مقاله

نتیجه جستجو برای

بهترین تفسیر نهضت حسینی را سخنان و نامه‌های آن حضرت به عهده دارد و چون آن حضرت در وصیتنامه رسمی‌اش راز نهضت خود را ادامه راه رسول اكرم(ص) و امیر مؤمنان(ع) بیان كردند، تفسیر نهضت آن حضرت بدون آشنایی كامل با سیره امیر مؤمنان(ع) و پیامبر اكرم(ص) ممكن نیست: «و أسیرُ بسیره جدى و أبى على بن أبی‌طالب

( ادامه مطلب )

سوره بقره، آیه 191: «و اقتلوهم حیث ثقفتموهم و اخرجوهم من حیث اخرجوكم و الفتنه اشدّ من القتل و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتی یقاتلوكم فیه. فان قاتلوكم فاقتلوهم كذلك جزاء الكافرین: هر جا كه بر آنان دست یافتید، بكشید آنان را و ایشان را از همان جا كه شما را رانده‌اند (مكه)، برانید و فتنه از قتل بدتر است و با آنان در مسجدالحرام مقاتله مكیند، مگر اینكه با شما در همان جا قتال كنند.» صاحبان نظریه اصالت جنگ، این آیه را ناسخ كلیه آیاتی می‌دانند كه در آن امر به موادعه یا كف و خودداری از قتال شده است23 و برخی فقها نیز این آیه را بر وجوب قتال ب كفار و وجوب اخراج آنها از مكه حمل كرده‌اند

( ادامه مطلب )

بسیاری از آنچه را در زندگی می‌دانیم یا گمان می‌کنیم می‌دانیم یا از شخصی شنیده یا در جایی خوانده‌ایم. از دوران کودکی که با سؤال‌های خود از بزرگسالان سعی در دانستن داریم تا سنین بزرگسالی، شنیده‌ها و خوانده‌های ما حجم وسیعی از باورهای ما را تشکیل می‌دهند. در دنیای امروز ما، به دلیل وجود رسانه‌های جمعی و شبکه‌های اجتماعی و منابعی از این دست، اطلاعات بسیار زیادی در اختیار ما قرار می‌گیرند که شاید امکان انتقال معرفت از طریق خواندن و شنیدن را بیش از هر زمانی میسر کرده است. آیا می‌توان آنچه شنیده‌ایم یا خوانده‌ایم را با دیگر منابع معرفتی مثل ادراک و استنباط مقایسه کنیم؟ یا به عبارت دیگر آیا می‌توانیم به گواهی شنیده‌ها و خوانده‌هایمان اعتماد کنیم و بر آن اساس ادعا کنیم که معرفتی حاصل کرده‌ایم؟ در وهله اول به نظر می‌رسد شنیده‌ها و خوانده‌های ما در مقایسه با منابع دیگر معرفتی مثل ادراک و استنباط در معرض اشتباهات بسیار بیشتری هستند.

( ادامه مطلب )

امویان تمام این ارزشهای اسلامی را باز ستاندند و برای پیشبرد سیاست خود جز ترس و پول چیزی نمی‌شناختند. هدف، حكومت كردن و حفظ قدرت بود، به هر قیمت و روش؛ چیزی كه بعدها در مكتب ماكیاول ـ فیلسوف شهیرایتالیایی ـ تبلیغ گشت، معاویه عملاً روش حاکمیت سیاست براخلاق را به كار بسته بود. پس از احراز مقام خلافت و انعقاد پیمان صلح با امام حسن(ع) در منطقه‌ای به نام نخیله در طی خطبه‌ای گفت: «با شما نجنگیدم تا نماز بخوانید و روزه بگیرید، شما این كارها را می‌كنید. من با شما جنگیدم تا بر شما حكومت كنم.» (ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۴۵)

( ادامه مطلب )

اگر نسبتی را میان فلسفه و فرهنگ فرض کنیم، فلسفه‌ای که قرار است با فرهنگ نسبت داشته باشد چه اوصافی دارد؟ و استلزامات چنین تلقی‌ای از فلسفه چیست؟ از سوی دیگر آن فرهنگی که بناست از در ترابط با فلسفه درآید از چه اوصافی برخوردار است؟‌ فلسفه‌ای که با فرهنگ ارتباط برقرار می‌کند، معرفتی است که موضوع آن «وجود در مقام حقیقت» است. ما یک «وجود بحت (Pure)» داریم که هنگام نبود انسان مطرح است؛ اما زمانی که پای انسان به میان می‌آید، این وجود خود را در شأنی از شئونش که «حقیقت» باشد برجسته‌تر می‌کند، پس فلسفه می‌شود: «مواجهه انسان با وجود در مقام حقیقت».

( ادامه مطلب )

ماجرای عاشورای سال شصت و یک هجری و آنچه در آن روز شگفت بر سر آن پاکان روزگار رفت آن مایه حیرت آور و باور نکردنی و در عین حال شرم آور و رقت انگیز بود که قرن‌ها بعد محدث و مورخ دانشمند ذوفنونی مانند عبدالرحمن بن جوزی(متوفی 597) را، با همه صلابت و حمیتی که در مذهب اهل سنت و علی‌الخصوص مذهب حنبلی دارد، وادار کند تا هم در تاریخ بزرگ ممتعش، <منتظم> و هم در کتاب <تبصره> اش که مجموعه‌ای از مواعظ و خطابه‌های ماهیانه اوست، وقتی به مناسبت‌ها و رویدادهای محرم و مشخصاً دهم محرم، روز عاشورا می‌رسد قدری بیشتر درنگ کند و زمانی از سر صدق و اخلاص، قلم را بر کشته کربلا بگریاند.

( ادامه مطلب )

رخداد عاشورا در سال 61 هجری نقطه عطف حساسی در تاریخ اسلام است كه بر خلاف قیام‌ها و اعتراض‌های مشابهی كه در دهه‌های نخست پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) رخ داد مثل شورش خوارج ، قیام ابن زبیر و خروج مختار، قیام زید و... محدود به شرایط زمانی و مكانی آن دوران نماند و تا به امروز منبع الهام جریان‌ها، جنبش‌ها و حركت‌های متعددی در این 14 قرن است. ریشه‌یابی علل و عوامل این واقعه از یك سو و واكاوی و روشنگری پیامدها و عواقب آن از سوی دیگر از این حیث حایز اهمیت است. ضمن آنكه تاكنون قرائت‌ها و خوانش‌های متعدد و گاه متعارضی از این واقعه در میان فرق و مذاهب مختلف اسلامی از آن صورت گرفته است. در این میان نگاه غالب برداشت حق‌طلبانه و ظلم ستیزانه شیعی است كه واقعه عاشورا در پرتو گفتار و كردار حسین بن علی(ع) امام سوم شیعیان تحلیل می‌كند و از آن الگو و مثالی آرمانی برای منش و روش پیروان تشیع استخراج می‌كند. واقعه عاشورا در واقع برآیند و پیامد تحولات ژرف و عمیقی است كه از فردای وفات پیامبر در جامعه اسلامی در ابعاد گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی رخ داد.

( ادامه مطلب )

اتفاقی در سال‌های صدر اسلام رخ داده كه باعث تولید دیدگاه‌ها و متن‌های خاصی شده است. در این بحث خود را متمركز می‌كنم به خطبه‌یی كه امام حسین (ع) در سال 60 هجری یعنی یك سال قبل از واقعه عاشورا و كربلا در مكه و در ایام حج ایراد كردند. این خطبه را امام حسین (ع) از امام علی(ع) نقل كرده‌اند و سندش جزو سلسله‌الذهب است، یعنی راوی آن معصوم است. بنابراین هم خطبه و هم واسطه‌هایش معصوم هستند. در این خطبه به مساله بسیار مهم امر به معروف و نهی از منكر توجه می‌كند.

( ادامه مطلب )

خدای متعال می‌‌فرماید: «كتاب اُحكمت آیاته: قرآن كتابی است كه آیاتش محكم قرار داده شده‌اند.»(هود،1) و باز مى‌فرماید: «الله نزّل احسن الحدیث كتاباً متشابها مثانى تقشعرّ منه جلود الذین یخشون ربهم: خدا بهترین سخن را نازل كرده؛ كتابى كه آیاتش مانند هم و دو تاست، به سبب آن كتاب پوست كسانى كه از خداى خود می‌ترسند، كشیده می‌‌شود )با شنیدن آن بدنشان به لرزه درمی‌‌آید).»(زمر، 23) و باز می‌‌فرماید: «هو الذى انزل علیك الكتاب منه آیاتٌ محكمات هنّ امّ الكتاب و آخر متشابهات: خدا كسى است كه بر تو كتاب را نازل كرد، در حالی كه برخى از آن آیات محكم می‌‌باشند كه آنها مادر (مرجع و اساس مسلم) كتابند و برخى آیات متشابه هستند. فامّا الذین فى قلوبهم زیغٌ فیتّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء تأویله و مایعلم تأویله الا الله و الرّاسخون فى العلم یقولون آمنّا به كل من عند ربنا: اما كسانی كه در دلشان میل به كجروى و انحراف است، براى فتنه و فریب دادن مردم از متشابه كتاب پیروى مى‌كنند و براى اینكه تأویلش را می‌خواهند و حال آنكه تأویل آن را جز خداى نمی‌‌داند و آنان كه در علم خود ثابت‌قدمند، (در مورد آیات متشابه) می‌‌گویند: به آن ایمان داریم؛ همه آیات از پیش خداى ماست.»(آل عمران،7 )

( ادامه مطلب )

حكومت و یا دولت اسلامی، نخست، در مدینه توسط پیامبر اسلام(ص) بر مبنای قرآن و مشورت بااصحاب پی نهاده شد و درمسیرخلافت تداوم یافت. و بعد از نیم قرن معاویه بن ابی سفیان آن را از نبوت، امامت و خلافت به سلطنت موروثی تبدیل كرد. او در سال ۴۱ق حكومت خود را، به طورآشکارا در برابر اسلام نبوت و خلافت قرار داد. فاصله پادشاهی اموی با خلفای پیشین، به‌ویژه دولت‌شهر مدینه، همان فاصله جاهلیت مدرن با اسلام پیامبر(ص) بود. خطوطی كه در شام ترسیم شد، در تبار امویان و عباسیان و حاکمان پس ازآن تداوم یافت. از آن پس خلفا، ملوك و امیرالمؤمنین‌هایی در پوشش اسلام و دین، بامنش و روش پادشاهی بر مسلمین حكمرانی كردند و هر نوع جفا و جنایتی را تحت پوشش حفظ كیان اسلام، بر مسلمانان روا ‌داشتند. اوج این جور و جنایت با گذشت حدود نیم قرن پس از پیامبر(ص)، ‌در كربلا نمایان گشت كه جوهرة سلطنت موروثی و حکومت مطلقه را نشان می‌داد.

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: