نخستین آشنایی - یا بهتر بگویم برخوردم - با دکتر «غلامحسین مُصاحَب» به حدود سال 1322 بازمیگردد. در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، سازمان ملل متحد تشکیل شد. به تبع آن، از سوی روزنامه نیویورک تایمز، مجمع دانش آموزان جهان برقرار و مقرر شد تا وزارت فرهنگ هم نمایندهای برای ایران تعیین کند. پس از آن 12 نفر - که یکی از آنها من بودم
خلیل ملکی به رغم تمام گرفتاریهای آن دوره، از جمله سپری کردن یک دوره کم و بیش یکساله حبس بعد از 28 مرداد، بر آن شد حتی برای دفاع از نهضت ملی و رد ایرادهای حزب توده هم که شده باشد، مطلبی بنویسد. با انتشار رساله درباره 28 مرداد حزب توده در بهمن 1332 بحثی که پیشتر جنبهای شفاهی داشت توانست صورتی مکتوب و مستند یابد.
«حافظ» یکی از نوادر روزگاران است که هر اهل ادبی را متحیّر و هر اهل نظری را متبحّر در دریای عظمت خویش می سازد. در مطلوبیت اشعار حافظ همین بس که در خانه هر فارسی زبانی یک دیوان حافظ، بطور حتم، وجود دارد و البته به دیگر زبان ها هم ترجمانی از حافظ یافت می شود. هر حافظ پژوهش این افتخار را با تفسیر، ترجمه، تقریظ دیوان حافظ برای خود دست و پا می کند تا در کنار جاودانگی حافظ او هم به خلود برسد.
اینروزها،در واقع سالهاست دیگرچند نسلی که در ابتلایِ مزمنی به نوعی عبوس، دیگر کسی «چِسترتون» (۱۸۷۴-۱۹۳۶) نمیخواند. کسی که لطفعلی صورتگر (استاد و رئیس دانشگاه شیراز که در جوار حافظ به خاک سپرده شده است) در سالِ ۱۳۱۵خورشیدی، دو هفته پس از مرگش او را «فیلسوفِ شادی و نشاط» خوانده بود، و “خورخه لوییس بورخِس″ او را در میان کسانی نام میبرد که بر او تأثیری به سزا داشتهاند.
ما از شاعر توقع نداریم که فلسفه بگوید. فلسفه و شعر یک چیز نیستند. درست است که شاعر و فیلسوف هردو متفکرند اما تفکر نحوهها و انواع دارد و هر تفکری ضرورتاً به علم تعلیمی مبدل نمیشود. «علم» بر اثر برخورد (دیالوگ) همراه با بار و بهایی منتقل میشود. این همان علمی است که در مدرسه میآموزند. «شعر» علمی نیست که آموخته شود. ما شعر نمیآموزیم؛ اگرچه شأن ادبیاتی شعر را فرا میگیریم.
ادموند هوسرل هوسرل به ما نشان میدهد که تعلیم و تربیت حقیقی، یادگیری و اعمال روش پدیدارشناسانه میباشد که منجر میشود به ساخت کلی و مشترک آگاهی. به بیان دیگر، ساختی که با روش پدیدارشناسانه تقویم میگردد. حال میبایست سایر علوم بر مبنای این ساختار مشترک آگاهی قوام یابند. این روش ضمن آنکه کاملاً عملگرایانه است یک کار گروهی نیز محسوب میگردد.
به نظر مولوی «عشق به حقیقت مطلق»، عامل اصلی دستیابی به کمال انسانی است. به عقیده وی، منزلت هر انسانی در زندگی، بسته به مراحلی است که در این طریق (جهد و کوشش با خردورزی) طی میکند، این مراحل در واقع قابل تشبیه است با آنچه که شهابالدین سهروردی در «حکمت اشراق» بیان میدارد و معتقد است که انسان میتواند خود را از ظلمت مطلق تا نورالانوار تعالی دهد
حیطه کار و وظیفه «دانشگاهها» به عنوان مراکز تولید دانش و تربیت دانشجو برای همه شناخته شده است. اما به غیر از دانشگاهها، ما با مؤسسات و مراکز خصوصیای مواجه هستیم که خارج از رسم و نظم دانشگاهی با برگزاری کلاسها و سمینارها و فعالیتهای فرهنگی-پژوهشی سعی دارند در فرآیند «تولید دانش»، «تربیت اذهان» و «رشد آگاهی» سهمی را در جغرافیای فکری کشور از آن خود کنند؛ مراکزی که «پاراآکادمی» خوانده میشوند.
به قول ریچارد فاینمن ـ فیزیکدان برنده جایزه نوبل ـ : «اگر چیزی علمی نیست، اگر آن را نتوان تحت مشاهده درآورد، این معنایش این نیست که آن مرده یا غلط یا احمقانه است. ما در مقام این نیستیم که استدلال کنیم که علم به نحوی خوب است و سایر اشیا به نحوی خوب نیستند. دانشمندان آن چیزی را که میتوان از طریق آزمایش تحلیل کرد، میگیرند و بدین طریق چیزی که علم نامیده میشود، به دست میآید. اما اموری باقی میمانند که برای آنها این روش کار نمیکند. این معنایش این نیست که آنها مهم نیستند. درواقع آنها از بسیاری جهات مهمترین امور هستند.»
اینکه مشروطه چه شد که مطابق با مطالبات مردم از آب درنیامد، باید جوابش را از ادبیات زمان گرفت. ادبیات مشروطه از این جهت بسیار پرمعناست. کتابهای متعددی در اینباره نوشته شده است. دوران خاصی آغاز شده است که ایران در آن میل دارد تغییر جهت بدهد، ولی راه به طوری ناهموار است که یک قدم به جلو یک قدم به عقب میشود، به قول سعدی:
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید