در بخش مخطوطات بنا داریم تعدادی از مکاتیب و ترسلات عرفانی قرون 9 و 10 ه.ق را منتشر نماییم. این آثار که همراه با توضیحات و شرح مشکلات منتشر خواهد شد بیانگر جلوه ها و گرایشات خاص تصوف در عصر صفوی است و می دانیم که تصوف و عرفان در عصر صفوی تغییرات مهمی در شکل و محتوا داشته و راه متفاوتی را برگزید. به همین دلیل لازم بود طی مقدمه ای در این باره توضیحاتی داده شود. این نوشته، مقدمه ای بر مخطوطات و مکاتیب عصر صفوی است که از شماره آتی تقدیم خوانندگان عالیمقام اطلاعات حکمت و معرفت خواهد شد.
وقتی من نوشتۀ خودم را که دربارۀ نسبت عقل و نقل است، میخواندم، ملتفت یک عیب بزرگ در کار خودم شدم که لازم نیست درباره آن به تفصیل صحبت کنم ولی باید به آن اعتراف کنم. من نمیدانم آیا دیگر دوستان علوم انسانی و فلسفه هم این مشکل را دارند که وقتی چیزی مینویسند اطراف مطلب برای آنها روشن است و میدانند که چه میگویند و چه میخواهند بگویند، اما وقتی چند ماه میگذرد و مطالب خود را میخوانند، آن مطالب دیگر آن وضوح و روشنی سابق را ندارد
تا شناختن تاریخ ایران روزگار قاجاریه – چنانکه باید و شاید – هنوز راه درازی در پیش داریم. شاید گزاف نباشد که بگوییم آنچه تاکنون انجام شده در برابر آنچه باید انجام شود مشتی است نمونه خروار. یکی از قلمروها که باید شناخته شود حیات مردان نامی (و حتی غیرنامی، کمنام و فراموش شده، گمنام مانده، گمنام شده و... ) روزگار قاجاریه است. نوشتن تکنگاریهای دقیق و مستند درباره زندگی رجال و بزرگان آن روزگار میتواند بر پارهای از ابعاد و زوایای تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آن عصر پرتو بیفکند. نوشته حاضر به یکی از همینگونه کسان اختصاص دارد: میرزا هدایتالله وزیردفترآشتیانی.
گفتم سخنی بگویم از واو وجود / جودش گفتا سخن نگنجد اینجا خواجه نصیرالدین طوسی در ریاضیات و هیئت و همهی علوم زمان خود سرآمد بود، همانطور که ابنسینا و دیگر حکما هم بودند؛ ولی امروز چنین نیست، یک نفر نمیتواند در همهی علوم سرآمد باشد، چراکه علوم گسترده و تخصصی شده است، البته به ضرورت. او خدمت زیادی به جهان اسلام و تشیع کرد، تا قبل از او علمای بزرگ اکثراً سنی بوده و یا حداقل بهدرستی مشخص نبوده که شیعه هستند یا سنی ولی خواجه تنها عالمی است که یقیناً شیعه بود.
ناصرالدین شاه در خلال حکومت پنجاه ساله اش(1264-1313ه ق) همانند سایر حکومت هایی که در طول تاریخ ایران بر اساس سیستم بوروکراسی ابتدایی و نظام سنتی حکومتی خود بر ایران حکومت کردند، سعی داشت با به کار گرفتن ابزارهای قدرت و استفاده از شرایط حاکم سلطه خود را مستحکم تر کند. یکی از این روش ها به کار گرفتن افراد خانواده و خویشاوندان خود بود.
یکی از ویژگی های عمده ایران در آغاز فرمانروایی ساسانیان، اتحاد و همکاری نزدیکی بود که میان دین و دولت جهت حفظ یگانگی در کشور و تحکیم پایه های حاکمیت ساسانیان پدید آمده بود. در این روزگار رهبری مذهبی کشور به یک روحانی برجسته ای رسید که در طول سده ی سوم در بسیاری از جریانات سیاسی و دینی کشور دخالت عمده ای داشت. کرتیر در این زمان نه تنها فرمانروایی مذهبی کشور را در اختیار گرفت، بلکه حتی به عنوان عامل اصلی سیاست گذاری های دولت نظر خود را در سیاست دینی به شاهنشاه تحمیل کرد.
ایرانیان از کهن ترین دوران برای آتش اهمیت، قداست و خویشکاری های خاصی را قائل بوده اند. به طوری که نه فقط امور زندگی دنیوی خویش، بلکه سرنوشت اخروی را نیز به نوعی تحت تأثیر خویشکاری آتش می دانسته اند. به اعتقاد ایشان آتش به دلیل برخورداری از گونه های مختلف، در خویشکاری های خود با دو حالت متضاد مادی (مانند حضور در مراسم دینی) و مینوی (حضور در اجزائ جهان) تجلی کرده و موجب سامان دهی اوضاع جهان می گردد.
شرقشناسی به عنوان پدیدهای که در چند سده اخیر کشورهای شرقی با آن مواجه هستند، عبارت است از مطالعات و تحقیقاتی که کشورهای غربی در مورد مسائل تاریخی، اجتماعی، مردم شناسی، زبان شناختی، فرهنگی، مذهبی و غیره کشورهای شرقی انجام میدهند. در مورد اهداف و انگیزهها و شیوه پژوهشهای شرقشناسی نظرات متفاوتی بیان شده است که مهمترین آنها دو نظریه است. یکی اینکه شرقشناسی مجموعه مطالعات بیغرضانه و علمی است و اشخاص بنا به ذوق و علاقه به آن مشغول میشوند.
شاید هیچ مستشرقی به اندازه هانری كربن در نقد شرق شناسی نكوشیده باشد. حقیقت این است كه كربن یك شرق شناس نبود بلكه مستشرق به معنی اشراقی كلمه بود. كربن از چشم اندازی فراتر از پژوهش های تحقیقی به مسئله نگاه می كند. از نظر او انحرافی كه در معرفت شناسی غربی در طی سالیان متمادی رخ داده است، باعث گردیده حقیقت را چیزی جز آنچه می پندارند ندانند. از سوی دیگر كربن اعتقاد دارد كه نظریه تعطیل مبتنی بر خردگرایی دوره روشنگری است، و گرفتار خردی كه هر چیزی منافی با عقل تجربی و استدلالی را به كنار می نهد. بنابراین كربن تأكید می كند كه «باید هرگونه پیش داوری خردگرایانه را ... به كنار نهیم»
امروزه با توجه به غلبه عصر اطلاعات ومیدان یافتن تاملات نظری و عقلی ونیز تشكیل مراكز متعدد پژوهشی در جهان و به دنبال آن گسترش مباحث فلسفی در مناطق مختلف جغرافیایی، به علاوه موضوعیت یافتن دیدگاهها وجریانهای محلی در كنار جریانهای جهانی، میتوان در كنار بحث از جریانهای مهم فلسفه اخلاق جهان یا تاریخ فلسفه اخلاق مرسوم، از فلسفههای اخلاق و تاریخ فلسفههای اخلاق محلی نیز سخن گفت.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید