چنانچه اندیشهها و گفتارها را نیز از مقولة عمل به حساب آوریم، آنگاه با اطمینان میتوان گفت که انسان همان اعمال خویش است و این همان سخن ژرفی است که خدا خطاب به حضرت نوح میگوید. در سورة هودر ۴۷ میخوانیم که حضرت نوح(ع) در گرماگرم آن طوفان مهیب نگران جان پسر خود است و خدا به او میگوید: «او از اهل تو نیست، او عملی ناشایسته است»، آری انسان چیزی نیست جز کارهایی که انجام میدهد و این اعمال آرام آرام منش و شخصیت او را میسازند:
بونصر هم که روزی در جوانی دلی پر از زیباییها داشته، شاید امروز دیگر مرغ دستآموز شده، او هم دلش میخواست که آبروی فقر و قناعت را نگه دارد؛ ولی این کار آسانی نیست، بزرگامردا که از این جیفه دنیا بگذرد! سالهاست که دیگر مهار کردن این نیروی، کمکم از دستش بیرون رفته، معده به قلیه فغفوری عادت کرده، جاه و مال او را به دام آورده است. این است وقتی میبیند دو فقیر آزادة بست از اینهمه زر سره میگذرند، دلش شکفته میشود. سخن بوالحسن آوای ناخودآگاه دل اوست. بونصر میبیند اینها کاری میکنند که شاید خودش روزی آرزو میکرد؛ ولی نتوانست درست انجام بدهد. فریاد وزیر «بزرگا که شما دو تناید» از درون دل اوست
شاید باورپذیر نباشد که کتاب «مینیاتورهای سیاه» با این جلا و جبروت! از لابهلای اوراق رنگپریدهی هفتهنامهی آیندگانِ ادبی که در اوایل دههی پنجاه شمسی منتشر میشد، شکل گرفته است. کامبیز درمبخش، طراح خوشذوق و جوانی بود که بین سالهای ١٣٥٢ تا ١٣٥٤ ستون ثابتی تحت عنوان مینیاتورهای سیاه بهراه انداخته بود و مفاهیم و اندیشههای انتقادیاش را با زبان مینیاتور ارائه میکرد.
ما زیرکی را دوست داریم، ما ایرانیها، تیزهوشی و تیزبینی توام با پاکدلی را زیرکی میگوییم، زِبِلی چیز دیگری است، مرحله بعد جَلَبی است، مرحله بعدی سیاستمداری است. همینطور تا آخر کمکم اطمینان ما به صاحبان این صفات کم و کمتر میشود و میزان صداقت آنها هم همینطور.
در «تاریخ بیهقی» مانند شاهنامه و دیگر یادگارهای بزرگ ادبی پارسی، به داستانهایی برمیخوریم که در حاشیة حوادث تاریخی گویای روش زندگانی مردم و امور اجتماعی در عصر معینی است. لطافت فرهنگی این داستانها برای ما پارسیزبانان بسیار دلانگیز است؛ مثلاً در مجلد هشتم تاریخ بیهقی میخوانیم:
تبیین رابطة «عمل و پاداش» در مثنوی معنوی مولوی مولوی این را تقدیر الهی میداند که هر عملی تأثیر و جزایی مناسب با خود دارد؛ به عبارت دیگر قضا و قدر خداوند مقتضی این است که جزای کژی، کژی باشد و پاداش راستی، خوشبختی: پس قلم بنوشت که هر کار را لایق آن هست تأثیر و جزا کژ روی، جفّالقلم کژ آیدت راستی آری، سعادت زایدت
امر ترجمه متون بهویژه متون فلسفه آلمانی در ایران با معضل همراه است. در روزگار ما، عمده ترجمه متون فلسفه آلمانی از متفکری مانند «هایدگر» به عمل میآید که به نظرم کار ناصوابی است. ای کاش که این کارها هرگز ترجمه و منتشر نشود.
گذشته مانند آینهی اتومبیل است، خیره شدن در آن باعث کوبیدن به ماشین جلویی میشود و کندن و دور انداختن آن باعث له شدن ما از سوی ماشین عقبی میشود. تکریم و تقدیس گذشته، بار گران یک عمر تاریخ را بر گُردهی ما میگذارد و پاک کردن گذشته، سبب بیمعنایی میگردد؛ موضوعاتی مانند خلافت، که امروز به سالگشت درگذشتش رسیدهایم اینگونه است. مگر میتوان تاریخ سترگ خلافت را حذف کرد؟
یکی از مهمترین منابع تاریخی در زبان فارسی که نسخ متعددی از آن در دست است و خوشبختانه از آفات زمان در امان مانده و دارای اطلاعات منحصر به فردی است، جامع التواریخ است. در اهمیت جهانی این اثر همین بس که از 200 سال قبل تاکنون مورد توجه ایران شناسان و شرق شناسان واقع شده و به زبانهای بسیاری ترجمه شده است. حاکمیت 120 ساله حکومت مغولان بر ایران (616 هـ. ق تا 736هـ. ق) تحولات بسیاری را باعث شد که در آینده ایران تأثیرات ژرفی داشت
جشنهای ایرانی كه بسیار پرشمار نیز هستند، یكی از برجستهترین و بنیادیترین ویژگیهارا در فرهنگ ایرانی پدید میآورند. از این دید دارای ارزش بسیار فرهنگی، منشی، روانی و اجتماعی هستند، زیرا كه با برگزاری این جشنها، «چیستی» ایرانی شناختهتر خواهد شد و استواری بیشتری خواهد یافت. هم ایرانیان به بهانه برگزاری این جشنها بیش از پیش با گرانمایگی، دیرینگی والای فرهنگ و منش ایران آشنا خواهند شد و هم دیگر مردمان. از سوی دیگر یكی از ویژگیهای بنیادین این جشنها، همگانی بودن آنهاست.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید