تصحیح انتقادی متنی چون شاهنامه فردوسی تنها با تسلط بر زبان و دیدگاههای عصر فردوسی امكان پذیر نیست. شاهنامه در رابطه ای بینامتنی با اساطیر و روایتهای متون اوستایی و پهلوی است، از سوی دیگر شاهنامه متنی است به جهات گوناگون و بر اثر عوامل متعدد، آساننما و از آن جهت كه در درازای زمان به اشكال گوناگون، از جمله از زبان نقالان همواره شنیده شده و به حافظه جمعی مردم پیوسته است، فهم و دریافتِ آن اغلب بدیهی و آسان مینماید. این آساننمایی ویژگی شاهنامه است و از دشواریهای تصحیح آن.
شیخ احمد سرهندی، از سران بزرگ طریقت نقشبندیه است که در زنده نگه داشتن دین اسلام در سرزمین هند بسیار تلاش کرده است. او برای پیاده کردن اندیشه های اسلامی و عرفانی خود از موضع گیری سیاسی در برابر سلاطین استفاد کرد و هم چنین تفکرات و نظریات ابن عربی در باب "وحدت وجود" را به چالش کشید و از دل آن مبانی "وحدت شهود" را به وجود آورد. این نظریه باعث نزدیک شدن رابطه میان عقل گرایان و صوفیان گردید.این مقاله ضمن ارئه اندیشه های سیاسی و دینی شیخ سرهندی، چگونگی شکل گیری نظریه "وحدت شهود" را نیز مورد بررسی قرار می دهد.
کثرتگرایی، که معلول تنوع در حوزههای گوناگون معرفتی و وجودی است، خود، پدیدهای متنوع به شمار میرود و در حوزههای متفاوت، معانی و کاربردهای متعددی دارد. آنچه در اینجا مد نظر است کثرتگرایی در حوزه اخلاق است. کثرتگرایی اخلاقی، بر آن است که ارزشها، هنجارها، آرمانها، حقوق و فضایل اخلاقی متنوعند به گونهای که به هیچ وجه نمیتوان آنها را به دیدگاهی واحد فرو کاهید. اخلاقیات، اهداف فراوانی را در باب گستره وسیعی از علایق بشری تامین میکنند؛ بنابراین بسیار بعید مینماید که یک نظریه یکپارچه، درباره یک موضوع اخلاقی، بتواند پاسخگوی همه ارزشهای موجود باشد.
دکتر اولریش رودولف استاد مطالعات اسلامیِ دانشگاه زوریخ سوئیس یکی از برجستهترین و نامورترین اسلام شناسان و کلام پژوهان حال حاضر در اروپا است. وی در سال 1957 میلادی در شهر اوفِنباخ آلمان چشم به جهان گشود. طی سالهای 1977 تا 1985 دورۀ کارشناسی خود را در رشتههای فلسفه، تاریخ و مطالعات اسلامی در دانشگاههای فرانکفورت، ماین، توبینگن و بوخوم سپری کرد. در سال 1986 موفّق به اخذ درجۀ دکتری از دانشگاه توبینگن آلمان شد.
یورگن هابرماس از متفکران برجسته علوم اجتماعی و فلسفه و از نظریهپردازان انتقادی پسامارکیست در 18 ژوئن 1929 در شهر دوسلدورف در شمال راین وستفالی آلمان بهدنیا آمد و در گومرزباخ بزرگ شد.
آمپریسیسم، در معنای قرار دادن انسان و ابزار آزمایشی اش (از چشم نامسلح تا ربات ) در مرکز أزمون های علمی، از ویژگی های زمان ماست. در پشت هر ابزار آزمایشگاهی چشمی می بیند، گوشی می شنود، و .....مغزی یافته ها را در سیستمی فکری هر قدر سست، منظم می کند، تا ازطریق تجربیات حسی، نحوه ی وجود اشیا را در جهان، یعنی حقیقت آن ها را کشف کند. انسان حقیقت را امری عینی و خارج از خود می داند و در صدد مرتبط شدن با آن است. البته علیرغم بود و نبود انسان، نوعی بودن یا نوعی حقیقت بر پدیده ها عارض است و در شناخت آن، امروزه علم به کمک انسان و حس هایش می آید اما همیشه انسان از چنینن مددی برخوردار نبوده است.
«نگرشی بر نگارشهای کلامی» عنوان کلّیِ مجموعه یادداشتهائی است سلسلهوار، که به توفیق الهی، در راستای تعریف و بازشناسی میراث کلامی اسلامی منتشر خواهد شد. در این گفتارها کوشش میشود متون کلامی مهمّ فرقههای مختلف اسلامی بویژه مکتب شریف تشیّع معرّفی شود و ابعاد گونهگون آنها بررسی گردد. روشن است که شناسائی منابع و مآخذ کلامی و آشنائی با ویژگیهای یکایک آنها، از مقدّمات بسیار مهمّ هرگونه تحقیق کلامی است.
دبا: به تازگی کتاب یادداشت های سفر پروفسور محمد حسن گنجی به کوشش غلامرضا سحاب و با همکاری مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی چاپ و منتشر شده است . آنچه در زیر از نظر خوانندگان می گذرد یادداشت کاظم موسوی بجنوردی – رئیس دائرةالمعارف بزرگ اسلامی – در این کتاب است که به مناسبت سالروز درگذشت دکتر محمد حسن گنجی تقدیم می گردد.
برخی از پیروان مزدیسنا آیین خود را دینی میشمارند كه همچون مسیحیت و اسلام از طرف خدا وحی شده است، و از این رو نباید آن را در شمار نظامهای فلسفی درآورد. اما هیچ دین آسمانی نمیتواند به جلب اعتقاد و ارادت مردم خردمند و روشنفكر امیدوار باشد، مگر اینكه تعلیماتش بتوانند در برابر محك عقل بایستند. از این جهت دین زرتشت را نیز كه مانند سایر ادیان جنبهی فوق طبیعی دارد، میتوان از لحاظ فلسفی مورد داوری قرار داد.
گرچه غزل و بیت مفرد قالب مسلط شعر در این دوره به شمار میرود، اما مثنویهای عشقی، عرفانی و اخلاقی نیز در این عصر بسیار است. داستانسرایی در قالب مثنوی در قرون دهم و یازدهمق رواج بسیار داشت. «خمسه نظامی»، «مثنویهای امیرخسرو دهلوی» و «هفتاورنگ جامی» سرمشق شاعران این دوره بود. نظیرهسازان وزن و سبک مثنویهای پیشین را تتبع و تقلید میکردند. در مثنویهای «اهلی شیرازی»، «عرفی شیرازی»، «واعظ قزوینی»، «فیضی فیاضی» و «زلالی خوانساری»، ویژگیهای سبکی رایج در غزل هم کمابیش دیده میشود. گرچه قصیده ارزش غزل را نداشت، اما شاعرانی مثل «وحشی بافقی»، «محتشم کاشانی»، «عرفی شیرازی»، «نظیری نیشابوری»، «طالب آملی»، «کلیم کاشانی» قصایدی نیز به شیوه انوری و خاقانی در مدح ائمه و سلاطین سرودهاند و در کار برخی از آنها تازگیهایی دیده میشود.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید