در یك سال گذشته حیات جدیدی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیدا شده كه واقعا تحسین برانگیز است. به گمان من، در همه زمینههای فرهنگی و هنری و ادبی روح تازهیی دمیده شده و كارهای ارزندهیی صورت گرفته كه یقینا حوزه كتاب و نشر هم از این رخداد نیك، بركنار نمانده است. پس از سالهای ركود و ایستایی و پسروی دولت گذشته، اكنون شاهد دوره و نسل تازهیی از فعالیتهای فرهنگی و هنری در كشور هستیم كه حاصل مدیریت درست و شخصیت قوی و انقلابی جناب آقای دكتر جنتی است. تصور میكنم برای بازگشت اعتماد مردم نسبت به حوزه فرهنگ و مشخصا كتابهای منتشره. باید پروسهیی نسبتا طولانی طی شود.
جنگ جهانی اول گویا در سوم آگوست ۱۹۱۴ در پی شلیکی به ولیعهد اتریش در کوچه پس کوچههای سارایوو آغاز شده است. این شلیک، تنها بهانه آغاز جنگ بود، چرا که موجبات این جنگ پیش از این فراهم شده بود. این رویداد تنها هشت روز پس از تاجگذاری احمدشاه قاجار و صدارت مستوفیالممالک آغاز شده بود. از زمان شروع جنگ تا وقوع انقلاب مشروطه تنها هشت سال میگذشت. سه سال از این تاریخ هم صرف درگیریها برای خاتمه دادن به واقعه به توپ بستن مجلس و استبداد صغیر شده بود. به نظر هشت یا پنج سال نباید زمان زیادی برای نافرجامی یا ناامیدی در کار یک انقلاب مردمی باشد. اما ماجرا در ایران فرق میکرد. اگر مردم دنیا با پایان جنگ جهانی اول خسته شده بودند، ایرانیان پیش از رویارویی با این پدیده دهشتانگیز همه رمقهای خود را از دست داده بودند! انقلاب برای ایرانیان همه آن چیزهایی را که آرزو کرده بودند به همراه نیاورده بود. در نتیجه انقلاب، سازمان اجتماعی و سیاسی جامعه بهم ریخته بود. اما در برابر این بهمریختگی نظم و سامان مناسبی هم برقرار نشده بود. انقلاب نه تنها همه موجبات آزادی را به همراه نیاورده بود بلکه جامعه را در چنبره منازعات ایلی و قبیلگی و بیثباتی اجتماعی فرو برده بود.
تراژدي حمله اسراييل به غزه در حالي وارد چهارمين هفته خود شده است که هيچ نوري در انتهاي تونل، درخصوص آتشبس و پايانگرفتن درگيريها به چشم نميخورد. تابه همينجا هم اين دور از درگيريها ميان حماس و اسراييل، وارد رکورد جديدی شده است. درگيريهاي قبلي نهتنها به هفته سوم نميرسيدند بلکه در همان يکي، دو هفته نخست به نوعي آتشبس و ترک مخاصمه میانجامید اما در دور جديد، پاياني در افق به چشم نميخورد. سوال اساسي این است که چرا هيچيک از دو طرف، تمايلي براي آتشبس ندارند و چرا برخلاف دفعات گذشته، مناقشه وارد چهارمين هفته خود شده و هيچ نشانهاي از ترک مخاصمه وجود ندارد؟ در پاسخ باید گفت سه عامل جديد اين بار وارد مناقشه شدهاند که در دفعات قبلي وجود نداشتند: نخست اينکه هدف اصلي حماس و مقاومت، شکستن محاصره غزه بود. پذيرش آتشبس در شرايط فعلي با وجود اينهمه تلفات و تخريب، عملا به معناي تداوم باقيماندن غزه به عنوان يک «زندان بزرگ» خواهد بود. در سوي مقابل براي اسراييليها نيز مشکلات زيادي وجود دارد. آنها اگر بدون دسترسي به هدف اصليشان -که خلعسلاح مقاومت بوده- آتشبس را بپذيرند؛ يقينا منتقدان و مخالفان نتانياهو خواهند گفت پس اينهمه هزينه جنگ و آسيبهاي مالي و جاني که به فلسطينيها وارد شد و اينهمه ويراني غزه، قرار بود چه دستاوردي داشته باشد؟ دليل دوم تداوم وضع فعلي، این است که با وجود قربانيان بالاي فلسطينيها، مقاومت و حماس همچنان از حمايت مردم غزه برخوردارند. نه کشتار و نه تخريب، هیچ کدام تزلزلي در روحيه مردم غزه به وجود نياورده بلکه برعکس به نظر ميرسد باعث سختترشدن عزم و اراده آنها براي رسيدن به راهحلی بلندمدت شده است. مشابه همين وضعيت در طرف مقابل هم وجود دارد. بعد از گذشت سه هفته، بخشي از افکار عمومي در اسراييل از عمليات ارتش در غزه حمايت ميکنند. اگر همين امروز اعلان آتشبس شود، عملا حماس و مقاومت موفق شده و همچنان مسلح باقي مانده و هر زمان لازم باشد ميتواند پاسخ حملات اسراييل را بدهد. البته چپها و ليبرالهاي اسراييلي مخالفتهاي زيادي را با عمليات غزه نشان دادهاند اما جناح راست و برخی از محافظهکاران اسراييلي، پشت جنگ در غزه هستند. دليل سوم تداوم مناقشه این است که در درگيريهاي قبلي، ميانجي و ميانجيگري نقش مهمي در برقراري آتشبس بر عهده داشت.
هر یك از ما به طور روزمره در گفت و شنود با اطرافیان، كمابیش شاهد انواع تكیه كلامهای رایج گفتاری میباشیم. برخی از این تكیه كلامها، چندان توجهمان را به خود جلب نمیكند و به راحتی از كنارشان میگذریم. اما پارهای از آنها، سخت كانون توجهمان میشود و درنگ و تأملمان را برمیانگیزاند؛ با شنیدن آن به ما احساس خوشایند یا ناخوشایندی دست میدهد. درصورت خوشایندی، بیاختیار از آن تقلید كرده و بر زبان جاری میسازیم. پارهای از آنها نیز برعكس، پسندمان نمیافتد، حتی موجب دوری و نفرتمان میشود. گاه به واسطه آن تكیه كلام ناپسند، درست یا نادرست به ارزیابی اشخاص میپردازیم و شخصیت فرد را از رهگذر آن میشناسیم. حتی گاه به واسطه آن تكیه كلام، اشخاص را به ریشخند میگیریم؛ و یا آن شخص را با آن تكیه كلام میخوانیم!
در تعطیلات عید فطر فرصتی دست داد تا از منطقه زاغمرز دیدار کنم. زاغمرز، امیر آباد، زینوند و حسین آباد یا4 قلعه عبدالملکی از توابع شهرستان بهشهر در استان مازندران ، محل سکنای ایل کرد عبدالملکی می باشند. بر پایه روایات شفاهی خاستگاه اصلی این ایل، اورامان کردستان بوده و در یک فرایند تبعید و کوچ تاریخی در این منطقه سکنی گزیده اند. بزرگان عبدالملکی می گویند که آنان را برای مقابله با هجوم ترکمانان به اینجا کوچانده اند. در مدتی که با ماشین از شبه جزیره میانکاله و قلمرو چهار قلعه عبدالملکی ها بازدید می کردیم همراهان عبدالملکی در هر نقطه شرح یکی از جنگهای پدرانشان با ترکمانان و قبر ترکمانها و روس های مهاجم را نشان می دادند و منظومه های محلی را که در وصف رشادتهای قهرمانان ایل سروده شده برایم می خواندند.
در قرن نوزدهم دولت های ملی که از دل انقلاب های بورژوایی بیرون آمده بودند، تصمیم گرفتند «تاریخ»ی برای «ملت»های ابداع شده خود بسازند و مردمانی را که اغلب جز رابطه ای دورادور با یکدیگر نداشتند، از یک ریشه و تبار نشان دهند. این دولت ها، نیاز بدان داشتند که مشروعیتی تازه برای خود دست و پا کنند که دیگر نمی توانست همچون رژیم های گذشته سلطنتی اروپا ...از اشرافیت یا از کلیسا ریشه بگیرد، بنابراین معنایی جدید برای تاریخ قائل شدند و توانستند رویکرد هگلی به این امر را به سود خود در یک قانونمندی خاص تصاحب کنند.
یونس کرامتی، نویسنده مقاله برگزیده دهمین جشنواره نقد کتاب، درباره اهمیت مقوله ترجمه معکوس، در یادداشتی به ریشهیابی و صحت این اصطلاح پرداخته است.
اوضاع عمومی مسلمانان در اواخر دوران خلیفه سوم به وخامت گرایید و اکثریت از شرایطی که روز به روز سختتر میشد، ناراضی بودند. مرکز ناآرامیها کوفه بود، مصر و نیز مکه و مدینه. در دو منطقه نخست این توده مسلمانان بودند که از ظلم و ستم و نیز بیدینی و بیمبالاتی حکام به جان آمده بودند و در دو شهر بعدی، این متنفذان مهاجر و انصار بودند که سهمی از قدرت میخواستند و احساس میکردند خلیفه صرفاً به خانواده خود، یعنی شاخه بنیامیه توجه دارد و تمامی امتیازها در دست آنان است.
اسلام دیدگاهی چند لایهای و چند مؤلفهای نسبت به «پدیده عید در جامعه» دارد. پارهای از مؤلفههای این دیدگاه با آنچه میان اقوام بشری جاری است، همخوانی دارد و پاره ای نیز مؤلفههای اختصاصی دین در باره عید است. این دیدگاه را در دو بخش ارائه میکنیم، بخش موضع دین در قبال اعیاد موجود در میان اقوام بشری و بخش ایجاد عید دینی.
درک و شعور موسیقی قابلیت عبور از بسیاری مفاهیم انسانی، نباتات و چیزها را داراست! این توانایی را هم دارد که گوشههای خالی از ذهن برخی افکار و اذهان در طول تاریخ را سیراب کند. فن موسیقا نه فقط در علم فیزیک و ریاضی بلکه در دنیای ماورایی و تخیل فراتر از عصر خود، فضای مجازی انسان دوران خود را به تحرک و اندیشه وامیدارد. موسیقی از ارکان اصلی و جداییناپذیر در لحظه آدمیان است هم چون هوایی است که تنفس میکنیم. موسیقی ذات الهی دارد و به شرط سلامت انسان را آسمانی میکند. اما نباید از نظر دور داشت که دو منطقه شرق و غرب تفاوتهای ماهوی عمیقی به لحاظ ساختار و اندیشه در هنرها با همدیگر دارند. اشتباهی که در گذشته رخ داد و قرار شد که یک التقاط بیمنطق بین کانون فرهنگی نه فقط ایران بلکه مشرق زمین با کانون اندیشه ورزی دنیای غرب به وجود آید که نهایتش منتج به بیفرهنگی و بیهویتی نوع خاص هنرها بویژه موسیقی شد. رعایت فاصله عقلایی بدون پیشفرضهای سیاسی
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید