نقد به معنی تجزیه و تحلیلی است برای سنجش و تمییز٫ کانت به «عقل محض» حمله نکرده است مگر در آخر کار برای تعیین حدود آن. کانت امیدوار بود که حدود امکانات عقل را نشان دهد و آن را از معلومات غیرمحض و غیرخالص که از راه حواس حاصل شده و تغییر شکل داده است جدا سازد و بالاتر قرار دهد. زیرا «عقل محض» عبارت است از معلوماتی که از راه حواس حاصل نمیگردد، بلکه از هر حس و تجربهای مستقل است و مربوط به طبیعت و فطرت و ساختمان ذهن ماست.
جمال میرصادقی، داستاننویس معتقد است که نویسندگان ایرانی چیزی از همتایان خارجی خود کم ندارند اما چون ایران به عضویت کپیرایت نپیوسته، ادبیات ایران در دنیا شناخته شده نیست. میرصادقی در یادداشت خود مینویسد: ادبیاتداستانی ما با وصف بر اینکه ادبیاتی درخشان است و در سطح جهانی نوشته میشود، هیچ گاه ترجمه نشده است. این آثار نه تنها به اروپا راه نیافته بلکه در میان کشورهای همسایه هم شناخته شده نیست.
داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم در سرمقاله نشریه فرهنگستان علوم آورده است: کشور ما دانشمند و پژوهشگر دارد اما نظام علم و پژوهش ندارد و به این جهت پژوهش ها هماهنگ نیست. پنجاه و پنجمین شماره نشریه فرهنگستان علوم با پیشگفتار «ابلاغ سیاست های کلی برنامه ششم توسعه» توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی و با سخن اول دکتر رضا داوری اردکانی ریاست فرهنگستان علوم با عنوان «امید به آینده» منتشر شد. در این شماره علاوه بر درج اخبار و گزارش های مربوط به جلسات شوراها و مجامع فرهنگستان در سه ماهه تابستان، گزارشی از برگزاری همایش ها و جلسات سخنرانی و سمینار گروه های علمی فرهنگستان منتشر شده است.
در هر کشوری آموزش ابتدایی و متوسطه برای بالا بردن سطح دانش عمومی شهروندان و آموزش عالی برای ایجاد تخصص های لازم طراحی شده است. دبستان و دبیرستان جایی است که دانش آموزان خواندن و نوشتن و کلیاتی در باره ی علوم مختلف را می آموزند اما دانشگاه به محلی گفته می شود که برای تربیت متخصصان بنیان نهاده شده و دانشجویانی که در آن تحصیل می کنند باید در نهایت در رشته ی خاصی تبحر پیدا کنند و کشور را در آن زمینه به پیش ببرند. از این رو، رشد و پیشرفت هر جامعه وابسته به توانایی فارغ التحصیلان آموزش عالی در آن جامعه است. دانشگاه ها باید استعدادها را شکوفا کنند و نخبه ها را بپرورانند و جهت به کارگیری عملی تحویل جامعه دهند. امروزه کشوری قدرتمندتر است که از لحاظ علمی پیشرفته تر باشد و کشوری قدرت علمی بیش تری دارد که از دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی قوی تری برخوردار باشد.
من از ١٠سالگی به سمت موسیقی گرایش پیدا کردم. در آن زمان رادیو به شکل حالا وجود نداشت و من صدای ساز زندهیاد استاد حسن کسایی را از طریق رادیویی که در بعضی مغازهها پخش میشد به شکل گذری میشنیدم و طبعا علاقهمند میشدم. وقتی علاقهام به ساز جدی شد، تصمیم گرفتم هرطور که شده، استاد حسن کسایی را پیدا کنم. در آن زمان، نی به شکل هفتبند زده میشد و تنها نوازندهای که در این حیطه وجود داشت استاد کسایی بود اما در آن سالها، دسترسی به ایشان با توجه به سن و سال من ممکن نبود. بنابراین سعی کردم نی را به شکل گوشی بیاموزم. پدر من ارتشی بود و ما فقط چند سال در کرمان زندگی کردیم و بعد از آن به خاطر شغل پدرم به شیراز رفتیم، اما در شیراز استادی در این زمینه وجود نداشت، البته در دیگر رشتههای موسیقی هم استادی وجود نداشت تا دستکم بتوانم به آموختن نت بپردازم.
در سال ١٣٢٥ نخستین کنسرت ارکستر سمفونیک احیاشده تهران به رهبری پرویز محمود، با کمک هنرجویان دانشکده هنرهای زیبا در سالن دانشکده حقوق برپا میشود. برگزارکننده اصلی این برنامه جوانی است دانشجوی سال سوم رشته نقاشی و شیفته موسیقی کلاسیک و آرزوی دیرینهاش این است که ویلنیست شود. این آرزو در او چنان ریشهدار است که برای فراهمکردن هزینه یادگیری ویلن، شبها در غذاخوری دانشکده کار میکند. شیفتگی این جوان به بتهوون وصفناپذیر است؛ چنانکه سیما و حالت چهرهاش بیشباهت به بتهوون نیست و صادق هدایت نیز که در این ایام در اتاقی در دانشگاه تهران روزگار میگذراند، او را بتهوون مینامد. نام این جوان محسن وزیریمقدم است و مقدر است که دریافتش از موسیقی کلاسیک را با جادوی رنگ و تصویر بیان کند و بدل به اوْلین نقاش ایرانی شود که تابلوهایش تجسم تصویری موسیقی کلاسیک و مدرن باشد. در نمایشگاه اخیر وزیریمقدم در گالری اعتماد، به مناسبت مرور ٧٠ سال زندگی هنری این نقاش، آنچه دیده میشد هارمونی چشمنواز فرم و رنگ و حجم بود و فضای نمایشگاه، همنوایی باخ، بتهوون و بارتوک را طلب میکرد.
١٦ آذر؛ روز دانشجو، نماد هویت و تشخص دانشجوی ایرانی است. ٦٢ سال از آن روز که خون «سه آذر اهورایی» بر صحن دانشکده فنی دانشگاه تهران شتک زد، گذشته است اما با وجود همه فرازوفرودهای تاریخی، هنوز این روز مظهر حیات و معناداری دانشجو و دانشگاه است. هیچ چیز در این بیش از شش دهه، بیتغییر نمانده است؛ نه دانشجو، نه دانشگاه و نه سبک زندگی و زیستبومهای آن. اما یک چیز بهصورت ثابت و پایدار، خط ممتدی را از آن روز تاریخساز تاکنون ترسیم کرده است: میل به آزادی. هر روایتی که از این روز در دورونزدیک حافظهها بهجا مانده است جز روایت آرمانخواهی، آزادیطلبی و عدالتجویی نیست.
هنر دوره قاجار، به نوعی هنر دوره گذار محسوب میشود. مضامین آن اشارهای است به آیندهای که هنوز متولد نشده و صرفا گذشته را نشان نمیدهد. هنر این دوره، بهدلایل درخور توجهی؛ ازجمله آغاز دوره مدرنیسم در ایران، ورود صنعت چاپ و کتاب، رواج روشنفکری، تأسیس دارالفنون، رواج بیان فردیت، وضعیت ناایستا و گذرایی را به تصویر میکشد. با بررسی نمونههای انتخابشده، عناصر و نشانههای آشکار و پنهان آثار هنرمندان هنرهای تجسمی مدرن و معاصر ایران که پیوندی با دوره قاجار دارند، شناسایی و واکاوی و پس از بررسیهای ابتدایی روشن شد بسیاری از عناصر و ویژگیهای هنر قاجار، هنوز در هنر امروز ما جریان و تداوم دارند که میتوان آنها را در سه سطح طبقهبندی و بررسی کرد:
باور ما به «پیشرفت»، یعنی باور به اینکه در آینده همهچیز بهبود خواهد یافت، بسیار متأخر است. اگر اجداد ما میدانستند که ما میتوانیم آینده را پیشبینی کنیم، متعجب میشدند. چرا که فرهنگ گذشتگان مبتنی بر این باور بود که کسی نمیتواند آینده را پیشبینی کند.
امروز با دو خطر رسانهها و دولتهای تکصدا و نامتکثر نه فقط گویشهای محلی بلکه زبانهای غیر معیار نیز در خطر نابودی و فراموشی بیشتر قرار میگیرند. دولتهای تک محور و تکصدا عموماً بدلیل وحشت خیالین از تنوع و تکثر قومی، زبانی و فرهنگی و اسیر شدن در ایدئولوژی ملیگرایی افراطی با سرکوب اقلیتهای مختلف و دیدن آنها به صورت خطر بالقوه و نه فرصت بالفعل کمتر اراده یا برنامه و خواستی را مصروف اهمیت بخشی مناسب به گویشها و زبانها میکنند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید