شکی نیست که تعداد مقالات در پیشرفت علمی یک کشور، امری مؤثر است؛ اما نوع نوشتن مقاله که این روزها باب شده، آفت و سم است. مقاله را باید بنویسند تا افکار و یا نتایج و دستاوردهای پژوهشی خود را در معرض نقد قرار دهند تا مثلاً دیگران بگویند این بخش مقاله ایده خوبی است یا فلان اشکال را دارد؛ اما نوشتن مقاله نباید هدف باشد. در حالی که اکنون مقاله مینویسند تا صاحبنام یا استاد شوند یا از سایر مواهب مالی و امتیازات مترتبه بهرهمند شوند! اینطور مقاله نوشتن نوعی بلاست. من بارها به این موضوع در شورای عالی انقلاب فرهنگی یا در مصاحبهها در مطبوعات اشاره کردهام؛ ولی آنطور که باید به آن توجه نشده است.
میر سیدعلی همدانی (۷۱۴ـ۷۸۶ق) از سادات حسینی و عارف، عالم، شاعر و از مبلغان عمده اسلام و یکی از بزرگان سلسله کبرویه است که با عنوان «امیر کبیر» و «شاه همدان» از او نام بردهاند. وی سفرهای تبلیغی مختلفی انجام داد؛ از جمله به اغلب شهرهای خراسان بزرگ (آسیای مرکزی)، قفقاز، سریلانکا، تبت و مهمتر از همه در کشمیر که هزاران نفر در آنجا به دستش مسلمان شدند. مهاجرت او و صدها مریدش به کشمیر، موجب انتقال هنرهای ایرانی به آن دیار شد.
سازمان یونسکو سومین پنجشنبه از ماه نوامبر هر سال را روز جهانی فلسفه اعلام کرده است و این روز در ایران مصادف با هفتهی پایانی آبانماه میشود؛ ازاینرو، همایش روز جهانی فلسفه با موضوع «حکمت و معنویت» با همکاری مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه و انجمن حکمت و فلسفهی ایران ۲۵ آبانماه در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه برگزار شد.متن زیر مربوط به سخنرانی «شهرام پازوکی» با موضوع «مسئله حکمت و معنویت در هنر اسلامی» است.
این مقاله دو بخش دارد. نخست از دیدگاه های فیلسوف علمِ محبوبم، آرتور فین، بحث می کنم. فین به خاطر دفاع از تزی مشهور شده که به نظرم طرح آن برای فلسفه معاصر بنیادی است یعنی این تز که ما باید نه رئالیست باشیم نه آنتی رئالیست بلکه باید کل قضیه رئالیسم- آنتی رئالیسم را کنار نهیم. وی درباره همین موضوع با فیلسوفان زبانِ محبوبم، دونالد دیویدسن و رابرت براندوم، هم بیان است. من اجماع روزافزونی را نسبت به همین تز که حاکی از ورود آن به دنیای فلسفی جدید است می بینم. در این دنیای جدید، دیگر تفکر یا زبان را حاوی بازنمایی هایی از واقعیت نخواهیم پنداشت. ما، هم از مسئله سوژه-اوبژه که از زمان دکارت بر فلسفه حاکم بوده خلاص خواهیم شد، هم از مسئله نمود-واقعیت که از زمان یونانیان با ما بوده است. ما، دیگر وسوسه نخواهیم شد که به معرفت شناسی یا هستی شناسی بپردازیم.
«در طول زندگی کودکی، نوجوانی و آغاز جوانیام در کنار پدر، با بسیاری از دانشمندان و صاحبنظران ایرانشناس آشنا شده بودم، ولی در آغاز جوانی به سوئیس رفتم و در کنار استاد جمالزاده بیش از هر چیز با ادبیات آشنا شدم... من در هند به دنیا آمدم، هالهای از عرفان و هرمان هسه و... اینگونه مفاهیم مرا احاطه میکرد. پدر و مادرم... میگفتند: بچه که بودی به دیدن گاندی رفتیم، یا وقتی نهرو در کودکی تو را دید، چنین گفت...».
محمدعلی فروغی ملقب به «ذكاءالملك» (١٣٢١-١٢٥٤ ه. ش. ) شخصیتی چندبعدی در تاریخ معاصر ایران است كه بر پایه تاثیرات مهمی كه در سرزمین ما از خود به جای نهاده، كارنامه كوششهای نظری و عملی او درخور تامل جدی و پژوهشهای گوناگون است. فروغی، ادیب، نویسنده، مترجم، مدرس، مورخ و پژوهشگر فلسفه بود. در كنار این تواناییها، او در تاریخ ایران از سیاستمداران بزرگی است كه در دوران بحرانهای سیاسی در عرصه سیاست سر برآورد تا خرد، دانش و تدبیر خویش را برای حفظ یكپارچگی و تمامیت ارضی و نوسازی ایران به كار گیرد.
یکشنبه هشتم آذرماه، هفدهمین سالگرد درگذشت راوی «طهران قدیم» زندهیاد جعفر شهری است. مردی مثل هیچکس، که با اندک سواد آموخته در روزگار قاجار- تا نیمههای کلاس سوم روزگار ما- خواندن و نوشتن را آموخت و در «دانشگاه اجتماع» آنچه را که باید بیاموزد، آموخت و آن را به شکل دهها جلد کتاب، به روزگار ما، هدیه گذارد.
چند روز پیش از آغاز ماه محرم، معتقدان در مسجدها و تکیهها گردهم جمع میشوند، و هر شب سوگواری میکنند. مسجدها و تکیهها با گُل و جامهایِ شیشهای آویخته و پارچههایِ گرانبهای آویخته آراسته شدهاند، و هنرمندان نقشهای خود را، برای شرکت در سینهزنی و زنجیرزنی آماده میکنند. (نگاه کنید به سرفصل رقصهای مذهبی)
بالاخره پس از فراز و نشیبهای بسیار بود که سال گذشته عدهای از معلمان کُرد مهاباد گرد هم آمده و بخش جانبیای برای کتاب درسی ادبیات فارسی تدوین کردند که به زبان و ادبیات کردی میپرداخت. دولت تدبیر هم برای جامه عمل پوشاندن به یکی از وعدههای انتخابی خویش، با توزیع این کتاب در سطح مدارس مناطق کردنشین موافقت نمود و بدین ترتیب تا آنجا که نگارنده میداند برای نخستین بار در کشور، آموزش زبان مادری در مدارس جامه عمل به تن کرد.
تایماز افسری نیما دقیقا در دورهای كه شاعران مشروطه با زبان و فرم كهن از دغدغههای روز میگفتند، با زبان خراسانی شعر میگوید، اما بعد از مشروطه نیما كه در مدرسه سنت لویی فرانسویها در تهران درس خوانده، متاثر از شاعران رمانتیك و سمبلیك فرانسه افسانه را میسراید كه در آن وزنهای عروضی را تغییر میدهد؛... نیما پای تاریخ را به شعر باز میكند كه فهم آن مستلزم بررسی شعر رمانتیكهای فرانسوی است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید