آنچه در پی میآید، نمونههایی از تأثیرات فرهنگی ایران است كه از اواخر دوره ساسانی و با عبور گروهی از پناهندگان ایرانی از چین، به ژاپن راه یافت، به روایت كتاب «آسوكا و پارس» (پیشروی فرهنگ ایران به شرق). متن حاضر تلخیصی بسیار فشرده از فصل نخست كتاب است.
عالمآرای نادری نوشته محمدكاظم وزیر مرو، مفصلترین زندگینامه نادرشاه افشار، و تاریخ حوادث روزگار اوست. این كتاب آیینه احوال ایران در دو قرن و نیم پیش، و بازگوی غمها و شادیهای مردم آن روز ایران است. و اهل خرد و اندیشه در لابلای سطور عبرتآموز آن حوادث بعدی را هم میتوانند ببینند. مؤلف از مردم ساده و عادی عصر خود بوده و كتاب خود را به زبان ساده و بیپیرایه و محاوره عصر خود نوشته كه چندان فرقی با زبان گفتگوی امروز ما ندارد. قسمت عمده كتاب خاطرات و مشهودات مؤلف، یا روایت از شاهدان عینی حادثههاست كه برای كتابدوستان خواندنی، و برای محققان زبان و تاریخ و فرهنگ ایران منبع دست اولی است كه نكتههای ارزنده نادری در بر دارد.
دکتر کاتوزیان سنت فکری، فرهنگی و تاریخی این سرزمین و به اقتضای رشته تخصصیاش متون معتبر فقهی را نیزبه خوبی میشناخت. این در حالی بود که میدیدم به حسب ظواهر، نوع لباس و سلوک ظاهری و رفتار فردی، بیشتر یک استاد تحصیلکرده در اروپا به نظر میآید و ابتدا احساس میکردم او نسبتی با عالم مذهب و سنت ندارد. سپس دریافتم که وقتی وارد مباحث حقوق مدرن میشود، بازهم همانقدر تسلط و اشراف دارد.
تابستان سال تحصیلی 51-50 به یکی از گرمترین روزهای زندگیام بدل شد. در کنکور دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران پذیرفته شدم، راهی تهران شدم و مراحل ثبتنام، سردر زیبای دانشگاه تهران، زمین چمن آن روز و ستونهای دانشکده حقوق و... شدم دانشجوی سال اول رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران. روز اول درس، اتاق315، طبقهسوم، نیمکتهای آبی مثل سالن سینما پشتسرهم ردیف شده بودند، میشد دلهره را در چشم همه دید، ساکت و آرام نشسته بودیم. 215 نفر بودیم که در رشته حقوق کنکور سراسری قبول شده بودیم. کسی را در کلاس نمیشناختم. با دو،سهچهره در موقع ثبتنام و یکی،دونام از کرمان آشنا بودم. استاد آمد، این صفت را برای نخستینبار میشنیدم؛ بهجای معلم، استاد، مردی بلندقامت با کتوشلواری سورمهای و کراواتی که به قامت رسایش خوب میآمد، آهسته طول کلاس را طی کرد، از سکو بالا رفت، نگاهی نافذ و عمیق داشت، با لبخندی که گونههایش را برجسته میکرد و بهصورت استخوانیاش برازندگی بیشتری میداد، سراسر کلاس را برانداز کرد، سلام و احوالپرسی و تبریک، تن صدایش دلچسب بود و آغازین روزهای مهر در اولین سال ورود به دانشکده را برایم زیبا و زیباتر کرد؛ دکتر کاتوزیان!
شادروان «دکترناصر کاتوزیان» شخصیتی است که آثار علمی او، پشتوانه ادبیات حقوقی ایران است. شاید کمتر مقالهای به چشم بخورد که از ارجاعات مکرر به آثار ایشان خالی باشد. ایشان دارای ذهنی وقاد، نقاد و تحلیلگر بودند. در عرصه حقوقی، مدافع اصول و موازین حقوق اسلامی بودند. باوجود آنکه استاد حقوق مدنی محسوب میشدند، دانش حقوقی ایشان اختصاص به یکحوزه خاص نداشت.
برخی از اهل علم قادرند افکار و دانستههایشان را بهصورت مکتوب عرضه کنند و بعضی دیگر هرچند محضرشان قابلاستفاده و گفتارشان شیرین است اما قادر به نوشتن نیستند و برخی دیگر که هم میتوانند دانستههای خود را بهطور شفاهی منتقل کنند و هم مطالب خود را مکتوب کنند، آنگاه که به کاربرد آنچه میگویند و مینویسند در حیطه عمل نیاز پیدا میشود، ناتوان هستند. اینکه کسی در هر سه جنبه چیرهدست و صاحبنظر باشد، از مواهب الهی است.
گهگاه نابغههایی ظهور میكنند كه نه همان در عصر خود و جانشینان نزدیك خود، كه در قرون لاحقه پایگاهی آمرانه كسب میكنند؛ شاعرانی چون رودكی، فردوسی، خیام، سنائی، نظامی، عطار، مولانا، سعدی، حافظ، جامی، صائب، بهار كه منزلنمای مسیر و راه و قافلهسالار كاروان شعر میشوند و معیارهایی كمابیش پایدار برقرار میسازند.
مكتب تفكیك نامی است كه استاد محمد رضا حكیمی در مقالهیی با همین نام كه در شماره دوازدهم كیهان فرهنگی (1371) منتشر شد، برای آن جریان فكری مذهبی انتخاب كرد كه ریشه در آموزههای فقیه معاصر محمد مهدی غروی اصفهانی (1365 ه. ق-1303 ه. ق) مشهور به میرزا مهدی اصفهانی و شاگرد برجسته میرزای نایینی دارد. استاد حكیمی در مقاله مذكور در تعریف این مكتب چنین مینویسد: «مكتب جداسازی سه راه و روش معرفت و سه مكتب شناختی در تاریخ شناختها و تاملات و تفكرات انسانی، یعنی راه و روش قرآن، راه و روش فلسفه و راه و روش عرفان. مكتب تفكیك در مورد این سه مبنی و مكتب (وحی، فلسفه، عرفان) تفكیكی است نه تاویلی و امتزاجی و التقاطی و تطبیقی، زیرا این امر را ناشدنی میداند».
خبر كوتاه بود اما تلخ و ناگوار! چهـره ماندگار دكتـرامیـر نــاصر كاتوزیــان؛ امیــر لشكر حقوقدانـان، پیــشــكســوت اندیشمند و متفكر نوعدوست و متعهد بیپیرایه و سختكوش و خردورز خلاق. هم او كه عمر پربارش را در راه آموزش و تحقیق علم حقوق با هدف رشد علمی و آگاهی فرزندان این آب و خاك و تحقق عدالت و ایجاد نظم سپری كرد، دعوت حق را لبیك گفت و به سرای جاودان شتافت و خاكیان را رها كرد وبه افلاكیان پیوست؛ بزرگ مردی كه مصداق بارز «مدادالعلماء افضل من دماء شهدا» بود.
گر نادره معدوم شود هیچ عجب نیست / كز كاخ هنر نادرهكاران همه رفتند/ افسوس كه افسانهسرایان همه خفتند/ اندوه كه اندوهگساران همه رفتند/ فریاد كه گنجینه طرازان معانی / گنجینه نهادند به ماران همه رفتند/ یك مرغ گرفتار در این گلشن ویران
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید