پوریا جم: ستون «تحقیقات آکادمیک در آیینه ایران» در صدد است با معرفی تحقیقات پژوهشگران برجسته معاصر در حوزه علومانسانی، خوانندگان غیرمتخصص را از چند و چون تحقیقات آکادمیک در این حوزه مطلع سازد. دکتر نصرالله پورجوادی (زاده 1322شمسی، تهران)، استاد بازنشسته فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه تهران و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. وی پس از پایان تحصیلات متوسطه به امریکا رفت و در رشته فلسفه در دانشگاه ایالتی
انس حافظ با قرآن کریم و تأثیر قرآن از جهات گوناگون، امری مسلم و مسألهای است که جمله حافظشناسان در آن اتفاق نظر دارند و برآنند که بیگمان یکی از عوامل، یا مهمترین عامل انتخاب واژه «حافظ» به عنوان نام شعری یا تخلص خواجه از سوی وی، حافظ قرآن بودن و انس این شاعر با قرآن کریم بوده است. تأثیر قرآن بر شعر حافظ و تأثّر خواجه از کلام وحی، به طورکلی از دو دیدگاه قابل بررسی است:
مقدمه: انسانها در طي تاريخ و در چارچوبهاي فرهنگي مختلف، هميشه سعي كردهاند واقعيتهايي را كه در زندگي با آن روبرو هستند، به نحو معناداري، براي خودشان ساماندهي كنند. در حيات اجتماعي انسانها، در كنار خوشيها و لذتها، يكي از مهمترين و برجستهترين واقعيتهايي كه بخش اعظم زندگي انسانها را تشكيل ميدهد، مسأله رنج است. مفهوم رنج، براي انسانها معاني و مصاديق متعددي دارد. فهم معناي رنجهاي زندگي و يا به عبارت دقيقتر تفسير معناداري از اين رنجها يك لازمه ضروري براي تداوم حيات و معناي آن بوده است. رنج ”به مثابه يك واقعيت تاريخي“ در زندگي انسان هيچگاه براي او ياوه و بيهوده و بي معني نبوده است (الياده، 1378؛106).
حکیم ابوالقاسم فرودسی توسی در این پیشدرآمد از فشرده فشردهها سخن میگوید. سخن از خداوند، یزدان، کدخدا، آفرینش و نهادهای اساسی آن چون پیدایش گیتی و آتش و خاک و آب و باد و رستنی و جنبنده و مردم است. با اینهمه با دادههای کلان و بنیانی سروکار دارد و نمودار کارکرد آنها را به پهنه میکشاند. مردم را از یک سو ساخته از جان و خرد میداند و از سوی دیگر از دل و روان.
خراسان با دشتهایی فراخ، چشماندازهای باز، روستاهای کوچک پی درپی و مردمان به جا مانده از تاریخ؛ همیشه در دامان خود هنرمندانی را پرورش داده که نام هرکدامشان به مثابه یک تاریخ، فرهنگ و تمدن است. محمدرضا شفیعی کدکنی هم یکی از همین هنرمندانی است که با خود هجم عظیمی از تاریخ ادبیات و شعر را یدک میکشد.
ثبت جهانی «كلیات سعدی» در حافظه یونسكو، چیزی به ارزشها و اهمیت سعدی اضافه نمیكند. سعدی بزرگتر از هر اتفاقی از این دست است. بزرگیسعدی نه در كلام میگنجد و نه حتی در واقعه جهانی اینچنینی. سعدی بزرگ، شاعری است با زبان فصیح كه با فصاحت و قدرتمندی شعر خود، راه و رسم زندگی سالم را به انسان میآموزد و در همین «كلیات سعدی»، نشانههای یك انسان سالم، صحیح با سلامت روحی را با زبانی سلیس و روان برای ما به میراث میگذارد. زبان سعدی آسان و روان است. در اندرزهایش با نرمش و ملایمت حرف میزند، در عاشقانههایش با معصومیت و نجابت؛ شاعری شجاع كه سر بندگی به حاكمان زمان خود خم نمیكند و حكیمانه، مخاطبانش را به مسیرهای درست هدایت میكند.
«محمدرضا شفیعی کدکنی» هفتاد و شش ساله شد. کارنامه شفیعی کدکنی نشان میدهد که او قدر وقت را خوب شناخته و چون «مرغ زیرکی»توانسته از دم و دام رهزنان طریق بجهد و از لحظه لحظه عمرش بهترین استفادهها را ببرد. همانکه حافظ میگفت که چو مرغ زیرک افتد نفتد به هیچ دامی؛ شفیعی نه دل به وسوسه مال و مقام سپرد و نه دمدمه لفاظیهای عمر بربادده مدعیان میان تهی در او درگرفت و نه دکان مریدپروری و جوان ربایی گشود؛ یک عمر خواند و نوشت...
حرکت تدریجی نخستین شرط گفتگوهای سقراطی را تشکیل میدهد. عرضه گفتار از دو سوی، حول محوری واحد، بیشترین امتیازی است که در تلقی سقراط فن مناظره را از فن نوشتار ممتاز و متمایز میسازد؛ چراکه در نوشتار نسبتی یک جانبه، آن هم بیجان از سوی خواننده با مکتوب برقرار میگردد و از این روست که نوشتار آنچنان که باید نمیتواند طرف مقابل را در مسیر درست راهبر باشد و خواننده را به طور درخور و بایسته، در جستجوی دقیق حقیقت برنمیانگیزد. بهعلاوه نوشتار فاقد آگاهی از وضعیت خواننده، مواضع، آرا و نظرات اوست
بر بنیاد اصل اول ( ظاهر و باطن) و اصل دوم ( مُحال بودن طفره) سعدی بر این گونه عشق، که به مثابه پی و بنیان بنای عشق است، تأکید میورزد و تصریح میکند که بیخبران از این گونه عشق یا این مرتبه و مرحله از عشق، اساساً عشق را نشناختهاند و از حدیق عشق، بیخبرند (سعدی، ۱۳۷۶: ۴۱۹): حدیث عشق نداند کسی که در همه عمرر به سر نکوفته باشد در سرایی را. و به سبب اهمیت و ارزش بنیادی این گونه عشق است که میافزاید:
دکتر محمد علی اسلامی ندوشن نزدیک به چهل سال قبل در گفتگویی درباره فرهنگ، فضای دانشگاهها و موضوع تعلیموتربیت، به نکتههایی پرداخته که در کتاب «گفتهها و ناگفتهها» نیز منتشر شده و شوربختانه همچنان در بررسی وضعیت فرهنگی ما، جای اندیشیدن دارند. او با طرحِ پرسشهایی همچون: «نسل امروز را چگونه تربیت میکنیم؟ به آنها چه میدهیم؟ آیا با این آموزش و تربیت و نمونههایی که در برابر آنهاست، انسانهای کارآمد و خوبی خواهند شد؟ از طریق فرستندهها و مطبوعات به مردم چه میدهیم؟ آیا در دنیای پر تب و تاب کنونی، تنها سرگرمشدن میتواند کافی باشد؟ هدفهای زندگی چگونه تعیین شده؟ ماهیت دلخوشیها چیست؟
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید