دو روز پیشتر مطلع شدم عالم و دیپلمات برجسته و معروف مغرب، آقای عبدالهادی التازی مدتی قبل زندگانی را بدرود گفته است. ایشان را از نزدیک میشناختم و در ایام مأموریتم در این کشور در سالهای ۸۵ـ۱۳۸۲، پیوسته با وی ارتباط داشتم؛ ارتباطی که جنبه خانوادگی هم داشت.
دانشگاه آزاد اسلامی در قلمرو آموزش عالی کشور، بهویژه در حوزه علوم انسانی، فرهنگ و ادب و اهتمام در تهذیب اخلاق جوانان و آشنا ساختن آنان با مواریث فرهنگ اسلامی و ایرانی و ادبیات جهانی نقشی کلیدی و برنامهای گسترده دارد که خاص و عام به این اصل شریف واقفند. خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی به دلیل استغراق در مکتب رندی، زبانی رمزی، عاطفی و تخیلی - دور از دسترس اوهام- دارد و معرفی این رند فراهنجار کاری آسان نیست و دانشگاه آزاد اسلامی تصمیم گرفت جامعه ایرانی و جهانی را با این زبان فاخر بیش از پیش آشنا سازد.
ناصر خسرو با اینکه در سراسر کتابهای خود عقل را میستاید و مردم را به پیروی از حکم عقل میخواند، مقصودش عقل مقید است نه مطلق؛ عقلی که در حکم خود از ائمه تأویل پیروی کند.
از نامش، ناگفته پیداست که در زمان و زمانه خود، بدیع بوده و بدعت نهاده است. بیش از همه او را با مولانا و مثنویاش میشناسند اما در طول عمر 73 ساله اش، 37 عنوان کتاب ـ اعم از تألیف و تصحیح ـ و 106 عنوان مقاله نوشته، 107 عنوان شعر سروده و 41 عنوان رساله فوق لیسانس و دکتری راهنمایی کرده است. اما جز این، «محمدحسن بشرویهای» که همه «بدیع الزمان فروزانفر» میشناسندش، بخش اعظم از زندگیاش را مصروف تدریس و تعلیم کرده است.
شاید در مراسم ختم و شرکت در آن هیچ ملتی به پای ما نرسد اما افسوس که به سبب ضعف حافظه تاریخی خیلی چیزها را خیلی زود از یاد میبریم. میخواهم درباره استاد «بدیع الزمان فروزانفر» صحبت کنم. نام او محمدحسن، سپس جلیل یا عبدالجلیل معروف به آقا محمد حسن خراسانی سپس شیخ عبدالجلیل و بالاخره یکی از والیان خراسان که استعداد و ذکاوت او را ادراک کرد در سنین طفولیت او را بدیع الزمان لقب داد و این لقب برای او ماند.
هزار و چهارصد و یک سال تقریباً از آغاز خلافت یا رهبری(رسمی) سیاسی امام علی علیهالسلام میگذرد اما همچنان روش حکومتی آن حضرت به عنوان بهترین روش حکومتداری نزد وجدانهای بیدار و پیروان راستیناش قابلیت بررسی و الگوبرداری دارد؛ چرا که مطابقت توصیههای آن امام همام در حوزه نظر، و کردار و رفتار وی در حوزه عمل، زبانزد عام و خاص است و تفاخر بشریت را به دور از حدود و ثغور دین و مذهب در پی داشته و دارد. از سرسختترین دشمن آن حضرت تا جویندگان حقیقت و دوستداران و شیفتگان وی نمیتوانند فضیلتهای امام علی علیهالسلام را نادیده بگیرند.
مطهری در مجموع به سنتی تعلق داشت كه از دوران مشروطیت آغاز شده و از آن با عنوان نواندیشی دینی میتوان یاد كرد. مطالعات عمیق او در حوزه فلسفه اسلامی و تسلط به مباحث كلامی و آشنایی با فقه و اصول، او را در موقعیتی قرار داده بود كه بتواند از دانشهای مختلف اسلامی در این راستا بهره برد. افزون بر این آشنایی با دستاوردهای علوم انسانی جدید به ویژه در حوزه فلسفه غرب، زمینه استفاده از این یافتهها را برای او فراهم میكرد، همنشینی با اساتید برجسته دانشگاه نیز او را یاری میكرد. از نظر فقهی دست پرورده مكتب فقهی آیتالله بروجردی بود ولی در فلسفه از علامه طباطبایی، در مباحث عرفانی و سیاسی از امام خمینی و در امور اخلاقی و معنوی از حاج میرزاعلیآقا شیرازی تاثیر پذیرفته بود.
شهید مطهری دوران طلبگی خود را از فریمان و خراسان در حوزه مشهد شروع كرده و سپس به قم منتقل شدند. عمدتا دورهای كه به قم وارد شدند به فضای فكری وسیعتر با تنوع فكری-فلسفی بیشتری قدم گذاشتند چرا كه حوزه خراسان نسبت به قم حوزه بستهتری است اما علامه طباطبایی كه به عنوان مدرس فلسفه در قم و در زمان امام خمینی(ره) اندیشههای فلسفی را مطرح میكردند با فیلسوفان جهانی مثل هانری كربن آشنایی داشتند و اندیشه غرب در حقیقت در حوزه مطرح بود.
استاد مرتضی مطهری، فقیهی عقل محور با ذهن و اندیشه فلسفی بود. بیش از همه تحت تاثیر علامهطباطبایی قرار داشت و عقل محوری ایشان باعث شد مطالعات خود را از سطح كتابهای حوزه عبور دهد و به مطالعه دیگر آثار فیلسوفان مغرب زمین روی بیاورد و تقریبا فلسفههای مطرح امروز مثل فلسفه كانت، دكارت، راسل، هیوم و مانند آنها را از راه ترجمه بشناسد. شناخت عمیق استاد مطهری نسبت به فلسفه و فیلسوفان امروز، ذهن او را نسبت به تفسیری كه از اسلام داشت با دیگر فقیهان متفاوت كرده بود تا جایی كه نسبت به بسیاری از عالمان امروزی ذهنی بازتر و فكری بلندتر داشت. تعقل محوری شهید مطهری بیشتر با شیعههای عقل گرا و اعتدالیون نزدیك بود بنابراین در كتابی كه درباره اقتصاد اسلام نوشت كه بعدها جلوی آن گرفته شد، عدالت را مبنا و محور همه احكام قرار داد و معتقد بود در جامعه اسلامی حكمی را میتوان مبنا قرار داد و شرعی قلمداد كرد كه از عدالت سرچشمه گرفته باشد.
به واقع هسته اصلی توسعه كشور از آموزشوپرورش شروع خواهد شد و بار اصلی و سنگین پیشرفت كشور برعهده آموزش و پرورش است زیرا آموزش است كه نقش كلیدی و پایهای در پرورش نسلهای آینده و پیشرفت كشورها برعهده دارد و از همینرو است كه چندین دهه است رقابتی جهانی برای توسعه و روزآمد كردن آموزشوپرورش در سطح جهان به راه افتاده است؛ رقابتی برای تربیت نسل آینده كه به بار نخواهد نشست مگر آنكه اهمیت و جایگاه آن در ذهن تصمیمگیران و برنامهریزان كشور به درستی احساس شود و جا بیفتد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید