در «هند» به بار نشست و به ایران پرتو افکند. چنان که می‌دانیم یمن در دوره ساسانیان در قلمرو جهانشاهی ایران و پرورشگاه بهرام گور بود.۱ حکیم گنجه‌ای فرماید:

…با چنین طالعی که بُردَم نام

چون به اقبال زاده شد بهرام

پدرش یزدگرد خام‌اندیش

پختگی کرد و دید طالع خویش

کانچه او می‌پزد همه خام است

تخم بیداد بدسرانجام است

پیش از آن حالتش به سالی بیست

چند فرزند بود و هیچ نزیست

حکم کردند راصدان سپهر

کان خلف را که بود زیباچهر

از عجم سوی تازیان تازد

پرورشگاه در عرب سازد

مگر اقبال از آن طرف یابد

هر کس از بقعه‌ای شرف یابد

آرد آن بقعه دولتش به مَثَل

گرچه گفتند للبقاع دُوَل

پدر از مهر زندگانی او

دور شد زو ز مهربانی او

چون سهیل از دیار خویشتنش

تخت زد در ولایت یمنش

کس فرستاد و خواند نعمان را

لاله لعل داد بستـان را…۲

و اما این سُهیل یمنی که در هندوستان درخشیدن گرفت، شیخ ابوالفضل دکنی بود. بهار در چگونگی کارنامه او و فضل تقدم و تقدم فضلش در شروع تجدد نثری در هندوستان آورده است که در هندوستان فضلا به نقص و فساد نثر فارسی پی بردند و قدیم‌ترین کسی که به این عیب متوجه گردید و درصدد اصلاح زبان برآمد، مردی بود فوق‌العاده، موسوم به شیخ ابوالفضل از اهل دکن (۹۵۸ـ۱۰۱۳ق). این مرد و برادرش شیخ فیضی دکنی که در آخر فیاض تخلص می‌کرد و لقب ملک‌الشعرایی داشت، پسران شیخ مبارک بودند و شیخ مبارک از اهل یمن بود و این پسران در دکن متولد شدند.

ابوالفضل قدیمی‌ترین کسی است که در حال و فرم لغات دَری سعی کرد و کتاب لغتی به فارسی نوشت و با آنکه در اصل عرب بود و زاییده هند، معذلک بر آن شد که تا بتواند الفاظ عربی را از فارسی بیرون کشیده به جای لغات مذکور از لغات دَری بگذارد. به این سبب فرهنگی ساخت و چون به سمت وزارت و پیشکار شاه بزرگ اکبرشاه (۹۶۳ـ۱۰۱۴ق) برقرار گردید به تغییر سبک نثر فارسی آغاز کرد و همان کاری را که در اواخر عهد محمدشاه قاجار ابتدا شده و امروز به وسیله فضلای ایران به نتیجه واقعی و عقلایی آن یعنی قیام در تکان دادن زبان فارسی از لغات بی‌موجب و دخیل رسیده است، در پیش گرفت.

کتاب فرهنگ و منشأت و چند کتاب دیگر مانند «اکبرنامه» در تاریخ پادشاهی اکبر و سلسله و نسب او و «آیین اکبری» در دائره‌المعارف هندوستان آن عصر که یکی از نفایس کتب فارسی است، تألیف و تصنیف کرد و نامه‌هایی که از دربار دهلی به اطراف و ممالک دیگر می‌رسید، همه بدان سبک بود و با آنکه تعمدی در نیاوردن و حذف لغات عربی و تعصبی جاهلانه مانند برخی که پس از او یا در عهد او در هند و ایران پیدا شدند به خرج نمی‌داد، معهذا بعضی عبارات او به فارسی خالص است و در نثر او لغات عربی که صدی هشتاد سراپای کتب را گرفته بود، به صدی ده دوازده لغت تنزل کرد، نیز کتاب کلیله و دمنه را تهذیب و تلخیص کرد و نام او را «بهار دانش» نهاد.

فضلای دیگر معاصر او مانند جمال‌الدین حسین انجو مؤلف «فرهنگ جهانگیری» و پس از او دیگر فضلای هند به تقلید آنان به نوشتن فرهنگ‌های فارسی آغازیدند و هر چند فضلای ایران بیشتر از آنان به لزوم امر پی برده بودند و از آن جمله سروری کاشانی کتاب «مجمع‌الفرس» را با شواهدی شعری تألیف کرده بود، اما پادشاهان صفوی متوجه این امور نبودند و از رزم و ترویج تجارت و امور مذهبی، فراغتی که به ادبیات بپردازند نداشتند، لیکن در هندوستان، اکبرشاه و پس از او جانشینانش تا اورنگ‌زیب (۱۰۶۹ ـ ۱۱۱۸ق) به این امور همراهی و مساعدت کردند.

سبک انشای ابوالفضل به واسطه اینکه تقلید از او مستلزم معلومات کافی بود پیروی نشد، مگر بعضی از لغات که از او به دیگر نویسندگان هند سرایت کرد و بعد از کشته شدن او در سنه ۱۰۱۳ به تحریک نورالدین جهانگیر ـ پسر دائم‌الخمر اکبر ـ طریقه و سبک او نیز از میان رفت و به جز چند تن لغویان انگشت‌شمار، باقی نویسندگان باز به همان رویه قدیم پس نشستند؛ اما در تدوین فرهنگ از پای ننشستند و کتب لغت نفیس [در این حوزه] از قبیل فرهنگ جهانگیری تألیف جمال‌الدین نامبرده و «فرهنگ رشیدی» (فارسی به فارسی) تألیف عبدالرشید الحُسینی معاصر شاه‌جهان و «برهان قاطع» تألیف حکیم محمدحسین تبریزی زاییده‌شده دکن و «بهار عجم» و «مؤیدالفضلاء» و «غیاث‌اللغات» و فرهنگ‌‌های دیگر مانند فرهنگ «چراغ هدایت» تألیف فاضل عالی‌مقام خان آرزو و فرهنگ‌هایی که هندوان به فارسی نوشته‌اند و فرهنگ کبیر آنندراج و فرهنگ کبیر موسوم به «فرهنگ نظام» تألیف مولانا سیدمحمدعلی ملقب به داعی‌الاسلام که به اشاره پادشاه ذی‌جاه دکن ـ حضور عثمان علی خان ـ در چندین مجلد تألیف یافته و در حیدرآباد پایتخت دکن به چاپ رسیده است، مدون گردید و هنوز هم دانشوران هندوستان در نثر این زبان شیرین که یادگارهای شکرین از طوطیان شکرشکن هند با خود دارد، از طلب و سعی ننشسته‌اند، وفقهم الله

 

پارسی سره و نوآیینی

از عوارض یا متعلقات پارسی سره، ظهور نوآیینی است که هم در عهد اکبرشاه (۹۶۳ ـ ۱۰۱۴ق) و هم در عهد پهلوی اول و دوم (۱۳۰۴ـ ۱۳۵۷ش) همراه با ترویج سره‌گویی و سره‌نویسی، آیینی نو نیز پدید آمد که در عصر جلال دوم (کزازی) این مسیر به هیچ روی به دایره آیین ورود نکرد؛ زیرا ایران‌گرایی حوزه متفاوت از گرایش به اندیشه‌های آیینی نوظهور یا پیشینه‌دار است و در این نوشتار به هر کدام در جای خود اشاره خواهد شد. در همین باره و در ادامه بررسی گرانسنگ خود بهار می‌نویسد:

«در این اوان یعنی عصر اکبر و جانشین او جهانگیر نشر کتاب فارسی و لغت در هندوستان تشویق می‌شد و از طرفی نیز مذهب تازه‌ای که اکبر شاه به اسم «مذهب الهی» به دستورالعمل و تدوین ابوالفضل سابق‌الذکر برای تهیه وحدت ملی در هندوستان منتشر کرده از قسمت‌های ساده اصول کیش زردشت و بودا و اسلام ملمعی ساخته و پرستیدن آتش را به طریقی خاص بنیان آن مذهب قرار داده، می‌خواست بدین سبب بین هنود و مسلمین وحدت فکری به وجود بیاورد؛ مردم را به هوس افکار و خیالات نوظهور افکند و آزادی فکر و هرج و مرج عقیده را ترغیب نمود.۴ این بود که جمعی رنود که اندک معلوماتی از حکمت مشائی و اشراقی و لغت داشتند، کتاب‌هایی بی‌اساس نوشتند از قبیل «دساتیر» تألیف و ساخته شخص مجهول‌الحالی که خود را زرتشتی می‌دانسته است، ولی نه از کیش زردشت آگهی داشته و نه از زبان اوستا یا پهلوی اطلاعی به هم رسانیده بود و لغات مجهول «من‌درآوردی» از خود ساخته و تاریخ‌هایی بی‌بنیاد و سخنانی پوچ آمیخته به اصطلاحات فلسفی به نام گروهی که به زعم او از پادشاهان و انبیای ایران باستان بوده‌اند، وضع کرده است و ملافیروز پسر کاووس زردشتی که مردی شاعر و صاحبدل بوده است، فریب خورده و چارچمن و دساتیر را طبع کرده است.

این کتاب و کتاب‌های پوچ و بی‌اساس دیگر به نام شارستان و آیین هوشنگ و دبستان‌المذاهب و غیره از این زمان به بعد یعنی در قرن ۱۱ـ۱۲ـ۱۳ هجری پشت سر یکدیگر به وجود آمد و نیز برخی از فرهنگ‌نویسان مانند محمدحسین (مؤلف برهان قاطع) فریب آن کتب خورد و به عشوه این دروغزنان و شیادان به دام افتاده گزافهای آنان را به اسم لغت واقعی در کتب خود نوشتند.

صاحب برهان فریب دیگر نیز خورد و آن چنین بود که به طمع گردآوری مجموع لغات پارسی دست به دامان اطلاعات زردشتیان بی‌اطلاع زد و آن گروه نیز مشتی «هُزوارش» که از پدران شنیده و معنی آنها را در کتب پازند یافته بودند و از خواندن آنها مطابق واقع آگاه نبودند، به مؤلف برهان سپردند و گفتند که لغات «زند و پازند» است و او نیز آن هزوارش‌های مغلوط را که بی‌رویه خوانده شده بود یا با رویه، در کتاب برهان قاطع با تحریف‌ها و غلط‌خوانی‌هایی که نزد او معهود است، ضبط کرد. رفته رفته از این لغات در ادبیات ایران وارد شد و در اشعار شیبانی و ادیب‌الممالک فراهانی، فرصت‌الدوله داخل گردید و قسمت‌های غلط تاریخی دساتیر نیز در بستان‌السیاحه اردبیلی و ناسخ‌التواریخ و نامه خسروان داخل گردید!

از این تاریخ به بعد آن خرافات لفظی و معنوی سربار لغات مغولی و افعال و ترکیبات ساختگی و زشت و شیوه سست و بی‌آهنگ عصر گردیده، سبکی تازه پیدا شد که ابوالفضل [دکنی] بیچاره اگر زنده بودی، از کرده پشیمان شدی. و نمونه سبک مزبور شیوه‌ای است که هنوز هم بدبختانه متداول است و آن را «فارسی سره» نامند۵ و معروف‌ترین کتابی که در این شیوه نگارش یافته و از همه کمتر مغلوط می‌باشد، «نامه خسروان» تألیف جلال‌الدین میرزای قاجار پسر فتحعلی‌شاه است که تاریخ ایران را از کیومرث تا مرگ نادر و انقراض دودمان او در سه جلد نوشته و از آوردن لغات مشکوک هم تا حدی خودداری کرده است. و مضحک‌تر از همه آن است که مردی از پیروان این گروه نادان، در قرن سیزدهم گلستان سعدی را به پارسی سره مانند سیم ناسره سکه فارسی بر سر زده است و به گمان خود کار تازه و سره‌ای از وی سرزده و به ادبیات خدمتی کرده است!۶

ادامه دارد

 

پی‌نوشت‌ها:

۱ـ یمن از شمال به عربستان سعودی و ربع‌الخالی، از جنوب به عدن و از غرب به بحر احمر محدود است. آثار تاریخی شهر مأرب در خاک یمن است. دولت‌های معین و مأرب قبل از میلاد مسیح در یمن پیدایش یافتند. از اواخر قرن ۳ ق.م با الحاق حضرموت به دولت سبا مملکت وسیعی شامل یمن کنونی و اراضی زیادی مجاور آن تشکیل شد. تمدن عربستان جنوبی را از قرن هشتم‌ق.م تا انقراض دولت سبا می‌توان تمدن یمنی نامید. در زمان ذونواس، یمن به دست حبشی‌ها افتاد و حکومت اینها ۵۰ سال دوام کرد حدود ۵۷۰م دولت ایران به تقاضای سیف ابن ذی‌یزن امیر معروف یمن که از دربار ایران استمداد کرده بود، یمن را تصرف کرد و این وضع تا ظهور اسلام ادامه داشت.

در قرن دوم هجری که مذاهب اسلامی ایجاد شد، نواحی کرانه‌ای (تهامه) پیرو مذهب شافعی شدند و ارتفاعات در تصرف شیعیان زیدی قرار گرفت، و قرنها در کمال دوستی تا ظهور وهابیان سعودی با هم زندگی کردند. قرن نهم میلادی در تاریخ یمن اهمیت خاص دارد. در این قرن امام زیدی، یحیی الهادی الی الحق، سلسله‌ای از امامان (فرمانروایان) یمن را تأسیس کرد که تا نیمه دوم قرن بیستم میلادی ادامه داشت. چون بنابر اعتقاد زیدیان، عالم بودن شرط اصلی امامت است، بسیاری از فرمانروایان یمن مردمان دانشمند و نویسندگان پرکاری بوده‌اند و مجموعه عظیمی از تألیفات ایشان مخصوصاً در علم کلام و مناظره، فراهم شده. اصل جانشینی از طریق وراثت به صراحت رد شده بود و به همین جهت تاریخ قرون وسطای یمن، تاریخ مغشوشی از تعارض امام‌های محلی مدعی امامت بوده است. در قرن ۱۱ یازدهم امامان اسماعیلی به کمک فاطمیان مصر، بر این سرزمین مستولی شدند. صلاح‌الدین ایوبی در ۱۱۷۳م آنجا را مسخر کرد پس از انقراض دولت ایوبی کُرد، سلسله رسولیان یمن (از اصل کُرد و ترک) از ۱۲۳۰ تا قرن پانزدهم میلادی بر یمن حکومت داشتند. با ظهور عثمانی‌ها، امامان زیدی تا قرن نوزدهم میلادی بر مرتفعات یمن حکومت می‌کردند و کرانه‌های ساحلی در دست عثمانی‌ها بود و در همین زمان (قرن نوزدهم) یمن مورد تاخت و تاز وهابی‌های سعودی قرار گرفت که محمدعلی پاشا خدیو مصر به دستور سلطان عثمانی‌ها آنها را بیرون راند و سپس اروپاییان از جمله انگلستان به دخالت در امور یمن پرداخت و… (دایره‌المعارف مصاحب، ج۳)

۲ـ نظامی گنجوی، خمسه نظامی، به اهتمام و تحریر حسن میرخانی (سراج‌الکتاب)، رودکی، تهران، ۱۳۶۳، ص۳۵۹٫

۳ـ محمدتقی بهار (ملک‌الشعراء)، سبک‌شناسی، ج۳، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۵۵، ص۲۹۰٫

۴ـ همان، ص۲۹۲٫

۵ ـ مقصود استاد ملک‌الشعرای بهار، احمد کسروی است. چنان که از دیوان اشعار این بزرگ برمی‌آید، به هیچ روی از وی دل خوش نمی‌داشته؛ چنان که در نکوهش وی سروده است:

کسروی تا راند در کشور سمند پارسی

گشت مشکل فکرت مشکل‌پسند پارسی

هفت اختر را ستاره هفت گردان نام داد

زانکه خود بیگانه بود از چون و چند پارسی

فکرت کوتاه و ذوق ناقصش را کی سزد

وسعت میدان و آهنگ بلند پارسی؟

یافت مضمون از منجم‌باشی ترک و سپس

چند دفتر زد به قالب در روند پارسی

پارسی‌گویان تبریز ار به ما بخشند عُمر

باشد این تبریزی نادان گزند پارسی

گر ازین بنّای ناشی طرز معماری خرند

خشت زیبایی درافتد از خرَند پارسی

ترکتازی‌ها کند اکنون سوی پازند و زند

وای بر مظلومی پازند و زند پارسی

طوطی شکرشکن بربست لب کز ناگهان

تاختند این خرمگس‌ها سوی قند پارسی

خوی گرفت از شرمساری چهر قطران و همام

تا که گشت این ننگ تبریز آزمند پارسی

خطه تبریز را گویندگان بودست و هست

هر یکی گـوینده لعل نوشخند پارسی

پس ‌چه شد کاین احمدک زان‌خطه مینونشان

«احمدا» گو شد به گفتار چرند پارسی

(دیوان اشعار شادروان محمدتقی بهار(ملک‌الشعرا)، ج۲، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۵۶، ص۵۵۰ ـ ۵۵۱)

۶ ـ محمدتقی بهار،‌ سبک‌شناسی، ج۳، ص۲۹۲ـ۲۹۳ .

 

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: