در مورد بازپس گیری سرزمینهای واگذارشده در قرارداد گلستان و ترکمنچای این مسئله مهم مطرح است که هنگامی که این سرزمینها هنوز استقلال نداشتند و دولت- ملت نبودند عهدنامه ها بر جاماندند. امروز که همه آن سرزمینهای الحاقی خود یک دولت- ملت هستند چگونه می توان داعیه بازنگری در عهدنامه ترکمانچای و استرداد سرزمینها را مطرح کرد.
قدیمترین روایتی كه درباره افضلالدین محمد مرقی كاشانی معروف به بابا افضل میشناسیم، به قلم دانشور بزرگ خواجه نصیرالدین طوسی است كه در ضمن رساله «سیر و سلوك» خویش درباره یكی از آموزگارانش نوشته: «... اما پدر بنده كه مردی جهاندیده و سخن اصناف مردم شنیده... بنده كمترین را به تحصیل فنون علم و استماع سخن ارباب مذاهب و مقالات ترغیب كردی تا اتفاق را شخصی از شاگردان افضلالدین كاشی رحمهالله تعالی كه او را كمالالدین محمد حاسب گفتندی و در انواع حكمت، خصوصاً در فن ریاضی تقدمی حاصل كرده بود و با پدر بنده كمترین سابقه دوستی و معرفتی داشت بدان دیار افتاد پدر بنده را به استفادت از او و تردد به خدمت او اشارت كرد و بنده در پیش او به تعلیم فن ریاضی مشغول شد...»
رورتی فلسفه را ژانر ادبی خاصی می شمارد. در این منظر، شیوه اندیشه ادبی را برای جامعه انسانی آرمانی ترسیم و پیشنهاد می کند. جامعه ای که مسیری را از مذهب به فلسفه و از فلسفه به ادبیات طی کرده است. او بر خصلتِ فرهنگی شناخت بشری تأکید می کند و ادبیات را عرصه فرهنگی ای می داند که با سایر سطوح فرهنگ همپوشانی دارد. رورتی سخن از فرهنگی ادبی می کند، فرهنگی که غرب را دربرمی گیرد.به عقیده او، ادعای دین یا فلسفه اصیل، ادعایی بی فایده است.آنچه که به عنوان دین، فلسفه، روانکاوی یا علم گفته می شود بخشی از یک فرهنگ ادبی است. رورتی بر این است که فرض سرشت و معنای درونی و اصیل برای زندگی فرضی بلاموضوع است؛ بدین سان در خصوص مسئله و معنای زندگی دو دیدگاه را نشان می دهد: یکی رویکرد متافیزیکال و ماهیت گرایانه است که مبتنی بر دکترین معنایابی و کشف حقیقت است و دیگری رویکردی غیرمتافیزیکال،که مبتنی بر نگرش معنابخشی و حقیقت سازی برای زندگی است.
قرار نیست امروز به زبان شاملو بنویسیم اما نباید روی او خط بكشیم. زبان شاملو مگر چیست كه كنار رفته باشد؟ تركیب استادانهای است از میراث زبان فارسی با زندهترین واژههایی كه امروز بهكار میرود. عجیب است كه تازه شانزده سال از مرگ او گذشته و ما روی او خط میكشیم. امروز آنچنان در ادبیات پیش میرویم كه هر ده سال یك زبان جدید برای ادبیاتمان ابداع میشود.
فرمانهای برجای مانده از سلاطین منابعی مهم و موثق در بررسی تاریخ سیاسی و اجتماعی هستند. شمار قابل ملاحظه ای فرمان از دورۀ افشاریه تا نیمۀ نخست قاجاری در نسخه ای در كتابخانۀ مجلس شورای اسلامی برجای مانده كه بسیار ارزشمند بوده و تاكنون مورد توجه قرار نگرفته است. در میان این فرامین، پانزده فرمان به زبان عربی از نادرشاه افشار، خطاب به سران قبایل عرب جنوب ایران مشاهده می شود كه سندی از چگونگی ارتباطات نادر با قبایل و سیاستهای او در حوزه مرزهای جنوب غرب ایران است.
زمینه این گفتار پاسخ به این پرسش ناگزیر و بنیادین در خاقانیشناسی است که آیا خاقانی خودکمبین است؟ پرسشی است که در این چندساله روایی و گسترش یافته است. کسانی بر این باورند؛ حتی جستارهایی هم در این زمینه نوشتهاند و گاهی در بزمهای ادبی و انجمنهای دانشجویی این پرسش را در میان مینهند. آنچه خاستگاه این پرسش شده است در پیوند با خاقانی، چامههایی است که او در ستایش خویشتن سروده است.
«عشق الهی» نام کتابی است از دکتر چیتیک، فیلسوف مقاله معاصر که از وجوه مختلف به این مقوله پرداخته است. این کتاب به همت آقای اصغری و انتشارات علمی و فرهنگی روانه بازار نشر شده است. آنچه درپی میآید، بخشهایی از مقدمه آن است. از گفتگو با دوستی که استاد مطالعات دین و متخصص هندوئیسم است، دیرزمانی نمیگذرد. چون فهمید در کار کتاب عشق هستم، پرسید: آیا بار دیگر بر آثار مولانا مشغولی؟ این پرسش استادی با سالها سابقه تدریس بود که با شنیدن عنوان «عشق در اسلام» گمان میبرد که محقق باید درباره مولانا کار کند! ناآشنایان با سابقه تاریخی مولانا یا کسانی که از راه ترجمههای عامهپسند با وی مواجه شدهاند، با اطلاع از مسلمانی وی، در شگفت میشوند. غرض آنکه افراد کمی [در غرب] عشق و اسلام را قرین هم میدانند!
ولی زبده و خلاصه سخنم این است که قط سر قلم باید مابین تحریف و تدویر بوده باشد (یعنی قلم بر حسب اقتضای نوع خط از حد تحریف کامل تا قط مستوی تغییر میکند و مختلف میشود).
هرمنوتیک یا نظریه تفسیر، علمی مذهبی بود که تلاش می کرد متون مذهبی و عبارات وحیانی را قابل فهم سازد. واژ هرمنیا(hermeneia) که گمان می رود مرتبط با هرمس یعنی خدای پیغامبر باشد، معادل هنر واسطه گری بین آسمان و زمین یا خدا و انسان است. از آنجا که هرمنوتیک گفتار را قابل فهم می کند، می تواند مرتبط با فقه اللغه یا مطالعه زبان انسان به عنوان وسیله ای برای ادبیات باشد. بدین طریق هرمنوتیک می تواند به تفسیر همه محصولات زبانی، خصوصاً آنهایی که ریشه در مکان ها و زمان های دور دارند، تعمیم یابد. بنابرین به طور کلی تر، نظریه تفسیر با شرح متون ناآشنای تاریخی ارتباط داشته و آنها را به بیانی آشناتر برمی گرداند.
طی روزهای اخیر، درس گفتارهایی با عنوان «حقوق شهروندی؛ جستاری در طریق پرچالش علوم انسانی» با حضور اساتید حوزه و دانشگاه و دبیر كمیسیون حقوق بشر اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این جلسات، مباحثی چون فقه سیاسی شیعه و حقوق شهروندی، چالشهای شكلگیری حقوق شهروندی در دیدگاه فلاسفه، بیگانگی ایرانیان با حقوق شهروندی و امكان اخلاقی حقوق شهروندی در جامعه دینی مطرح شد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید