آلبرتو توسکانو فیلسوف، منتقد فرهنگی و نظریهپرداز اجتماعی ایتالیایی-انگلیسی است که در جهان انگلیسیزبان به جهت ترجمههایش از آثار آلن بدیو مشهور است. کارهای خود توسکانو حول دو محور است: بررسی تداوم ایده کمونیسم در تفکر معاصر و نیز تحقیق در تبار مفهوم تعصب مذهبی. کتاب او با عنوان «تعصب مذهبی: کاربردهای یک ایده» در سال 2010 منتشر شد. توسکانو در این مصاحبه به سیر تحول مارکسیسم در قرن بیستم و قرائتهای مختلف از آن اشاره میکند: مارکسیسم کانتی، مارکسیسم فرویدی، مارکسیسم جهانسومی، فمینیسم مارکسیستی و... . او در ضمن به افول سیاست طبقاتی و ظهور سیاست هویتی میپردازد و معتقد است تقابل میان این دو سیاست در بهبیراههکشاندن بحثهای درونی جریان چپ در دهه 1980 حول پستمدرنیسم مؤثر بوده است.
زمستانِ سالِ ١٣٩٤ مصادف شده بود با ماههای منتهی به درگذشت مادر بسیار كهنسال استاد احمد پژمان و به همین سبب استاد نسبت به دفعات قبل مدتی طولانیتر را در ایران اقامت كردند و همین فرصتی پیش آورد كه در آن چندماه باهم روی یكی- دو موضوع كه سالها مشتاق و مترصد انجام آنها بودم كار كنیم. یكی ضبط و انتشار اثر درخشان او «دیورتیمنتوُ» بود كه به همت خانه هنر خرد و علی صمدپور به سرانجام رسید و دیگری كوشش برای ضبط و انتشار خاطرات او در قالب یك كتاب كه نامش را گذاشته بودم: «مثل یك نُت گمشده، خاطرات و اندیشههای احمد پژمان»
در كار ما روزنامهنگاران كمتر پیش میآید كه قصد كرده باشیم درباره هنرمندی ویژه نامهای تدارك ببینیم و پیشنهادمان با استقبال اكثر فعالان جامعه موسیقی روبهرو شود؛ یا عدهای موافق موضوع نبودند یا انواع كدورتها دست و دل آنها را از مصاحبت و همیاری باز میداشت. اما گردآوری پروندهای برای احمد پژمان الحق كه برای خودمان جای شگفتی داشت. به جرات میتوان گفت تا «پ» پژمان را میآوردیم از آهنگساز، موسیقیدان و فیلمساز همه و همه با هیجان خاصی از موضوع استقبال میكردند. استقبالی كه علاوه بر جایگاه مهم پژمان در موسیقی از فروتنی و وقار مثال زدنیاش میآمد.
این روزها خیلی از اهالی فکر از کمرنگ شدن مرجعیتهای فکری – اجتماعی در جامعهمان سخن میگویند و معتقدند مردم در برخورد با مسائل پیشگامتر از رهبران فکریشان عمل میکنند. این اظهارنظر، پیش فرض ما برای شروع گپوگفتی با دکتر تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران بود هرچند که او پیشفرض ما را با قاطعیت رد کرد. دکتر ارمکی بر این باور است که مرجعیت فکری- اجتماعی در جامعه ما نه از میان رفته و نه کمرنگ شده است بلکه امروز مردم از مرجعیتهای گذشته فاصله گرفتهاند چون مرجعیتهای تازهای یافتهاند.
بحث درباره ایران و ایرانشهر، این روزها یكی از اصلیترین مباحث در میان روشنفكران و اندیشمندان ایرانی است. سید جواد طباطبایی از تدوین نظریه ایران میگوید و برخی در تقابل با او، از اعتباری بودن این مفهوم سخن به میان میآورند. دكتر سجادی معتقد است كه مفهوم و مصداق ایران یك تصور ذهنی نیست و اندیشه ملی ایرانی یعنی جهانبینی ایرانی، سابقه چند هزار ساله دارد.
اجتهاد بالاترین درجه علمی در دانش فقه اسلامی و به معنای توانایی استنباط احکام شرعی از منابع دینی است. مجتهد و فقیه نیز کسی است که میکوشد تا احکام شرعی را از منابع فقهی اسلام، یعنی قرآن، سنت، عقل و اجماع بیاموزد. اجتهاد نیازمند آموختن شاخههای مختلفی از علوم دینی و ادبی مثل ادبیات عرب، اصول فقه، منطق، آیات الاحکام، رجال و درایه، نظریههای فقهای متقدم و تفسیر قرآن است.
سعید حمیدیان، استاد نام آشنا و بازنشسته گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی، پژوهشگر، مصحح، مترجم و مولف برجسته و کسی است که بخشی از بار فرهنگی ایران زمین را در دهههای اخیر بر دوش داشته و بیشک در عرصه پژوهش و آموزش، یکی از تاثیرگذارترین چهرههای ادب و فرهنگ این مرز و بوم است. پژوهشگری که عمر گرانمایه خود را صرف تدریس و تحقیق در عرصههای مختلف ادبیات کرده است. آنچه در پی میآید، حاصل ساعتی است که در محضر این استاد بزرگ، به گفتوگوی صمیمانه پرداختهایم.
موسیقیدانان زن طی سالهای گذشته با وجود محدودیتهای فراوان به جایگاه والایی در عرصه هنر دست یافتهاند، بسیاری از این زنان نه تنها در كنار مردان كه مقدمتر از آنان، طلایهدار عرصههای مختلف موسیقی ایران بودهاند. رابعه زند، نوازنده سازهای قانون، چنگهای باستانی و پژوهشگر سازگری، از جمله موسیقیدانانی است كه نام زنان هنرمند را در ایران سربلند كرده است
نگاه رایج ما به تاریخ بسیار قالبی (كلیشهای) و سطحی و مملو از باورهای رایج اما نادرست است. یكی از این باورها تصور خام و غلط از تاریخ مغول است. كریم مجتهدی، استاد نامآشنای فلسفه كه دستی نیز در تحقیق و پژوهش تاریخی دارد، در یكی از آخرین آثارش «مغولان و سرنوشت فرهنگی ایران» با نگاهی جامع و فلسفی كوشیده، این باور رایج كه مغولان صرفا «آمدند و كندند و سوختند و كشتند و بردند و رفتند» را به چالش بكشد و با رویكردی انتقادی با تاكید بر توانمندیهای فرهنگ ایرانی، نشان دهد كه چگونه ایرانیان توانستند در پرتو جهانروایی مغولان، به بسط و گسترش میراث فرهنگی خود بپردازند.
عوامل متعددی در شكلگیری جوامع دخیل هستند اما برای دوام یك جامعه همبستگی اجتماعی از اهمیت بسیار بالا و استثنایی برخوردار است؛ عاملی كه هرچند از علل موجبه آن محسوب میشود اما در علل مبقیهاش نیز نقش بیبدیلی را ایفا میكند؛ نقشی كه البته در بزنگاههای حساس، پررنگتر هم میشود.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید