پس از درگذشت پیغمبر بزرگوار اسلام(ص)، اختلافات گوناگونی میان مسلمانان پدیدار گشت که مهمترین آنها اختلاف در پارهای از مسائل مربوط به اعتقادات و من جمله در مسأله امامت بود. اختلاف در عقاید از آنجا پیدا شد که مردم درباره صفات خدا و عدالت و کلام او و همچنین قضا و قدر همداستان نبودند و اختلاف در مسألهامامت از آنجا ناشی گشت که برخی امامت را به اتفاق و اختیار امّت و برخی دیگر با نص و تعیین صاحب شریعت اثبات میکردند
یکی از کتابهای سودمند که در چند ماهه اخیر خواندهام کتاب «فقه و سیاست در ایران معاصر» (1) است. نویسنده محترم کتاب که به بحثهای جدی ارتباط فقه و سیاست پرداخته است در یکی از فصلهای کتاب نظریهای را به نام «خطابات قانونیه» مطرح کرده و از آن دفاع نموده است. صاحب این قلم آن نظریه را که به مشغلههای فکر او نیز مربوط است، صواب و قابل دفاع نمیداند و مایل است خوانندگان را از نقد خود بر آن نظریه آگاه سازد.
«تمدن» اصطلاحی پیچیده و چندلایه و مناقشهبرانگیز است؛ پس در وهلۀ اول باید معنایِ آن را روشن گردانیم. نخستین پرسشی که باید بدان پاسخ دهیم این است که ماهیتِ موجودیتی که «تمدن» مینامیم چیست. این پرسش، بیواسطه، راه به پارادوکسی میبرد؛ به نظر میرسد که این اصطلاح، و صفتِ آن [یعنی متمدن]، در دو سطحِ متفاوت به کار میروند. از یکسو، تمدن به موجودیتهایِ عظیمی اشاره دارد که خود شاملِ مجموعههایِ کلانِ دیگری، مانندِ ملتها و جامعهها، میشود. در این سطح از تحلیل، تمدن در معنایی «حدی» به کار میرود. «توینبی» هنگامی که تمدنها را بهعنوانِ واحدهایِ مناسب برایِ تحلیلِ تاریخ به کار میبرد، همین کاربرد از اصطلاحِ تمدن را پیشِ چشم دارد؛ او بیست و شش تمدن را [بهعنوانِ واحدهایِ تحلیلِ خود] در طولِ تاریخِ بشری از هم باز میشناسد. در واقع، توینبی فقط خودِ انسانیت را واحدی بزرگتر از تمدن محسوب میکند.
بررسی همه ی نقشه هایی که در قرون نخستین اسلامی برای ایران و به ویژه به صورت ناحیه ای برای سواحل جنوب دریای خزر توسط جغرافیدانان ایرانی و عرب ترسیم شده نشان می دهد که محدوده ی گیلان امروزی و مراکز جمعیتی آن در این نقشه ها به صورت ناقص و با دقت بسیار اندک نمایانده شده است. این نقیصه به ویژه در سه قرن نخست هجری قمری و حتا تا چند قرن بعد از این دوره نیز بسیار مشهود است. همین نقشه ها نشان می دهند که به عنوان مثال طبرستان یعنی شرق رودخانه ی چالوس که از نظر فاصله و شرایط زیست جغرافیایی نزدیکترین پهنه با گیلان بوده با مراکز شهری متعدد و با جزئیات بسیار دقیق در همین نقشه ها انعکاس وسیعی یافته است.
قران در طول تاریخ بر مطالعات خاورشناسان، اصل مسلم و بدیهیای سایه افکنده است، اینکه قرآن از طرف خداوند نیست، بلکه از طرف خود محمد است؛ تمام همّ و تلاششان این بوده است که رابطهای وهمی و یا موضوعی بین قرآن و کتاب مقدس به اثبات برسانند! با این سابقه باز مدعی روش علمی بیچونوچرا هستند! البته روش علمی، موضوعمحور و بیطرفی در این عرصه، الزامات معرفتی بسیاری دارد که نمیشود آنها را نادیده گرفت.
ترکیب«ترجمه پهناور» از نوادر در مصطلحات ادیبان و عارفان است که جلالالدین مولوی دردکان فقرخود(مثنوی) آن را به کار برده و مفهومی ژرف و پردامنه و رهگشا برای حوزههای فرهنگی و معرفتی ارائه داده است. این ترکیب منحصر، در این بیت از مثنوی اور به تقریر رفته است:
هر نسلی بیشتر، شعر نسل خود را در حافظه دارد ولی اگر شاعری که از اوج دوران شاعریاش تا امروز پنج شش نسل گذشته (نسل را با فاصله ده سال تا دوازدهسال به کار میبرم نه با اصطلاح علمای انساب) در ذهن و ضمیر تمام نسلها به یک اندازه یا به طور مستمر، شعرهایش حکومت کرده باشد، میتوان پذیرفت که شخصیت طبیعی خویش را در تاریخ ادبیات عصر ما به دست آورده است و از خطر فراموشی مطلق رسته است.
هر نویسنده با آثاری ثبت شده، مطمئنا" از رهگذر نگاه خود شرحی از زندگی خویش را هم نوشته است. حال اگر کسی که در روزگار آن نویسنده زندگی نمی کند بخواهد زندگی نویسنده را مورد بررسی قرار دهد، چه آثاری را باید بیشتر مورد توجه قرار دهد: آثار خود نویسنده، آثار کسانی که در دوران نویسنده زندگی می کرده اند، یا آثار کسانی که نزدیک به دوران نویسنده بوده اند اما ارتباطی با واسطه داشته اند. این نکته می تواند بستگی به رویکرد و هدفی که از تحقیق است داشته باشد. مثلا ممکن است کسی بگوید برای من گفتن حقیقت از همه چیز برتر است، شاید این فرد فکر کند می تواند به خواسته ی خویش از رهگذر تلاش در جستجوی منابع دست اول برسد، یعنی این فرد می خواهد با ذهن کسی که در گذشته زندگی می کرده همنفسی کند تا مبادا دیدگاه خود را با او آمیخته کند.
شادروان استاد زرياب خويی در مقاله ابن فورک، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی (۴/۴۲۱) از کتابی منسوب به ابوبکر ابن فورک، متکلم نامدار اشعری ايران ياد می کند به نام النظامي في اصول الدين که حاجی خليفه (۲/۱۹۶۰) آن را به وی نسبت داده و گفته ابن فورک آن را برای خواجه نظام الملک وزير ساخته بوده است. مرحوم زرياب به حق نسبت چنين کتابی را به وی رد می کند، چرا که امکان ندارد ابن فورک کتابی را برای وزيری ساخته باشد که دو يا چهار سال پس از مرگ وی تازه به دنيا آمده بوده است.
چند روز پیش یکی از دوستان محبوبم از تهران تماس گرفت و فرصتی شد تا اندکی درباره برخی مسائل عالقه با وی گفتگو کنیم. از جمله مسائلی که مورد گفتگو قرار گرفت این بود که ایشان فرمود در نظر دارد تا مجلداتی درخصوص برخی نام آوران ایرانی در حوزه مطالعات اسلامی و قرآنی را آماده سازی کند؛ البتّه یکی از نام آوران، از دید من و ایشان و شماری زیادی از دانش پژوهان جناب استاد دکتر احمد پاکتچی هستند. دوست محترم خواست که نگارش مقالی در خصوص رویکرد تاریخی جناب استاد را این کمترین بر عهده گیرد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید