ملانجم الدین عبدالله بن شهاب الدین حسین بهابادی یزدی در اوایل قرن دهم هجری در بهاباد پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش شهاب الدین ازمتدینان بهاباد بود که از تمکن مالی خوب و از منزلت و مرتبتی خاص برخوردار بود.[6] ملاعبدالله بعد از رشد و شکوفایی و تحصیلات مقدماتی پس از چندی اقامت در زادگاه خود برای فرا گرفتن علوم دینی به شهرهای اسلامی شیرازو اصفهان مسافرت کرد.[7]
نشست «تجربه ایرانی مواجهه با علوم انسانی مدرن» به همت پژوهشکده فرهنگ معاصر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سالن حکمت پژوهشگاه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.در این نشست علمی، رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، حسینعلی قبادی رئیس و استاد پژوهشگاه علوم انسانی، غلامرضا ذاکرصالحی دانشیار و مدیر گروه مطالعات تطبیقی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی، نعمت الله فاضلی دانشیار انسان شناسی و رئیس پژوهشکده مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، حجت الاسلام و المسلمین حمیدپارسانیا استاد حوزه علمیه قم و دانشیار علوم اجتماعی دانشگاه تهران، عبدالرسول خیراندیش استاد تاریخ دانشگاه شیراز، محمد امین قانعی راد دانشیار مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور و رئیس انجمن جامعه شناسی ایران و امیر علی نجومیان دانشیار زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه شهید بهشتی حضور داشتند و به سخنرانی پرداختند.
یکی از نکاتی که در پرداختن به فلسفه سارتر باید بدان اشاره کرد، مسأله آزادی است. او این پرسش را مطرح میکند که خاستگاه نبودن چیست؟ و در پاسخ به آن میگوید در انسان و در دانستگی اوست که خاستگاه نبودن معین میشود. با انسان، امکان، آزادی، پرسش، که تمامی شان بر نبودن استوارند، به جهان میآیند. انسان باید خود را بیرون بودن جای دهد و این گونه قواعد و ساختار آن را سست کند و به این ترتیب میان انسان بودن و آزاد بودن تمایزی نیست. سارتر در کتاب «تعالی خود» نخستین منشأ آزادی را در تضادی میداند که در هر انسانی رخ میدهد.
دوازدهمین هماندیشی حلقه نشانهشناسی تهران با موضوع «نشانهشناسی تاریخ» در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی برگزار شد. در این هماندیشی ۱۳ مقاله ارائه شد و اساتید حوزه تاریخ و نشانه شناسی سخنانی ایراد کردند. در گزارشهای پیشین سخنان دکتر منصوربخت، محمدعلی اکبری، پاکتچی، شعیری، آزیتا افراشی و مرتضی بابکمعین ارائه گردید. گزارش پیشرو اختصاص دارد به سخنان محمد هاشمی که مطالعهای داشته بر درام تاریخی صادق هدایت از دیدگاه نقد تاریخگرایان نو یا جدید.
بندرت فیلسوفی دیده شده است كه با چنان صمیمیت مجذوب كننده ای، ماجراهای خرد را به وضوح شرح دهد.” همگان او را بیشتر بعنوان مورخ می شناسند؛ اما نگاه های تیزبین می توانند آرای فلسفی اش را در لابلای آثار قطورش بیابند، هر چند یکی دو خط بیشتر نباشد. … فراموش نکنیم که اوست که در نامه ای شجاعانه و آمیخته با اندکی گستاخی به راسل می نویسد: ” بیا اندکی باهم فلسفه بازی کنیم.” با انکه او را از روشن ترین اذهان می شمارد. او فلسفه را دورنمای کل تعریف میکند و عقلی که خود را بر حیات می گستراند و آشفتگی را به وحدت برمی گرداند…. و تا پایان عمرش همچنان به این قاعده وفادار ماند که جز را باید در پرتو کل دید. شاید هرگاه که از باریک بینی های افراطی و جزنگریهای ملولانه متخصصان، خسته و درمانده میشویم، پیشنهادات او خالی از لطف نیست: …. تنها راه فرار از این هرج و مرج و آشفتگی برای اذهان پخته در این است که خود را از بند جز رها کرده و کل را در نظر آورند.
گاهی چنین بنظر می رسد که بحثهای گسترده و پیچیده فلسفی ،در طول حیات این نحوه تفکر،صرفا روشی برای به رخ کشیدن برتری و شفافیت ذهنی و قدرت استدلال فلاسفه به یکدیگر و دیگران بوده است که تحت پوشش مفاهیم پر طمطراقی چون کشف حقایق هستی ،پالایش تفکر ، ارائه بهترین روش زندگی و … نمود یافته است.شعار هایی پر زرق و برق که صرفا توجیهاتی هستند برای فرار از این واقعیت که فلسفه ورزی صرفا روشی برای ارضای میل سلطه بوده و هست.
علوم انسانی معارفی است که موضوع تحقیق آنها فعالیتهای مختلف بشری است، یعنی فعالیتهایی که متضمن روابط افراد بشر با یکدیگر و روابط این اشیاء، آثار، نهادها و مناسبات ناشی از آنهاست. تنوع و گستردگی علومیکه از آن به عنوان علوم انسانی یاد میشود به گونهای است که کمتر محقق و صاحب نظری توانسته است درباره تمام علوم نظریه جامع و روشنی عرضه کند و حدود آن را از معرفت تجربی به طور دقیق تمیز دهد.در اروپا، پس از رنسانس روش علوم طبیعی دستخوش تحول عمیق شد؛ تجربه گرایی و اثبات گرایی شاخصه اصلی علوم طبیعی شد و کشفیات پی در پی و موفقیتهای بزرگ علوم طبیعی این تلقی را بهوجود آورد که تجربه و عینیت، تنها ابزار قابل قبول در هر نوع فعالیت علمیاست.
در فلسفه اسلامی نبوت و رسالت با دو اصل عقل و خیال تبیین می شود. ابن سینا نبوت را دارای سه مرتبه دانسته است. نخستین مرتبه، مختص کمال عقل قدسی و قوه عقل نظری است. مرتبه دوم مختص به کمال متخیله و در نهایت هم نبوت مختص به انفعالات خاص جسمانی و قوای محرکه است. وی کمال متخیله را برای تحقق نبوت کافی می داند. اهمیت دادن به متخیله در تبیین معنای نبوت می تواند راه را برای وارد شدن تخیلات شخصی نبی به حوزه وحی و دریافت و انتقال آن به دیگران بگشاید.
نه هر که حرّاف شد، سخندان محسوب میشود و نه هر که به زعم خود فلسفه بافت، فیلسوف و فلسفهدان. دانشجویان اصلی فلسفه، اعم از جوان یا پیر، این گفته را باید آویزه گوش خود کنند و از یاد نبرند که فلسفه یک رشته کاملاً تخصصی است و آن را در درجه اول باید به جدّ آموخت، چون به هر ترتیب در مکتب فلسفه نمیشود مستمع آزاد بود. متعاطی فلسفه آزاد نیست، ولی ذهن او مقید به آزادگی است، زیرا در هر صورت او آزادی را در گرو آزادگی میداند. تعمق اصولی و فراروی از سهلانگاریهای متداول، از شرایط بنیادی امکان آزادگی در فلسفه است، به نحوی که تا شخص آزاده نشود، نمیتواند واقعاً به حیطه فلسفه ورود پیدا کند. اگر با جان و دل قادر نباشیم به فلسفه بپردازیم، بهتر است بالکل از آن صرفنظر کنیم
در باب اندیشه و شخصیت سقراط نویسندگان یونان باستان آراء مختلفی عرضه کردهاند. در عصر حاضر نیز مورخان فلسفه باستان یونان کوشیدها ند از آثار اندیشمندان یونانی، بخصوص از آثار افلاطون، سقراط تاریخی را بیابند. سعی ما بر یافتن و تبیین آراء سقراط تاریخی نیست، بلکه در نظر داریم تا اثبات کنیم برخلاف آنچه مشهور است، نزد افلاطون افکار و شخصیت واحدی را برای سقراط نمیتوان یافت. سقراط دوره جوانی افلاطون دیالکتیکی با زبان تک معنایی، مردمی و طرفدار تربیت شهروندان، سیاسی و بدون فلسفه سیاست خاص، خردمندترین فیلسوف اخلاق بدون نظریهپردازی در این باب، متعهد به ساختار دین مدنی یونان و سلبی و نقاد است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید