دکتر نصرالله پورجوادی در مطلبی که در فیس بوک خود نوشته است به ماجرای جالبی اشاره کرد. او با این توضیح که ” برخی از دوستان فیس بوکی در ذیل استاتوس قبلی من که در بارۀ دین و مدرنیته بود از من سؤال کرده بودند که: آقا، دین چه جوری مدرن می شود؟ دین که سرا پا قرون وسطاست.” نوشت : با این سؤال خواسته اند بنده را به حرف بیاورند. بنده به این دوستان فیس بوکی عرض می کنم که اولا من وقتی این جور سؤالات را می خوانم پیش خودم می گویم. این آقا یا خانم که می تواند باشد؟
«نقد» که واژه درست فارسی آن «سنجش» است، محصول دوران جدید است. در سنت گذشته «مجادله» و «مناقشه» و «تخطئه» وجود داشت که البته اینها با مفهوم نقد یا سنجش در دوران جدید تفاوت جدی دارد. اما «سنجش» به معنای گسترده و به معنای امروزین آن واجد بنیادهای جدی فلسفی است که در بستر شکلگیری فلسفه دوران که به آن «فلسفه انتقادی» میگویند، برساخته شد.
چرا و به چه دلیل امام هفتم در شکل و زیّ و شمایل یک اعرابی یعنی یک عرب بدوی و بیابانگرد در مراسم حج شرکت میکند، و در موقع طواف مورد سوءظن مأموران جیرهخوار و مورد مزاحمت شخص هارون واقع میشود؟ این پنهانکاری و آن آوارگی برای این است که دستگاه جور نه تنها شخص امام را، بلکه کیان امامت و پایگاه تشیع و جمعیت عظیم و ناراضی و مبارز شیعه را تهدید میکند و در این موقعیت، چارهای جز تقیه و پنهانکاری و گیجکردن دستگاه جور نبود. این حالت تنکّر و آوارگی، در عین حال برکات و آثار خیری هم داشت. در قضیه آن غار، راهب مسیحی مسلمان میشود، و در زمان طواف، سخنانی به هارون میگوید که شگفتزدهاش میکند.
«روزهای کودکی من ساعات و دقایق پربار و آموزندهای بود، بخصوص سفر از کچو به قمشه گذشتن از اردستان و زواره و دیههای اصفهان و دیدن فقر و ذکاوت مردم این نواحی شوق زندگی را در کالبدم بیدار میکرد. پدر و جدم هر دو در قمشه زاهدانه زندگی محترمانهای داشتند، آنان قناعت را به جد، کمال رکن زندگی خود قرار داده بودند. روزهای پنجشنبه با او پیاده به اسفه میرفتیم و در خانه اسفندیار که او هم کودک بود، وارد میشدیم. من با اسفندیار به سیر باغ و صحرا میرفتم. در اسفه مرد وارسته و ملائی با فراغت میزیست که اهالی او را ملا و بعدها که من به اصفهان آمدم، به «ملانجات علی» مشهور شد. این مرد همه آداب و رسوم دست و پاگیر را شکسته و هیچ قید و بندی را نپذیرفته بود و خودش و عیالش در فقر مفرط و اوج آزادگی به سر میبردند.
طبق قاعده «کل ما حکم به العقل حکم به شرع»، در موضوع اتانازی عقل حکم میکند که بتوان بیماری را که از درد طاقتفرسا رنج میبرد، با اتانازی غیر فعال، یعنی قطع درمان، رهایی بخشید. شرع نیز این موضوع را تأیید میکند که با خودداری از مداوا، بیمار لاعلاج از درد و رنج طاقت فرسا خلاصی یابد.
مدرس در زمانهای زاده شد و بالید که سیر رویدادهای کشورمان در مسیر آزادی و پیکار با شجره خبیثه استبداد منجر به تحولی در جامعه ایران شد که نهضت مشروطیت حاصل آن بود و مدرس که نقادی و پرسشگری را به جان و دل و اندیشه همواره در خود پرورده بود، این حرکت عظیم و مقدس را بهترین شیوه مطالبهگری و حقخواهی دید و به صف مشروطهخواهان پیوست و در اصفهان به رهبری صمصامالسلطنه بختیاری، با قوای دولتی به نبرد پرداخت و با شکست نیروهای دولتی، اداره امور اصفهان را به دست گرفته و به عضویت «انجمن مقدس ملی» درآمد.
«کسانی که با دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی آشنایی دارند، میدانند «گفتوگو» عنصر کلیدی او در فلسفیدن است تا آنجا که گاهی فلسفه را مساوی گفتوگو میداند و معتقد است در آثارش به گفتوگو با فلاسفه و اندیشمندان قرنهای گذشته میپردازد.» کتاب «خرد گفتوگو» دومین کتاب دکتر دینانی است که با محوریت گفتوگو منتشر شده است. این کتاب مجموعه درسگفتارهای او در سالهای اخیر در دانشگاهها در خصوص موضوعاتی چون، هستیشناسی، خداشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی و عرفان، و دینشناسی است. آنچه در ادامه میخوانید، متن سخنان کامل دکتر دینانی در نشست نقد و بررسی این کتاب در شهر کتاب است.
آیتالله سیدحسن مدرس، در سال ۱۲۹۸ق به منظور تحصیل علوم دینى رهسپار اصفهان گردید و به مدت ۱۳ سال در حوزه علمیه این شهر محضر استادان بزرگی ـ از جمله آخوند ملامحمد کاشى و حکیم نامدار میرزا جهانگیرخان قشقایى و آیتالله درچهاى ـ را درک کرد و به درجه اجتهاد رسید و سپس به نجف اشرف رفت و از جلسه درس بزرگان بهره برد و پس از ۷ سال به اصفهان بازگشت و به تدریس فقه و اصول و منطق و شرح منظومه و نهجالبلاغه پرداخت.
وقایع و حوادث آن چنان با سرعت میگذرد که ملتها فرصت بازشناسی خود را نمیِیابند. چون دولتها برای حفظ منافع خویش و بر سر قدرت ماندن خود با مردم بازی میکنند؛ ولی «اسناد» تنها اشیا و موجودات بیزبانی هستند که بالاخره روزی دفتر بایگانی و حافظه تاریخی خود را میگشایند تا واقعگرایان به دور از خوشبینی و بدبینی درست بخوانند و بیابند و سرمشق گیرند و ملت آگاه هم کلید فهم جامعه است و جاهلان هم سنگ و کلوخ و موانع دشمنشناسی خلقالله.
عدل از اصول مهم مذهب تشیع است به همین روی شیعه به نام دیگری هم شناخته می شود و آن عدلیه است. اعتدال همانا به کار بستن عدل در حوزه های مختلف زیست انسانی و از مهمترین آموزه های قرآن کریم بشمار می رود. استواری نظام خلقت بر پایه عدل است و صلاح و رشاد بشر و حیات وی در گرو این آموزه وحیانی است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید