«درد جاودانگی» میگل دِ اونامونو، شاعر، نویسنده و فیلسوف اسپانیایی در میان بیش از پنجاه اثر او شاهكارش تلقی میشود. این كتاب را بهاءالدین خرمشاهی سالیان پیش ترجمه كرده بود و چندیپیش با ویراست سوم به چاپ دهم رسید. خرمشاهی در شناخت اونامونو - نویسندهای كه از متفكران طراز اول اگزیستانسیالیست مسیحی اسپانیا بعد از كییركگور است- سهم بسزایی داشته است. او ترجمه این كتاب را یادگاری از تشویقِ غلامحسین ساعدی و كامران فانی خوانده است. همانطور كه در مقدمه جامع به قلم آمالیا الگرا آمده است آثار متعدد اونامونو به نظم و نثر به یك معنا زندگینامه خودنوشت او است، اما نه زندگینامه به معنای روایی و تاریخی آن، چنان كه در قرن نوزدهم شایع شده بود
نسخه خطی و مصور هزار و یك شب، محفوظ در كاخ گلستان، واپسین نسخه خطی مصور فارسی در سطح درباری و یكی از فاخرترین آنهاست كه در دورۀ قاجار تدوین شده است. این نسخه به مدیریت هنری ابوالحسن غفاری معروف به صنیع الملك (د. 1283ق/ 1867م) و با همكاری سی و چهار هنرمند نگارگر، مذهب، جلدساز و صحاف در طی هفت سال (1269ـ1276ق/ 1853ـ1860م) به انجام رسیده است. گر چه نام برخی از هنرمندان فعال در این پروژه بر ما معلوم است، ولی نام نگارگران آن همواره در زیر سایه سنگین نام صنیع الملك، نقاش باشی دربار ناصری، پنهان مانده است.
ابنبوّاب حتی در افشا و آموزش خط قلم کتابت که از اهم امور فنی خوشنویسی است، امساک میکرد و از آن جهت نمونههای کتابت آموزشی او امتیاز سرمشقهای قطعاتش را ندارد؛ زیرا برخلاف آنچه شایع است، قلم نسخ که ابداع اوست و عنوان و انتساب آن از حد تواتر تجاوز کرده است، باید بر تسلط بر خط مشخص و فنی صورت گرفته باشد. حتی خلفای فاطمی مصر که گنجهای بیشماری از این قبیل قلمها را محفوظ داشتند، قلمهای قط ابن بواب را در موزهها و خزائن خود نگهداری میکردند و قلمهای قط او را در کنار قلم «یاقوت» قابل محافظت میدانستند، در صورتی که رأی صاحبنظران بر این است که ابنبواب در ترتیب قط قلم اهتمام لازم را نداشته است.
نگاهی کوتاه به پروژه فکری عبدالله العروی عبدالله العروی (۱۹۳۳. م، مراکش) مورخ و رماننویس و متفکر مغربی، یکی از برجستهترین اندیشهورزان معاصر جهان عرب است که پیرامون «گسست معرفتی» با میراث اسلامی-عربی، اضطرابات مدرنیته و قضایای نهضت را قلم زده است.
از پیـش از هوسرل تا به امروز فیلسوفان از روشی به نام پدیدارشناسی سخن گفتهاند.این روش بـجای آنـکه مـوضوعات خود را توضیح دهد توصیف میکند.تفاوت پدیدارشناسی هوسرل با دیگران در شرایطی است که هر پژوهشی بـاید داشته باشد تا بتوان آن را پژوهش پدیدارشناختی نامید.به نظر هوسرل، تنها هنگامی پدیدار شـناس معتبری میتواند آغاز بـه پدیـدارشناسی کند که تأویل استعلایی-پدیدارشناختی را قبلا انجام داده باشد.
سبک هندی در کنار سبکهای خراسانی و عراقی، از جریانهای مهم ادبی ایران است که بررسی آن از زوایای گوناگون حائز اهمیت است. آنچه در پی میآید، نوشتاری است در همین مقوله به نقل از مجموعه بسیار ارزشمند «دانشنامه زبان و ادب فارسی» که زیر نظر آقای دکتر اسماعیل سعادت و به همت فرهنگستان زبان و ادب فارسی تهیه و تدوین و منتشر شده است. گفتنی است که این مقاله مآخذ و منابع فراوانی دارد که به شیوه دانشنامهنویسی، همگی در دل متن آمده و از آنجا که ممکن است برای عموم خوانندگان قابل استفاده نباشد، موارد زیادی متعددی حذف شده است.
شيخيه نامى است كه به پيروان شيخ احمد احسايى (166 - 1241 ق .) گفته مى شود. زادگاه احسايى روستاى مطيرفى واقع در منطقه احساء مى باشد. احساء از مراكز قديمى تشيع بوده است و امروزه ايالتى در شرق عربستان سعودى بر ساحل غربى خليج فارس ، به مركزيت شهر هفوف مى باشد. احسايى در پنج سالگى قرآن را نزد پدرش شيخ زين الدين احسايى آموخت . در احساء ادبيات عرب و مقدمات علوم دينى متداول را فرا گرفت . او از رؤ يايى در ايام تحصيل خود ياد مى كند كه در آن شخصى تفسير عميقى از دو آيه قرآن به وى ارائه كرده بود. وى مى گويد: اين رؤ يا مرا از دنيا و آن درسى كه مى خواندم روى گردان ساخت .
سراج الدین علی خان آرزو اکبرآبادی بی تردید یکی از پرکارترین دانشمندان زمان خود بود که صرف نظر از ویژگی های خاص آثار وی، حتی از لحاظ کمیت نیز نوشته های او قابل توجه است و تعداد زیادی کتاب و رساله در موضوعات مختلف ادبی از خود به جای گذاشته است.
تبیین ماهیت حرکت توسطیه و قطعیه و نیز تحقق خارجی آنها، از مسائل مهم در مباحث فلسفی حرکت قلمداد می گردد. ابن سینا برای اولین بار این مسئله را با صراحت مورد توجه قرار داده و معتقد است: آنچه در خارج وجود دارد، همان حرکت توسطیه است و حرکت قطعیه فقط در ذهن وجود دارد. دیدگاه ایشان توسط فخررازی، میرداماد، ملّاصدرا، و فلاسفه بعدی مورد نقد قرار گرفت و برخی درصدد توجیه این دیدگاه برآمدند.
از دیر باز دیواره ای بسیار ستبر میان دوران پیش و پس از اسلام کشیده می شود. شاید این موضوع از دید رویدادهای خاص تاریخی درست باشد، شاید هم از نظر دگرگونی هایی که بعداً پیش می آید نقطۀ عطفی تلقی گردد؛ اما بر همگان آشکار است که فرهنگ مقطع ندارد. تداوم دارد و ادامۀ فرهنگها به صورتهای گوناگون جلوه گر می شود و ادبیات نیز از این مقوله به کنار نیست.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید