داستان شیرین و دلپسند «ویس و رامین» که فخرالدین اسعد گرگانی شاعر معروف قرن پنجم آن را به رشته نظم کشیده از داستانهای کهن بهشمار میرود و حتی پیش از آنکه به شعر فارسی درآید، شهرت داشته است؛ چنانکه ابونواس ـ شاعر عرب که در قرن دوم هجری میزیسته ـ در یکی از فارسیات خود بدان اشاره میکند
برای بررسی «مفهوم آزادی در تجربه ایرانی» ابتدا باید به مفروضات بنیادینی اشاره کنیم که در این زمینه بین اهالی فکر و نظر در ایران وجود دارد. این مفروضات را میتوان در پنج دسته طبقه بندی کرد که به تبع آن به پنج دیدگاه میرسیم سپس برخورد هر یک از این دیدگاهها با مفهوم آزادی و دموکراسی را نسبتسنجی خواهیم کرد.
آنچه که امروز تهران بزرگ خوانده میشود، نتیجۀ گسترش باغ روستایی است که شاه طهماسب صفوی (سلطنت 930-984ق/1524-1576م)، در سال 961ق/1554م بر گرد آن برج و بارویی برپا کرد. نزدیکی تهران به قزوین، پایتخت آن روزگار صفویان و وجود باغها و شکارگاههای پرشکار در پیرامون تهران و به ویژه نزدیکی تهران به بقعۀ حضرت حمزه (ع) در کنار بقعۀ حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در ری که شاهان صفوی او را نیای خود می دانستند و شاه طهماسب گاهی به زیارت آن بقعه می رفت و در حوالی تهران به شکار می پرداخت، از جمله عواملی است که منابع تاریخی دورۀ قاجاریه در جلب توجه شاه طهماسب به تهران مؤثر دانسته اند. اما افزون بر اینها باید موقعیت جغرافیایی این شهر به عنوان گذرگاهی بر سر راههای خراسان، مازندران و آذربایجان دانست
توران آغا و تومان آغا دو خواهر تنی از همسر صیغه ای و گرجی ناصرالدین شاه به نامه خازن الدوله بوده اند. این دو دختر از فرزندان خاص ناصرالدین شاه و بسیار مورد علاقه و حمایت او بودند. چنانچه در زمان بلوغ تومان آغا و توران آغا به ترتیب به القاب فخرالدوله و فروغ الدوله ملقب گردیدند. شرح حال تومان آغا فخرالدوله در شماره های 47 و 48 فصلنامه گنجینه اسناد،به توسط نگارنده منتشر گردید و اینک ذیلاً اشاره ای به سرنوشت توران آغا فروغ الدوله می شود
کشمیر ملقب به «ایران صغیر»، اکنون سرزمینهایی را شامل میشود که مرزهای آن از شمال به بلتستان و گلگت (پاکستان) و ترکستان چین، از شرق به تبت، از غرب به ایالت پنجاب پاکستان و از جنوب به پنجاب هند و ایالت هیماچل پردش هند متصل است. کشمیر از نظر جغرافیایی به دو اقلیم تقسیم شده و سلسله جبال عظیم هیمالیا که از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد دارد، حد فاصل آن دو است. طبیعت زیبای آن مثال خاص و عام دارد. قلههای بلند، دریاچههای زیبا، چشمههای زلال، باغهای سبز و باصفا، چمنزارهای وسیع، مزارع حاصلخیز، جنگلهای انبوه، دشتهای پهناور و پر گل و بوته، مردم زیبا و خونگرم، آثار باستانی متعدد، خانقاههای مجلل، مساجد پرشکوه و موقعیت ممتاز سوقالجیشی، جمله عواملیاند که بر اهمیت کشمیر میافزایند.
سخن ما درباره خانواده خاقانی بود و کسانی که او پیوندی نزدیک با آنان داشته است. یک تن دیگر که میسزد سخت کوتاه یادی از او برود، زیرا در زندگانی و سرنوشت خاقانی کارکردی باریک و بهرهای بسیار داشته است، افدرزاده [پسرعموی] او «وحیدالدین»، پورِ «کافالدین عمر عثمان»، است که خاقانی او را پدر مینوی و فرهنگی خویش میدانسته است. وحیدالدین هم مانند پدر، مردی بود فرهیخته و دانشآموخته. خاقانی او را بسیار گرامی میداشت و بیتهایی پُرشمار در ستایش او یا در سوگ او سروده است. در «تحفهالعراقین» هم به فراخی از او سخن گفته است. در آنجا باز نموده است که چگونه وحیدالدین به هنگام خُردی او را در آموختن یاری میرسانیده است
سیمای شکنجهبار چلیپا که از شدت صعوبت و سختی در اجرا ترکیب و کرسی و فرم ظاهری آن، به این نام خوانده شد و از آغاز گود زورآزمایی پنجه پهلوانان صاحب ادعای خطه خط بوده است، در مکتب میرعماد فریاد اعتراض او و بانگ رسای هنرمند واقعی علیه ستم جاری زمان بوده است. گاهی نیز تضرع خاضعانه و مناجات با جانان و نکتههای اجتماعی را شامل میشود.
موضوع این نوشتار، بخشى از تاریخچه یکى از بناهاى مشهور تهران قدیم، یعنى چهارباغ طهران و نیز درباره نخستین مالکان زمین و عرصه آن است که بعدها کاخ گلستان در آن احداث گردید. از زمان صفویه که یک ارَگ به عنوان مرکز حکومت در شهر تهران (میدان 51 خرداد فعلى) ایجاد شد، چهارباغ طهران در این مرکز شکل گرفت و بناهاى مشهورى چون شمس العماره، تکیه دولت، مدرسه دارالفنون و برخى بناهاى دیگر در مقاطع مختلف تاریخى در آن ساخته شد. کاخ گلستان نیز از بناهایى بود که در محوطه ارگ قدیم و در عرصه چهارباغ ساخته شد.
در آغاز سلطنت شاه عباس اول، فضاى کشور ناامن بود؛ تجارت ابریشم در آستانۀ فروپاشى بود و دشمنى ترکان و استیلاى آنها بر شهرهاى شمال و جاده ها، موجب فروپاشى و اضمحلال تجارت ابریشم شده بود. تجارت جنوب نیز اوضاع بسامان ترى نداشت و تحت نظارت پرتغالى ها بود. کاروان هاى تجارى به ایران مى آمدند، اما روانۀ بازارهاى بین النهرین مى شدند.
به مناسبت بحث از الایضاح ابن شاذان مناسب دیدم مجموعه آنچه تاکنون درباره ابن رستم طبری (محمد بن جریر بن رستم طبری) گردآورده ام را به منظور بررسی احتمال تألیف الایضاح از سوی او در دو یادداشت جداگانه عرضه کنم. در اینجا نخست می پردازم به کتاب الفاضح وی. الفاضح کما اینکه در مقاله ای دیگر که همینک در کتاب بررسیهای تاریخی دستیاب است نوشته ام تألیفی است از ابن رستم طبری، متکلم برجسته امامی مذهب در دو دهه آخر سده سوم قمری و از معاصران کسانی مانند ناصر اطروش و ابن قبه رازی که همینک متن آن در آغاز نسخه های کتاب دیگر او یعنی المسترشد دیده می شود (تا ص ۲۳۷).
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید