این مقاله در فصلنامهی مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی (شماره ۶۳) منتشر شده است. از آنجا که چکیدهی مقاله در فصلنامه بر طبق استانداردهای آن نشریه تنظیم شده است، در این بازنشر، چکیدهی اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.
آنچه به موضوع این گفتار مربوط است، مختصّات تفسیر راستگرا از هگل و بهخصوص فلسفۀ تاریخ اوست و فهم اشکالات آن با عطف به دستگاه مفاهیم پیچیدۀ هگلی. نخست یادآوری میکنیم که تفسیر راستگرا به اعتبار تفسیر چپگرا تعریف شده است. با عطف به آراء و افکار نمایندگان این تفسیر میتوان چنین برداشت، که تفسیر راستگرا حکم هگلی «حقیقت کلّ است» را به عنوان هنجار تلقّی میکند، و فلسفۀ متعالیۀ هگل را مساوق الهیّات درمییابد.
۵۰ سال پیش جمعیت کشور یکسوم اکنون و درصد باسوادان نیز نصف اکنون بود، اما مردم کتابخوانتر بودند. بهراستی چرا این خصوصیت ضعیف شده است؟ عشق و عادت کتابخوانی جنبه اکتسابی دارد و فرهنگ خانواده در آن بسیار مهم است. پس از انقلاب، نهضت بزرگی برای مبارزه با بیسوادی آغاز شد، و در کنار دانشگاههای قدیمی و دولتی، ایجاد دانشگاه آزاد را که تدریجا شمار دانشجویانش به صدهاهزار نفر رسید میتوان از برجستهترین اقدامات ۳۰ سال اخیر ایران برشمرد. با ایجاد این دانشگاه که بعداً بدیلهای دیگری هم به آن افزوده شد، و با افزایش درصد تحصیلکردگان ایرانی در سطوح عالی انتظار میرفت میزان کتابخوانی نیز افزایش یابد، اما عملاً چنین نشد.
چند هفته از مراسم رسمی روز جهانی فلسفه (سومین پنجشنبه از ماه نوامبر) میگذرد اما همچنان دانشگاهها و مراكز آموزش عالی و موسسات فلسفی در جامعه در حال برگزاری روز جهانی فلسفهاند. به عبارت دیگر گویی روز جهانی فلسفه امسال به نامی و بهانهای بدل شده برای در میان گذاشتن دغدغههای بیپایان اهالی فلسفه در ایران. این نشانگر یك نكته مهم دیگر نیز هست، وضعیت بحرانی فلسفه در ایران. اتفاقات پارسال در نهادهای آموزشی این رشته در دانشگاهها شاید مهمترین تكانه بود برای همه درگیران كار فلسفی از دانشجویان و استادان گرفته تا نویسندگان و مترجمان و حتی ناشران. حالا انگار همه در یك سخن اتفاق نظر دارند و آن وخیم بودن حال فلسفه است و یك پرسش را محور كار خود قرار دادهاند
من شخصاً فکر میکنم که مهمترین شاعر بعد از حافظ در طی این ۶۵۰ سال، محمدتقی بهار بوده، لیکن چون مرد سیاسی بوده اظهارنظرهای متفاوت دربارهاش میشود، گاهی متناقض، ولی واقعیت آن است که باید دربارة این کسانی که در زندگی معاصر ایران مؤثر بودهاند، یک قضاوت «مجموعی» کرد، یعنی حاصل کار و عیار زندگی آنان را در نظر گرفت.
انسانگرایی دستاورد خاص رنسانس بود. بازیابی، ترجمه و نشر آثار ادبیِ دوران باستان، شور و هیجان تازهای به بار آورد و پیشرفتها و ظرفیتهای نوع بشر و آثار آنها برای تمدن را، که فراتر از تصور است، بهروشنی آشکار کرد.
پیروان فیثاغورث نخستین کسانی بودند که گفتند تمام طبیعت، ازجمله آثار هنری، ساختاری ریاضی دارند. این باور در دورۀ قرون وسطا معنی خاصی پیدا کرد؛ به این دلیل که این امر با این نظرگاهِ مسیحی سازگاری داشت که خداوند، خالق جهان، فرزانهترین خردمند و منشأ عقل است. این امر با ریشههای یهودیِ مسیحیت نیز سازگار است. ازاینقرار، خداوند نخستین و برترین هنرمند، خالق زیبایی و پرمایگیِ آسمانها و زمین بود. انسانِ هنرمند درگیر کاری شده است مشابه آنچه خداوند انجام داده بود، و از خرد خود در کارش استفاده میبُرد، درست همانند کاری که خداوند انجام داده بود.
با ورود فرهنگ و خودِ اجتماعی به بحثها، بررسی اذهان دیگر برای یافتن بنیان معرفت شناختی کاری بس ضروری نمود. اذهان وقتی کنار یکدیگر قرار میگیرند رنگ خاصی به شناختِ ابژهها از جمله شناختِ خودِ انسان میدهند. مثل عناصری که در کنار هم، ساختار و تأثیراتی جدای از تأثیرات عناصر منفرد، تولید میکنند. این رویکرد ملازم با قرار گرفتن ابزارِ ارتباط و حاملهای فرهنگ یعنی زبان و بدن در کانون تحلیلها شد. هر چه بار فرهنگی که زبان و بدن حمل میکنند بیشتر باشد، تأثیرش روی افراد زیادتر خواهد بود.
مطمئناً هیچکس در سال ۱۸۷۹ در شهر اولم (Ulm) آلمان نمیتوانست حدس بزند که روزی یکی از فرزندان این شهر مدال جهانی نبوغ انکارناپذیر را دریافت کند و شایستگی دریافت لقب «چهرهی قرن» را داشته باشد (عنوانی که مجلهی تایم به او نسبت داد). به همین ترتیب، احتمالاً خود اینشتاین نیز در سال ۱۸۹۵، زمانی که در آزمون ورودی مؤسسهی پلیتکنیک فدرال زوریخ در سوئیس رد شد، انتظار کسب شهرت بینالمللی نداشت.
امروز در جهانی زندگی میکنیم که متأسفانه گروههایی مثل داعش و بوکوحرام به اسم اسلام دست به انواع جنایتها و کشتارها میزنند و خودشان را عین اسلام و عین دین میدانند. درحالیکه این داعشیان عین حقیقت و واقعیت کفر هستند چراکه اسلام براساس آنچه از قرآن و سیره عملی پیامبر(ص) برداشت میشود، دین صلح، مدارا، محبت، تحمل، منطق و گفتوگو است. قرآن مجید میفرماید: «ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن...». براساس این آیه شریفه، پیامبر اکرم(ص)، مأمور به دعوت از مردم به دین با حکمت و پند و اندرزی است که توأم با احترام باشد. این گفتوگوی احترامآمیز همان راهی است که زندگی عملی پیغمبر نیز بر آن استوار است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید