مقاله

نتیجه جستجو برای

حکمت علمی نیست که بتوان با تشخیص موضوع و ذکر مسائل و روش حد آن را معین کرد. ما حکمت را از آن جهت که می‎توانیم بهره‎ای از آن داشته باشیم یا به هر حال کسانی در طی تاریخ از آن بهره داشته‎اند، می‎شناسیم البته کسانی از اهل نظر و معرفت درباره حکمت و در وصف آن سخن‎ها گفته‎اند. وقتی در وصف و بیان چیزی مطالب گوناگون گفته می‎شود باید درک آن بسیار دشوار باشد. مع‎هذا برای نزدیک‎شدن به معنی حکمت راه‎هایی وجود دارد. یکی اینکه ببینیم کسانی که به نام حکیم خوانده می‎شوند چه وصف یا اوصاف مشترکی دارند زیرا قاعدتاً باید این وصف مشترک باشد که آنها را شایسته نام و عنوان حکیم کرده است.

( ادامه مطلب )

گذار از انحطاط تاریخی جز از مجرای اندیشیدن درباره آن امکان پذیر نخواهد شد و اگر تاکنون در این باره نیندیشیده ایم، به معنای آن نیست که خار انحطاط در سراسر پیکر تاریخ فرهنگ و تمدّن ایرانی نخلیده است، بلکه با توجه به تجربۀ مغرب زمین که از همان آغاز، یعنی از سپیده دم فرهنگ یونانی، در صورت های مختلف، به «انحطاط» اندیشیده است، میتوان گفت که فقدان مفهوم انحطاط در یک فرهنگ، نشانۀ‌ عدم انحطاط نیست، بلکه عین آن است.

( ادامه مطلب )

این مقاله در فصلنامه‌ی مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی (شماره ۶۳) منتشر شده است. قسمت نخست این مقاله با عنوان «فقیه به‌منزله‌ی یک مهندس» در سایت منتشر شد. قسمت پایانی این مقاله در زیر آمده است:

( ادامه مطلب )

یکی از مسائلی که در جامعه علمی ما مطرح شده،‌ پژوهش‌های دانشگاهی و بی‌کیفیتی آنها است. این مسأله عموماً حول نوعی آسیب‌شناسی در باب چرایی این بی‌کیفیتی، تحقیقات و ناکارآمدی و همچنین غیرمفید بودن آنها است. آسیب‌شناسی‌های موجود عموماً حول چند موضوع کلیدی در این عرصه است: چرایی عدم ارتباط جامعه با نتایج تحقیقات، چرایی جدی گرفته نشدن تحقیقات توسط اجتماعات علمی و همچنین مسأله سرقت علمی از منابع داخلی و خارجی. نوعی مفروض ضمنی در این نوع آسیب‌شناسی‌ها هست که گویی تحقیقات موجود به شیوه درست و با کیفیت تولید شده‌اند، در نتیجه بی‌توجهی جامعه و استفاده نکردن از آنها به نوعی بی‌حرمتی به علم و تحقیق است.

( ادامه مطلب )

آنتوان ایساک سیلوستر دوساسی ‌(Silvestre de Sacy)، از معدود ایران‌شناسان فرانسوی است که در تکوین خاورشناسی علمی در ربع اول قرن نوزدهم نقش بسزایی در فرانسه و به طور کلی در اروپا داشته است. وی در ۲۱ سپتامبر ۱۷۵۸ در پاریس از خانواده‌ای کاتولیک به دنیا آمد و در ۲۱ فوریه ۱۸۳۸ در این شهر وفات یافت. تحصیلات مقدماتی شامل ادبیات یونانی و رومی باستان را با موفقیت به پایان آورد. در ۱۲سالگی، در پی آشنایی با یکی از علمای مذهبی متخصص در زبان عربی، علاقه‌مند به فراگرفتن زبانهای شرقی شد و این تقریباً همزمان بود با انتشار ترجمة اوستا به زبان فرانسه(۱۷۷۱) به قلم آنکتیل دوپرون، که آن را مبدأ تاریخ مطالعات ایران‌شناسی در اروپا دانسته‌اند.

( ادامه مطلب )

سال‌ها پیش یکی از نخست وزیران دوره پهلوی از هوشنگ سیحون، معمار نامدار ایرانی خواسته بود که روستای دنج و زیبایی را برای سالیان بازنشستگی او در نظر بگیرد. سیحون پس از یک چند جست و جو و بررسی، روستای ابیانه را معرفی کرد اما آقای نخست وزیر نپذیرفت و گفت که آن نزدیکی‌ها هیچ فرودگاهی نیست. سیحون پاسخ داد: اگر فرودگاه داشت که دیگر دنج نبود! سال‌ها گذشت و ابیانه‌ای که در دهه 1340 بسیار گمنام بود، به یکی از مهمترین روستاهای گردشگری ایران تبدیل شد. حالا دیگر جای دنجی نیست اما هنوز فرهنگ اصیل خود را از کف نداده و جلوه‌های معماری‌ یا مردم‌شناختی‌اش آنقدر هست که سالانه ده‌ها هزار گردشگر را به سوی خود جذب کند. اما همین داشته‌ها نیز در حال نابودی است. شماری از اهالی ابیانه که سال‌هاست یار و دیار خود را ترک کرده و به تهران و اصفهان و کاشان کوچیده‌اند، در روزها و هفته‌های معدودی از سال به روستای آبا و اجدادی می‌آیند تا لختی آرام گیرند اما آرامش را طوری تعریف کرده‌اند که تأمین آن جز با نابسامانی ابیانه ممکن نیست. مطالبات آنها برای ساخت و ساز جدید در روستا، چیزی شبیه به تمناهای آقای نخست‌وزیر است که هم جای دنج می‌خواست و هم فرودگاه!

( ادامه مطلب )

آنچه می‌توان در تکریم و ایضاح سخن سیدجواد طباطبایی گفت به این قرار است که ایشان حداقل بنا به پنج مولفه اساسی شایان تکریم و تحسین است. نخستین مولفه موثر در تحسین طباطبایی عبارت است از مساله‌شناسی هوشمندانه و لبریز از صرافت و فراست یعنی برجسته‌سازی مفهوم انحطاط آن هم در ساحت اندیشه‌پردازی و فکرشناسی. طباطبایی به صرافت دریافته آنچه در خیال و عمل می‌گذرد، تجلی و تبلور فکر و شناخت ماست و تا زمانی که اندیشه ما نابسامان است، انتظار نظم و ارتقا در ساحت عمل یک دروغ بزرگ است. واقعیت این است که آنچه انجام می‌دهیم تابعی از برداشت و تفکر یکایک ماست و این امر نیک را طباطبایی تشخیص داده است. طباطبایی یک ایدئولوگ نیست، یک کارپرداز سیاسی هم نیست، مدیر بنگاه آموزشی و تجاری هم به شمار نمی‌آید. فکر او در عملش به وضوح متبلور است و چنین صفتی در روزگار ما فضیلتی است کمیاب

( ادامه مطلب )

با استيلاي تمدن غربي بر شئون انساني و ارکان زندگي جهاني، سرنوشت و آينده جهان، انسانها، فرهنگها و دولتها هرچه بيشتر در سايه مخاطره چنين استيلايي قرار گرفته است. دانشهاي بشري ـ اعم از طبيعي يا انساني ـ ادامه اين استيلا و چيرگي را هر روز بيشتر از ديروز تمهيد و مقدمه‌چيني مي‏نمايند. نمي‏توان کتمان نمود که در هيچ دوره‏اي از تاريخ تمدن بشر سرنوشت کليت تمدن به چنگ يک پاره از جهان، يعني پاره غربي آن نبوده است. تمدن خاص جهاني به تنهايي باقدرت‏تر و گسترده‏تر از تمدنهاي ديگر هم‌عصر خود ظاهر شده است. درحال حاضر اين تمدن غربي مسلط بر جهان غربزده است که بيش از ديگر تمدنها دعوي رهبري دارد و پيشقراول جهان بشري به‏سوي آينده مبهم آن است

( ادامه مطلب )

همه آنچه نه به دست بشر ساخته شده و نه فعاليتهاي بشري در ساخت آن تأثيري داشته است، از ستيغ کوهها گرفته تا قعر اقيانوسها، از جلبک‌ها تا فيلها، انسان نيز جزئي از اين طبيعت است و بدنش از همان قوانين فيزيکي و طبيعي پيروي مي‌کند که باقي جهان طبيعت؛ اما از آنجا که انسان براي مخالفت و يا شورش در مقابل خدا و همچنين بي‌حرمتي به طبيعت آزاد است، به لحاظ تکنيکي مي‌توان گفت با ساير موجودات طبيعي يکسان نيست.

( ادامه مطلب )

نویسندگان ایرانی چیزی از همتایان خارجی خود کم ندارند اما چون ایران به عضویت کپی رایت نپیوسته، ادبیات ما در دنیا شناخته شده نیست. ادبیات داستانی ما با وصف بر این که ادبیاتی درخشان است و در سطح جهانی نوشته می شود، هیچ گاه ترجمه نشده ، این آثار نه تنها به اروپا راه نیافته بلکه در میان کشورهای همسایه هم شناخته شده نیست.

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: